eitaa logo
﴿⇦ریــ♡َــحآنه الحسین⇨﴾
821 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
773 ویدیو
88 فایل
اَلسَلامُ عَلَیکِ یا سَیِدَتَنا الرُقَیَةَ ، عَلَیکِ التَحِیَةُ وَاَلسَلامُ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ. ❣️۳۱۵❣️ مدیر ؛ @Mr_ein .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسم رب الشهدا... 🍃می‌گویند باید از شما نوشت!نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را کند! 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد،بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شدنیست؟! بعید می دانم...🙂 🍃شهرَتَت است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد! 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود،می گوییم شد...اما تو از همان ابتدا بودی🙂 حتی جسمت هم روی زمین نبود! 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان،که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید🙂 🍃آرامش آسمانی ات حوالی هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور...❤️🙂 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به و سپاهش نمی رسد😔💔 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم🙃 🍃فرزند آسمان؛ واماندگان زمینی را دریاب🙏 🍃صیاد دلم باش؛ ❤️⚘ ✍️نویسنده: به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۲۳.مشهد 📅تاریخ شهادت : ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ 🥀مزار : بهشت زهرا کانال مداحی ناب👇👇👇 https://eitaa.com/maddahinab313
🍃چند ساعتی می‌شد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و ؛ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. . 🍂زانُوانِ کوچکش را در بغل می‌فشرد و چشم هایش مدام پر و خالی می‌شد. . 🍃مادر گاهی چشمانش را باز می‌کرد و با بی حالی را صدا می‌زد و اسما سراسیمه کنار بانو می‌نشست تا هرآنچه می‌خواهند،مهیا کند. . 🍂بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک می‌انداخت و در گوش اسما صحبت می‌کرد.آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. . 🍃بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که می‌گرفت کنار نشست. . 🍂خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار و دیوار ندارد؛چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد. . 🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت.غمی بزرگ کوچکش را می‌فشرد.سرش بی‌حرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمی‌خورد.!😥😔 . 🍂از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه می‌کرد پرسید: اسما؛ مادرم دیگر بیدار نمی‌شود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن می‌خواند،قدم برداشت. درآغوش پدر پنهان شد...😔 . 🍃حضورفاطمه،در آغوش پدر،بند از دلِ پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ شتافته. . را در عبای خود پیچید...عبایی که شبهای بسیار،عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود. . 🍂جانش را که میانِ خاک میگذاشت،تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه (س) را مرور می‌کرد؛ "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به (ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود می‌کَند...💔😔 . 🍃به خانه که باز می‌گشت با خود اندیشید؛زین پس دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور؛سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش،تنها را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود❤ . 🍂محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از و و را به آغوش خاک سپرده بود💔😔 . جانسوز ؛حضرت خدیجه (س) تسلیت🖤 . ✍نویسنده: کانال مداحی ناب👇👇👇 @maddahinab313
♡به نامِ او که به خواستش،زندگی در جریان است. . 🍃پسری متولد در خانواده ای و...⚘ دلداده به ❤️ . 🍃در آستانه جوانی خواست که سربازِ مولایش باشد...در مشغول به درسِ طلبگی شد و زیر سایه (س) در (ع) مشغول تحصیل. . 🍃می‌گویند: کفیلِ روزی طلبه ها، (ارواحناه‌فداه) است...چه خوب که حضرت روزیِ سربازش را خواست🕊 . 🍃برای دفاع از راهی سوریه شد. با تکفیری ها مبارزه می‌کرد و بی چشم داشت به دنیا،آماده تقدیمِ جانش به حضرتِ یار بود⚘ . 🍃در ۲۱ سالگی؛در اولین روزِ ماه میهمانی؛با زبان روزه و، در دامانِ مولایش (ع) به دیدار پروردگار رفت...🌹 . 🍃احمد انتخاب شده بود...برای ، برای شهادت🕊 نوشته بود،"های و هوی را می‌بینم، چه غوغایی! حسین به پیشواز یارانش آمده..." . 🍃میخواست مصداق آیه "ولا تحسبن الذین قتلوا..." شود که شد... دوست داشت سرش در دامان سرورش حسین(ع) قرار بگیرد و از دستان حضرتش بنوشد، که میسر شد... آخر حسین( ع) است که به پیشواز عاشقان،می‌رود❤️ . 