eitaa logo
کانون مداحان
25.7هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
19.5هزار ویدیو
173 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): درد و دل هم درد و دل دارم برايت بيش از اينها هم با تو هستم پا به پايت بيش از اينها من محرم تو بودم و تو محرم من پس بوده زهرا آشنايت بيش از اينها راضي ندارم پيش من شرمنده باشي با جان خريدارم بلايت بيش از اينها سخت است،اما چاره جز رفتن ندارم با اينكه هستم مبتلايت بيش از اينها قرآن بخوان حتي پس از اين بر مزارم چون خو گرفتم با صدايت بيش از اينها من از خدايت صبر ميخواهم برايت من هم كه محتاج دعايت بيش از اينها بگذار يك بار دگر دورت بگردم چون دوستت دارد خدايت بيش از اينها اين كمترين كار است،جان دادن برايت اي كاش ميشد،شد فدايت بيش از اينها محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مانند شمع مانند شمعی از مصائب آب می شد زینب برای وضع او بی تاب می شد منظورم از این بیت صارت کالْخیال ست این آخری چون گوهری نایاب می شد همسایه ها کینه از او در دل گرفتند با آن که از شادی شان شاداب می شد از لکه های روی ماه آن روز گفتند : هم درد مادر گریه ی مهتاب می شد آتش به جان خانه می زد با چه رویی شخصی که اسماً جزوی از اصحاب می شد آتش به درب خانه زد، یعنی از آن روز آتش میان این جماعت باب می شد تا میخ بر جانش دخیل خود ببندد دیوار محکم بود و در اسباب می شد از داغ زهرا مرتضی با کار هایش آماده ی رفتن سوی محراب می شد علی اصغر یزدی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عجّل وفاتي ردخور ندارد در مقامي كه دعاي تو لب وا كُني قطعي شود بانو شفاي تو عجّل وفاتي گفتنت را خوب حس كردم با ديدن احوال زارِ بچّه هاي تو ميلرزد از فكرِ جُدايي دست و پاي من آرامشم ، وقتي كه ميلرزد صداي تو هر بار قبر مُحسنت را ديده ام گفتم من پُشتِ در اي كاش ميرفتم به جاي تو هر طور ميشد ايستادي تو به پاي من مي ايستم هر طور باشد من به پاي تو تو افتخارت بود باشي جان فداي من من آرزويم بود باشم جان فداي تو تو رو به قبله بودنت گشته بلاي من من غُربت بي انتهايـم شد بلاي تو ديروز يك رُكنم شكست از داغ پيغمبر امروز رُكن ديگر من در عزاي تو ... در پاي اين بستر كه امشب جمع خواهد شد من عافيت مي خواستم هرشب براي تو تا زودتر ايّام هجرانت به سر آيد بايد بخواهم مرگ خود را از خُداي تو رفتي ولي هرروز خواهد كُشت حيدر را اين ردّ سُرخ رويِ سنگِ آسيايِ تو محمدقاسمي ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سورۂ اخلاص جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع) تشنه در آغوش مادر میرود! مرضیه عاطفی سمنان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای ذکر مناجات شب و خلوت حیدر ای شیر ِ زنان ، بانوی با هیبت حیدر جز حیدر کرار ، که قدر تو شناسد ؟ غیر از تو که داند به جهان قیمت حیدر یا فاطمه یا فاطمه یا حضرت زهرا شد اذن دخول حرم حضرت حیدر مهمان تو گردید شب اول قبرش هر کس به جهان کرد فقط خدمت حیدر من باورم این است که حتما تو می آیی هر جای ز عالم که شود صحبت حیدر قنفذ عددی نیست که جان تو بگیرد از پای در آورده تو را غربت حیدر مثل تو در آن کوچه زمین خورد و زمین خورد برده خبر رفتن تو طاقت حیدر محمد حسین رحیمیان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): خنده‌ی نامحرمی شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمی‌اُفتد تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمی اُفتد غرورم را شکسته خنده‌ی نامحرمی یارَب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی‌اُفتد جماعت داشت می‌آمد دلم لرزید می‌گفتم که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمی‌اُفتد کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه می‌اُفتد نشد حائِل کند دستش گرفته بود چادر را که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمی‌اُفتد به رویِ شانه‌ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی‌اُفتد سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمی‌اُفتد میانِ خاک می‌گردیم و می‌گویم چه ضربی داشت خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمی‌اُفتد دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ، گیرم تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمی‌اُفتد حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سوزِ مادرانه با سوزِ مادرانه فقط گریه می کنی هر شب به یک بهانه فقط گریه می کنی یک شب زِ دردِ سینه فقط آه می کِشی یک شب زِ دردِ شانه فقط گریه می کنی می تَرسَم این سه ساله ی تو کَم بیاورد وقتی میانِ خانه فقط گریه می کنی حَنّانه ام، به جانِ علی آب رَفته ای روزانه و شَبانه فقط گریه می کنی هنگامِ پُختِ نان که کَمی از دلِ تَنور آتَش کِشَد زَبانه فقط گریه می کنی من که ندیده ام که چگونه تو را زدند از دردِ تازیانه فقط گریه می کنی حَرفی که با عَلیِ غَریبَت نمی زنی آرام و مَخفیانه فقط گریه می کنی بعد از هِزار سال تو بر غُربتِ عَلی بانوی بی نشانه، فقط گریه می کنی  رضا رسول زاده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): زهرای هجده ساله با خود تصور کن که حیدر خانه باشد زهرای هجده ساله هم در خانه باشد غم را بیاور در دو سوی روضه ، بگذار این سر اگر کوچه است آن سر خانه باشد با بال زخمی پر زدن سخت است وقتی آتش در اطراف کبوتر خانه باشد باور ندارم در بسوزد بین آتش تا بضعه ی جان پیمبر خانه باشد فهمیدن این روضه مشکل نیست وقتی یک مادر بیمار در هر خانه باشد باران نمی بارد ، چگونه فکر کردی جز دود ، ابرِ دیگری بر خانه باشد دق می کند حیدر پس از زهرا در این بیت حق می دهم مِن بعد کمتر خانه باشد  محسن ناصحی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عرش اعظم معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته هاجر و آسیه حوا و مریم ساخته از ازل بیت الاحرام کعبه ، بیت الفاطمه است کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته آخر پیغمبری بابای زهرا بودن است نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته فاطمه حق و مع الحقش علی مرتضی ست حق ولایت را میان این دو توأم ساخته پیش زهرا ذوالفقارش سر فرود آورده است علتش این بوده که شمشیر را خم ساخته فاطمه وقتی که پای شوهرش آمد وسط لشگری را با جلال خویش در هم ساخته دم نمی زد تا مبادا همسرش غمگین شود فاطمه در شعله ها هم سوخته، هم ساخته گرچه او مقداد و عمار و ابوذر داشت؛ نه آخرش از یک عجم سلمانِ محرم ساخته نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته نیم دیگر را خود زهرا محرم ساخته فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته وصله های چادرش دیروز زحمت داشته تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته روز محشر ریشه های چادری که سوخته مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته هر زمان در روضه ها مادر صدایش می کنیم کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته  محمد جواد پرچمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شرح غم ز صبح ازل شرح غم فاطمه ست کسی که ندارد عدم فاطمه ست خدا را فقط یک قسم کافی است به حق علی، ان قسم فاطمه ست خدا طالعم را چه سعد افرید نوشته بر ان، مادرم فاطمه ست نفس های من اسمانی شده دمم یا علی، باز دم فاطمه ست فقط یک نفر مثل حیدر شده به قران که ان شخص هم فاطمه ست زنان بزرگ جهان روز حشر همه قطره هستند و یم فاطمه ست حرم در نجف دارد و قلب ما به ظاهر اگر بی حرم فاطمه ست کجا سائلی را ز در رانده است نشان خدا در کرم فاطمه ست  حسن کردی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اجل وفاتی حرف از وصیت است!؟ چرا خوب می شوی چشم و چراغ خانه ی ما خوب می شوی نبضت اگر چه فاطمه جان کُند می زند! جدی نگیر بغض مرا، خوب می شوی جانِ حسن سفارش تابوت را نده! کوری چشم عایشه ها خوب می شوی کافور و سدر دست علی می دهی چرا!؟ عطرخوش بهشت خدا خوب می شوی حرف مرا دو تا نکنی پیش بچه ها! من قول داده ام که شما خوب می شوی 《اجل وفاتی》 تو غرور مرا شکست در شهر گفته ام همه جا خوب می شوی گفتم که کار می دهد این زخم دست ما! گفتی که بی طبیب و دوا خوب می شوی مویت اگر چه سوخت، عروس منی هنوز افتاده ای به گریه چرا؟ خوب می شوی غصه نخور جواب سلامم نمی دهند با غربتم کنار بیا خوب می شوی کمتر بگو حسین، صدایت گرفته است ای روضه خوان خانه ی ما خوب می شوی وحید قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای تَرک خورده همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می‌گیرد تمامِ جانِ مرا اضطراب می‌گیرد بیا به همسرِ خود لحظه‌ای تبسم کُن دلم از اینهمه حالِ خراب می‌گیرد گشوده دخترِ تو آیه‌هایِ قرآن را نشسته رویِ سرِ خود کتاب می‌گیرد عوض شده است در این خانه کارها امشب حسین پیشِ لبت ظرفِ آب می‌گیرد مواظب نَفَسَت باش ای تَرک خورده یواشتر که تنت را عذاب می‌گیرد خدا کند که نبینند پهلوانی را که آستین رویِ ردِ طناب می‌گیرد سلام می‌کند اما علی از این مردم فقط زِ خنده‌یِ قنفذ جواب می‌گیرد ببین به خاکِ سیاهم نشاند آن نامرد که خانومم به رُخِ خود نقاب می‌گیرد کسی به سینه‌ی دیوار و در فشارت داد شبیه آنکه زِ گلها گلاب می‌گیرد سه تا کفن به رویِ دست زینب و غش کرد به طفل حق بده این روضه تاب می‌گیرد حسین بی کفن و تو به شام می‌آیی و بند بندِ تو را التهاب می‌گیرد تمامِ دُخترکانت گرسنه‌اند اما خرابه را همه بوی کباب می‌گیرد همانکه تَرکه‌ی او می خورَد به طشتِ طلا نشسته پیش حسینت شراب می‌گیرد صدایِ چوبِ بلند و صدایِ نامحرم میانِ دست سرش را رُباب می گیرد حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ملاك عشق حق ملاك عشق را با عشق تو سنجيده است شاهكار دست خود در خلقت تو ديده است ذكر « لا احصي ثنائُك » گوشه اي از وصف تو پايِ مدحت دست هر صاحب قلم لرزيده است با نفَسهاي تو اي آرامش جان علي بويِ سيب از عرش تا فرشِ خدا پيچيده است مانده روي صورت تو جاي لبهاي نبي بسكه اي حوريه با گريه تو را بوسيده است محور آل كسا و علت خلقت تويي دست بر سينه علي هم دورِ تو گريده است هاتفي از خلقت جنات پرسيد و شنيد فاطمه يك گوشه لب وا كرده و خنديده است خم به ابرويت نياور چون قيامت مي كند حق اگر آگاه گردد فاطمه رنجيده است شانه بردار و به داد ناز دخترها برس چند وقتي گيسوي زينب به هم تابيده است از شكاف پهلويت پيداست بد خوردي زمين در به سوي پهلوي تو بي هوا چرخيده است خوب شد فضه رسيد و پيكرت را جمع كرد بر در و ديوار خونِ سينه ات پاشيده است پيش زينب بي حياها دستِ جمعي مي زدند دخترت حق دارد اي بي بي اگر ترسيده است هر كجايي با علي تا شد مغيره رو به رو بر غلاف خود كشيده دستي و خنديده است  قاسم نعمتی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
