🏴 برای کشتن امام حسین(ع)، لرزه بر بدن دشمن افتاد
فَقالَ عُمَرُ بنُ سَعدِِ لِرَجُلِِ عَن یَمینهِ: إِنزِل_ وَیحَکَ_ إِلَی الحُسَینِ فَأرِحهُ.
قالَ: فَبَدَرَ إلَیهِ خُوَلیُّ بنُ یَزیدَ الأَصبَحِیُّ لَیَحتَزَّ رَأسَهُ فَأَرعَدَ.
عمر بن سعد به مردی که در سمت راستش ایستاده بود، روی کرده و گفت: وای بر تو! از اسب پیاده شو و حسین را خلاص نما!
راوی گفت: خولی بن یزید اصبحی پیش دستی نمود و میخواست که قبل از هر کس دیگری سر حضرت را ببرد، ولی بدنش لرزید و نتوانست.
📚منبع
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۵۱ الی ۵۶۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 امام حسین(ع) با گونه راست بر زمین افتاد
راوی گويد: چون حضرت امام در اثر زخمها و جراحات بسيار كه در بدن مباركش وارد گرديده بود ضعف و سستی بر حضرتش مستولی شد و از اثر اصابت تيرهای بسيار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر میآمد، در اين موقع، صالح بن و هب مری (يا مزنی ) بیدين با نيزه بر امام مبين زد كه آن مظلوم «فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ الَي الاءرْضِ عَلي خَدِّهِ الاءيْمَنِ. ثُمَّ قامَ صلوات الله عليه؛ از بالای اسب بر زمين افتاد و بر گونه راست صورت بر روی خاك كربلا قرار گرفت. دوباره آن غيرت الله از روی خاك برخاست و چون كوه استوار ايستاد.»
وَ خَرَجَتْ زَيْنَبُ مِنْ بابِ الْفُسْطاطِ وَ هِي تُنادي: «وا اءَخاهُ، وا سَيّداهُ، وا اءَهْلَ بَيْتاهُ.»
عليای مكرمه زينب خاتون عليهاالسّلام در آن حال از خيمههای حرم بيرون دويد، در حالتیكه ندا میداد: «ای وای برادرم، وای سيد و سرورم، وای اهل بيتم.ای كاش آسمان بر زمين میافتاد و كوهها بر روی سطح زمين ريزريز میگرديد.»
روای گويد: شمر پليد به آن گمراهان عنيد، صيحه كشيد كه در حق اين مرد چه انتظار داريد، چرا كارش را تمام نمیكنيد؟ در اين هنگام يك مرتبه گروه بیدين از هر طرف بر امام تشنه جگر، حملهور گرديدند و او را محاصره نمودند. زرعة بن شريك، ضربتی بر شانه مبارك امام عليهالسّلام زد و حضرت سيدالشهدا نيز ضربتی بر او زد و او را بر روی زمين انداخت و به جهنم و اصل گرداند.
ولدالزنای ديگر، ضربت شمشيری بر دوش مقدس آن حضرت آشنا نمود كه از صدمه شمشير آن زبده سر، حضرت اباعبدالله عليهالسّلام آن آسمان وقار، به روی خود كه بر آينه انوار جمال پروردگار بود بر زمين افتاد و در چنين احوال آن مطهر جلال ايزد متعال، از حال رفته و خسته و ضعيف گرديده بود و گاهی بر میخاست و زمانی مینشست.
در اين هنگام سنان بن انس بیدين، نيزه بر چنبره گردن آن سر فراز ملك يقين، شهسوار ميدان شهادت و نور چشم حضرت رسالت، آشنا نمود، به همين مقدار اكتفا ننمود، بار ديگر نيزه را بيرون كشيد و بر استخوانهای سينهاش که صندوق علوم لدنی بود فرو برد.
