eitaa logo
کانون مداحان
24.2هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
19.1هزار ویدیو
161 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی تخصصی و سطح عالی مداحی و خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
دعوتنامه اختصاصی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ع) ♨️پاداش عزاداری بر امام صادق(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
🌷 سلام من بہ مدینہ،بہ غربٺ صادق سلام من بہ بقیع و بہ تربٺ صادق سلام من بہ مدینہ،بہ آستان بقیع سلام من بہ بقیع و ڪبوتران بقیع (ع)🥀 🏴 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 (ع) 🌴گويم ز امام صادق اين طرفه حديث 🌴تا شيعه او به لوح دل بنگارد 🎤حاج 👌بسیار دلنشین ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند از پشت بام خانه به خانه نمیروند وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند بر خانهء امام که حمله نمیبرند اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند در خانه ای که هست زن و بچه بین آن آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند شاید زنی به پشت درِ خانه آمده در را که با فشار لگد وا نمیکنند شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت فکری به حال زینب کبری نمیکنند ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ مردم شهر را دعا می کرد ذکر حق بود، لب که وا می کرد عمر خود، خرج مکتبِ حق کرد نفسش ظرفِ مس طلا می کرد تا که میگفت شیعه جان ندهد محتضر را ملک رها می کرد دمِ او صد مسیح زنده کند نگهش دردها دوا می کرد حرکتِ کوه در تصرف داشت بی عصا بحر را دوتا می کرد خود خلیل است او که می بینید بین آتش برو بیا می کرد قدرِ او را کسی ندانست و شکوه از قوم بی وفا می کرد نیمه شب بود حمله ور گشتند در قنوتش خدا خدا می کرد پا برهنه، بدون عمامه طلب چند آشنا می کرد پیش چشم عیال و فرزندش شرم از فحش و ناسزا می کرد نانجیبی پیاده می بردش کاش از سن او حیا می کرد مچ پایش که در گذر پیچید استخوان تنش صدا می کرد پشت مرکب نفس زنان یادِ دختر شاه کربلا می کرد اثر پیری است یا اینکه داغ عمه قدش دوتا می کرد؟ یاد عمه رقیه اش کرده نذر مویش چه گریه ها می کرد جانم عمه فدای یک مویت چه کسی شعله زد به گیسویت؟! ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است هواي شعر براي بقيع دلگير است نفس كشيدن بين غبارها سخت است سرودن از حرم بي مزارها سخت است چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است در آستان رضا آشيانه داشته است چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش به راحتي بنشيند ميان ايوانش ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار بقيع مژده سالي ست با چهار بهار چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم چهار قبر غريب از چهارده معصوم فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام به يك سلام شوي زائر چهار امام ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند در آن هجوم علي را به ريسمان بردند ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود از آن غروب غم انگير چند سال كذشت كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت مدينه همدم اندوه دودمان علي ست و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست... ...