سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۱
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۲۰
☑️ بعد اخلاقی / ۸
یکی از خصوصیات ویژه اهلبیت علیهمالسلام مخصوصا امام حسین علیهالسلام #رسیدگی_به_فقرا و نیازمندان و #مردمداری است. در اینجا به سه نمونه از رفتار امام (ع) با ایشان اشاره میکنیم.
🟪 یاری به بدهکاران بیبضاعت.
روزی امام حسین (ع) به ملاقات بیماری به نام اسامة بن زید که ازقضا بدهکار بود، رفت. وی در بستر بیماری آه و زاری میکرد و میگفت: ای وای از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسید: چه اندوهی داری؟ اسامة بن زید گفت: بدهکارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است. امام فرمود: ناراحت نباش! من تمام بدهی تو را پرداخت میکنم. اسامه گفت: میترسم قبل از پرداخت بدهیهایم، بمیرم. حضرت فرمود: من تمام بدهیهای تو را قبل از مرگ تو میپردازم. و همانطور که وعده داده بود قبل از مرگ اسامه تمام قرضهای وی را پرداخت. [۱]
👈 بر ما واحب است از این آموزهها پند بگیریم و اگر میتوانیم به تسویه قرض و وام افراد آبرومند کمک کنیم. یک بخش مهمی از زندگی همه ما باید صرف این امور شود در غیر این صورت روضه و گریه به تنهایی ما را به هدف اصلی نمیرساند. #خودسازی زمانی انجام میشود که درکنار روضه و توسل از اینگونه حرکات اهل بیت (ع) هم تبعیت شود. زمانی میشود هیئتی را هیئت امام حسینی دانست که حتما مرکز خیریه یا مرکز فعالیتهای اجتماعی داشته باشد.
🟪بخشش محبوب ترین مال.
نقل شده است امام حسین (ع) در کمکرسانی به طبقات محروم جامعه، گاهی شِکر تصدق میداد. از آن حضرت پرسیدند: ای فرزند رسول الله! چرا شکر در راه خدا میدهید؟ فرمود: من خودم شکر دوست دارم و خدای متعال در قرآن شریف فرموده است «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» هرگز به مقام حقیقی نیکوکاران نمیرسید، مگر این که از آنچه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید. [۲] و انفاق دوستداشتنیترین مال پیش من، از بهترین چیزهاست. [۳]
👈خداوند تأکید میکند آن چیزی را که دوست دارید ببخشید، که این بخشش ارزشمند است؛ مانند حضرت زهرا (س) که در روز عروسی #لباس_عروس خود را به فقیر بخشید؛ و در پاسخ به پرسش پیامبر که پرسیدند چرا از لباسهای دیگرت انفاق نکردی فرمود شما از جانب پروردگار به ما یاد دادید از آنچه که دوست داریم انفاق کنیم و من لباس عروسم را دوست داشتم و آن را بخشیدم.
🟪یار یتیمان و بی پناهان.
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی میگوید: بعد از واقعه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد، هنگامی که خواستند جسد مطهر امام حسین (ع) را دفن کنند، در دوش آن حضرت اثر پینه و کوبیدگی زخمی یافتند که کاملا از جراحتهای جنگی متفاوت بود. (یعنی زخم کهنهای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت.) از امام زینالعابدین (ع) در این مورد سؤال کردند و آن حضرت در پاسخ فرمود: «هذا مما ینقل الجراب علی ظهره الی منازل الارامل و الیتامی؛ این زخم در اثر حمل بار و کیسههای غذا و هیزم به خانههای بیوه زنان، یتیمان و مستمندان میباشد که پدرم بر دوش خویش آنها را حمل میکرد.» [۴]
👈متأسفانه در هیئات فقط از زخمهای روز عاشورا صحبت شده و هیچکس از این زخمهای کهنه سیدالشهداء که در اثر رسیدگی به فقرا ایجاد شده، صحبتی نکرده است.
📚منبع
۱- مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۲۲۱.
