eitaa logo
کانون مداحان
26.2هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
20.4هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): چه کنم ؟ چه کنم ؟ آتشی افتاده به جانم ، چه کنم ؟ آتش از آب دو چشمم ننشانم چه کنم ؟ با حضور تو ، به من خانه نشینی سهل است گر نمانی تو و من بی تو بمانم ، چه کنم ؟ تو در این شهر ، فقط در به رخم باز کنی ” ای همیشه نگرانم ، نگرانم چه کنم ؟ “ زرِهم پشت ندارد ، به تو پشتم گرم است بی سپر بعد تو با خصم گرانم چه کنم ؟ گوشه ی خانه ، من و چار جگر گوشه ی تو غم ز شش سمت گرفته به میانم چه کنم ؟ در ره مسجد و خانه به زمین می خوردم از همان موقع شده ورد زبانم ” چه کنم ؟ “ من که هر کس گرهی داشت کمک از من خواست گرهی خورده به کارم که ندانم چه کنم ؟ زود ای عمر علی می روی از دست علی بی تو بر ماندن خود نیست گمانم ، چه کنم ؟  حاج علی انسانی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حيف شد چشم هايت به آسمان باز و در سكوتت هزارتا حرف است لااقل ناله اى بزن خانم جمله نه...آهِ تو دوتا حرف است... حيف شد!زندگىِ خوبى بود من و تو دركنار هم بوديم چارتا دسته گل خدا داد و چِقَدَر بى قرار هم بوديم فاطمه!من همان على هستم چه كسى گفته رو بپوشانى؟ دستِ رد مى زنى به سينه ى من؟ التماست كنم نمى مانى؟ نه غذايى نه آب مى نوشى همه شب تا به صبح بيدارى فكر كردى كه من نمى بينم؟ درد دارى...به رو نمى آرى... گريه هاى يواشكى تا كى؟ لااقل سخن بگو با من.. سرفه كردى دوباره زهراجان؟ لاله افتاده روى پيراهن.... فكر رفتن نباش خانمم فكر من نه...فكر كودكانت باش نكند غصه ى مرا بخورى تو بمان...با قدِ كمانت باش آرمان صائمى ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): درد های مادرمون کاش این روزهای بد سر شه کاش روزای خوب برگرده کاش وقتی که تکیه کرد بهم نبینم دست مادرم سرده وانمود می کنه که خوبه ولی درد داره شبا رو بیداره زخم بیداد می کنه تو تنش رد خونش هنوز رو دیواره دل ما بچه ها مگه چقده جون ماها چقدر می ارزه کاش ماها بمیریم و نبینیم داره دستای بابا می لرزه تک تک درد های مادرمون گرد پیری رو صورت باباس بابایی که خودش مثه کوهه بابایی که دلش قده دریاس بعد چند سال زندگی کردن تو رودر بایسی ان با هم دیگه مادرم رو می گیره از بابام مادرم درداش و به من میگه به سرش دستمال می بنده چه کنه با سری که سنگینه مادرم عاشق بابامونه حیف چشماش دیگه نمی بینه مادرم قبل از این شکستگیا تو نماز شبش قیامی داشت وقتی بابابزرگ اینجا بود مادر ما چه احترامی داشت گر چه ما جدمون پیمبر بود علت خلقت زمین و زمون همه اهل مدینه می دونن بوسه می زد به دست مادرمون اماحالا کجاس تا ببینه دو تا دستای دخترش سوخته من می دونم‌چی اومده به سرش تا یه پیرهن برا حسین دوخته مادرم آب میشه هر لحظه می گه هی زیر لب فدای لبات بغلش می گیره حسین و می گه کاش این پیروهن بمونه برات  حسین واعظی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غصه نخور با گریه شب هامو سحر میکنم با غصه هام یه جوری سر میکنم برو بخواب اگه حالم بد بشه فضه و اسما رو خبر میکنم قرار نبود خنده به ما حروم شه دیدن محسن همه آرزوم شه روزای خوبم پیش بابات علی فکر نمیکردم اینجوری تموم شه غصه نخور اگه چشام میباره خنده‌ی تو زخممو هم میاره هر طور شده تورو بغل میکنم نگی که مادرم دوسم نداره تو کی دیدی که من بگم نمیشه؟ تحمل این همه غم ، نمیشه! شونه زدم موهاتو با درد ، آخه انگشتای من دیگه خم نمیشه وقتی که گل گیر تبر میفته تیغ تبر با غنچه در میفته پهلوی من دوباره تیر میکشه وقتی چشام به میخ در میفته الهی که دلی آتیش نگیره آب خوش از گلوم پایین نمیره پشت در آتیش گرفته موندم تازگیا وضوم شده جبیره مثل الان وقتی زیاده تبم عجل وفاتی میشینه رو لبم روضه‌ی روضه‌های عالم منم گریز روضه ها تویی زینبم از پشت در روضه میاد کربلا آتیش میگیره مثل در خیمه ها اینجا به محسنم لگد میزدن اونجا حسینم میزنه دست و پا عماد بهرامی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): پیش تو در برت ناله و سوز جگرم بیشتر است پیش تو بارش چشمان ترم بیشتر است جان زهرا به بر خویش نگه دار مرا چون جدا از تو شوم دردسرم بیشتر است گر چه فرمود نبی در یمنی پیش منی در مدار نفس تو اثرم بیشتر است به سرم دست کش اما ز سرم دست نکش زیر دستت که نباشم خطرم بیشتر است آخر کار که سلمان به مدائن جان داد گفت با یار که میل حضرم بیشتر است بعد منزل نبود همسفر ما اما گاه در نزد تو بعد سفرم بیشتر است در قفس اوج نگیرد پر پرواز که هیچ تازه بشکستگی بال و پرم بیشتر است نام ارباب که آید به لبم در دل شب شاهدم باش که اشک سحرم بیشتر است هنرم نوکری است و نفسم خرج حسین لیک در روضهی مادر هنرم بیشتر است مادرت گفت پس از «فضه خُذیني» مهدی اشک امروز به هجر پسرم بیشتر است دست بشکسته و پهلوی شکسته غم نیست به سوی غربت مولا نظرم بیشتر است شاعر؟؟؟ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دلخسته شبيه برگ درختان رو به پاييزى بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگيزى كه گفته از منِ دلخسته رو بپوشانى؟ از اينكه چهره نشانم دهى بپرهيزى سكوت كرده اى اما پر از صدايى تو نگاه هاى تو گويد ز غصه لبريزى چقدر خيره به سقفى؟بس است جان على چقدر گريه كنم تا دوباره برخيزى؟ حسن به گوشه اى آرام اشك ميريزد تو هم كه بر سر سجاده اشك ميريزى... شده عذاب دلم گريه هاى پنهانت بخند!گرچه تو با خنده هم غم انگيزى  آرمان صائمى ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): روزی ما دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز هرچه هستم بازهم طبع گدا دارم هنوز سفره ات را می تکانی روزی ما میرسد گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوز خانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم! کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز گفته ام در قبر بگذارند روی سینه ام دستمال گریه بر داغ تو را دارم هنوز درنمازم هم به روی شانه ام شال عزاست من به یمن شال مشکیتان عبا دارم هنوز باهمان یک دست من را یاد کن بین قنوت مستمندم بی کسم عرض دعا دارم هنوز بازهم درخانه ام عطر فدک پیچیده است چون که از خرمای باغت چندتا دارم هنوز هرکجا ذکر تو شد برمن حسین الهام شد درمیان روضه ات غار حرا دارم هنوز مادر ارباب اذن کربلایم را بده در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز من بدم می آید از درها که بد وا میشوند نفرت از مسمار و از این چیزها دارم هنوز. بعد تو دیگر علی را هیچکس خندان ندید طعنه هم میزد کسی میگفت عزادارم هنوز سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): زخمِ بازویت دوباره تازه شد داغِ کبودیِ سر و رویت که حتی سنگ میگرید برای زخمِ بازویت پَر و بالِ کبوتر را کسی حتی نمی بندد عجب! از دستِ نامَردَم کمین کرده به پهلویت بگو ای کوثرِ قرآن تو که این صحنه را دیدی چه حالی بر علی آندم فتاده شعله بر مویت؟ تو می سوزی ولی کاری ز دستم بر نمی آید که آندم تیغِ ظالم با غضب می آمده سویت گناهت چه مگر بوده به این تاوان تو محکومی ز پا میزد به پهلویت امان از زخم بازویت میانِ کوچه انگاری غمِ محشر شده بر پا مگر بابا کشد دستِ نوازش بر سر و رویت الهی بشکند دستی که پرپر کرده ریحان را شکسته با چه بیرحمی پرو بالِ پرستویت! هستی محرابی   ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): مادر آئینه ها ای مادر آئینه ها، پیچیده در اسرارها ای لیله القدر خدا مشکل گشای کارها ای آیه آیه بال تو دارد به لب اقرارها پهلو گرفته کشتی ات بین در و دیوارها ای مونس جان علی ای مادر سردارها رفتی و تیغی بر گلو بر دیده ای هم خارها اینجا سری بشکسته و آنجا ‌سری بر دارها ای قلعه ی امن خدا در سینه ات مسمارها احبابها فی الجنة، ابغضها قد فی النارها سید علی حسینی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): کوثر علی ای کوثر علی چِقَدَر زود می روی بال و پر علی چقدر زود می روی بعد از نبی دلم به تو خوش بود فاطمه هم سنگر علی چقدر زود می روی ای تکیه گاه زندگی حیدر غریب ای لشکر علی چقدر زود می روی شرمنده ی تو هستم و پهلوی زخمی ات ای یاور علی چقدر زود می روی دردت به سینه بود و به حیدر نگفتیش غم پرور علی چقدر زود می روی نه سال از علی تو بدی دیده ای مگر ای همسر علی چقدر زود می روی بد جور زندگی علی را به هم زدند ای دلبر علی چقدر زود می روی خیری که نیست بعد تو در زندگی من ای کوثر علی چقدر زود می روی وحید محمدی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): حال زار تو رفتی و زهرا به حال زار افتاد کارم برای مرگ به اصرار افتاد رفتی اراذل خانه را آتش کشیدند انسیه الحورات بین نار افتاد! دستی که میبوسیدی اش نوبت به نوبت در کوچه با ضرب غلاف از کار افتاد با مخزن الاسرار من لج کرده بودند! یک جور زد برسینه ام مسمار افتاد من که خودم از حال رفتم!فضه میگفت... در شل شد و روی سرم انگار افتاد یک عده ابتر انتقام از من گرفتند بارم میان آن در و دیوار افتاد افتادم و از روی یک شهر رد شد یثرب به فکر اذیت و آزار افتاد شلاق بالارفت و من چیزی ندیدم! ردش ولی بر بازویم بسیار افتاد.. من کوچه رفتم دخترانم ارث بردند زینب گذارش تا سر بازار افتاد من بین زنهای مدینه خطبه خواندم او خطبه اش چون شعله بر دربار افتاد سید پوریا هاشمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