كه باز آمده آتش در آستانه ي او هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند تصورش چقدر سخت مي شود اي واي بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟! تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟! ميان گريه ي آرام او بلند نخند به دست بي رمقش لااقل طناب مبند ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست طنين روضه اش از «واي مادرش» پيداست عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند همه سواره و او را پياده مي بردند دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود به ني مقابل چشمش سر بريده نبود اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
نیست حتی کسی که بغض کند عاشقی هم سر مزارت نیست نه که یک سایبان نه یک زائر روضه‌خوان هم که در کنارت نیست از همینجا ز پشت پنجره‌ها رو به سوی بقیع گریانم زائر غربتت اگر نشدم روضه از راه دور می‌خوانم در دل سجده بین راز و نیاز غرق در ذات کبریا بودی مات و مبهوت جلوه‌اش شدی و گرم فریاد ربّنا بودی در سکوت همان شب تاریک خانه‌ات پر شد از شراره و دود کودکانت به اضطراب و هراس وسط داغ کینه‌ی نمرود بر لباست نشست خاکستر یادت افتاد روز واقعه را مادرت پشت در زمین افتاد فضه فهمید درد فاطمه را کودکانش چقدر می‌ترسند خانه‌ای که اسیر شعله شود دخترانش چقدر می‌ترسند خیمه‌ای که اسیر شعله شود… کاش می‌شد عبا به دوش کنی پیرمردی و پابرهنه چرا؟ کاش مرکب کمی صبور شود هی زمین میخوری بدون عصا روی دستت نشسته ردّ طناب در دلت بود غصه‌های مدام یادت افتاد کاروان غم و سفر کربلا و کوفه و شام دست‌های کبود ای فریاد دختر بی‌پناه ای فریاد موی آتش‌گرفته ای فریاد زینب و یک سپاه ای فریاد... شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
امام صادق ما را حرامیان بردند و یک ستاره دوباره از آسمان بردند دری شکست و دوباره مدینه شد تکرار رئیس مذهب ما را کشان کشان بردند به زور و ظلم وجفا و به حیله و نیرنگ ز گنج ناب امامت دُری گران بردند شبیه چادر زهرا که روی خاک افتاد عبای خاکی او را فرشتگان بردند و بی عصا و عبا و بدون عامه شبیه شیر خدایی که روبهان بردند به پیش چشم زن و بچه و کنیزانش تمام اهل و عیالش به سر زنان.. بردند... شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
مانند زهرا در میان شعله ها بود مظلوم عالم در میان کوچه ها بود پایِ برهنه، سر برهنه رویِ خاک و یاد شهید تشنه کامِ کربلا بود او روضه خوانِ کربلا بود و مدینه یاد هجوم کوچه ها و خیمه ها بود روی لبش میگفت هر دم ای حسین جان جسم شریفت زیرِ پای اَشقیا بود جد مرا با کام تشنه سر بریدند دشت بلا طوفان اشک و ناله ها بود خنجر به حنجر میکشید آن پَستِ ظالم آن حنجری که بوسه گاه مصطفی بود زینب کنار قتلگاهش گریه میکرد در گوشِ زینب ناله ی خیرالنسا بود مادر کنار پیکرش میگفت ؛ بُنَیَّ ام المصائب شاهد این ماجرا بود سوی گریز روضه هایش نام زهرا کوچه برایش سخت تر از کربلا بود با میخ در پهلوی مادر را شکستند محسن گل نشکفته ی باغ ولا بود سیلی سختی بی حیا بر مادرم