سپس اشقی الاولين و الاخرين، سنان مشرك لعين، آن نقطه دايره بلا را نشان تير جفا نمود و آن تير بلا بر گلوی آن زيب سينه و آغوش سيد دو سرا، وارد آمد و از صدمه آن، گوشواره عرش رب الارباب بر فرش تراب قرار گفت. باز از غايت غيرت و مردانگی برخاست و بر روی زمين نشست و آن تير را از گلو بيرون كشيد و هر دو دستش را در زير گلوی مبارك میگرفت و چون پر از خون میگرديد بر سر و محاسن شريف میماليد و میفرمود:
«هَكذا اَ لْقَي اللّه مُخَضَّبا بِدَمي مَغْصُوبا عَلَي حَقَّی؛ به همين حال خدا را ملاقات مینمايم كه به خون خود آغشته و حق مرا غصب نموده باشند.»
پس عمربن سعد نحس لعين به خبيثی كه در طرف يمين او بود، گفت: وای بر تو! از مركب فرود آی و حسين را راحت كن. راوی گويد: خولی بن يزيد اصبحی سرعت نمود كه سر مطهر امام عليهالسّلام را از بدن جدا نمايد ولی لرزه بر بدن نحس نجسش افتاد و از آن فعل قبيح اجتناب نمود.
آنگاه سنان بن انس نخعی از اسب پياده شد و قصد قتل فرزند رسول و نور ديده زهرای بتول سلام الله عليها – را نمود، شمشير ظلم و جفا بر حلق خامس ال عبا، فرود آورد و به زبان بريده همی گفت: به خدا سوگند كه سر از بدنت جدا میكنم و حال آنكه میدانم تويی فرزند رسول الله صلی الله عليه واله و بهترين مردم از جهت پدر و مادر! پس آن شقی نا اميد از رحمت عام يزدانی سر مقدس آن بنده خاص حضرت سبحانی را از بدن شريف جدا نمود.
📚منبع
سوگنامه کربلا، محمدطاهر دزفولی، ترجمه كتاب لهوف سيد بن طاوس
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 ضربات خنجر بر گلوی امام حسین(ع)
بر اباعبداللّه علیهالسلام مصیبتهای زیادی وارد شده است. مصیبتهایی که سنگینی آنها بر آسمانها و زمین و اهل آن گران و بزرگ است، یکی از این مصیبتها احتضار سیدالشهدا علیهالسلام است. در حدیث است که نگذارید کسی بر بدن محتضر دست بگذارد، انگشت بگذارد، زیرا زدن دست و انگشت بر بدن محتضر مانند ضربه سخت شمشیری است که بر محتضر وارد میشود.
حالا ببینیم محتضر کربلا چه حالتی دارد که یک هزار و صد و ده شمشیر بر بدن اقدسش فرو آمده، از اینها مصیبت بالاتر هم هست و آن وقتی است که علاوه بر آن همه تیر و نیزه و شمشیر و سنان در آخرین لحظات عمر، شمر زنازاده ملعون چگونه با چکمه پا بر سینه اباعبداللّه علیهالسلام گذاشت و با خنجر خود آنقدر بر گردن اباعبداللّه علیهالسلام ضربه زد تا سر مبارک حضرت را از تن جدا کرد.
مولا اباعبداللّه در گودال قتلگاه افتاده و در حال احتضار است؛ بیایید بر این مظلوم محتضر گریه کنیم، همه مصیبتهای آن حضرت در نفسهای آخرش جمع شده بود زیرا که در همه جا مصیبت داشت، در وقت وداع اهل بیتش مصیبت داشت، در وقت سوار شدن بر اسب مصیبت داشت، اما یک نوع مصیبت دیگر هم داشت، آن مصیبت احتضار اباعبداللّه علیهالسلام بود.
در حال احتضار حضرت، شمشیر میآمد، سنگ میآمد نیزه میآمد و بر بدن مبارک آقا وارد میشد و جراحت میکرد، در این میان صدای استغاثه حسین غریب بلند شد.