کوچه مثنوی به مناسبت ایام فاطمیه ماه در هودجی شبیهِ ملَک باز می‌گشت از مسیر فدَک هاله‌ای نور گِرد چادر او چرخ می‌گشت با تلنگر او شعله می‌ریخت از نگاه تَرش داغِ خورشید کرده شعله‌ورش ناگهان ابر تیره پیدا شد بهرِ آزارِ او مهیا شد تیرگی راه را به ماه گرفت ماه در کوچه‌ای پناه گرفت تیرگی پیش و ماه پس می‌رفت داشت آن ماه از نفس می‌رفت دستِ شب بی‌بهانه بالا رفت مثل یک تازیانه بالا رفت دستش از بس که پیچ و تاب گرفت تا فرود آمد آفتاب گرفت آسمان را به سینه چاک افتاد چادری رنگ شب به خاک افتاد تازه شد داغ مرگ پیغمبر ناله از عرش رفت بالاتر غلت می‌زد ستاره‌ای بر خاک آن طرف گوشواره‌ای بر خاک ماه را ناله در گلو خشکید نخل پربار آرزو خشکید دید دنیای روبرو تار است آسمان پیش چشم او تار است اختری در کنار ماه نشست دیده جز بر نگاه ماه نبست بغض او ناگهان شکست و گریست بغضِ هفت آسمان شکست و گریست آتش افتاد در سرای علی اشک می‌ریخت مجتبای علی ناگه آمد گرفت دستش را بوسه زد دستِ حق‌پرستش را گفت؛ ای ماهِ مصطفی ! برخیز از زمین جان مجتبیٰ برخیز ای که محبوبِ خاتم‌الرّسلی ! این زمین نیست جای چون تو گلی این زمین جای چون تو بانو نیست گوشَت ای ماه من ! چرا خونی‌ست ای که تنها چراغ افلاکی آخر اینگونه از چه بر خاکی خیز تا سوی آشیانه رویم مادرا ! خیز تا به خانه رویم ای فدایت تمامِ بود و نبود ! ماهِ رخسارت از چه گشته کبود بشکند دست نانجیبِ شبی کاینچنین ضربه زد به ماهِ نبی باز اختر گرفت دستش را بوسه زد دست حق‌پرستش را بردش آرام تا سرای پدر ناگه افتاد چشم ماه به در گفت؛ ای مجتبی ! رهایم کن مادر از خود دمی جدایم کن می‌نمایم کمی شکیبائی تا روَم در سرا به تنهائی ترسم از غصه جان دهد زینب آسمان را تکان دهد زینب گریه کمتر کن ای بهشتی رو ! با پدر ماجرای کوچه مگو ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یا ام کلثوم(س) چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی تمام عمر زیر سایه ی تاج سرت باشی صدف باشی و بی اندازه فکر گوهرت باشی خودت میخواستی تحت الشعاع خواهرت باشی نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب مدینه ازحسن هم یک نفر مظلوم تر دارد همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد قسم بر غربت تاریخ ؛ این ترفند ممکن نیست دروغ محضشان کافیست ؛ این پیوند ممکن نیست علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست به تیغ خشمگین مرتضی سوگند ؛ ممکن نیست فلانی را بگو شهر نبی دروازه ای دارد نمیداند مگر که هرکسی اندازه ای دارد دراین مکتب که حفظ شان کعبه می شود لازم تویی کعبه ، که گرد تو جوانان بنی هاشم برادرزاده هایت از ادب پیش تو چون خادم حجابت قامت اکبر ، رکابت زانوی قاسم چنان عباس ، جانت از وفاداری لبالب بود که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سر ها سوار ناقه خواهرها ، سوار نی برادر ها چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادر ها چهل منزل کشیدی خار از پای کبوتر ها گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را که بستی باسکینه زخم پیشانی زینب را بمیرم ، در شلوغی های شام آنچه نباید ، شد خودت دیدی که راه کاروان یک مرتبه سد شد همینجا بود که حال عروس مادرت بد شد نه....از دروازه ی ساعات باید زودتر رد شد رباب آنجا که دایم آه حسرت می کشد اینجاست و جایی که ابوفاضل خجالت می کشد اینجاست مجید تال ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم الله الرحمن‌ الرحیم (( امام باقر علیه السلام )) بگو به نور که ماه تمام آمده است که صبح آمد و پایان شام آمده است برای شیعه دوباره امام آمده است خدای فقه و حدیث و کلام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است پدر حسینی و مادر سلاله ی حسن است اویس وار زمین در هوای او قرن است غلام خانه ی او بودن آرزوی من است تجسم همه ی احترام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است سراسر از برکات خدا پر است زمین اگر که در صدف آسمان دُر است زمین به نور اوست که گرم تبلور است زمین دوباره رحمتی از جنس عام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دمیده