۲- سوره آل عمران، آیه ۹۲.
۳- تفسیر کنزالدقائق، میرزا محمد قمی مشهدی، ج ۳، ص ۱۵۹.
۴- المناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۶۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۱۹۰.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/z11173
سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۲
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۲۱
☑️ بعد اخلاقی / ۹
📌در ادامه بعد اخلاقی سلوک حسینی و در مبحث رفتار امام حسین علیهالسلام با نیازمندان یک نمونه از #بندهنوازی حضرت را ذکر میکنیم.
🟪 نقل است، امام حسین (ع) باغی داشتند که گاهی به آن سر میزدند. در آن باغ غلامی به نام «صافی» باغبانی میکرد. روزی امام به همراه تعدادی از یارانش به باغ میروند و غلام را میبینند که نشسته و #نان میخورد؛ نصف نان را جلوی #سگ میاندازد و نصف دیگر را خودش میخورد. پس از اتمام غذا دست به دعا برداشت و گفت: «الحمدلله رب العالمین اللهم اغفرلی و لسیدی و بارک له کما بارکتَ علی ابویه یا ارحم الراحمین؛ تمام حمد و سپاس مخصوص پروردگار عالمین است. خداوندا! مرا بیامرز و آقایم را بیامرز و بر او خیر و برکت خود را ارزانی دار، همانگونه که به پدر و مادر او خیر و برکت خود را ارزانی داشتهای، ای مهربانترین مهربانان.»
✳️ این رفتار پسندیده غلام مورد رضایت و #توجه_امام (ع) قرار گرفت و آن حضرت با خوشحالی از جای
خود بلند شد و او را صدا زد. غلام با شنیدن صدای ایشان دستپاچه شده و گفت: سرورم! ای مولای همه اهل ایمان تا روز قیامت! من را ببخش که متوجه حضور شما در باغ نشدم.
امام (ع) فرمود: ای صافی! تو مرا #حلال_کن که بدون اذن به باغ تو آمدم.
صافی گفت: این سخن شما نشانه بزرگواری، کرامت و آقایی شماست وگرنه، این باغ مال شماست.
امام (ع) فرمود: دیدم که نصف لقمهات را به طرف سگ میانداختی و نصف دیگرش را خودت میخوردی؛ چرا چنین میکردی؟ پاسخ داد: در حال خوردن نان، دیدم این حیوان به من نگاه میکند، از او خجالت کشیدم. او سگ شماست که باغ شما را پاسداری میکند، من هم بنده و غلام شما هستم و هردو ریزهخوار نعمت شماییم.
✳️ از این عاطفه و ادب صافی، چشمان امام پر از اشک شد و فرمود: حال که چنین است، تو در راه خدا آزادی و هزار دینار به تو بخشیدم.
غلام گفت: اما من همچنان دوست دارم در باغ شما خدمت نمایم.
امام حسین (ع) فرمود: «ان الکریم ینبغی له ان یصدق قوله بالفعل؛ البته شایسته است شخص کریم، کردار خویش را با گفتارش هماهنگ نماید! آیا به تو نگفتم مرا حلال کن که بیاجازه به باغت آمدم؟! اکنون کردار خود را با گفتارم هماهنگ میکنم و این باغ را به تو میبخشم. پس حالا یاران مرا که اینجا آمدهاند، مهمان حساب کن و به خاطر من از آنان پذیرایی نما. خداوند متعال تو را در قیامت مهمان کند و بر اخلاق و ادب تو بیش از پیش بیفزاید.»
