@madehin14 روضه ام حبیبه_13محرم_ماهور.mp3
زمان:
حجم:
8.96M
#روضه_اسارت #ام_حبیبه
#شب_سیزدهم_محرم 1403
#دستگاه_ماهور (از شروع با گوشه خاوران و بعد اوج
▪️👇فیش روضه👇▪️
@madehin14
3. ام حبیبه.mp3
زمان:
حجم:
3.23M
#روضه_حضرت_زینب
( سلام الله علیها )
#استاد_حاج_اسماعیلی
گفت توو یه خرابه ای توو کوفه ، اهل بیت رو وارد کردند ، یه مرتبه دیدن یه خانومی ، نان و خرما به دست وارد شد ! خب این بچه ها گرسنه اند ، غذای درست و درمونی نخوردن چند روزه ... با نان و خرما اومد شروع کرد بینِ بچه ها تقسیم کردن ، یه مرتبه عقیله ی بنی هاشم صدا زد مگه نمیدونی بر ما صدقه حرامه ؟ ...
اومد جلو ...خانم اینا صدقه نیست اینا نذریه ، من یه حاجتی دارم ، من یه خانومی دارم چندین و چند ساله ندیدمش ، اینارو نذر کردم یه بار دیگه خانومم رو ببینم ... مگه شما از کجا اومدید ؟ ... بی بی سر بلند کرد : از مدینه ...گفت : اتفاقا خانوم منم اهل مدینه ست ، بگو ببینم خانومِ منو میشناسی یا نه ؟ کیه خانومت ؟ گفت : خانومم زینبه ، من کنیزش بودم ... بی بی سر بلند کرد یه نگاهی کرد : « اُمِّ حببیه » من زینبم ... دوباره نگاه کرد زینب رو ، انگاری نشناخت ! گفت : خانم نشناختی منو ؟ من زینبم « اُمِّ حببیه » ... باز دوباره نگاه کرد به زینب ... خانم جان اون زینبی که من میشناختم اینجوری نبود ، اون زینبی که من میشناختم از حسینش هیچ وقت جدا نمیشد ... اینجا چه میکنی خانم ؟
یه مرتبه عُقده ی دل زینب باز شد : « اُمِّ حببیه » حق داری ، اون سری که بالای نیزهاست سرِ برادرم حسینه ... ، به خدا توو کربلا بینِ منو و حسینم جدایی انداختند ... « اُمِّ حببیه » کجا بودی ؟حسینمو تویِ گودال ، یه عدّه گُرگای کربلا محاصره کردند ، هر کی با هرچی دستش بود میزد ...
#ام_حبیبه
حسنیه شهید آلبومبارک اهواز
25/6/1398
https://eitaa.com/madehin14