📚منبع
مصائب راس الحسین علیهالسلام، كاظمی نائينی، ص ۶۲
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
🏴 روضه قتلگاه امام حسین(ع) توسط امام صادق(ع)
الامالی صدوق به نقل از عبدالله بن منصور از امام صادق(ع) از پدرش امام باقر(ع) از جدش امام زین العابدین(ع):
«حسین به چپ و راست نگریست و کسی را ندید. سرش را به سوی آسمان بالا برد و گفت: خدایا تو میبینی که با فرزند پیامبرت چه میکنند. قبیله بنی کلاب میان حسین علیهالسلام و آب مانع شدند. تیری به سوی او پرتاب شد که بر گلویش نشست و از اسبش به زمین افتاد. امام علیه السلام تیر را گرفت و بیرون کشید. سپس خون را با کف دستش میگرفت و هنگامی که پر میشد به سر و صورتش میمالید و میگفت:
خدای عزوجل را مظلوم و خونین دیدار خواهم کرد. سپس حسین(ع) با گونه چپش به زمین افتاد و دشمن خدا سِنان بن انس ایادی و شمر بن ذی الجوشن عامری که خدا لعنتشان کند با مردانی از شامیان پیش آمدند تا بر بالای سر حسین(ع) ایستادند. آنان به یکدیگر میگفتند: منتظر چه هستید؟ او را راحت کنید. سنان بن انس ایادی که خدا لعنتش کند فرود آمد و محاسن امام را گرفت و با شمشیر به گلوی او زد و گفت: به خدا سوگند سرت را جدا میکنم با آن که میدانم که تو فرزند پیامبر خدایی و بهترین پدر و مادر را داری!
📚منبع
امالی، شیخ صدوق، ص ۲۲۶
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
🏴 مصیبت نحر اباعبداللّه الحسین(ع) در صحرای کربلا
یکی از اقسام کشته شدن اباعبداللّه الحسین علیهالسلام در صحرای کربلا نحر است که معمولاً این مصیبت کمتر خوانده شده است (نحر به گودی گردن میگویند) شتر را که میخواهند بکشند سر او را نمیبُرند بلکه نیزه یا شمشیر یا کاردی در گودی گردن او فرو میبرند تا خون بدن او از این سوراخ بیرون آید.
وا مصیبتا! حضرت اباعبداللّه علیهالسلام را در کربلا نحر کردند؛ یعنی با نیزه بر گردن و گلوی حضرت زدند که خون به بیرون فواره زد یعنی نیزه را به همان جایی زدند که بارها و بارها پیغمبر خدا میبوسید و گریه میکرد.
عرض کردند: دیگر چرا گریه میکنید؟ فرمود: «برای اینکه من جای شمشیرها را میبوسم؛ اُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّیُوفِ.»
وقتی پای امام حسین علیهالسلام در کودکی به پیراهنش خورد و به درب مسجد به زمین افتاد، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطبهاش را قطع کرد و با عجله حسین علیهالسلام را از زمین بلند کرد، او را بوسید و بر زانوی خود نشاند، مردم عرض کردند: یارسول اللّه خیلی به این طفل محبت میکنید. ما تا این قدر محبت بر طفلی ندیدهایم.
فرمودند: «اِنَّ اللّه َ قَدْ اَمَرَنی بِهِ؛ خدا مرا دستور داده است تا با حسین علیهالسلام اینطور رفتار کنم.»
📚 منبع
مصائب رأس الحسین علیهالسلام، کاظمی نایینی، ص ۶۰
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144
🏴 خضاب شدن محاسن حضرت سیدالشهدا(ع) به خون ایشان
حضرت رسول(ص) گریه کرد برای امیرالمؤمنین(ع) که ریش مبارکش به خون سرش خضاب میشود.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) گریه کرد برای سیدالشهدا(ع) که ریش مبارکش خضاب میشود از خون سرش و به سیدالشهداء فرمود: « من و تو، هر دو ریش ما به خون سر ما خضاب میشود؛ من در محراب و تو در کربلا.»
