eitaa logo
﴿⇦ریــ♡َــحآنه الحسین⇨﴾
821 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
773 ویدیو
88 فایل
اَلسَلامُ عَلَیکِ یا سَیِدَتَنا الرُقَیَةَ ، عَلَیکِ التَحِیَةُ وَاَلسَلامُ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ. ❣️۳۱۵❣️ مدیر ؛ @Mr_ein .
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃به نام قرار بی قراران🍃 . فتوا صادر شد: «مولف کتاب آیات #شیطانی که علیه اسلام و #پیامبر و #قرآن؛ تنظیم، چاپ و #منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به #اعدام می‌باشند. از #مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود #شهید است ان‌شاءالله.» . 🍃و این بار #جوانی برخواسته از سرزمین سدرهای سبز، مظلومانه فدا می شود. . 🍃در این درگه، زمان و مکان معنا ندارند، تفاوتی میان #ایران، #لبنان، #آفریقا و حتی #انگلستان یافت نمی‌شود. . 🍃مگر نه اینکه " محور #هدایت و گمراهی، #قلب و افکار انسان است." ؟♥️ . 🍃آری! اینگونه است که مصطفی محمود، از خیابان های سرد #لندن، #چشم می‌پوشد و به آرام خانه‌ی عشق #حسین(ع)، پناه می‌جوید. او راه نگاه به سوی #خمین دارد، به سوی پیر غلام حسین(ع). . 🍃مصطفی محمود، لندن را به #کربلای خویش مبدل می سازد و از خونش، رایحه ی #بهشت متصاعد می شود. آری! اینگونه است. . 🍃ما نیز باید کربلای وجودمان را بیابیم و آن دم که ولی اشارتی کرد، فرمانش را به جان پذیریم. . به مناسبت تولد #شهید_مصطفی_محمود_مازح . ✍️نویسنده: #زهرا_مهدیار . 📆تاریخ تولد: ۱۲ فروردین ۱۳۴۷ گینه کوناکری . 📆 تاریخ شهادت: ۲ محرم ۱۳۶۸ لندن . 📆 تاریخ انتشار: ۱۱فروردین ۱۳۹۹ . 🥀 مزار: جنوب لبنان .کانال هواداران کربلایی امیربرومند👇👇👇 amirboroumand110@
🍃بسم رب الشهدا... 🍃می‌گویند باید از شما نوشت!نوشت تا در یادها بمانید...! اما مگر انسانهای زنده از یادها پاک می شوند؟ بعید می دانم کسی بتواند شما را کند! 🍃مگر کسی که قلب را می شکافد،بر بلند ترین نقطه آن می کند فراموش شدنیست؟! بعید می دانم...🙂 🍃شهرَتَت است؛ صیاد قلب هایی!! قلب هایی که در زمین برای فرزند آسمان می تپد! 🍃عادت داریم وقتی فردی عاقبت به می شود،می گوییم شد...اما تو از همان ابتدا بودی🙂 حتی جسمت هم روی زمین نبود! 🍃هر چه از شما شنیده ام ختم می شود به همراهی یاور آهنی ات در قلب آسمان،که برای آرامش مردم زمین می کردی و چه آرامشی بر قلبها حاکم بود آن زمانی که در آسمان می چرخید🙂 🍃آرامش آسمانی ات حوالی هم حس می شود! پر از امنیت و و حس غرور...❤️🙂 🍃صیاد قلب هایمان باش! صیاد دلهایی که گاهی به قلاب گیر می کند! دست دلمان را بگیر...زورمان به و سپاهش نمی رسد😔💔 🍃باید ابَرمردی چون تو پُشتمان باشد... در آسمانی اما در زمین گرمی حضورت را به جان می کشیم🙃 🍃فرزند آسمان؛ واماندگان زمینی را دریاب🙏 🍃صیاد دلم باش؛ ❤️⚘ ✍️نویسنده: به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۲۳.مشهد 📅تاریخ شهادت : ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ 🥀مزار : بهشت زهرا کانال مداحی ناب👇👇👇 https://eitaa.com/maddahinab313
🍃دلم حسابی تنگ بود. حال خسته ام را با خودم بردم تا شفا گیرد. . 🍃پس از خواهر شاه خراسان و دو رکعت نماز، دل آشفته ام پرکشید سوی . سوار تاکسی شدم و آدرس را به راننده دادم . . 🍃آرام آرام سوی گلزار قدم برداشتم .بطری های کنار درب ورودی، نشان از قرار همیشگی خسته دلانی بود که برای خلوت به این گلزار می آیند. . 🍃فضای مسقف پیچیده در چپ و راست که متشکل از مزار شهداست و نورهای سبز و سرخ، که حاصل تابش نور خورشید به سقف های رنگ شده شیروانی بود حال خاصی را به انسان هدیه می داد. . 🍃ناگهان دستور داد و پایم به سمت راست قدم برداشت.تعدادی دور تا دور مزار نشسته بودند.