کوچه مثنوی به مناسبت ایام فاطمیه ماه در هودجی شبیهِ ملَک باز می‌گشت از مسیر فدَک هاله‌ای نور گِرد چادر او چرخ می‌گشت با تلنگر او شعله می‌ریخت از نگاه تَرش داغِ خورشید کرده شعله‌ورش ناگهان ابر تیره پیدا شد بهرِ آزارِ او مهیا شد تیرگی راه را به ماه گرفت ماه در کوچه‌ای پناه گرفت تیرگی پیش و ماه پس می‌رفت داشت آن ماه از نفس می‌رفت دستِ شب بی‌بهانه بالا رفت مثل یک تازیانه بالا رفت دستش از بس که پیچ و تاب گرفت تا فرود آمد آفتاب گرفت آسمان را به سینه چاک افتاد چادری رنگ شب به خاک افتاد تازه شد داغ مرگ پیغمبر ناله از عرش رفت بالاتر غلت می‌زد ستاره‌ای بر خاک آن طرف گوشواره‌ای بر خاک ماه را ناله در گلو خشکید نخل پربار آرزو خشکید دید دنیای روبرو تار است آسمان پیش چشم او تار است اختری در کنار ماه نشست دیده جز بر نگاه ماه نبست بغض او ناگهان شکست و گریست بغضِ هفت آسمان شکست و گریست آتش افتاد در سرای علی اشک می‌ریخت مجتبای علی ناگه آمد گرفت دستش را بوسه زد دستِ حق‌پرستش را گفت؛ ای ماهِ مصطفی ! برخیز از زمین جان مجتبیٰ برخیز ای که محبوبِ خاتم‌الرّسلی ! این زمین نیست جای چون تو گلی این زمین جای چون تو بانو نیست گوشَت ای ماه من ! چرا خونی‌ست ای که تنها چراغ افلاکی آخر اینگونه از چه بر خاکی خیز تا سوی آشیانه رویم مادرا ! خیز تا به خانه رویم ای فدایت تمامِ بود و نبود ! ماهِ رخسارت از چه گشته کبود بشکند دست نانجیبِ شبی کاینچنین ضربه زد به ماهِ نبی باز اختر گرفت دستش را بوسه زد دست حق‌پرستش را بردش آرام تا سرای پدر ناگه افتاد چشم ماه به در گفت؛ ای مجتبی ! رهایم کن مادر از خود دمی جدایم کن می‌نمایم کمی شکیبائی تا روَم در سرا به تنهائی ترسم از غصه جان دهد زینب آسمان را تکان دهد زینب گریه کمتر کن ای بهشتی رو ! با پدر ماجرای کوچه مگو ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غرورم شکست مادرم خورد برزمین یک روز پیشِ چشمانِ خسته ی مَردم من غرورم شکست رویِ زمین پدرم شرمگین و سردرگُم مادرم خورد بر زمین آن روز ولی انگار ما زمین خوردیم بُغض در بُغض شانه در شانه مادرم را به خانه می بُردیم مادرم خورد بر زمین ... امّا بازویش بهتر است نیلی نیست صورتش هم اگر کمی سُرخ است رنگِ شرم است رنگِ سیلی نیست حال و روزِ پـدر ولی حالا شده مانندِ بختِ او تیره با خودش حرف می زند وقتی به درِ خانه می شود خیره در خودش محو می شود انگار بُغض هایِ نهفته ای دارد می توان از سکوتِ او فهمید اشک هایِ نگفته ای دارد با صدایی گرفته از تردیـد گفتم آنجا چه چیز را دیدی ؟ گفت دردی که من کشیدم را شاید این فاطمیّه فهمیدی ... فاطمیّه رسید... فهمیدم علّتِ رنـج و دردِ بابا را مـادری باردار بود آنـروز کودکی هم ندید دنیا را ابراهیم زمانی قم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشک مناجات اشک مناجات سحر را میخرد زهرا گریه کن خونین جگر را میخرد زهرا وقتی شریکت شمع باشد سود خواهی برد پروانه بی بال و پر را میخرد زهرا از عیش دنیا با خبر باشی ضرر کردی از عیش دنیا بی خبر را میخرد زهرا هی این در و آن در میزنی تا در به در گردی وقتی گدای در به در را میخرد زهرا باید درِ این خانه کسب اعتباری کرد آن نوکران معتبر را میخرد زهرا گاهی حوالی حسینیه کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد زهرا هر آنچا که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد زهرا اندازه بال مگس خرج حسینش کن این قطره های مختصر را میخرد زهرا از ساعتی که سینه او زیر سم ها رفت سینه زنان این پسر را میخرد زهرا شاعر؟؟؟ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