eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
24.1هزار ویدیو
230 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شـام بـلا تیره‌تـر از شـام بود آل رســول و مـلاءِ عـام بود خنده و رقص و کف و دشنام بود فـرق سـر و سنـگ لب بام بود سلسلـه و عتـرت شیرخدا صوت حجاز و سر از تن جدا تار و نی و بَربَط* و مضمار و چنگ سینـه‌ی آیینـه‌دلان چنـگ چنـگ روی خـداوند ز خـون گشته رنگ زخم زبان، زخم جگر، زخم سنگ حمله به هر طایرِ سرگشته بود زینب مظلومـه سپر گشته بود کوچه به کوچه است محیط بلا آل محمّـد همــه در ابتــلا شـام شـده سخت‌تـر از کربلا می‌رسد از چار طرف این صلا روسیهی سنگ دلی جارچیست جار زند این سر یک خارجیست اهـل عـزا شـام چراغان شده مشعـل آن رأسِ شهیدان شده شهـر پـر از جلوه‌ی قرآن شده سنـگ نثـار سرِ مهمـان شده سکینه و فاطمه را می‌زنند فاش بگویم، همه را می‌زنند زلزله در عرش برین اوفتاد شعله بـه آیات مبین اوفتاد چون تن پاکش که ز زین اوفتاد سـر ز سـر نـی بـه زمین اوفتاد آنکه به حبلش دو جهان چنگ زد پیـرزنی بـر سـرِ او سنگ زد حملـه بـه آل اشرف الناس بود نه شرف و رحم نه احساس بود سنـگ بـلا جـای گل یاس بود بـر سـر نیـزه سـرِ عبـاس بود زخم پیاپی بـه جگـر می‌زدند سنگ بر آن قرص قمر می‌زدند ز آتش غم سوخت سراپای من نالـه زنـد شعلـه ز اعضای من وای مـن و وای من و وای من سـاز و نـی و گریه‌ی مولای من! چنگ و دف و دیده‌ی گریان کجا؟ بـزم مـی و آیـه‌ی قرآن کجا؟ رفته فرو در جگرم خارها کـاش شود پاره دلم بارها عتـرت پیغمبـر و بازارها بـر سـرشان آمده آزارها لاله کجا آتش صحرا کجا؟ شام کجا یوسف زهرا کجا؟ این غم جانسوز که فوق غم است شعله‌ی نــاری بـه دل عالم است سوخته از آن جگر «میثم» است هر چـه بگریند برایش کم است ایـن سخن سید اهل ولاست شام بلا سخت‌تر از کربلاست * سازی است از اصیل‌ترین سازهای موسیقی ایران باستان که در اوایل اسلام به کشورهای عربی راه یافته. ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بر لب و دندان من چوب جفا آهسته زن چوب کین بر بوسه‌گاه مصطفی آهسته زن می‌زنی گر بر لب من خیزران، شادی مکن لرزه افکندی تو بر عرش خدا، آهسته زن در میان طشت زر، بهر تماشا از جنان آمده با چشم تر خیرالنسا، آهسته زن پیش چشم کودکان مضطر و زار و یتیم بر لب و دندان بابا، بی‌حیا، آهسته زن بر لب قاری قرآن ای امیر فسق و جور کعب نی یا که مزن اکنون و، یا آهسته زن هر چه خواهی بر سرم آور تو در خلوت ولی پیش زینب بر لبم چوب جفا آهسته زن ظاهرا چوب جفا بر راس پر خونم زنی باطنا خنجر به قلب مرتضی آهسته زن گر به جرم گفتن حق بر دهانم می‌زنی حق‌ستیزی بس کن ای خصم دغا آهسته زن لشکرت بر پیکرم تیر از جفا بسیار زد چوب کین اکنون تو بر راس جدا آهسته زن گوش جان گر بسپرد هر عاشق آواره‌ای تا ابد از شهر شام آید نوا آهسته زن ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ طشت، حیرت زده ی نغمه ی قرآن من است خیزران اشگ فشان بر لب و دندان من است دیده ی فاطمه بر چوب تو و طشت طلا نگه دختر من بر لب عطشان من است چوب اگر می زنی اینقدر مزن زخم زبان پای این طشت طلا فاطمه مهمان من است زینبم گر نکند پاره گریبان چه کند نگهش بر من و بر گریه ی طفلان من است هر که قرآن به زبان داشت لبش را بوسند چوب و جام می تو، پاسخ قرآن من است هفده زخم که بر صورت من می بینی شاهد زنده ای از زخم فراوان من است خیزران بر لب من می زنی و می خندی خنده ات بر من و بر دیده ی گریان من است مِی نزن پای سر من که پیمبر اینجا موی خود کرده پریشان و پریشان من است مجلس عیش تو گردید حسینیّه ی من بزم شادیت پر از ناله و افغان من است اینکه «میثم» نفسش شعله به دل ها زده است هر کلامش شرری از دل سوزان من است ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در شام فقط اشک ز دیده می ریخت صد قطره ی خون نذر سپیده می ریخت سنگ از لب بام سوی سر ها می رفت از نیزه فقط سر بریده می ریخت ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شامیان سنگ جفا بر سر طفلان نزنید خنده براشک یتیمان پریشان نزنید گر که مرهم به روی زخم دل ماننهید نمک از کینه به زخم دل طفلان نزنید خاروخاشاک نریزید به روی سرما این قدر آتش غم بردل سوزان نزنید ازچه ای سنگدلان سنگ گرفتد به دست سنگ بر رأس پدر پیش یتیمان نزنید سوره ی نور کند جلوگری بر سر نی شرمتان باد زحق، سنگ به قرآن نزنید سوی ناموس خداوند تماشا نکنید زخم دیگر به دل زخمی و نالان نزنید ز شما ریخته شیرازه ی قرآن از هم دم بیهوده ز قرآن و ز ایمان نزنید شامیان روز شما باد سیه تر از شام که دگر طعنه به ماسوخته جانان نزنید بی «وفایی» شما شهره ی عالم شده است لکه ی ننگ دگربر روی دامان نزنید ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روز ما در شامتان جز شام ظلمانی نبود ای زنان شهر شام این رسم مهمانی نبود سنگ باران مسلمان آنهم از بالای بام این ستم بالله روا در حق نصرانی نبود پایکوبی در کنار رأس فرزند رسول با نوای ساز آیین مسلمانی نبود ما که رفتیم