eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
1_59744802.mp3
4.69M
آقا میگه کسی من رو نمیخواد حتی قدر یه آب خوردن...
بی قرارم ولی هراسان نه غصه دارم ولی پریشان نه از سرِجان خویش می گذرم از سر تار موی جانان نه پا نهم روی نفس خود آری پا نهم روی عهد و پیمان؟ نه خالی از نان اگر چه سفره ماست سینه ها مان ولی از ایمان نه آنکه از خود گذشت پای ولی ترس جان دارد و غم نان؟! نه پشت پا بر جهان زدن سهل است پشت پا بر خدا و قرآن نه جان من را گرفتن آسان است دین من را به هیچ عنوان نه من غلام شهید بی کفنم سر به دشمن دهم گریبان نه کودتای سیاه و سبز و بنفش همه جا می شود در ایران نه اعتراضِ به اقتصاد آری اغتشاشِ کف خیابان نه نام بعضی اگر چه سلمان است اندکی بویی از مسلمان نه به کسی که برادرش را کشت می توان گفت نسل انسان نه گربه های وطن وفادارند بی حیا این وطن فروشان نه انقلابی ام و مسلمانم خون من نذر خاک ایرانم
منتظــر بودن فقط این نیست که زاری کنی یا که در ندبه به پایش اشک ها جاری کنی نیمه ی شعبـــان برایش شربت نـذری دهی یا که طاق نصرتی ســـازی و معماری کنی منتظــــر بودن عمــل می خواهد و مرد عمل نوکـــر آقــا !!! ، تو بایـــد آبروداری کنـــی گوش کن فریاد آقای تو هل من ناصر است در زمــان غیبتــش بایــد که عمــّــاری کنی باید عبرتها بگیـــــری از جفــــای کوفیــان نایب المعصــوم را هر جور شـد یاری کنی دوستـــان نایبش را دوستـــی می بایـــد و از تمــام دشمنــــان اعــلام بیــــزاری کنی الغرض ... بهر زمینــــه سازی روز ظهــور با تمـــام قوتت بایـــد کــه تو کــــاری کنی
ز عاشقان شنیده ام،جمعه ظهور می کنی ز مَرز انتظارها،دگر عبور می کنی شب سیاه می رود،صبح سپید می رسد جهان بی چراغ را،غرقِ به نور می کنی شنیده ام که در بقیع،برای مادر خودت یه گنبد از جنس طلا،تو جفت و جور می کنی کنار قبر عمّه ات،قوم حرام زاده را با ذولفقار حیدری،یک تنه دور می کنی تقاص خون شاه دین،ز ماجرای کربلا تمام کفر و ظلم را،زنده به گور می کنی خدا کند که عمر من،وفا کند ببینمت که در کنار کعبه ای،شور نُشور می کنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری رهبر انقلاب در دیدار ۳ساعته با فعالان اقتصادی با اشاره به حوادث اخیر: در عرصه‌های سیاسی، امنیتی، نظامی دشمن را عقب زدیم در عرصه جنگ اقتصادی هم به طور قاطع دشمن را عقب میزنیم. ۹۸/۸/۲۸ #سلامتی_فرمانده_صلوات
✨﷽✨ 💠مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی می‌میرد میگوییم راحت شد !! ✍خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! کم میخندیم و زود عصبانی میشویم کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم ! زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم . فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...! مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم...؟! 💥اميرالمؤمنين عليه‌السلام: عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه.عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست. 📚اسرارالبلاغه، ص ۸۹
✨﷽✨ 🔰سوال : آيا نماز شب قضا دارد. آيا دستور ساده تري دارد كه ما بتوانيم از بركات آن استفاده كنيم؟ 💬پاسخ : آب دريا اگر نتوان كشيد، هم به قدر تشنگي بايد كشيد. ما يك مطلوب داريم. نماز شب يازده ركعت قبل از نماز صبح. ۷۰ استغفار و ۳۰۰ تا العفو و ۴۰ نفر مومن را دعا كردن. اين مطلوب نماز شب است. البته همه ی اين‌ها پانزده دقيقه بيشتر طول نمی كشد. حالا كسی قبل از نماز صبح بلند شد و حال ندارد، يازده ركعت نماز شب بخواند، قنوت معمولی بخواند، واجب نيست چهل مومن را دعا كند. باز اگر كسی حال يازده ركعت نماز را هم نداريد، دو ركعت نماز نافله ی شب بخواند. بالاخره اگر سر اين سفره پنج رقم غذا بود مطلوب است ولی اگر يك رقم غذا هم بود انسان را سير می كند و ميشود از آن استفاده كرد. قضای نماز شب را هم می توان بجا آورد. در ظهر می توان دو ركعت نماز قضای شب خواند. البته قضای يازده ركعت را هم می توان خواند. حتي ما می توانيم هنگام خوابيدن نماز شب را بخوانيم و بخوابيم. چون معمولا ما زودتر از يازده نمی خوابيم.
