eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
به رســـم عاشقی ـ 🌼🌳𑁍༄ 𑁍دعـــای فــرجـ🌼🌳𑁍༄ 🌳اِلهی 🌼یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد 🌳یا عالی بِحَقِّ علی 🌼یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه 🌳یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن 🌼یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن ❥︎عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان بِحقِ مولاتنا حضرَت زینب سلام الله علیها❥︎ ༄❁༄🌳🌼🌳𑁍༄❁༄ 🌼بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم🌼 🌳الَهِي عَظُمَ البَلاءُ وَ بَرِحَ الخَفَاءُ 🌼 و انكَشَفَ الغِطَاءُ وَ انقَطَعَ الرَّجَاءُ 🌳و ضَاقَتِ الأَرضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاء 🌼و أَنتَ المُستَعَانُ وَ إِلَيكَ المُشتَكَى 🌳و عَلَيكَ المُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ 🌼اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌳 أولِي‌الأَمرِالَّذِينَ‌فَرَضتَ‌عَلَينَا طَاعَتَهُم 🌼و عَرَّفتَنَا بِذَلِكَ مَنزِلَتَهُم 🌳 ففَرِّج عَنَّا بِحَقِّهِم فَرَجا عَاجِلا 🌼 قرِيبا كَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ 🌳 يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّد 🌼 اكفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ 🌳 و انصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ 🌼 يا مَولانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ 🌳الغَوثَ الغَوثَ الغَوثَ 🌼 أدرِكنِي أَدرِكنِي أَدرِكنِي 🌳السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ 🌼 العَجَلَ العَجَلَ العَجَلَ 🌳 يا أَرحَمَ الرَّاحِمِينَ بحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
همسر پادشاه دیوانه‌ی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی می‌کرد و با انگشت بر زمین خط می‌کشید. پرسید: چه می‌کنی؟ گفت: خانه می‌سازم… پرسید: این خانه را می‌فروشی؟ گفت: می‌فروشم. پرسید: قیمت آن چقدر است؟ دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد. هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانه‌ای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست. روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصه‌ی آن دیوانه را تعریف کرد. پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی می‌کند و خانه می‌سازد. گفت: این خانه را می‌فروشی؟ دیوانه گفت: می‌فروشم. پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟ دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود! پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروخته‌ای! دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده می‌خری. میان این دو، فرق بسیار است… دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد! حقیقتی را که دلت به آن گواهی می‌دهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی! گاهی حقایق آن‌قدر بزرگ‌اند و زیبا که در محدوده‌ی تنگ چشمان ما نمی‌گنجند
ازآیت‌الله‌بھجت‌پرسیدند:🌱 برای‌زیادشدن‌محبت، نسبت‌به‌ امام.زمان علیه‌السلام‌چہ‌کنیم؟🕊 ایشان‌فرمودن: گناه نکنیدو نماز اول‌وقت‌بخوانید.‌
میگفت : اگردخترهامیدونستݩ همشون‌ناموس‌امام‌زمان‌هستݩ شاید دیگه‌آتیش به وجود مهدی‌فاطمه‌نمیزدن! شایدعکساشون‌رواز دست وپای نامحرم‌جمع‌میڪردݩ... شآیدحجابشوݩ‌و رعایت‌میکردݩ... اللهم‌الرزقنا‌نگاهـِ‌مهدی
آقا جان کی میایی🥲 همه ی ما منتظرتیم🥺🥺 متی ترانا و نراک یابن الحسن روحی فداک💔
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_صد_بیست_چهارم🎬: هفته ها از همراهی دیهیم با کاروان می گذشت و اینک