ای زنان شام نفرین بر شما ناسزا گفتن سزای صوت قرآنی نبود مردهاتان بر من آوردند هفده دسته گل دستۀ گل غیر آن سرهای نورانی نبود ای زنان شام، آتش بر سر ما ریختید در شما یک ذرّه خُلق و خوی انسانی نبود ای زنان شام، در اطراف مشتی داغدار جای خوشحالیّ و رقص و دست افشانی نبود ای زنان شام، گیرم خارجی بودیم ما خارجی هم گوشۀ ویرانه زندانی نبود طفل ما در گوشۀ ویران، دل شب دفن شد هیچکس آگاه از آن سرّ پنهانی نبود ای سرشک شیعه شاهد باشد بر آل رسول کار «میثم» غیر مدح و مرثیه خوانی نبود ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند ما که از کوچه فقط خاطرۀ بد داریم شود این حادثه تکرار خدا رحم کند یک زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیران گرفتار خدا رحم کند یک شبه پیر شدی یا ز تنور آمده ای یک سر و این همه آزار خدا رحم کند نیزه داران همه مستند نیفتی پایین حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد بر من و زلف خم یار خدا رحم کند ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند دست انداخت یکی پرده محمل را کَند جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدا رحم کند یک نفر گفت اگر بغض علی را داری سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود مـاه ِتـابان ِ سـر تو ، بـر فـراز ِ نـیزه هـا راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟ جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود مشعل ِ خشم ِ یهودی زاده های ِ "قِیْنُقاع" شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود جارچی با نعره هایش ، در میان کوچه ها کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است در کاخ شام،معجر زینب معذب است بیهوده خسته می کند این چوب را یزید این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است تکلیفِ طشت واین همه باران چه می شود؟ پایانِ ماجرایِ اسیران چه می شود؟ گیرم حسین پاره ی قلبِ نبی نبود! پس احترام قاری قرآن چه می شود؟ ای خیزران! عجول تر از خنجری چرا !؟ مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟ قرآن که خواند، شک به مسلمانیش نکن! در انتظار معجزه ای دیگری چرا !؟ آهسته تر بزن! به پیمبر گناه نیست! لب های سنگ خورده ی او روبراه نیست داری درست جایِ همان نیزه می زنی! این مجلس شراب کم از قتلگاه نیست آتش به باغِ سوخته ی خواهرش نزن طعنه به مویِ مملؤ خاکسترش نزن باشد، به گریه هایِ حرم اعتنا نکن باشد بزن، ولی جلویِ مادرش نزن این سر به جبر نیزه ی اشرار آمده با داغ دست های علمدار آمده زخم زبان به پیری او می زنی چرا!؟ همراه زینب از سر بازار آمده شاعر: *آدرس کانالهای مداحان👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
بسم ‌الله الرحمن الرحیم وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بریده در آمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه ای به قدمت تاریخ، کفر داشت با دین سر مقابله در مجلس یزید دف ها به روی دست، و کِل می کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای، بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد اینچنین آتش فشان به زلزله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره پاره شد از دست إبن آکله در مجلس یزی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است در کاخ شام،معجر زینب معذب است بیهوده خسته می کند این چوب را یزید این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است تکلیفِ طشت واین همه باران چه می شود؟ پایانِ ماجرایِ اسیران چه می شود؟ گیرم حسین پاره ی قلبِ نبی نبود! پس احترام قاری قرآن چه می شود؟ ای خیزران! عجول تر از خنجری چرا !؟ مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟ قرآن که خواند، شک به مسلمانیش نکن! در انتظار معجزه ای دیگری چرا !؟ آهسته تر بزن! به پیمبر گناه نیست! لب های سنگ خورده ی او روبراه نیست داری درست جایِ همان نیزه می زنی! این مجلس شراب کم از قتلگاه نیست آتش به باغِ سوخته ی خواهرش نزن طعنه به مویِ مملؤ خاکسترش نزن باشد، به گریه هایِ حرم اعتنا نکن باشد بزن، ولی جلویِ مادرش نزن این سر به جبر نیزه ی اشرار آمده با داغ دست های علمدار آمده زخم زبان به پیری او می زنی چرا!؟ همراه زینب از سر بازار آمده شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چوب ستم و سر بریده والله قسم نـدیده دیـده این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده است سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مشت اسیر داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سنان «سنان» دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبه خشک هم خون دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس می قرآنِ به خاک و خون کشیده از زخم، سرش گرفته بوسه بادی که به صورتش وزیده «میثم» شررِ غمِ حسین است روحی که به پیکرت دمیده شاعر: استاد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*