🍃از رویِ پرنور و با جمالِ خجالت می‌کشید که مشخص باشد و مراسم تشیع باشکوهی داشته باشد! . 🍃سفارش کرد پیکرش را تحویل بگیرند؛ غریبانه کنند و غریبانه در به خاک بسپارندو روی قبرش بنویسند " تنها پر کاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالی" . 🍃بالاخره عاشقان رنگ و بویی از دارند...! عاشقان، مادری اند...❣️ . 🍃پیکرش را زیر سایه فاطمه معصومه(س) در ۳۱ بهشت معصومه، کنار همرزمانش، به خاک سپردند...😔 اکنون مزارِ احمد، این ، زیارتگاهِ اهل یقین است. . 🍃امام خامنه ای: «شهدا، امام زادگان عشقند که مزارشان زیارتگاه است.» . به مناسبت سالروز شهادت . ✍️نویسنده : . 📅تاریخ تولد : ۱۵ آبان ۱۳۷۳ . 📅تاریخ شهادت: ۱۸ خرداد ۱۳۹۵.حلب سوریه . 📅تاریخ انتشار : ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : بهشت معصومه(س) . کانال مداحی ناب👌👌 @maddahinab313
🍃به نام او که را برگزید. روز زمینی شدنت، قلبِ زمین می‌تپید و مثل فردایی آسمان برای به آغوش کشیدنت نبض می‌زند. . 🍃حتی تصورش هم زیباست.در آسمان، با آن قدّ رشیدش لامپ‌های رنگی را چک می‌کند که همگی روشن باشند و نورانی برای ورودت ،چند هفته ای هست که مهمان آسمان شده است🕊 . 🍃آن‌طرف تر ، نظاره گرِ ظرفهای شیرینی است و زغال هارا باد می‌زند مبادا خاک شوند!! می‌خواهد به محض ورودت اسپند روی آتش بریزد🙂 . 🍃چند روزی می‌شود که و هم مهمانِ سفره آسمانیان هستند😍 . 🍃وارد می‌شوی،قدم بر طاق آسمان میگذاری و دود اسپند همه جارا پر می‌کند. همه به استقبالت می‌آیند.یک به یک در آغوششان فرو می‌روی .رفیقشان آمده؛ فرمانده شجاع تیپ سیدالشهدا_علیه‌السلام_⚘ . 🍃تو به آسمان رسیده ای.به آغوش رفقا و مهیای دیدارِ می‌شوی شهید را به آغوش می‌کشی و خوشحالیِ وصال در چشمانت می‌درخشد🤩 . 🍃این پایین اما حالِ کسی خوب نیست! تو شدی اما جایِ خالی‌ات دلهارا سوزانده یک ، یک ، یک اشک چشمشان روان است برای آخرین بار آغوشت را لمس می‌کند😞 . 🍃امروز ،پنجمین سالگردِ پرواز توست و اولین سالِ حضورِ حاج قاسم کنار همتش؛سلاممان را برسان و بگوکه داغش هرگز سرد نمی‌شود💔 . 🍃برای شناساندن تو به ما، مردی از تبار واژه ها قلم را بر تن کاغذ فشرد و تورا در پسِ جمله ها ترسیم کرد،دسترنجش شد و و این اواخر ...هرکدام به شکلی تورا بر صفحه کاغذنقش زده اند🍀 . 🍃سهم ما از تو؛ همین چند خط هایی‌است که به دستمان رسیده و قلب را بی‌تابَت می‌کند.تو اما بر فراز آسمان که نشسته ای نگاهمان کن.دعا کن برای حالِ زارمان...حال ما خوب نیست تا از دست نرفته ایم به دادمان برس🙏 . 🍃دارد دل ما از تو تمنای نگاهی...محروم مگردان دلِ مارا که روا نیست🙏 . ✍نویسنده: . 🕊به مناسبت سالروز شهادت شهیدمحمدحسین محمدخانی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۞مـོـداحـོـی ناོب۞═══╔ ♡[{کپی_باذڪر_صــ۳ـــلــــوات}]♡✨ 🌸اَللّهُمَّ‌عَجِّـلْ‌لِوَلیِّکَ‌الفـَرَجْ🌸 ۞مـོـداحـོـی ناོب۞═══╔ ╔══∞🌷⃟🕊∞══╗ ❥➻♡⃢@maddahinab313◄ꙮ ╚══∞🍁⃟💐∞══╝ بــہ‌مـابپیونــدید👆══╚‌
🍃اللّٰهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ لَهُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هٰذَا وَمَا عِشْتُ مِنْ أَيَّامِي عَهْداً وَعَقْداً...♡ و ما هر روز صبح این را با شما تجدید می‌کنیم حضرتِ پدر. حواسمان به شما هست و دلگرم هستیم به نگاهتان اما ببخش مارا! مارا ببخش که دغدغه هایمان بیشتر از دغدعه برایِ شماست!😓 . 🍃از شما دم می‌زنیم و تلاش می‌کنیم برایِ ظهورتان قدمی برداریم، به یادتان هستیم و تمامِ گره‌هایمان را به یدِ حیدری‌تان سپرده ایم، اما آقا جان، شرمنده ایم که پرونده گناهانمان سنگین است و عاملِ شما😔 . 🍃گاهی فکر می‌کنم ، اشک‌های شماست که بر سرمان می‌بارد شاید به خود بیاییم😞 . 🍃به شما امید داریم، به دعاهایِ نیمه‌شب، به طلبِ و به آن لحظه ای که فرزندانِ خطاکار را در پناهِ عبا امان می‌دهید🥺 . 🍃به یادتان هستیم و هر صبح " اللّٰهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ..." را زمزمه می‌کنیم و شما مثل همیشه، به یادمان هستید❤️ . 🍃آقا بیا... به حقِ و حرمتِ دست‌های بسته میان کوچه بیا. حال خوب نیست، نفس‌ها به شماره افتاده و تنها ندای از سوی است که اکسیژن را به زمین باز می‌گرداند. . 🍃ندبه های ما برای افاقه نکرد، شما بخوان تا ما بازگردیم تا نیایی گره از کار بشر وا نشود😭 . ✍نویسنده : . . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۞مـོـداحـོـی ناོب۞═══╔ ♡[{کپی_باذڪر_صــ۳ـــلــــوات}]♡✨ 🌸اللّهُمَّ‌عَجِّـلْ‌لِوَلیِّکَ‌الفـَرَجْ🌸 ۞مـོـداحـོـی ناོب۞═══╔ ╔══∞🌷⃟🕊∞══╗ ❥➻♡⃢@maddahinab313◄ꙮ ╚══∞🍁⃟💐∞══╝ بــہ‌مـابپیونــدید👆══╚