eitaa logo
کانون مداحان
26.2هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
20.4هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشك دوري ماه صفر گذشت بیا تا سفر کنیم باید از این دو ماه دوباره گذر کنیم آقا بیا که دیده ی حسرت کشیده را با اشک دوری از تو و این ماه تر کنیم هر شب به شوق روضه ی فردا نفس زدیم شب را از این به بعد چگونه سحر کنیم مزد دو ماه گریه ی خود را گرفته ایم خود را به یک نگاهت اگر مفتخر کنیم ما خسته نیستم که رخت سیاه را با خستگی از این تن وامانده در کنیم امسال هم گذشت و پس از این رواست که گریه برای فاطمه ی پشت در کنیم برخیز تا مسافر صحن رضا شویم ماه صفر گذشت، بیا تا سفر کنیم محمدعلی بیابانی ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اجر رسالت ازغمت خالق دادار به هم می ریزد دلم از اشک تو ای یار به هم می ریزد دخترم گریه مکن قلب مرا می شکنی پدرت عاقبت کار به هم می ریزد زودتر از همه آیی تو کنارم زهرا بعد تو حیدر کرار به هم می ریزد بعد من خوب به تو اجر رسالت بدهند محسنت در پس دیوار به هم می ریزد عطر جنت بود از سینه ی تو زهرا جان آنهم از تیزی مسمار به هم می ریزد زهر داد آنکه به من بر حسنت تیر زند جسمش از کینه ی بسیار به هم می ریزد هر که در کوچه نزَد ضربه،تلافی بکند کربلا،پیکر خونبار به هم می ریزد آن قدر با تو بگویم که تن یوسف تو زیر ده نعل،دو صد بار به هم می ریزد گرچه آرام زنی شانه تو بر موی حسین گیسویش در کف اغیار به هم می ریزد محمود اسدی(شائق) ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غم کوچه سوزاند غم کوچه و مادر جگرش را چیدند در آن کوچه یِ غم ...بال و پرش،را کابوس مجسم شده در خواب و خیالش آن روضه که خم کرده، قیامِ کمرش را سیلی زد و مادر به زمین خورد و حسن مُرد وقتی که نشد دفع نماید ...خطرش را می دید که رد شد ز سرش دستِ حرامی افسوس نشد سد کند آن لحظه سرش را با اشک و سکوتش همه جا دوخته عمری بر رشته یِ آن چادر خاکی ،نظرش را بالشتِ سرش چادر خیسی شده هرشب از بس که کشیدَسْت... بر آن چشمِ ترش را جز او که شنیدَست زِمهمان...سَرِ سفره در جای تشکر... بد و سَبِّ پدرش را عمری ست که با خون جگر...حبس نموده در سینه یِ خود آهِ دلِ پُر شَـررَش را با خط خودش وقف حسین بن علی کرد در کرب و بلا نخل امید و ثمرش را ای کاش نمی دید حسن در صفِ دشمن از اسب زمین خوردنِ سختِ پسرش،را منصوره محمدی مزینان ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): چه باید بکنم خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟! سید پوریا هاشمی ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عشق تو ما همانیم که از عشق تو غفلت کردیم با همه آدمیان غیر تو خلوت کردیم جای خالی تو را هیچکس احساس نکرد به گمانم که به دوری تو عادت کردیم جمکران هم که رسیدیم ،به جای ندبه فقط از حاجت خود پیش تو صحبت کردیم سال ها می گذرد...