زد همراهِ مادر بین کوچه مجتبی بود بازوی مادر،ضربتِ آن بی مروت بی حرمتی ها پیش چشم مرتضی بود عمری به یاد کربلا و کوچه بودم این زندگیِ صادق آل عبا بود /عبدِ کریم/ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسوزاند دلم را تا در آتش باورت افتاد عبایت سوخت آن شب آتشِ کین بر سرت افتاد میانِ شعله ها در پشتِ در گفتی تو ای مادر در آن لحظه تمامِ باورت بر مادرت افتاد شرارِ آتشِ سوزان شرر زد بر همه عالم چو از کین نیمه شب دیدم که آتش بر پَرت افتاد شبانه در مدینه پا برهنه بینِ آن کوچه پیاده از پیِ مرکب نشان بر پیکرت افتاد رسن بر دست و بازویت ز بغض و کینه پیچیدند به مثلِ حضرت حیدر نگاهِ دیگرت افتاد گریزی میزنم بر کوفه و شامِ بلا آقا که از نیزه سرِ خونینِ جدِ اطهرت افتاد! 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
از كار غربتت گره‌اي وا نمي‌كند اين شهر ، با دل تو مدارا نمي‌كند اين شهر ، زخم بي‌كسي‌ات را...عزيز من جز با دواي زهر مداوا نمي‌كند اين شهر ، در ميان خودش جز همين بقيع يك جاي امن بهر تو پيدا نمي‌كند اينجا اگر كسي به سوي خانه‌ات رود در را به غير ضرب لگد وا نمي‌كند اين شهر ، شهرِ شعله و هيزم به دستهاست با آل فاطمه به جز اين تا نمي‌كند ابن ِربيع ِ پست چه آورده بر سرت؟ شرم و حيا ز سِنّ تو گويا نمي‌كند بالاي اسب در پيِ خود مي‌كشاندت رحمي به قامتِ خَمَت امّا نمي‌كند تا مي‌خوري زمين به تو لبخند مي‌زند اصلاً رعايت رَمَقت را نمي‌كند زخم زبانش از لب شمشير بدتر است يك ذرّه احترام به زهرا نمي‌كند 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
❤️یاجعفرابن محمد❤️ چه ظلم‌ها که به اولاد مصطفی کردند  خدا گواست به آل علی جفا کردند   گلوی تشنه بریدند از حسینش سر  سر مقدس او را به نیزه‌ها کردند  امام چارم ما را به شام آوردند  میان خلق ورا خارجی صدا کردند  امام پنجم ما را به زهر کین کشتند  بسا ستم که به آن حجت خدا کردند  به بیت حضرت صادق هجوم آوردند  قیامتی دگر از این ستم به پا کردند  سر برهنه، دل شب ز خانه‌اش بردند  چه ظلم‌ها که به آن نجل مصطفا کردند  در آن سیاهی شب، اهل بیت آن مظلوم  گریستند و برای پدر دعا کردند  همه سواره و او را پیاده می‌بردند  نه رحم کرده، نه از حضرتش حیا کردند  سه بار تیغ کشیدند بهر کشتن او  عجب به عهد رسول خدا وفا کردند!  امام صادق ما را به زهر کین کشتند  مدینه را زغمش دشت کربلا کردند  هزار مرتبه نفرین حق بر آن قومی  که خط خویش ز آل علی، جدا کردند  برای غصب خلافت زدند زهرا را  چه شد که کودک ششماهه را فدا کردند  به جای شاخۀ گل بار هیزم آوردند  حقوق فاطمه را پشتِ در ادا کردند  بسوز و شعله برافروز از جگر «میثم»  که حمله بـر حرم وحی کبریا کردند استاد حاج غلامرضا سازگار ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
داغ تو آب کرده دل سنگ خاره را هم جنس روضه کرده هُشام و زُراره را سوگ تو، صبح صادق دامان فاطمه خاموش کرده نور هزاران ستاره را دارد برای زخم دلت گریه میکند زهری که بسته بر روی تو راه چاره را دارد نفس نفس زدنت شرح می دهد پای پیاده و دل سنگ سواره را قنفذ دوباره آمده فریاد میکشد آورده است بر در خانه شراره را در بین روضه واژه ی "قنفذ" تو را شکست باید دوباره گریه کنی این اشاره را از قطره های اشک تو مرثیه میچکد باید نوشت متن لهوفی دوباره را از شرحه شرحه ی جگر تو نوشته اند شرح مصیبت بدن پاره پاره را از عصر روز گریه، ز غارت سخن بگو از خاتمی که گریه کند گوشواره را 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