صافی عرض کرد: حال که این باغ را به من بخشیدی، من نیز آن را برای اصحاب و شیعیان تو وقف نمودم. [۱]
📚منبع
۱ـ مستدرکالوسائل، میرزا حسین نوری، ج۷، ص ۱۹۳؛ کلماتالامامالحسین (ع)، محمود شریفی، ص ۶.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/k54849
✔️ دیدار امام حسین(ع) با عمرو بن قیس قبل از واقعه کربلا
عمرو بن قیس مشرقی با پسر عمویش در قصر بنی مقاتل بر امام حسین علیهالسلام وارد شدند. بعد از سلام از امام علیهالسلام پرسیدند: این سیاهی که در محاسن شما میبینیم، از خضاب است یا رنگ موی شما است؟ حضرت فرمود: «خضاب است، موی ما بنی هاشم زود سفید میشود.» آنگاه پرسید: «آیا به یاری من میآیی؟»
عمرو گفت: من مرد عائلهمندی هستم و مال بسیاری از مردم نزد من است و نمیدانم کار به کجا میانجامد و خوش ندارم امانت مردم از بین برود. البته پسر عموی او نیز همین پاسخ را داد.
امام علیهالسلام فرمود: «پس از اینجا بروید که هر کس فریاد ما را بشنود و یا ما را ببیند و لبیک نگوید و به فریاد ما برنخیزد، بر خداوند است که او را با صورت در آتش اندازد.»
📚منبع
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، مکتبة الصدوق، ص ۳۰۸
قصه کربلا، مهدی قزلی، ص ۲۰۶
شیخ طوسی، عمرو بن قیس مشرقی را از اصحاب امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دانسته است همچنین علامه حلی، ابن داوود حلی و صاحب معالم نیز عمرو بن قیس المشرقی را جزو اصحاب امام حسین(ع) دانستهاند.عمرو بن قیس المشرقی، از جا ماندگان از کربلا است؛ وی در کربلا به حضور امام حسین(ع) رسید؛ ولی با آوردن بهانه از یاری امام(ع) سرباز زد.
قصر بنیمُقاتِل یا مُقاتِل، از منزلگاههای نزدیک کوفه که امام حسین(ع) در واقعه کربلا، پس از عذیب هجانات در آنجا منزل کرد و سپس شبانه راهی نینوا شد. امام حسین(ع) در این منزلگاه از عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس مشرقی خواست که به او بپیوندد، اما آنها دعوت امام را نپذیرفتند.
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
✔️ دیدار امام حسین(ع) با عبیدالله بن حرّ قبل از واقعه کربلا
در قصر بنی مقاتل، حضرت امام حسین علیهالسلام حجّاج بن مسروق را نزد عبید اللّه بن حرّ جعفی فرستاد.
عبید اللّه پرسید: ای حجّاج بن مسروق چه پیامی آوردهای؟ گفت: «هدیه و کرامتی اگر پذیرا باشی! این حسین است که تو را به یاری خود خواندهاست. اگر او را یاری کنی، مأجور خواهی بود و اگر کشته گردی به فیض شهادت نائل خواهی آمد.»
عبید اللّه گفت: به خدا سوگند! از کوفه خارج نشدم، مگر اینکه دیدم جماعت کثیری به قصد جنگیدن با حسین بیرون میآیند و شیعیان او را مخذول ساخته، فهمیدم که حسین کشته خواهد شد. و چون من قدرت بر یاری او را ندارم، مایل نیستم نه او مرا ببیند و نه من او را.
حجّاج بن مسروق نزد امام(ع) بازگشت و پاسخ عبید اللّه بن حرّ را به عرض امام رساند.
آن حضرت با عدهای از اهل بیت و یارانش برخاست و به خیمه عبیداللّه بن حر رفت و در قسمت بالای مجلس در جایی که برای او تهیه شده بود، نشست.
عبید اللّه بن حر میگوید: من در طول عمرم هرگز کسی را همانند حسین علیهالسلام ندیدم. وقتی نگاهم به او افتاد در آن لحظه که به سوی خیمهام میآمد، او منظره و هیئت گیرایی داشت که در هیچ چیزی آن جاذبه وجود نداشت و چنان رِقّتی در من پدیدار شد که تاکنون هرگز نسبت به کسی در من این گونه رقّت پیدا نشده بود. آن لحظهای که مشاهده نمودم امام حسین علیهالسلام راه میرفت و کودکان [و جوانان ] پروانهوار گرد شمع وجودش حرکت میکردند، به محاسنش نظر کردم همانند بال غراب سیاه بود.