در ظاهر فضا پر از سکوت بود اما، این سکوت شاهد حرف های دلشان با زین الدین بود. . 🍃شهید فرمانده لشکر علی بن ابی طالب و برادرش ، فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابی طالب، در کنار هم آرام گرفته بودند. . 🍃 مهدی، فرمانده ای که همیشه خودش اولین نفر بود برای . می گفت: «اگر فرمانده نیم خیز راه بره،نیروها سینه خیز راه میرن .اگه بمونه تو که بقیه میرن خونه هاشون» . 🍃آرزوی داشت. عکس دخترش در جیب لباسش بود اما از ترس قرار شد بعد از عملیات آن را ببیند. . 🍃به رسم حضرت نمازهای اول وقتش حتی در جاده های جنگ هم ترک نشد . به نیت پیروزی در عملیات ها ،نماز شب هایش ، حال خوشش و هایش در باخدا ، هنوز هم از خاطرات زیبای به جا مانده در ذهن و رزمنده هاست.خوش به حالش که خدا را شناخت و چه زیبا او را خرید . . 🍃لبانم معطر به خواندن ای برایش، چشمانم خیس از حسرت، و صدای که مرا به خود آورد... و خدایی که در این است... . . ✍️نویسنده: . 📅تاریخ تولد: ۱۳۳۸. . 📅تاریخ شهادت: ۲۷ آبان ۱۳۶۳.سردشت . 📅تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۹ . 🥀محل دفن: گلزار شهدا امامزاده علی بن جعفر قم . کانال مداحي ناب👇👇👇 @maddahinab313
🌿آن شب،شب عجیبی بود. میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد .😥 . 🌿آن شب دل یک بسیجی حوالی حضرت عشق می‌چرخید و حاجتش را میخواست.🕊 . 🌿با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست باز میشود.💚 . 🌿میدانست که ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی می‌شود. . 🌿شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو.🎒 . 🌿او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد. . گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.» به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی ، را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد حاجتت را گرفتی.📿 . 🌿همرزمت می‌گفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در بگیرد ، حتی گفته بودید شربت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان شده است.😊 . 🌿همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی مرد خانه شد.☺️ . 🌿در عجبم چطور از دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های گذشتی؟😭 . 🌿به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای بتپد ، کاش ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم.❤ . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۱۵ دی ۱۳۵۹ . 📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵. تدمر سوریه . زمان انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت رضا . کانال مداحي ناب👇👇👇 @maddahinab313
🍃گویا باز هم میتوان رُخ را دید که در زمین می جنگد ولی با این تفاوت که این بار برفراز آسمانها در جنگ بود. . 🍃او اوج میگرفت تا روی ابرها و در چشم بر هم زدنی با بالگرد توپ و تانک دشمن را منهدم می کرد. . 🍃گویا در وجود تنها چیزی که نمی یافتی ترس از دشمنانش بود.او بی مهابا به دشمن حمله می کرد. . 🍃شجاعت او به اندازه ای بود که حتی شنیدن نامش لرزه بر تن دشمن می انداخت و خواب را از چشمانشان فراری میداد. . 🍃او چشم پوشی می کرد نسبت به مقام های دنیوی اما با تمام وجود به دنبال مقام های نزد پروردگار می گشت. . 🍃گویا او و جنگ بسته بودند که حتی ساعتی هم از جنگ دور نمی ماند،عهدی که با قلبی پاک و با بسته شده بود و هیچ عهد شکنی قدرت این عهد جاوید را نداشت. . 🍃و باز هم این خاک های ایران بود که از خون شهدا آلاله هایی پروراند که جای جای ایران را آباد میکرد و یاد واره ای بود برای سرخی خون . . 🍃گویا برایش زندانی بود که تنها راه رهایی از پر کشیدن بر فراز و بلندی آسمانها بود. . 🍃پر زدن علی اکبر به سوی به ما آموخت ، می شود کرد حتی بدون بال،تنها یاد خداست که میتواند هرکسی را از فرش به عرش برساند... . ✍نویسنده: . 🍃به مناسبت سالروز شهادت . 📅تاریخ تولد : ۲۰ فروردین ۱۳۳۴ . 📅تاریخ شهادت : ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ . 📅تاریخ انتشار : ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ . 🥀مزار : گلزار شهدای بالا شیرود . کانال مداحي ناب👇👇👇 @maddahinab313