این یک خضابی از امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهدا(ع) بود. یک خضابی هم از دختر امیرالمؤمنین(ع) علیا جناب زینب خاتون(س) است. آن خضاب را وقتی کرد که آمد سر نعش برادر وارد شد به قتلگاه.
آمد بوسید. کجا را بوسید؟ سر که نبود کجا را بوسید؟! از پارهای فقرات نوحهاش معلوم میشود که دو جا را بوسید. یکی گلو را بوسید یکی دیگر جای تیر سه شعبه را بوسید که بوسه گاه پیغمبر(ص) بود.
آن مخدره بر رسول خدا(ص) اول سلام کرد. بعد قدری نوحه و مصیبت خوانی سیدالشهدا(ع) کرد و به سوی خدا و رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و حمزه سیدالشهدا(ع) شکایت از ظلم اعدا نمود؛ بعد فرمود: «اینها ذریه پیغمبرند که به اسیری میبرند ایشان را!»
کسی یاریش نکرد و چاره دردش ننمود.
📚 منبع
۲۳مجلس سخنرانیهای اخلاقی، آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری(ره)، ص ۱۰۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 خضاب خونین امام حسین(ع)
فَطَعَنَهُ سِنانُ بنُ أَنَسِِ النَّخَعِیُّ فی تَرقُوَتِهِ، ثُمَ أنتَزَعَ الرُّمحَ فَطَعَنَهُ فی بَوانی صَدرِهِ وَ رَماهُ سِنانٌ أَيضاً بِسَهمِِ فی نَحرِهِ فَسَقَطَ علیه السلام وَ جَلَسَ قاعِداً فَنَزَعَ السَّهمَ مِن نَحرِهِ و قَرَنَ کَفَّیهِ جَمیعاََ فَکُلَّمَا امتَّلَأَتا مِن دِمائِهّ؛ خَضَّبَ بِهِما رَأسَهُ و لِحیَتَهُ وَ هُوَ یَقُولُ: “هکَذا أَلقَی اللهَ مُخَضَّباً بِدَمی مَغصُوباً عَلَیِّ حَقَی.
در همین اثنا بود که سنان بن انس نخعی نیزه خویش را در گودی گلوی امام فرو برد و سپس نیزه را خارج ساخت و آن را در استخوان های سینه آنجناب فرو کرد، پس از آن سنان، گلوی امام را هدف قرار داده و تیری رها کرد، تیر بر گلوی مبارک حسین(ع) خورد، حضرت بر روی خاک گرم کربلا افتاد، سپس برخاسته و بر روی زمین نشست و تیر را از زیر خونها گرفت.
هنگامی که کف دستانش لبریز از خون شد، آن خون را بر سر و صورت و محاسن خود مالید و در این هنگام میفرمود: «به ملاقات خداوند نائل خواهم شد، در حالی که به خون خود آغشتهام و حقم را غصب کرده و مرا از آن محروم نمودهاند.»
📚 منبع
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۵۱ الی ۵۶۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 امام حسین(ع) کشته ای در غایت جمال و جلال
هلال بن نافع روایت کردهاست که:
من در کنار لشکر ابن سعد_ که خدا او را لعنت کند_ ایستاده بودم. در این حال شخصی فریاد برآورد: ای امیر! مژده باد بر تو که شمر حسین را کشت!
هلال میگوید: من از صف لشکر ابن سعد بیرون آمدم، بالای سر حسین ایستادم. آن حضرت در حال جان کندن بود. به خدا سوگند، هرگز کشتهی به خون آغشتهای که زیباتر و نورانی تر از او باشد ندیدم.
رواى گفت: شمر خطاب به لشکر خویش فریاد بر آورد: چرا منتظر ایستادهاید و کار حسین را تمام نمیکنید؟!
روای گفت: هنگامی که شمر فرمان حمله و کشتن امام را صادر کرد تمامی لشکر به امام هجوم برده و حمله کردند. ابتدا زرعة بن شریک با شمشیر بر کتف چپ امام زد، امام نیز با شمشیر خود زرعه را از پای در آورد.