🎬: بعد از ماه ها تلاشِ بردگان و غلامان، برج بابل به اتمام رسید و حالا مردم منتظر یک اتفاق عظیم بودند، گویا خدایان بابل می بایست اسباب کشی کنند و از معبد قدیمی که در کنار زیگوراتی وسط شهر واقع شده بود به بالاترین طبقه برج بابل که نزدیک اسمان و بر فراز ابرها بود نقل مکان کنند. بت های بزرگ یکی یکی منتقل شدند و بت های کوچکتر در معبد قدیمی باقی ماندند و حالا پای اتفاقی خارق العاده در میان بود. روزی را که «آزر» بزرگ کاهنان معبد بابل به نمرود پادشاه بابل اعلام کرده بود تا بت طلایی و بزرگ مردوک را به خانه اش در برج بابل منتقل کنند، بتی که چشم تمام بینندگان را به خود خیره کرده بود. دیهیم در بین مردم جای گرفته بود و با چشم خود میدید که مجسمه ای بسیار عظیم که همه اش از طلای ناب ساخته شده بود و طبق گفته سازندگانش، وزنی بالای بیست و پنج تُن داشت را به برج بابل منتقل می کردند، براستی که آیین بت و بت پرستی در تار و پود فرهنگ و جامعه بابل نفوذ کرده بود و اینک بابل را با برج بلند و مردوک عظیم می شناختند. به دستور نمرود در کنار این برج، ساختمان بزرگ و عجیب دیگری در حال ساخت بود، ساختمانی با عظمت که بر روی ستونهای بلند و پهن ساخته شده بود، ساختمانی در آسمان که اتصال زمینی نداشت و تنها ارتباطش با زمین همین ستون های پهن و عریض بود، این ساختمان هنوز تکمیل نشده بود اما همگان میدانستند که نمرود می خواهد قصری در آسمان برای خود بنا کند. تحقیقات دیهیم به پایان رسیده بود، او می بایست خود را به شهر نینوا برساند و در این مدت طولانی هر آنچه را که دیده بود به سمع سمیرامیس برساند، پس با باقی مانده طلاهایی که ملکه در اختیارش گذاشته بود، اسبی راهور و وسایل سفر تهیه کرد و رو به سوی نینوا گذاشت. روزها و شب ها در راه بود و اسب را در بیابان می دواند تا بالاخره به شهر نینوا رسید و گرد راه از تن زدود و به خدمت سمیرامیس رسید. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
🎬: دیهیم وارد تالار قصر شد، سمیرامیس کنار پنجره مشرف به باغ بزرگ قصر ایستاده بود و همانطور که پشتش به دیهیم بود گفت: خوب، بعد از اینهمه مدت که آمدی، چه خبر داری؟ به کجا رسیدی؟! آن کاروان از کجا بود و به چه کار آمده بود؟! دیهیم سرش را پایین انداخت و گفت: ملکه بزرگ! آن کاروان، کاروان غلامانی بود که برای بردن سنگ های عظیم به سرزمین های دور سفر می کرد و مقصدشان شهر بابل بود، پادشاه قدرتمند بابل دستور ساخت بناهای بسیار زیبایی در سرزمینشان داده است و معماران حاذق و هنرمندی مشغول به کار بودند، آن سنگها را برای ساخت برج بزرگی در بابل می خواستند، برجی که قدش تا بالای ابرها کشیده شده بود و .... دیهیم هر چه از عجایب شهر بابل از معابد و زیگورات ها و حتی از خدایان و تندیس های عظیمش، دیده بود برای سمیرامیس گفت، او از برج بابل و قصر نیم ساخته نمرود سخن ها گفت و از میزان نفوذ و قدرت نمرود و اقتدارش بر پایهٔ بت پرستی حرفها زد و سمیرامیس هنوز نمرود را ندیده بود، در دل آرزو کرد که کاش نمرود و کل بابل از آن او میشد. پس از ساعتی، دیهیم از حضور ملکه مرخص شد و ملکه با شتاب به سمت عبادتگاه خصوصی اش حرکت کرد، جایی که مردم خیال می کردند ملکه شان عبادت می کند و او در آنجا سحر و ساحری می کرد. حالا جمعی از اجنه در اختیار سمیرامیس بودند، او وارد عبادتگاهش شد و همان اول راه فریاد برآورد: من خواستار به دست آوردن نمرود و تمام سرزمینش هستم، ای نیروهای عظیم ماورایی مرا به مقصودم برسانید که عمری خدمتتان را کرده ام و اینک وقت جبران است . سمیرامیس اوامرش را ابلاغ کرد و از مکان سحر و ساحری اش بیرون آمد و از آن طرف نمرود هم در مقابل مردوک زانو زده بود و اعمال شیطانی انجام میداد، ناگاه صدایی در فضا پیچید: به سمت نینوا برو و با ملکه اش پیوند برقرار کن تا اقتدارت افزون شود. نمرود یکّه ای خورد از جای برخواست و همانطور که به سمت در خروجی معبد میرفت، فریاد برآورد: کاهنان و فرماندهان لشکر را خبر کنید جلسه ای اضطراری داریم. ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🎬: به دستور نمرود، سپاه عظیم بابل به راه افتاد تا شهر نینوا را به تصرف خود درآورد و نمرود پیشاپیش سپاه حرکت می کرد. این لشکر به هر شهر و آبادی می رسیدند، آن را تصرف می کردند و پرچم بابل را بر فراز آنجا به اهتزاز درمی آوردند و در هر شهر، نمادی از مردوک، خدای خدایان بابل برجای می گذاشتند گرچه مردم اکثرا بت پرست بودند اما نمرود امر می کرد که مردوک را بر دیگر بت ها ارج نهند. بالاخره بعد از گذشت روزها، لشکر نمرود به نینوا رسید و در اطراف شهر چادرهایشان را برپا کردند و شیپور جنگ نواختند. سمیرامیس که بی صبرانه منتظر دیدار با نمرود بود، قاصدی به سمت لشکر نمرود فرستاد و ضمن خوشامد گویی به نمرود، او را به قصر خود دعوت نمود. قاصد، سخنان سمیرامیس را به نمرود رساند و او که هدفش از لشکرکشی مشخص بود، دعوت سمیرامیس را پذیرفت و همراه با جمعی از بزرگان لشکرش به سمت نینوا و قصر حاکم حرکت کرد. سمیرامیس لباسی از حریر سرخ که با سنگ های درخشان عقیق و یاقوت تزیین شده بود که پوست سفید و مرمر گونه اش را بیشتر به رخ می کشید بر تن کرد. دربان قصر با صدای بلند ورود نمرود را اعلام کرد و ملکه آخرین نگاه را در آینه قدی خوابگاهش انداخت و از اتاق بیرون آمد. دو کنیزک با لباس های تمیز و زیبا دنباله بلند لباس ملکه را در دست گرفتند و پیش میرفتند. نمرود بر تخت حاکم بیچاره نینوا تکیه زده بود که سمیرامیس وارد تالار شد. نگاه نمرود بر صورت زیبای سمیرامیس افتاد، صورتی که زیباتر و درخشان تر از همیشه می نمود. نمرود با اولین نگاه اسیر چشمان ملکه نینوا شد و دل از دست داد و انگار مُسخّر ملکه شده بود و دیگر زیبایی دیگر زنانی که در قصرخودش داشت به چشمش نمی آمد. در همان ساعت اول حضورش در قصرنینوا، به سمیرامیس اظهار عشق نمود و از او خواست تا ملکه سرزمین بابل شود. سمیرامیس که زنی جاه طلب بود و خواسته قلبی اش همین بود، پذیرفت. پس با مشورت نمرود، یکی از افراد معتمد نمرود را برای حکمرانی بر نینوا انتخاب کردند و خود رهسپار بابل شدند. حالا لشکر بزرگ نمرود با ملکه جدید و پادشاهی که شهرهای زیادی به تصرف خود درآورده بود، راهی بابل شدند و ابلیس از این پیوند آنچنان شادمان بود که قهقه اش تا آسمان بلند بود. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: بسیجی ایرانی یقین دارد سرانجام در یک روز رژیم صهیونیستی را قطعا از بین خواهد برد. ۱۴۰۳/۹/۵
به شما وصیت میکنم که ایمانتان به رهبری حضرت امـام‌خـامـنـه‌ای محکم و قوی باشد،که خیر دنیا و آخرتتان در این است..! 💔
خطبه فدکیه - نسخه موبایل.pdf
1.6M
✍️ خطبه فدکیه بهترین هدیه در ( مخصوص موبایل)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| رهبر انقلاب، صبح امروز: بمباران خانه‌های مردم پیروزی نیست؛ دشمن در غزه و لبنان پیروز نخواهد شد ✏️ حکم بازداشت کافی نیست؛ باید و سران جنایت‌کار رژیم صهیونی صادر شود. ۱۴۰۳/۹/۵
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ ✺≽ ⊱━━━⊱ 🗓 ۶ آذر | قوس ۱۴۰۳ 🗓 ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶ 🗓 26 نوامبر 2024 🌺 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام 🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 📆 روزشمار: ▪️9 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️19 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️26 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️35 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️36 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ❇️ روز ۱۰۰ مرتبه : یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین "ای مهربان‌ترین مهربانان" ❇️ خواندن روز باعث می‌شود که حاجت روا شوید این ذکر به نام علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن علی علیه السلام و جعفر بن محمد علیه السلام می‌باشد بنابراین رعایت شده است در این روز امام خوانده شود. ❇️  (یا ) ۹۰۳ مرتبه بعد از نماز صبح موجب می‌شود. ✅ برای و دادن روز مناسبی است. ✅ برای و روز مناسبی است. ⛔️ برای گرفتن روز مناسبی نیست. ⛔️ برای روز مناسبی نیست‌. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست. ⛔️ برای و روز مناسبی نیست‌‌‌. ⛔️ امشب برای خوب نیست. ✅ برای رفتن روز مناسبی نیست. 🔰زمان : از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر. 🔹امروز روز خوبی است. 🔹امروز برای شروع کارها خوب است. 🔹دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز بیمار شود دیرتر بهبود یابد. 🔸کسی که امروز گم شود، خیلی زود پیدا میشود. 🔸قرض دادن و قرض گرفتن پسندیده باشد. 🔸برگزاری مجالس عروسی و جاری ساختن صیغه ی عقد،انجام نشود. 🔸کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است. 🔸خرید و فروش و تجارت،خوب است 🔹میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و حویشاوندان خوب است. 🔹کسی که در این روز متولد شود،خطر بیماری دارد،باید مراقبت کنند. 🔹رسیدگی به ایتام  ونیازمندان و بیچارگان خوب است. 🔹صدقه دادن خوب است. 🔸 حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث دفع صفرا است. 🔸 امروز،سر تراشیدن، خوب است. 🔸رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در 《 دل 》 است. 👈🏻باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد. 🔸مسیر رجال الغیب میان شرق و جنوب میباشد.بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بسم الله الرحمن الرحیم، السلام علیک یا رِجالُ الغیب. السلام علیک ایتها الارواح المُقَدّسه. اَغیثونی بِغَوثه و اُنظروا اِلَیَّ بِنَظره یا رُقبا یا نُقبا یا نُجبا یا ابدال یا اوتاد یا غوث یا قُطُب👈🏼و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد. 🌺 کسانی که در و انجام واجبات بی رغبت هستند آیات اشاره شده ذیل را بخوانید به برکت این آیات محبت آنان به نماز و انجام واجبات زیاد خواهد شد 🌺 آیات ۵۶ و ۵۷ و ۵۸ سوره ذاریات «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿56﴾ مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ ﴿57﴾ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿58﴾ خدایا به ما توفیق بندگی و عبادت خودت را عطا فرما آمین یا رب العالمین ☜ صبح05:23 طلوع آفتاب06:51 ☜ ظهر11:52 اذان عصر14:33 ☜ آفتاب16:52 اذان مغرب17:12 ☜ عشاء18:01 نیمه‌شب شرعی23:07 🗓 مخصوص روز است‌‌. ⏰ ذات الکرسی ۱۰:۴۰ 🤲 خواندن در زمان میشود.
۔(24).mp3
9.27M
🌾قسمت [بیست و هفتم] 🍃🌸داستان خلقت🍃🌸 حاجیه خانم رستمی فر
كسى كه مى‏خواهد سحر برخیزد و با خدا مناجات كند اما عادت به گناه دارد، این دو با هم نمى‏سازد. [چنین شخصی] باید بکوشد تا: آن عادت گناهش را ترك کرده و خودش را از دام شیطان رها كند.دلبستگى به شیطان با دلبستگى به خدا یك جا جمع نمى‏شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه صحن (س) در نجف چیست؟ با دقت کلیپ را تماشا کنید... خیلی جالبه...آیت الله سیستانی خواب حضرت زهرا رو میبینن و در مورد حاج قاسم
«ايام فاطميه» ، مجموعه اي از جگرهاي سوزان و چشم هاي گريان عزاداران سيه پوش و عاشقان درد آشناست .فاطميه ، «فهرست غم» ، «سند مظلوميت» و «ادعا نامه ي شيعه» است.اين روزها ، ايام مرور اوراق کتاب رنج زهراست و هر ورق ، شامل چندين «سوگ سروده» و «رنج نامه» است . سر فصل هاي اين کتاب با واژه هايي همچون «پهلو» ، «بازو» ، «سينه» ، «درب سوخته» ، «شعله ي آتش» ، «ميخ در» ، «بستر بيماري» و «دفن شبانه» تدوين يافته است 
خدا را شاکريم ، که نعمت «غم زهرا» و «عشق فاطمه» را ارزاني ما کرده و نسل فاطمي ما را نمک گير سفره ي گسترده ي «اهل بيت» ساخته است . همنوايي روح هاي مان با اندوه هاي علي و فاطمه ، نشان سيراب شدن جان از «کوثر ولايت» و تغذيه ي روح از مائده ي بهشتي است . اين غم ، نشانه «محبت» است . و ... «تا نسوزد دل ، نريزد اشک و خون از ديده ها .» هر چند ايام فاطميه ، داغ ما تازه مي شود، اما مرور بر اين «فهرست غم» ، ما را به فاطمه نزديک تر مي کند ، و ضربان قلب مان با عترت ، هماهنگ تر مي گردد . جانمان جرعه نوش «زمزمه ولا» مي شود ،