🍃چند ساعتی می‌شد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و ؛ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. . 🍂زانُوانِ کوچکش را در بغل می‌فشرد و چشم هایش مدام پر و خالی می‌شد. . 🍃مادر گاهی چشمانش را باز می‌کرد و با بی حالی را صدا می‌زد و اسما سراسیمه کنار بانو می‌نشست تا هرآنچه می‌خواهند،مهیا کند. . 🍂بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک می‌انداخت و در گوش اسما صحبت می‌کرد.آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. . 🍃بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که می‌گرفت کنار نشست. . 🍂خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار و دیوار ندارد؛چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد. . 🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت.غمی بزرگ کوچکش را می‌فشرد.سرش بی‌حرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمی‌خورد.!😥😔 . 🍂از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه می‌کرد پرسید: اسما؛ مادرم دیگر بیدار نمی‌شود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن می‌خواند،قدم برداشت. درآغوش پدر پنهان شد...😔 . 🍃حضورفاطمه،در آغوش پدر،بند از دلِ پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ شتافته. . را در عبای خود پیچید...عبایی که شبهای بسیار،عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود. . 🍂جانش را که میانِ خاک میگذاشت،تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه (س) را مرور می‌کرد؛ "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به (ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود می‌کَند...💔😔 . 🍃به خانه که باز می‌گشت با خود اندیشید؛زین پس دنیا بدونِ خدیجه(ص) همچون گور؛سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش،تنها را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود❤ . 🍂محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از و و را به آغوش خاک سپرده بود💔😔 . جانسوز ؛حضرت خدیجه (س) تسلیت🖤 . ✍نویسنده: کانال مداحی ناب👇👇👇 @maddahinab313
🌱ز دست دیده و دل، هر دو فریاد 🌱هر آنچه دیده بیند، دل کند یاد 🌱 بسازم خنجری، نیشش زِ فولاد 🌱زنم بر دیده تا، دل گردد آزاد 🌺دوست عزیز... ♨️بسیاری از معضلات و وسوسه‏ های شیطانی، از طلاق عاطفی گرفته تا روابط پنهانی زوجین، محصول عدم کنترل است. چراکه چشم و گوش، شاهراه است. دل و قلب که بلرزد، محال است بتوانی کنی. ♨️ نگاه‏ های شهوت‏ آمیز، شوخی و خنده با همکار نامحرم، به‌طور تدریجی صمیمیت درون خانواده‏ ات را و حتی تا طلاق پیش می‏ برد. کدام عاقلی برای خوشی موقت، تا مرز طلاق می‏ رود؟ ♨️ وقتی با دیدن زیبارویی و لمس دستی ظریف به خود بلرزی، چون آبی شور نه تنها تشنگی‏ ات را رفع نمی‏ کند؛ بلکه بر شدت آن افزوده و تو را در خود خواهد کرد. ♨️ دوست من، در نبرد با ، یا تو بر نفس غالب می‎شوی، یا مغلوب آن و چون برده‎ای تحت سلطه اش ، را بر باد خواهی داد. 🛑اختیار با خودت است. ✍️ لیلا کامیار ♡[{کپی_باذڪر_صــ۳ـــلــــوات}]♡✨ 🌸اللّهُمَّ‌عَجِّـلْ‌لِوَلیِّکَ‌الفـَرَجْ🌸 ۞مـོـداحـོـی ناོب۞═══╔ ╔══∞🌷⃟🕊∞══╗ ❥➻♡⃢@maddahinab313◄ꙮ ╚══∞🍁⃟💐∞══╝ بــہ‌مـابپیونــدید