شخص دیگری جلو آمد و با ضربه شمشیر بر دوش مبارک آن امام زد. شدت ضربه به حدی بود که امام با صورت بر زمین افتاد. خیلی ناتوان شده بود، به زحمت بلند میشد و باز بر زمین میافتاد.
مطالب راجع به قتلگاه سیدالشهدا علیهالسلام در نقل تاریخ از کتاب لهوف سید بن طاووس ص۱۶۵ تا ۱۷۰ نقل شده است.
📚منبع
حسینیه مأثور، حجةالاسلام شیخ محسن حنیفی، ص ۵۵۱ الی ۵۶۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 مصیبت قتلگاه امام حسین(ع) در زیارت ناحیه مقدسه
و أَمَرَ اللَّعینُ جُنودَهُ، فَمَنَعوکَ الماءَ و وُرودَهُ، و ناجَزوکَ القِتالَ، وَ عاجَلوکَ َالنِّزالَ، و رَشَقوکَ بِالسِّهامِ وَالنِّبالِ، و بَسَطوا إِلَیکَ أکُفَّ الاصطِلامِ، و لَم یَرعَوا لَکَ ذِماماً، و لارَاقَبوا فیکَ أَثاما، فی قَتلِهِم أَولِیاءَک و نَهبِهِم رِحالَکَ، أَنتَ مُقَدَّمٌ فِى الهَبَواتِ، و مُحتَمِلٌ لِلأذِیّاتِ، قَد عَجِبَت مِن صَبرِکَ مَلائِکَةُ السَّماواتِ.
و أَحدَقُوا بِکَ مِن کُلِّ الجِهاتِ، و أَثخَنُوکَ بِالجِراحِ، و حالُوا بَینَکَ وَ بَینَ الرَّواحِ، و لَم یَبقَ لَکَ ناصِرٌ، و أَنتَ مُحتَسِبٌ صابِرٌ، تَذُبُّ عَن نِسوَتِک َوَ أَولادِکَ. حَتّى نَکَسوکَ عَن جَوادِکَ، فَهَوَیتَ إِلَى الاَرضِ جَریحاً، تَطَؤُکَ َالخُیولُ بِحَوافِرِها، و تَعلوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها، قَد رَشَحَ لِلمَوتِ جَبینُکَ، و اختَلَفَت بِالانقِباضِ و الانبِساطِ شِمالُکَ وَ یَمینُکَ، تُدیرُ طَرفا خَفِیّاً إِلى رَحلِک َو بَیتِکَ و قَد شُغِلتَ بِنَفسِکَ عَن وَلَدِکَ وَ أَهلِکَ و أسرَعَ فَرَسُکَ شارِدا و إِلى خِیامِکَ َ قاصِدا، مُحَمحِما باکِیا.
فَلَمّا رَأَینَ النِّـسآءُ جَوادَکَ مَخزِیّاً، وَ نَظَرنَ سَرجَکَ عَلَیهِ مَلوِیّاً، بَرَزنَ مِنَ الخُدورِ، ناشِراتِ الشُّعورِ، عَلَى الخُدودِ، لاطِماتٍ، للوُجوهِ سافِراتٍ، و بِالعَویلِ داعِیاتٍ، وَ بَعدَ العِزِّ مُذَلَّلاتٍ، و إِلى مَصرَعِکَ مُبادِراتٍ.
و الشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِکَ، مُولِـغٌ سَیفَهُ عَلى نَحرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیبَتِکَ بِیَدِه، ذابِـحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ، قَد سَکَنَت حَواسُّکَ، وَ خَفِیَت أَنفاسُکَ و رُفِـعَ عَلَى القَنا رَأسُکَ و سُبِىَ أَهلُک َ کَالعَبیدِ، و صُفِّدوا فِى الحَدیدِ، فَوقَ أَقتابِ المَطِیّاتِ، تَلفَحُ وُجوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى البَراری وَ الفَلَواتِ، أَیدیهِم مَغلُولَةٌ إِلَى الأعناقِ، یُطافُ بِهِم فِى الأَسواقِ.