در حقیقت نگری آینه ای صادق بود آنچه می داشت ز ایزد همه را لایق بود این که باید به ولایش همه عاشق باشیم پیر عشق است بیا عاشق صادق باشیم عاشق آن است که از نسل شقایق باشد شجری میوه رسانده ست که لایق باشد ششمین شمس سپهر ازلی آن مولاست خط سِیْرِ افق چشم علی آن مولاست جعفرش نام نهادند که جانش نور است ظلمت از ساحتِ قدسی ش ، همانا دور است عشق در دایره ی چشم سبو می گردد علم در حیطه ی اندیشه ی او می گردد مدفنش عینِ بهشت است اگر ویران است گنج در گوشه ی ویرانه فقط پنهان است کاش دل زائر آن تربت بی زائر بود کاش بر گِرد حریمش دل من حائر بود کاش چشمان منِ خسته کبوتر می شد بال و پر می زد و در اشک شناور می شد اگر آن مدفن ویرانه رواقی می داشت لااَقل داغِ دل آینه کمتر می شد آه ای شهر نبی شاهد این قصّه تویی که چه با زاده ی آزاده ی حیدر می شد بوی گلچین به گلستان ولایت پیچید باغی از اشک در آن مرحله پرپر می شد خانه ی فاطمه می گشت تداعی آری داشت آن حادثه ی تلخ مکرّر می شد آه آن روز اگر دست علی را بستند لیک این بار چنین حضرت جعفر می شد در دل شب به نماز آمده بود آن مولا بود در زمزمه ، در حال سجود آن مولا ناگهان خصم هجوم از در و بامش آورد تلخی اهل ستم باز به کامش آورد دست او بسته و از خانه برونش بردند شعله بر جان زده و با دل خونش بردند بعد ازین حادثه آسوده نبود آن مولا داشت از خون جگر چشم کبود آن مولا حالتی داشت که غم بود همی دنبالش گرچه بودند همه فارغ ازین احوالش همه بودند در اندیشه ی خود آسوده جگری سوخت ز انگوز به زهر آلوده جگری سوخت و آتش به همه عالم زد نفسی شعله شد و کار جهان بر هم زد آتشی بود که بال و پر پروانه بسوخت آتشی بود که آئینه و گلخانه بسوخت داغ گل مشتعل و جلوه ی محشر دارد "یاسر" از آتش آن شعله به پیکر دارد 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
همان دستی که آتش زد گل و گلزار حیدر را دوباره شعله‌اش سوزاند، باغ یاس دیگر را اگر چه روبروی چشم‌هاشان پیرمردی بود ولی آغاز می‌کردند، جنگی نابرابر را هوای شهر، دودآلود شد یکبار دیگر هم و این دود از نفس انداخت، در جنت پیمبر را خلیل الله، بین آتش نمرودها می‌سوخت نباید اینچنین می‌شد؛ عوض کردند، باور را تنش مانند اسپند از شرار شعله‌ها می‌سوخت چه اسپندی، که از داغِ غمش سوزاند مجمر را صدایش را کسی نشنید، حتی آن همه شاگرد چه باید گفت، این شاگردهای ظاهراً کَر را ؟! همین‌هایی که می‌بستند، دست پیرمردی را میان کوچه‌ها بستند، دست شیر خیبر را و این آتش بیاران جهنم از همان‌هایند که بین شعله‌های جهل، سوزاندند مادر را همین دستی که اینجا می‌کشید از خشم، شمشیری کشید از بغض روی حنجری خشکیده، خنجر را ولی اینجا غلافش کرد و جسمی هم نشد زخمی بُرید اما میان قتلگاه کربلا سر را ... 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