است به دنیا دم خدادادی به هر خرابه رسیده هوای آبادی هزار شکر خدا را که خوب استادی_ _برای این همه شاگرد خام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است چقدر در وجناتش خدا نمایان است اسیر جذبه ی او کافر و مسلمان است رسیده آن که امید گناهکاران است دوباره بوی علی بر مشام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است دل از تمام جهان برده است لبخندش فقط نه خلق که دل برده از خداوندش به داروی گل لبخند های چون قندش به درد های همه التیام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است رسیده است امامی که نافذ است و بصیر نکرده حرف خدا را به رای خود تفسیر نمی شود به کلام بنی امیه اسیر برای مذهب شیعه قوام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است به حکم آیه ی تطهیر پاک یعنی او که پنجمین گُهر تابناک یعنی او برای سنجش ایمان ملاک یعنی او ملاک حد حلال و حرام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است به علم و حلم و تمام فضائلش صلوات به جلوه های پیمبر خصائلش صلوات به نور چهره ی چون ماه ِ کاملش صلوات که موعد صلوات و سلام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است گروهی از سخنان خدا جدا شده اند که در توهم خود نائب خدا شده اند چه رازهای دروغی که برملا شده اند که آفتاب همه روی بام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است همان که وقت جسارت حضور خواهد داشت که در مسیر اسارت حضور خواهد داشت زمان کشتن و غارت حضور خواهد داشت بیا که راوی غم های شام آمده است امام باقر علیه السلام آمده است خدا کند که شب انتظار سر برسد سپیده سر بزند ، نوبت سحر برسد خدا کند که به زودی همین خبر برسد : به صف شوید دم انتقام آمده است امام مهدی علیه السلام آمده است ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): سوز ناله ی تو همراه با زیارت زیبای جامعه در هر فراز نام تو را ذکر میکنم `یا إهدنا الصراط”ِ نماز مقربین در هر نماز نام تو را ذکر میکنم حتی مسیحیان به دمت معتقد شدند وقتی مسیح نذر تو کرد و شفا گرفت دیشب مریض خانه ی ما با وساطتت شد رو به راه، تذکره ی کربلا گرفت پیچیده سوز ناله ی تو بین قرن ها آهت اثر نمود و جهان پر شراره شد با پاره پاره ی جگرت این غزل گریست با خون دل نوشته شد و چارپاره شد بالا سر تو ضامن آهو کشید آه بر جمع سوگوار تو آهو اضافه شد از روی درد ناله زدی: وای مادرم کم شد ز سینه درد و به پهلو اضافه شد روز دوشنبه زهر و مغیره یکی شده با تازیانه بر جگرت حمله ور شدند روز دوشنبه داغ دلت باز تازه شد یادآور مصیبت دیوار و در شدند گر چه به روی سینه ی تو زهر پا گذاشت دور و بر تو خولی و شمر و سنان نبود گر چه به تو تعارف جام شراب شد دیگر خبر ز طشت و لب و خیزران نبود از قتلگاه کرببلا سر در آورد هر کس که کرد مرثیه خوانیِ قتل تو یک تا دوازده... همه را شمر کشته است آن ضربه ی دهم شده بانی قتل تو محسن حنیفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ریحانه کربلا در گوشه ی خرابه گلستان رقیه است شأنِ نزولِ ســوره ی باران رقیه است تفســیرِ آیــه آیــه ی قرآن رقیه است این دخترِ شــبیه به طوفان رقیه است شهزاده ای که کاخِ ستم را خراب کرد با حفظِ چادرش به خــــدا انقلاب کرد از بهترین عشیره و ایل و تبار بود از نسلِ شاهِ خیبرِ دُلدُل سـوار بود آیینه ی تمـــام نمـــایِ وقـــار بود درگوشه خرابه خودش ذوالفقار بود خلقاً و ظاهراً خودِ زهرایِ اطهر است این دخترِ سه ساله به عالم برابر است زهراترین مقام ، مقامِ رقیه است خورشید محوِ ماهِ تمامِ رقیه است پایانِ عشق حسنِ ختامِ رقیه است کرب و بلا شروعِ قیامِ رقیه است یعنی اسیر هست ولیکن اسیر نیست او سرفراز بوده اگر سر به زیر