«و [عمربن سعد] لعین، سربازانش را فرمان داد تا تو را از آب و ورود به آن، باز دارند و به کارزار با تو، شتاب کردند و به جنگ با تو، اقدام نمودند و تو را هدف تیر و سنگ خود، قرار دادند و دست نابودی به سوی تو گشودند و پیمان تو را رعایت ننمودند و کیفر کُشتن دوستان تو و غارت کاروان تو را نادیده گرفتند. تو در غبار[جنگ]، پیش آمدی و آزارها را به جان خریدی و با شکیباییات، فرشتگان آسمانها را به شگفت آوردی.
دشمنانت، از همه سو، گِردت را فرا گرفتند و با زخمهای کاری، تو را زمینگیر کردند و تو را از حرکتکردن باز داشتند و یاوری برای تو نماند و تو برای رضای خدا شکیبا بودی.
از زنان و فرزندانت دفاع میکردی تا آن که تو را از اسبت، به زیر کشیدند و زخمی و خونین، به زمین افتادی و اسبها، تو را زیر سُمهایشان گرفتند و طاغیان، با شمشیرهای بُرّان، بر سرت ریختند و عَرَق مرگ، بر پیشانیات نشست و چپ و راست پیکرت، منقبض و منبسط میشد و نیمنگاهی از زیر چشم، به چادرها و سَرایت داشتی و[دردهایت] تو را به خود، نه فرزندان و نه خانوادهات، مشغول کرد و اسبت به شتاب گریخت و با شیهه و زاری، آهنگ خیمههایت را کرد.
هنگامی که زنان، اسبت را خوار و پریشان و زین تو را بر آن، واژگون دیدند، از پرده بیرون آمدند. موهایشان را پریشان کردند و بر گونههای خود زدند، صورتهای خود را گشودند و ناله سر دادند که پس از عزّت، خوار شدند و به سوی قتلگاهت شتافتند.
و شمر، بر سینهات نشسته، شمشیرش را در گودی گلویت فرو برد، محاسن سپیدت را به دستش گرفت و با شمشیر هندی خود، تو را ذبح کرد. حواس تو، آرام گرفت و نفسهایت، آهسته گشت و سرت به بالای نیزه رفت و خاندانت را مانند بندگان به اسارت گرفته، غل و زنجیر کردهاند و بر پشت شتران [بدون جهاز] نشاندند و آفتاب سوزان نیم روز، چهرههایشان را سوزاند و در صحراها و دشتها رانده شدند، در حالی که دستهایشان را به گردن، بسته بودند و آنها را در بازارها میچرخاندند.»
📚منبع
المزارکبیر، محمد بن جعفر مشهدی، ص۴۹۶، ح۹
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j52153
🏴 خبر کشتن امام حسین(ع) به قتل صبر در معراج
درکتاب کامل الزیارات به سند خود از امام صادق(ع) روایت کرده که فرموده:
«چون پیغمبر صلی الله علیه و آله به معراج سیر داده شد، به او گفته شد که خدای تعالی امتحان کننده است تو را، تا ببیند که صبر و شکیبایی تو چگونه خواهد بود-تا آنجا که گفت: امّا پسر دیگر فاطمه یعنی حسین را امّت تو دعوت میکنند او را به جهاد. پس میکشند او را به قتل صبر و میکشند پسران او را و کسانی که با او هستند از اهل بیت او.»
«پس از من کمک میخواهد و قضا جاری شده و به شهادت او از من شهادت کسانی که با او هستند و کشته شدن او حجّتی است ما بین دو قطر زمین.
پس میگرید بر او آسمانها و زمین، از روی جزع و دردناکی و میگریند برای ملائکهای که یاری او را درک نکردند.»
📚منبع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۳۳۲
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۶۱
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#قتلگاه_امام_حسین_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال در تلگرام:
t.me/maddahialemane
آدرس مطلب در سایت مقتل:
B2n.ir/j18144