عرض کردم: آیا این رنگ سیاهی موی شما است یا اثر خضاب است؟
فرمود: «ای پسر حُر! پیریام فرا رسید.» متوجه شدم که اثر خضاب است.
آنگاه امام حسین علیهالسلام فرمود: «ای پسر حُر! اهل شهر شما به من نامه نوشتند که به یاری من هماهنگاند و از من خواستند تا نزد آنها بیایم؛ ولی به آنچه وعده داده بودند، وفا نکردند. و تو [نیز] دارای گناهان زیادی هستی. آیا نمیخواهی به وسیله توبه، آن اعمال ناشایسته را از بین ببری؟»
عبید اللّه گفت: چگونه جبران آن همه گناه ممکن است ای پسر پیامبر! حضرت فرمود: «فرزند دختر پیامبرت را یاری کن!»
عبید اللّه گفت: به خدا سوگند! من میدانم کسی که از تو پیروی کند، در روز قیامت سعادتمند خواهد شد؛ ولی نصرت من تو را در قتال با دشمن بینیاز نمیکند و در کوفه برای شما یاوری نیست و من [نیز] چنین نکنم؛ زیرا نفسم به مرگ راضی نمیشود ولی اسبم به نام ملحقه و شمشیرم را در اختیار شما قرار میدهم.
حضرت فرمود: «ما جِئْناک لِفَرَسِک وَسَیفِک اِنَّما اَتَیناک لِنَسْأَلَک النُّصَرَةَ؛ ما برای اسب و شمشیرت به نزد تو نیامدیم. ما آمدیم که [تو راه سعادت را انتخاب کنی و] از تو یاری بخواهیم.»
آنگاه فرمود:
«حال که ما را یاری نمیکنی، به اسب و شمشیرت نیازی نیست و ما گمراهان را به یاری خویش نطلبیم؛ ولی تو را نصیحت میکنم، اگر میتوانی به جایی برو که فریاد ما را نشنوی و مقاتله ما را نظاره گر نباشی. از رسول خداصلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: مَنْ سَمِعَ واعِیةَ اَهْلَ بَیتِی وَلَمْ ینْصُرْهُمْ عَلی حَقِّهِمْ اَکبَّهُ اللَّهُ عَلی وَجْهِهِ فِی النَّارِ؛ هر کس بانگ اهل بیت من را بشنود و بر گرفتن حقشان یاری نکند، خدا او را به روی در آتش میافکند.»
بعدها عبید اللّه بن حرّ اشعاری در ندامت و پشیمانی از عدم حمایت از امام حسین علیهالسلام سرود و در حالیکه از ابن زیاد خشمگین بود کوفه را به قصد جبل ترک کرد.
📚منبع
مقتل الحسین، مقرّم، ص ۱۸۹
الفتوح، احمد بن اعثم کوفی، ج ۵، ص ۱۳۱
قصر بنیمُقاتِل یا مُقاتِل، از منزلگاههای نزدیک کوفه که امام حسین(ع) در واقعه کربلا، پس از عذیب هجانات در آنجا منزل کرد و سپس شبانه راهی نینوا شد. امام حسین(ع) در این منزلگاه از عبیدالله بن حر جعفی و عمرو بن قیس مشرقی خواست که به او بپیوندد، اما آنها دعوت امام را نپذیرفتند.
عُبَیْدُالله بْن حُرّ جُعْفی، از کسانی است که در جریان واقعه کربلا دعوت امام حسین(ع) برای همراهی را نپذیرفت. عبیدالله ابتدا در کوفه ساکن بود؛ اما پس از قتل عثمان به شام نزد معاویه رفت و پس از چندی دوباره به کوفه بازگشت. او پس از شهادت امام حسین(ع)، از عدم پذیرش دعوت امام پشیمان شد.