منتظری برگردیم !! پس مشخص شده ماییم که غیبت کردیم نمک سفره ی تان را همه خوردیم ولی با گناهان، به همین سفره خیانت کردیم دلمان از همه ی مردم عالم که گرفت گریه کردیم و سپس سجده به تربت کردیم هر کجا ذکر حسین است همانجا حرم است... قبل هیئت همگی قصد زیارت کردیم اربعین با همه دنیا به دل جاده زدیم... لذت عشق تو را با همه قسمت کردیم احسان نرگسی ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غم هجران کشیدم از غم هجران عذاب بسیاری برس به داد دلم با شتاب بسیاری به اشتباه در خانه ای زدم هر بار به چاه رفته دلم با طناب بسیاری هواس من همه جا هست جز امام زمان زمانه بسته به دستم طناب بسیاری (میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست) مرا ببخش که دارم حجاب بسیاری برای گفتن تفسیر آیه ی تطهیر نیاز میشود اینجا گلاب بسیاری چه انتظار عجیبی که دائمأ خوابم زدم به خواب خودم را به خواب بسیاری مرا به نیمه نگاهی مدام مستم کن نیازمند شرابم شراب بسیاری خوشا به حال کسی که همیشه منتظر است در انتظار نهفته ثواب بسیاری محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): طواف تو خورشید تابناک تمام مسیرها هستند در طواف تو ماه منیرها ای شاهراه یازدهم در مسیر نور ای دست گیر قاطبه ی مستجیرها دست کسی به دامن درکت نمی رسد از تو نگفته اند به غیر از خبیرها تفسیر ایه های خدا را قلم بزن وامانده است بی تو کلام دبیرها معراج عشق در حرم سامرای توست کوری چشم شور تمام حقیرها ما را گدای سامره خواندند و بعد از ان خط خورد نام ما ز جهان فقیرها نورت شکافت لشکر ظلمت پرست را دنیا ندیده است تو را چون اسیرها در تنگنای سامره می خواند چشم تو از چشم شیعه درد نهان ضمیرها آشفته است حال جهان منجی اش کجاست؟ فرزند تو خلاصه ی نعم الامیرها.. حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): لطف تو به بَهجت ابدی،لطف بی حساب رسیدم کنار تو به سوالات بی جواب رسیدم نگاه لطف تو نگذاشت تا فرو شکنم من منی که لحظه ی دیدارمان خراب رسیدم به فکر بانی این گریه ها به راه فتادم به خیمه گاه تو و خیمه ی رباب رسیدم به یاد پیکر تو روضه خوانده ام دم صبحی به گریه های سر ظهر آفتاب رسیدم به یاد خشکی لبهای تو به اشک نشستم من از کنار لب خشک تو به آب رسیدم مخواه زنده بمانم میان شعله داغت منی که در وسط مجلس شراب رسیدم حسین واعظی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): افضل الأعمال تا توان داری گدای حضرت صدیقه باش بی محابا! مبتلای حضرت صدیقه باش افضل الأعمال عالم..مدح این بانو بود تا نفس داری ندای حضرت صدیقه باش سعی کن تا محرم کاشانه ی زهرا شوی مثل سلمان.. آشنای حضرت صدیقه باش بین این خانه اگر کوچک شوی عزت دهند باصلابت خاک پای حضرت صدیقه باش مادری ها می کند هر روز و شب بر شیعیان لااقل از بچه های حضرت صدیقه باش گریه کن..در روضه های سخت و جانفرسای او با همین اشکت شفای حضرت صدیقه باش بر حسینی های عالم لطف بی پایان کند پس غلام سر جدای حضرت صدیقه باش محسن راحت حق ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): افضل الأعمال تا توان داری گدای حضرت صدیقه باش بی محابا! مبتلای حضرت صدیقه باش افضل الأعمال عالم..مدح این بانو بود تا نفس داری ندای حضرت صدیقه باش سعی کن تا محرم کاشانه ی زهرا شوی مثل سلمان.. آشنای حضرت صدیقه باش بین این خانه اگر کوچک شوی عزت دهند باصلابت خاک پای حضرت صدیقه باش مادری ها می کند هر روز و شب بر شیعیان لااقل از بچه های حضرت صدیقه باش گریه کن..