نیست بیچاره نیست... چاره ی عالم رقیه است الگویِ جـود و بخششِ حاتم رقیه است نقشِ نگیـــنِ حلقه ی خاتم رقیه است زیباتریــــن دلیـــلِ محرَّم رقیه است او صبر را به حضرتِ ایّــوب داده است یک ذره اشک هدیه به یعقوب داده است ذکرِ رقیّه افضل الاذکــــارِ زینب است بانویِ ما همیشه مددکــــارِ زینب است با دست های کوچکِ خود یارِ زینب است در کربـــلا رقیّه علمــــدارِ زینب است سرشار از شمیمِ گُلِ یاس بوده است بالانشینِ شـــانه ی عبّاس بوده است از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام با دست های بسته و در بین ازدحــام در گوشه ی خرابه کند باز هم قیــام حُسنِ ختامِ کرب و بلا بوده این پیام : ما آبرویِ خویــش به خنجر نداده ایم سر داده ایم از سر و معجر نداده ایم ابراهیم زمانی قم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رحم کن اشکهایم دوباره دانه دانه می‌افتد مدتی کار من به تو شبانه می‌افتد سالها فکر معصیت مرا زمینم زد رحم کن بر کسی که عاجزانه می‌افتد بس که بار گناه دیگران به دوشم ماند توشه‌های سفر، ز روی شانه می‌افتد گفتم إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون ‌و فهمیدم گذر پوست به دباغخانه می‌افتد با زبانم تو را نخوانده‌ام، پشیمانم وای بر من که آتش‌ت زبانه می‌افتد عبد خاطی منم، تو غافرالخطیئاتی باز دارد به دست من بهانه می‌افتد من زمین خورده‌ام، خودت مرا بلندم کن مثل طفلی که زیر تازیانه می‌افتد گفت: بابا، حلال کن که برنمی‌خیزم! استخوانم شکسته است و جا نمی‌افتد  محمد زوار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یاد شما این روزها دیگر کسی یاد شما نیست دست دعایی محض امداد شما نیست در خانه ها مان خلوت سجاده ای نیست دور و بر ما زندگی ساده ای نیست نان حلال سفره ها را گم نمودیم یاد شما، یاد شما را گم نمودیم بازیچه دنیا، جدا ماندیم از عشق دنبال نان رفتیم و جا ماندیم از عشق در روزگار ما هوای نافله نیست اینجا برای از تو گفتن حوصله نیست ما وارثان بی خیال عصر هستیم حد نصاب بی وفایی را شکستیم اینجا شبیه کوفه استعداد داریم نامه نویس و عاشقِ شیاد داریم نگذشته از این کوچه ها راه ظهورت تا چند تاریک است اینجا بی حضورت؟ هر چند بی تابم به ظاهر از جدایی ثابت قدم ماندم ولی در بی وفایی دلتنگ دنیا می شوم دلتنگ تو نه هم رنگ دنیا می شوم هم رنگ تو نه حسن کردی ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عزیز دل حسین(ع) تنها تو این خرابه دارم می میرم از درد هیشکی برام نمونده گوشوارمم ولم کرد اشکی که تو چشامه آبه ولی آتیشه تاول دلش گرفته اشکاش تموم نمیشه خاکم دلش برام سوخت گفت اینجا، جای تو نیست چندسالته‌ رقیه ؟ حسرت برای تو نیست فهمیدم از نگاهت اینکه یه کوه دردی وقتی که تو خرابه مرگ آرزو می کردی عوض شدی تو انگار مثل گذشته نیستی چی شده که رو پاتم با دردسر وامیستی موهات یه کم بلند بود بهونه گیر نبودی چی به سرت آورده محله ی یهودی می گفتی دلخوشیت، به یه از سفر رسیده‌‌ ست عروسکه تو دستات یا یه سر بریده ست؟ بهش بگو بابامی سری که روبرومی بگو که هرچی باشی تمومه آرزومی .. حسرت این سه ساله ازت یه بوسه می خواد لبم که خیزرون نیست فقط یه بوسه می خواد خاکستر موهاتو باگریه هام می شورم‌ تنور که رفت سرتو شکسته شد غرورم شبیه چادر من سرت زیر پا مونده اشک چشای خونت حیگرمو سوزونده چشامو روی هرچی به غیر تو می بندم درد و کنار میزارم بخاطرت می خندم آرزویی ندارم منو ببر که خسته م پر از ترک ، پر از درد یه آینه ی شکسته م تار دیدمت ببخشید آتیش داغ و دردم ضعیف شدم حلال کن خوب بغلت نکردم ... دل تنگیه یه ماهم آغوشتو میخواد ، نه ؟ راستی برای دفنم دستای تو میاد ، نه ؟ این شب آخریه فکری به حال من کن پس بگیر از یزیدا چادرمو ، کفن کن ... ناصر دودانگه ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عزیز دل حسین(ع) تنها تو این خرابه دارم می میرم از درد هیشکی برام نمونده گوشوارمم ولم کرد اشکی که تو چشامه آبه ولی آتیشه تاول دلش گرفته اشکاش تموم نمیشه خاکم دلش برام سوخت گفت اینجا، جای تو نیست چندسالته‌ رقیه ؟ حسرت برای تو نیست فهمیدم از نگاهت اینکه یه کوه دردی وقتی که تو خرابه مرگ آرزو می کردی عوض شدی تو انگار مثل گذشته نیستی چی شده که رو پاتم با دردسر وامیستی موهات یه کم بلند بود بهونه گیر نبودی چی به سرت آورده محله ی یهودی می گفتی دلخوشیت، به یه از سفر رسیده‌‌ ست عروسکه تو دستات یا یه سر بریده ست؟ بهش بگو بابامی سری که روبرومی بگو که هرچی باشی تمومه آرزومی .. حسرت این سه ساله ازت یه بوسه می خواد لبم که خیزرون نیست فقط یه بوسه می خواد خاکستر موهاتو باگریه هام می شورم‌ تنور که رفت سرتو شکسته شد غرورم شبیه چادر من سرت زیر پا مونده اشک چشای خونت حیگرمو سوزونده چشامو روی هرچی به غیر تو می بندم درد و کنار میزارم بخاطرت می خندم آرزویی ندارم منو ببر که خسته م پر از ترک ، پر از درد یه آینه ی شکسته م تار دیدمت ببخشید آتیش داغ و دردم ضعیف شدم حلال کن خوب بغلت نکردم ... دل تنگیه یه ماهم آغوشتو میخواد ، نه ؟ راستی برای دفنم دستای تو میاد ، نه ؟ این شب آخریه فکری به حال من کن پس بگیر از یزیدا چادرمو ، کفن کن ... ناصر دودانگه ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عزيز فاطمه هر آنچه بود برايش به اين و آن بخشيد چنانچه آخر سر لقمه از دهان بخشيد اگر چه حاجت مردم فقط زميني بود چه رزق ها كه به آن ها از آسمان بخشيد كريم هر چه كه دارد ز خود نميداند چقدر زندگي اش را به ديگران بخشيد بني اميه به ذلت كشيد مردم را عزيز فاطمه عزت به مومنان بخشيد ،ويطعمون طعام،در همين خانه ست به سائل و به يتيم و اسير نان بخشيد كرم نهفته فراوان به صلح او حتي به دين مرده دوباره دميد و جان بخشيد همينكه پلك كسي در مصيبت اش تر شد گناه او كه بماند به او جنان بخشيد به جاي آب به او زهر داد،در عوض اش كريم قاتل خود را دم اذان بخشيد محسن صرامی ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
عزیزم حسین سبو غیر کوثر ندارد حسین از این گریه بهتر ندارد حسین خجالت نکش منتّش را بکش شکایت ز نوکر ندارد حسین عزایش عزای عظیم خداست غمش حداکثر ندارد حسین مرا تا نبرده حرم، اربعین قدم از قدم برندارد حسین طریق الحسین بر کسی بسته نیست حسینیه اش در ندارد حسین حسن سفره دار نجف کربلاست که این سفره، آخر ندارد حسین سپرده به عباسِ خود، کار را که کاری به محشر ندارد حسین صدایم زده از سرِ نیزه با صدایی که جوهر ندارد حسین فقط روبروی ضریحش خوشم ضریحش برابر ندارد حسین علی اکبرش شبه پیغمبر است چو او شبه حیدر ندارد حسین تنش را به روی عبا جمع کرد جز این چاره دیگر ندارد حسین رضا دین پرور 🔻مقدمتان را به این کانال 11 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
تا خدایی خدا! در دل و‌جان است حسین... ما پناهنده به اوییم امان است حسین یک حسین گفتم و غم‌ها همه از یادم رفت همه دلخوشی ما ز جهان است حسین بیشتر از خود ما غصه ما را خورده شکر دارد!پدر سینه زنان است حسین تا براین سینه زدی بار گناهت را شست بیشتر سینه بزن!خانه تکان است حسین او‌صدا کرده که امشب همه اینجا هستیم مردی اش بیشتر از حد بیان است حسین وارد روضه شدی محضر زهرا هستی روضه هایش بخدا عین جنان است حسین.. سید پوریا هاشمی 🔻مقدمتان را به این کانال 11 هزار نفری ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند گرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗    ➡️  www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