#حضرت_امام_حسین_ع
#از_مکه_تا_کربلا
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/x40447
سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۳
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۲۲
☑️ بعد اخلاقی / ۱۰
📎در تاریخ آمده است هنگامی که امام حسین علیه السلام در سفر کربلا به سرزمین ثعلبیه رسید، با یک خانواده سه نفره مسیحی دیدار کرد؛ مادر خانواده به نام قمر، پسرش وهب و نوعروسشان هانیه. خیمه ساده و بیآلایش آنان که حاکی از #فقر و #محرومیتشان بود توجه امام را به خود جلب کرد. امام وارد خیمه شد و با #امّ_وهب به صحبت پرداخت و با مهربانی تمام جویای احوال آنان شد.
🔸امّ وهب گفت: ما از وضع زندگی خود راضی هستیم، فقط در این منطقه از کمبود آب رنج میبریم. اباعبدالله (ع) کرامتی نشان دادند و نیزه خود را نزدیک سنگی به زمین فروکردند و درآوردند و از جای آن #آب گوارایی روان شد. این کار امام حسین (ع) بر امّ وهب اثر گذاشت.
سپس امام (ع) برای او گفتند که عازم کوفه هستند و مبارزهای پیش رو دارند و بعد آنجا را ترک کردند و به راه خود ادامه دادند.
🔸بعد از آمدن وهب و هانیه، مادر از #اخلاق و کرامت اباعبدالله (ع) بسیار تعریف کرد و تصمیم گرفتند به جمع یاران ایشان بپیوندند و پس از آنکه مسلمان شدند، وهب و همسرش هردو #درراهدفاعازاسلام و امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. [۱]
👈👌 ما جماعت هیئتی، در مسیر #جذب_جوانان باید از سیدالشهداء (ع) پیروی کنیم. باید دست جوانها را بگیریم و با فضای هیئت و محبت اهل بیت (ع) آشنا کنیم. به فرموده مقام معظم رهبری، #فضایمجازیقتلگاهجوانانشدهاست! فضایی پر از #شبهه، پر از #سؤال، پر از #سایتهای_غیراخلاقی که مانند سیلی جوانان را با خود به باتلاق میبرد. و نجات جوانان از این گرداب بر عهده ماست؛ همانند امام حسین (ع) باید دستشان را بگیریم و با خود همراه کنیم و به کشتی نجات اباعبدالله برسانیم. کاری که شهید_ابراهیم_هادی انجام میداد و جوانان محل را از طرق مختلف جذب هیئت و مسجد میکرد.
📚منبع
(1) سوگنامه آل محمد، محمدی اشتهاردی، ص ۲۱۱ و ۲۱۲؛ ریاحینالشریعه، ذبیح الله محلاتی، ج ۳، ص ۳.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/b92198
سلسله مباحث کوتاه #سلوک_حسینی
(قسمت آخر)
🖋دکتر حسین محمدی فام
🔻 مطلب شماره ۲۴
🔰 ابعاد داشتن کربلا / ۲۳
☑️ بعد اخلاقی / ۱۱
📎 ابن عساکر در کتاب خود مینویسد: فردی به نام عصام شامی وارد مدینه شد. چهره نورانی و #حسن_خلق امام حسین علیهالسلام آتش حسد و #کینه دیرینه را در دل او شعلهور کرد و نتوانست خودش را کنترل کند و نزد امام رفت و پرسید: آیا تو پسر ابوتراب هستی؟ حضرت فرمود: بله. عصام، هر چقدر میتوانست به امام و پدر بزرگوارش #فحش و ناسزا و کلمات رکیک نثار کرد.
امام بعد از شنیدن ناسزاهای وی، با عطوفت و مهربانی به او نگاه کرد و آیاتی را در فضیلت عفو و گذشت قرائت کرد و فرمود: ای برادر! بر خود سبک و آسان بگیر (آرام باش) و برای #من و #خودت استغفار کن! مطمئن باش اگر از ما یاری بخواهی، یاور تو خواهیم بود و اگر عطا و بخشش بطلبی، به تو عطا میکنیم و اگر ارشاد و راهنمایی بجویی، تو را ارشاد خواهیم کرد (هر نیاز و گرفتاری داری به ما بگو).