هرآنکه از سوی تو انتخاب خواهد شد به ذره بودن خود آفتاب خواهد شد میان طایفه مرجع حساب خواهد شد فقیر دست تو عالی جناب خواهد شد گدا کجا و تو با این مقام آقا جان به منبری که نشستی سلام آقا جان مقام علم، مقام تورا نشان داده کلام نور تو بر حوزه ها توان داده کنیز خانه ات آقا به مرده جان داده حسین گفتن تو عرش را تکان داده بساط روضه و گریه بپاست هرهفته و صحن خانه ی تو کربلاست هرهفته تو بین سجده ای و شعله ها بلند شده چه دودی از در بیت الولا بلند شده صدای نعره ی یک بی حیا بلند شده کسی برای جسارت ز جا بلند شده طناب دست علی بسته شد به دستانت نگاه کن به زن و بچه ی هراسانت غریب در وسط شهر آشنا شده ای عمامه از سرت افتاد و بی عبا شده ای میان عربده ها بی سرو صدا شده ای شبیه عمه گرفتار اسب ها شده ای نفس بگیر ندو بین کوچه ها اینقدر که اذیتت نکند باز درد پا اینقدر اگرچه زندگی ات  آه و سربه سر درد است اگرچه رد شدنت از سر گذر درد است اگرچه بغض تو مابین صدنفر درد است بگو که سهم تو هم از لگد کمردرد است؟ بگو که بر کف پای تو خار افتاده؟ گذار تو طرف نیزه دار افتاده؟ به هرطرف بدنت را که لشگری نکشید کسی لباس تورا پیش مادری نکشید کسی ز اهل و عیال تو روسری نکشید ز گوش و گردن اطفال زیوری نکشید به جسم بی رمق تو عصا زدند اصلا؟ سر تو را بروی نیزه ها زدند اصلا؟؟ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
میان سینه اش وقتی خدا نور یقین انداخت علوم مذهب حق را درون جان دین انداخت رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت کسی که آیه قرآنِ بی معصوم از بَر بود عبا را از روی تفسیر آیات مبین انداخت مگر نور امامت را ندید از چشم های او چرا از روی بغض عمامه اش را بر زمین انداخت؟؟ کسی که در میان کوچه و بازار او را بُرد عجب زخم عمیقی بر دل روح الامین انداخت در آن وقتی که شد مسمومِ زهر کین، به زعم من خدا شالِ سیاهی بر روی عرش برین انداخت برای داغ جان سوزش که قاصر هستم از وصفش خدا حُزن عجیبی در قلوب مومنین انداخت 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
میان هیزمِ نمرودها «خورشیدْسوزان» بود خلیل‌الله، بین شعله؛ آتش در گلستان بود زمین از گریه‌ی نوح‌الائمه غرقِ دریا شد هوای کشتیِ سُکّانِ دین درگیرِ طوفان بود مسلمان‌ظاهران رفتند، جنگِ آیه‌ی تطهیر نبردی که در آن سوزاندنِ آیاتِ قرآن بود دوباره هتکِ حرمت کرد، از آل رسول‌الله که گفته از جسارت‌های قبل "آتش" پشیمان بود ؟! هوای آسمان وحی، خیس از ابرِ دودآلود میان خانه‌ی فرزندِ کوثر روضه‌باران بود گلابِ باغِ گل را در اجاقی داغ، جوشاندند گلابی که شمیمِ اشک‌های یاس و ریحان بود در و دیوار و دود و آتش و ترسِ زن و فرزند ... به قابِ مقتلِ تصویریِ مادر نمایان بود به هر سو می‌دوید؛ انگار، مادر بود در شعله فضای صحنِ مقتل‌خانه‌اش آیینه‌بندان بود هوای ناجوانمردانه، داغ و تشنگی‌هایش - - دلش را برد، آنجا که غریبی سخت عطشان بود گریزِ روضه شد عمامه‌ای که شعله‌ور می‌شد به یاد معجری که نیم‌سوز از خیمه‌سوزان بود 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