در روضه های سخت و جانفرسای او با همین اشکت شفای حضرت صدیقه باش بر حسینی های عالم لطف بی پایان کند پس غلام سر جدای حضرت صدیقه باش محسن راحت حق ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشک روضه دوباره پر شده قلب من از هوای شما گرفت دست مرا اشک روضه های شما دوباره بی سر و سامان روضه ها هستم چراغ راه شبم پرچم عزای شما تویی دلیل همیشه بهاری چشمم خیال گریه ندارم به جز برای شما در این لباس عزا پیر می شوم هر سال چه خوب می گذرد عمر من به پای شما تمام عمر درون دلم که خانه ی توست نخواستم بنشیند کسی به جای شما قسم به خاطره هایی که در خیال من است نمی رود ز سرم فکر کربلای شما حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): پاشیده سامانم به خواب غفلت خویشم! زهم پاشیده سامانم من بیچاره یک عمرست اسیر این زمستانم به سمت این و آن بردم نگاهم را ولی افسوس تورا دیگر نمیبینم! چه سنگین است تاوانم! خجالت میکشم اقا بگویم شیعه ات هستم اگر اذن شما باشد بگویم از محبانم برایم گریه ها کردی! ولی من فکر خود بودم! پرشانم شدی العفو نفهمیدم! پشیمانم! من آلوده را آخر چرا تحویل میگیری؟! چه دیدی از من آخر که خودم حتی نمیدانم؟! علی این روزها دیگر به خانه دیر می آید ز تنهاییش میسوزم ز حیرانیش حیرانم گمانم نیمه شب زهرا صداکردست حیدر را که ای یار غریب من حلالم کن! نمی مانم! سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غصه ی حیدر برای بردن داغی چنین خبر گرم است خبر رسیده به چیدن سرِ تبر گرم است اگرچه مادر خانه به بستر است ولی؛ تنور خانه سه ماه است بیشتر گرم است تنور خانه ی زهرا اگر که در سر ظهر تنور غصه ی حیدر ولی سحر گرم است نشسته اند ملائک به مکتب زهرا جهان به قصه ی دیوار و میخ سرگرم است چهل نفر بشود کل شهر، در عالم فقط علی ست که پشتش به یک نفر گرم است پسر به گرمی آغوش مادرش زنده است اگر چه تا ابد آغوش این پدر گرم است خبر رسیده که بعد از هزار و اندی سال بدون آتش و هیزم هنوز در گرم است مهدی رحیمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): آنقدرآلوده ام آنقدرآلوده ام که بار خفت می کشم باخودم این درد را تا بی نهایت میکشم یابن زهرا من برای اینکه راضی ات کنم از نماز صبح تا هیئت ریاضت می کشم بسکه گریه کرده ای از دیدن پرونده ام هرکجا نام تو می آید خجالت می کشم تانگاه مهربانت قسمت من هم شود لحظه لحظه از دوتا چشم تو منت می کشم جای تو بانفس اماره رفاقت کرده ام هرچه دارم می کشم ازاین رفاقت می کشم می شود گاهی نگاهی هم به حال من کنی!!! هرچه باشد من در این خانه زحمت می کشم باهمه آلودگی هرطور ممکن که شده هرشب جمعه خودم را سمت هیئت می کشم می روم یک گوشه ای در روضه هق هق می کنم آخرش در روضه های کربلا دق می کنم مهدی نظری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یا زهرا اَللهمَ العَن اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ آخِرَ تابِع لَهُ عَلیٰ ذٰلک شغال نعره زد ؛ ای شیر ! باز کن در را که شعله ور نکنم لانه با کبوتر را غرور نحس مرا له نکن درآ دیگر وگرنه می شکنم احترام کوثر را درآ ! چهل نفر اینجا نشسته اند به خشم که با طناب ببندند دست حیدر را