🔹عصام از این رفتار شفقتآمیز امام (ع) خجالت کشید. حضرت وقتی در چهره او پشیمانی و شرمندگی را دید، فرمود: «لا تثریب علیکم الیوم یغفر الله لکم و هو ارحم الراحمین؛ امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست، خداوند شما را میبخشد و او است ارحم الراحمین.» [۱] 👈آیهای که حضرت یوسف (ع) در برابر شرمندگی و پشیمانی برادرانش خواند.
🔸سپس از او پرسید: اهل شام هستی؟ گفت: بله. حضرت در ادامه به او فرمود: هر نیازی داری بدون اضطراب و شرم، از ما بخواه که انشاءالله برآورده میشود.
عصام با مشاهده این همه بزرگواری و انسانیت، از رفتار خود بسیار شرمنده شد.
✅ مهربانی و حسن خلق امام حسین (ع) به قدری بر عصام تأثیر گذاشت که میگفت روزی که وارد مدینه شدم #منفورترین انسانها در نگاه من ایشان و پدرش بود و الان که به شام برمیگردم #محبوبترین آدمها ایشان و پدرش است. [۲]
🟣 این، طریق و سلوک حسینی است؛ اگر میخواهیم مانند امام حسین (ع) زندگی کنیم باید اینگونه با مردم رفتار کنیم. اگر نمیتوانیم بهتر است خود را منسوب به امام ندانیم و نشان ندهیم؛ که اگر رفتاری از ما سر زد به نام دین و امام حسین (ع) نوشته نشود. آن چیزی که جامعه ما از آن رنج میبرد «نبود اخلاق» است! اگر جماعت مؤمن و حزباللهی اینگونه با مخالفین رفتار میکردند خیلی اتفاقهای منفی نمیافتاد و خیلیها به دامن اسلام پناه میآوردند.
📚منبع
(1) سوره یوسف، آیه ۹۲.
(2) تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج ۴۳، ص ۲۲۴؛ منازلالآخره، شیخ عباس قمی، ص ۸۱.
#حضرت_امام_حسین_ع
#سلوک_حسینی
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
https://b2n.ir/h37984
🏴 شکایت غلام از شدت گریۀ امام سجاد(ع)
یکی از غلامان آن حضرت روزی از بسیاری گریه ایشان گفت: آیا وقت آن نشده که گریه شما آخر شود؟ حضرت فرمود: «وای بر تو، حضرت یعقوب(ع) دوازده پسر داشت، یک پسر او ناپیدا شد، از بسیاری گریه دیدههای او سفید شد؛ وَابیَضَّت عَیناهُ مِنَ الحُزنِ.(۱) و از وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنکه میدانست زنده است.
من دیدم پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خویشان خود را که در برابر من کشته شدند و سر آنها را بریدند، چگونه اندوه من به نهایت رسد و چگونه گریه نکنم.»(۲)
📚 منبع
(۱) سوره یوسف، آیه ۸۴
(۲) جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص ۸۳۷
#امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z09446
◾️ گریز روضه امام سجاد(ع)
در حدیثی آمدهاست که سید الساجدین(ع) فرمودهاند: «یا لیت امِّی لم تلدنی؛ ای کاش مادر مرا نمیزائید.»
این زمانی بود که حضرت چشمش به همسر جوانش افتاد که فرزند دو سالهاش حضرت باقرالعلوم(ع) را در بغل داشت و چادر او آنقدر کوچک بود که اگر میخواست خود را بپوشاند، آفتاب صورت فرزند او را میسوزاند، و اگر میخواست فرزند را زیر چادر برد، نمیتوانست خود را کامل بپوشاند، این بود که حجِّت خدا و مظهر غیرت پروردگار آهی کشید و فرمود: «ای کاش مادر مرا نمیزائید و این روز را نمیدیدم.»