میان سینه اَش وقتی خدا نور یقین انداخت علوم مذهب حق را درونِ جانِ دین انداخت رئیس مذهب ما را به زور از خانه می بردند نگاهی او غریبانه به درب آتشین انداخت کسی که آیه یِ قرآنِ بی معصوم از بَر بود عبا را از روی تفسیر آیات مبین انداخت مگر نور امامت را ندید از چشم های او چرا از روی بغض عمامه اش را بر زمین انداخت؟؟ کسی که در میان کوچه و بازار او را بُرد عجب زخم عمیقی بر دِلِ روح الامین انداخت درآن وقتی که شدمسموم زهر کین به زعم من خدا شالِ سیاهی بر روی عرش برین انداخت برای داغ جان سوزش که قاصر هستم از وصفش خدا حُزنِ عجیبی درقلوب مومنین انداخت شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
کاش درد فراق درمان داشت یا که هجران یار پایان داشت در مدینه شب شهادت تو دسته های عزات جریان داشت خواستم در مدینه گریه کنم هرکجا رفته ام نگهبان داشت کاش شهر تو جای وهابی شیعیانی شبیه ایران داشت از تو و مکتب شما بوده هر فقیهی که درس عرفان داشت این دوچشمان ابری ام حالا در غم تو هوای باران داشت اول روضه با خودم گفتم کاش امشب مدینه مهمان داشت باید از ماجرای تو گوید تا زمانی که نوکرت جان داشت شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
هرچه از درد و بلا بر سر حیدر افتاد داد بیداد که یک روز به جعفر افتاد یا رب این شعله چرا ول کن این طایفه نیست؟! باز از خیمه گذشت و روی این در افتاد سجده اش خورد به هم بس که تکانش دادند سر سجاده ی خود با دل مضطر افتاد با عصا هم بدود باز زمین می افتد بی عصا رفت و به هر کوچه مکرر افتاد پس کجایند دراین واقعه شاگردانش؟ پیش چشمان همه حرمت منبر افتاد تا زمین خورد صدا زد ز جگر وا اُمّاه پشتِ در یاد زمین خوردن مادر افتاد مادرش خورد زمین، خورد زمین، خورد زمین جلوی چشم علی، فاطمه با سر افتاد فضه آمد کمکش ورنه مصیبت می‌شد فضه با دیدن او پهلوی کوثر افتاد گریه‌ی غربت زن قاتل شوهر باشد پس عجب نیست بگوییم که حیدر افتاد آخر روضه‌ی ما حرف حسین است حسین دشنه با حنجر خشکیده ی او در افتاد ولی الله به یک ضربه تنش برگشته گذر شمر به این ناحیه آخر افتاد کینه اش با دوسه تا ضربه به پایان نرسید آنقدر زد روی تل یکسره خواهر افتاد بانوک چکمه تنش این سو وآن سو می شد بانوک نیزه سرش این ور و آن ور افتاد آنکه درسجده فقط پای خدا می افتاد وقت قتل علی اکبر شد و بدتر افتاد شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بنام نون و قلم دست من قلم دادی دم تو گرم که براین شکسته دم دادی زیاد از سر من بود هرچه کم دادی هرآنچه بود!به تو تا که رو زدم دادی به یمن منبر تو شیعه ام مسلمانم اگر رییس تویی جزو زیر دستانم کبوترم!شده ام باز هم هوایی تو رسیده ام بخدا من ز آشنایی تو حسینیم ز روایات کربلایی تو به سینه سنگ تو دارم منم فدایی تو کسی نبرده مرا تا خدا تو میبری ام خوشم که شیعه ای از شیعیان جعفریم برو به منبر و تصویری از غدیر بساز برای نشر ولای علی سفیر بساز هزار مجتهد از مردم فقیر بساز زراره یا که مفضل ابوبصیر بساز مقام مرجعیت بین عالمان داری تو نور جلد به جلد بحارالانواری  ز یارب تو رسیده است فیض یا رب ما علی علی لب تو رسیده برلب ما گره به نام تو خورده ست کل مذهب ها به حکم تو شده گریه عیار مکتب ما شب است و برسر خاکت نشان نداری تو غریب مانده ای و روضه خوان نداری تو خبررسید که درست دوباره خلوت شد دوباره روزی آقای شهر غربت شد خدا کند که بمیرم به تو جسارت شد به پیش چشم همه با تو تند صحبت شد عصای دست تورا پا زدند