مغیره آمده ، هیزم فراهم آورده که روبراه نماید بساط آذر را یکی نبود بگوید ؛ چه می کنی نامرد؟! مگر ز حافظه بردی شکوه خیبر را؟! لگد به در نزن ای بی حیای بی غیرت ! و شعله ور نکن این بیت روح پرور را غرور کاذب دنیا چرا فریبت داد؟! مگر قبول نداری جهان دیگر را؟! خلاصه رفت عقب - دورخیز - اما بعد تمام خانه شنیدند آه مادر را فقط نه چوبه ی در را ، که در حضور علی شکست با لگدی حرمت پیمبر را کلید خورد همانجا نبرد عاشورا و ریخت روی زمین خون یاس پرپر را طناب گردن حیدر نهاد ، اما بعد به روی نیزه فرستاد هیجده سر را کجاست مهدی موعود تا به خون خواهی بگیرد از دل سنگ انتقام آخر را شاعر ؛ ابراهیم سنایی 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نشود باز دگر چشم تر زهرایم نشد آن روز شوم من سپر زهرایم تا عصابه به سرش بست یقین دانستم که شکسته شده در کوچه سر زهرایم بی اثر بود هر آن قدر که گفتم آن روز پای بردار لعین از کمر زهرایم بس که نامرد،در سوخته را داد فشار سوخت از شعله ی در بال و پر زهرایم لگدی زد به دل فاطمه،شد سقط جنین آب شد از غم محسن جگر زهرایم یک طرف محسن و یکسو من و یکسو طفلان مات و مبهوت به هر سو نظر زهرایم کربلا بر بدن یوسف من سنگ زنند تا که فریاد زند من پسر زهرایم محمود اسدی(شائق) (شائق) ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): در بستر افتادی شکر خدا بهتر شدی انگار مادر بهتر شدی انگار یک مقدار مادر آن روزها که خوب بودی خوب بودم در بستر افتادی شدم بیمار مادر این چند روزه خواب در چشمت نیامد از درد، شبها می‌شدی بیدار مادر دیوارها در ماتمت خون گریه کردند با تو چه کردند آن در و دیوار مادر؟ «در» پیش چشمان یل خیبر شکست و  از پا درآمد حیدر کرار مادر فهمیدم از «دستاس بی‌حرکت» که دیگر  دستان تو افتاده است از کار مادر می‌بوسمت بهتر شود سردردهایت سر روی پای دخترت بگذار مادر دختر شدم هم‌سفره غم‌هات باشم دختر شدم تا که شوم غم‌خوار، مادر تصویر شفاف خدا در صورت تو تبدیل شد بر سایه‌هایی تار مادر من پافشاری می‌کنم بر ماندن تو اما تو بر رفتن کنی اصرار مادر تو می‌روی امروز و فردا می‌روم من از کربلا تا کوفه و بازار مادر   فرزندها و نوکرانت را دعا کن یادی کن از ما وقت استغفار مادر  آرش براری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بیقرارم سلمان خبر داری که چندی بیقرارم بعد از پدر شد روز من چون شام تارم سلمان خبر داری دلم بی تاب گشته شمع وجودم از فراقش آب گشته سلمان خبر داری که پیوسته زدیده اشک غمم بر روی رخسارم چکیده سلمان خبر داری علی یاری ندار جز من علی یار و طرفداری ندارد سلمان خبر داری علی را دست بستند من‌پشت در بودم که پهلویم شکستند سلمان خبر داری گلم از شاخه چیدند بیت ولا را از جفا آتش کشیدند سلمان خبر داری که بین درب و دیوار شد سینه ام مجروح از آزار مسمار سلمان خبرداری که پشت درب خانه زد ناجوانمردی مرا با تازیانه مجید رجبی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): جان جهان هستی هم آسمانها هم زمین باشد به فرمانت جان جهان هستی و جان من به قربانت من آن یتیمی که اسیر مادری توست من آن فقیرِ تا ابد در حسرتِ نانت پیداست هرگزنیست در درک بشر قدری فهمیدن شان تو و اوصاف پنهانت کوری چشم دختران فتنه و آشوب بوده پیمبر صبح و ظهر و شب ثناخوانت خودرا میان باغ فردوس خدا دیده هروقت پیغمبر زده بوسه به دستانت تو کیستی؟ که جز نبی و مرتضی شخصی سر در نیاورده هنوز از عمق ایمانت تا پای جان میخواستی یار علی باشی هم خواستی هم اینکه ماندی پای پیمانت در کوچه ها یا پشت در حرف از ولایت بود که لحظه ای خالی نشد آنروز میدانت نفرین کنی چیزی نمیماند از این دنیا عالم به هم میریزد از حال پریشانت با اینکه زخمی غلاف و میخ در بودی بر جان دشمن زخم میزد نطق بُرّانت طاقت ندارد گریه ات را شهر پیغمبر باید بباری بی صدا در بیت الاحزانت وقتی سلامش را جوابی نیست دراین شهر دلگرمی مولاست آوای علی جانت درد علی را بیشتر از پیش خواهد کرد وقتی که مرگت را بخواهی جای درمانت هر روز میگوید به تو..جان علی، زهرا حرف از جدایی ها مزن دستم به دامانت  احمد جواد نوآبادی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دل ویرانه ای چراغ دل ویرانه ی من نظری کن به من و خانه ی من خانه بعد از تو شده غمخانه شمع یاد تو و ما پروانه گریه داریم نهان از دشمن من به طفلان تو، طفلان بر من زود ای لاله ی من پژمردی کاش همراه مرا می بردی همه شب تا به سحر پیوسته می کنم ناله ولی آهسته تا نظر بر در و دیوار کنم یاد آن پهلو مسمار کنم ای حمایتگر من خیز و ببین فاتح بدر شده خانه نشین این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد آنکه یک عمر سرافرازی کرد چرخ با هستی او بازی کرد هیچ پرسی به چه روز افتادم رفتی و کرده ای دشمن شادم آنکه می خواست ز پا بنشینم شادمانست که من غمگینم فرصتی تا که مناسب جوید این سخن با دگران می گوید رشته ی صبر علی پاره شده چاره ساز همه بیچاره شده علی انسانی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مادر با شوق، بین باغ یاسِ هر لباسش با بوسه‌هایش باز هم گل کاشت، مادر هر روز، چندین مرتبه کارش همین بود از بسکه ذوقِ بچه‌اش را داشت، مادر با تیک تاک ساعتِ خود ذکر، می‌گفت تسبیحِ تربت داشت، در لحظه شماری شش ماه، از عمرِ جنینِ او گذشته مانده سه ماهِ دیگر از چشم انتظاری یک شب که حرف از «اسم» زد با همسر خود راهِ سفر وا شد؛ دو خط روضه بپا شد بین «حسین» و «مجتبی» آواره بودند منزل «مدینه» بود، مقصد «کربلا» شد با چشم‌های خیس، خوابیدند، اما مادر پرید از خواب، از گریه لبالب همراهِ هق هق کردنش تعریف می‌کرد می‌گفت : رفتم یک سفر پابوسِ زینب وقتی رسیدم؛ رقصِ پرچم دیدنی بود محو تکانِ سرخ آن بودم؛ که دیدم آمد سپاهی در حرم؛ با بیرقِ شب از ترسِ آن؛ با بارِ شیشه می‌دویدم از پشت، دستی ناگهان بر صورتم خورد طوری که تصویرم روی دیوار، افتاد آنقدر، مثل بید، لرزیدم که آخر شاخه ترک خورد و شکست و بار، افتاد گنبدطلا با پرچمش خون گریه می‌کرد با نوحه‌ی گلدسته‌ها آهی کشیدم نامردها پابوس، را کابوس کردند آنقدر، باریدم؛ که از خوابم پریدم ... فرداش، ابری در هوایش پرسه می‌زد تا دید، بی‌جا قصدِ باریدن ندارد تا شب خروشِ اشک‌هایش را نگه داشت با همسر خود رفت روضه؛ تا ببارد مداح، تا گفت «آه یا زهرا» دلش ریخت حرف از در و دیوار شد؛ بغضش ترک خورد آن خواب، مثل زخمِ کاری بر دلش بود با روضه‌های روضه‌خوان