📚منبع
داستانهایی از غیرت، سید طه موسوی هشترودی، ص ۹۱
اشاره گریز: به حال امام سجاد(ع) در اوضاع نابسامان روز عاشورا و پس از آن
#امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z09446
🏴 امام سجاد(ع) فرمود: لا یوم کیوم الحسین(ع)
روزی امام سجاد(ع) یکی از فرزندان عمویش عباس(ع) به نام عبیدالله بن عباس را دید، حضرت بسیار محزون و گریان شد. فرمود: «روزی سختتر بر رسول خدا(ص) از روز احد و کشته شدن عموی او حمزه؛ اسدالله و اسد رسوله و بعد از آن به سختی روز جنگ موته که پسر عموی آن حضرت، جعفر بن ابیطالب به شهادت رسید نبود.» پس فرمود: «لا یوم کیوم الحسین (ع)»
اشاره گریز: روزی مانند روز امام حسین(ع) نیست که سی هزار مرد که خود را مسلمان میپنداشتند جمع شده و همه تقرب به خدا میجستند با ریختن خون او و امام حسین(ع) آنها را موعظه میکرد ولی در آنها اثر ننمود تا اینکه او را شهید کردند.
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۲؛ ص ۲۷۴
#امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z09446
🔳 ناقهی امام سجاد(ع)
امام سجاد(ع) شتری داشت که ۲۰ بار یا به نقلی ۲۲ بار برای سفر حج با آن به مکه رفته بود.
در بستر شهادت حضرت به فرزندش امام باقر(ع) فرمودند: «من با این شتر ۲۰ بار به مکه رفتم و حج به جا آوردم و در تمام مدت رفت و برگشت حتی یک تازیانه به او نزدم هنگامیکه از دنیا رفتم هرگاه شتر مُرد او را دفن کن تا درندگان گوشت او را نخورند.»
رسول خدا(ع) فرمودند: «هر شتری که در هفت حج در عرفات توقف کند، خداوند او را از شتران بهشت قرار میدهد و نسل او را پر برکت مینماید.» وقتی پیکر مطهر حضرت را به خاک سپردند، آن شتر از اصطبل بیرون آمد و به کنار قبر خوابید و گردنش را روی قبر نهاد و در خاک غلطید.
جریان را به امام باقر(ع) خبر دادند، حضرت آمدند او را بسیار پریشان دیدند و فرمودند: «اکنون بس است برخیز و برو، خدا ترا مبارک گردانید.» شتر برخاست و رفت ولی بار دیگر برگشت و در کنار امام در خاک غلطید و اشک ریخت.
امام باقر(ع) فرمود: «برخیز ولی این بار برنخاست.»
امام به حاضران فرمود: «رهایش کنید که در حال وداع است، آن شتر سه روز به همان حال بود تا مُرد.»
📚منبع
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۱۴۸
#امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z09446
▪️آثار غل و زنجیر بر بدن امام سجاد(ع)
هنگامی که امام باقر(ع) بدن پدر را غسل میداد دیدند حضرت به شدت گریه میکند، فرمودند هنگام غسل، آثار غل جامعه را در بر بدن نازنین پدرم دیدم و به یاد مصائب اسارت او افتادم.
📚منبع
سوگنامهی آل محمد(ص)، محمدی اشتهاردی، ص ۷۶
#امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/z09446
⚫️ امام سجاد(ع) و ذبح گوسفند
روزی امام زین العابدین(ع) از بازار مدینه عبور میکرد، دید قصّابی گوسفندی را میکشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید.
به او فرمود: «آیا این گوسفند را آب دادهای.»
قصاب گفت: ما قصابها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمیکنیم.
امام سجاد(ع)گریه کرد و فرمود:
«و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا.»
«ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله(ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا(ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند.»
📚منبع
زندگانی امام سجاد(ع)، اشتهاردی، ص ۵۷
#امام_سجاد_ع
#مصائب_امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j68343