و خندیدند تو زیر گریه زدی آمدند و خندیدند نبینم از در این خانه شعله دم بزند غریبه ای وسط خانه ات قدم بزند نماز نیمه شبت را کسی به هم بزند تورا زمین بزند حرف زشت هم بزند تو دست بسته ای و کوچه کوچه تنهایی بفکر شرم علی پیش روی زهرایی بزرگ طایفه را بی هوا زمین نزنید امام مفترض الطاعه را زمین نزنید کشان کشان جلوی بچه ها زمین نزدید مقابل همگان هرکجا زمین نزنید به هر طرف نکشیدش که دردسر دارد که داغ عمه خودرا براین جگر دارد چه عمه ای که گرفتار نیزه داران بود هلال یکشبه اش روی نیزه تابان بود میان آنهمه نامرد سخت حیران بود برای دیدن او کوفه راهبندان بود چه عاشقانه وفاداری اش محک میخورد  و یک تنه عوض صد نفر  کتک میخورد شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
خلوتم پر شده از خلوت ایوان بقیع مثل شمعی شده ام بین شبستان بقیع برسانید کمی تربت ویران بقیع که شوم زائر آن زائر پنهان بقیع صبح صادق خبر از گمشده ام می آید مست زهرا شده ام بوی حرم می آید رونقِ اشک سحر بر سر سجاده دعاست حلقه بر گوش شما بودن من کار خداست فاطمی بودن ما خیر دعاهای شماست نوکر خانهء تان سینه زن کرببلاست آمدم در بزنم، زود جوابم نکنی نام زهرا به لبم هست عذابم نکنی جهل با جذبهء نور تو در آمد از چاه ماه شبهای منی و ز تو دستم کوتاه با نگاه تو مشخص شده راه از بیراه منبرت چیست بجز ذکر اباعبدالله توکهنسال ترین مرجع دینی آقا بازهم روضه بخوان، خیر ببینی آقا سنگ این قوم شکست آینهء هفتم را خوانده ای زیر لب خود غزل چندم را دشمن آورده دوباره چه کند هیزم را آمده تازه کند داغ دل مردم را دست صیاد تو را در قفست می گیرد چه شده بین نمازت نفست می گیرد یکصدا ناله شدی و نشنیدند ترا ناسزاها به تو گفتند و خمیدند ترا پیش چشم در و همسایه کشیدند ترا بی عبا، پای برهنه همه دیدند ترا نیمه شب دست ترا دشمن تو آمد و بست نیمه شب حرمت تو پیش زن و بچه شکست رفتی و پیکر تو بر در و دیوار نخورد گوشهء پیرهنت بر نوک مسمار نخورد پهلویت چند لگد در وسط کار نخورد گذرت خورد به کوچه، سر بازار نخورد پیش چشم حرمت وارد مقتل نشدی چند روزی سر دروازه معطل نشدی دود دیدی، همه را تار ندیدی اصلاً حرمت را که گرفتار ندیدی اصلاً پای پر آبله از خار ندیدی اصلاً سنگ اندازی و آزار ندیدی اصلاً رفتی و باز درخانه رساندند ترا وسط مجلس مستان نکشاندند ترا شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ای اشک چشم ما همه وقف عزای تو دل‌های دوستان همه صحن و سرای تو چشمم سوی مدینه دلم جانب بقیع گرم زیارت حرم با صفای تو از لحظه‌ای که خاک لحد بر تو چیده شد خاک بقیع نه!دل ما گشت جای تو آیا در بقیع شبی باز می‌شود تا در کنار قبر تو گریم برای تو؟ بردند دست‌بسته تو را سوی قتلگاه با آنکه بود عرش خدا جای پای تو ای صد مسیح زندۀ ذکر شبانه‌ات خاموش شد چگونه صدای دعای تو آخر ز زهر کین جگرت پاره پاره شد ای پاره‌های دل، گُل بزم عزای تو تشییع شد چو پیکر پاک تو تا بقیع می‌کرد گریه ختم رسل در قفای تو چون شمع، آب شد بدنت از شرار زهر ای جان عالمی همه بادا فدای تو تنها نه «میثم»...از غم و اندوه و غربتت آگه کسی نگشت به غیر از خدای تو استاد حاج غلامرضا سازگار ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