زخمش نمک خورد با همسر خود گفت، بین راه خانه می‌خواهم آن کابوس، خوش‌فرجام باشد من نذر کردم؛ کودک ما وقتی آمد با «محسن بن فاطمه» همنام باشد  رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بمان درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان  محسن ناصحی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): نوبهارم نوبهارم چراغ خانه ی من سر به زانو بگیر اما باش تو فقط خوب شو عزیز دلم از علی رو بگیر اما باش قول میدم که باز کنج بقیع نزد تو سایبان درست کنم دستهایم هنوز جان دارد که به جای تو نان درست کنم از علی رو بگیر بانو جان حرف رفتن دگر مزن اینقدر بخدا درب خانه را شستم زل به مسمار در مزن اینقدر کام حیدر بدون تو تلخ است نمک زندگانیم زهرا س به نگاه تو پشت من گرم است یادگار جوانیم زهرا س یک نگاهی به چشمهایم کن حیدرت را ببین چه پیر شده دخترت بغض میکند هر شب پسرمان چه گوشه گیر شده دردت ازچشمهای تو پیداست پر ز دردی که لاله میکاری چند روز است که نخوابیدی مثل ابر بهار میباری درد پهلو خودش مکافاتیست استخوان شکسته را چه کنی؟ ورم‌ روی گونه ات کم نیست گوش در خون نشسته را چه کنی؟ استخوانی که پشت در بشکست بغض شد در گلوی حیدر رفت چه بگویم به بچه ها بانو چه بگویم چگونه مادر رفت امیر علوی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غصه نخور با گریه شب هامو سحر میکنم با غصه هام یه جوری سر میکنم برو بخواب اگه حالم بد بشه فضه و اسما رو خبر میکنم قرار نبود خنده به ما حروم شه دیدن محسن همه آرزوم شه روزای خوبم پیش بابات علی فکر نمیکردم اینجوری تموم شه غصه نخور اگه چشام میباره خنده‌ی تو زخممو هم میاره هر طور شده تورو بغل میکنم نگی که مادرم دوسم نداره تو کی دیدی که من بگم نمیشه؟ تحمل این همه غم ، نمیشه! شونه زدم موهاتو با درد ، آخه انگشتای من دیگه خم نمیشه وقتی که گل گیر تبر میفته تیغ تبر با غنچه در میفته پهلوی من دوباره تیر میکشه وقتی چشام به میخ در میفته الهی که دلی آتیش نگیره آب خوش از گلوم پایین نمیره پشت در آتیش گرفته موندم تازگیا وضوم شده جبیره مثل الان وقتی زیاده تبم عجل وفاتی میشینه رو لبم روضه‌ی روضه‌های عالم منم گریز روضه ها تویی زینبم از پشت در روضه میاد کربلا آتیش میگیره مثل در خیمه ها اینجا به محسنم لگد میزدن اونجا حسینم میزنه دست و پا عماد بهرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رنگ خزان رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من زهرای من! حبیبه ی من! مهربان من میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟ دیگر شدم بدون عصا آسمان من! مانده هنوز بستر تو گوشه ی اتاق با لاله اش چکار کنم باغبان من؟! ماندست چند تار مویت بین شانه ای. چشمم که خورد تیر کشید استخوان من! راحت بخواب درد کشیدن تمام شد! راحت بخواب درد کشیده جوان من! کابوس لحظه های علی نقش قبر توست فکرش به هم زده ست زمین و زمان من چهل قبر ساختم که نفهمند هیچوقت آخر کجاست قبر تو راز نهان من گفتم درِ جدید بسازند بعد تو تا میخ ها دوباره نگیرند جان من حالا دگر تمام شده امتحان تو حالا دگر شروع شده امتحان من سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