داستان شب👇👇👇👇👇👇
🌺حاج شیخ را هم که دارند می برند! (حکایتی از کرامت آیت الله بهاءالدینی) ❇️روزی که آیت الله شیخ مرتضی حائری در تهران از دنیا می رود، قبل از ظهر افرادی خدمت آقای بهاء الدینی، در قم بودند، گفتند: یک مرتبه ایشان فرمود: « اِ اِ، آقای حاج شیخ را هم که دارند می برند!». آنها که دور آقا بودند متحیر ماندند که آقا چه می فرماید، حاج شیخ کیست؟؟ وقتی خبر فوت می رسد، می بینند همان وقتی که ایشان در قم و منزل خود فرموده بود: حاج شیخ را هم که دارند می برند، همان وقت آقای حائری در تهران از دنیا می رود.»
مثل خدا ستارالعیوب باشیم🙏 ✨زماني‌ در بچگي باغ انار بزرگی داشتيم، اواخر شهريور بود، همه فاميل اونجا جمع بودن . اون روز تعداد زيادي از كارگران بومي در باغ ما جمع شده بودن براي برداشت انار، ما بچه ها هم طبق معمول مشغول بازي كردن و خوش گذروندن بوديم! بزرگترين تفريح ما در اين باغ، بازي گرگم به هوا بود اونم بخاطر درختان زياد انار و ديگر ميوه ها و بوته اي انگوري كه در اين باغ وجود داشت، بعضی وقتا ميتونستي، ساعت ها قائم شی، بدون اينكه كسی بتونه پيدات كنه. ✨ بعد از نهار كه تصميم به بازي گرفتيم، من زير يكی از اين درختان قايم شده بودم كه ديدم يكی از كارگراي جوونتر، در حالی كه كيسه سنگينی پر از انار در دست داشت، نگاهی به اطرافش انداخت و وقتی كه مطمئن شد كه كسی اونجا نيست، شروع به كندن چاله اي كرد و بعد هم كيسه انارها رو اونجا گذاشت و دوباره اين چاله رو با خاك پوشوند. دهاتی ها اون زمان وضعشون خيلی اسفناك بود و با همين چند تا انار دزدي، هم دلشون خوش بود! با خودم گفتم، انارهاي مارو ميدزي! صبر كن بلايي سرت بيارم كه ديگه از اين غلطا نكنی، بدون اينكه خودمو به اون شخص نشون بدم به بازي كردن ادامه دادم، به هيچ كس هم چيزي در اين مورد نگفتم! ✨ غروب كه همه كار گرها جمع شده بودن و ميخواستن مزدشنو از بابا بگيرن، من هم اونجا بودم، نوبت رسيد به كارگري كه انارها رو زير خاك قايم كرده بود، پدر در حال دادن پول به اين شخص بود كه من با غرور زياد با صداي بلند گفتم: بابا من ديدم كه علي‌ اصغر، انارها رو دزديد و زير خاك قايم كرد! جاشم میتونم به همه نشون بدم، اين كارگر دزده و شما نبايد بهش پول بدين! پدر خدا بيامرز ما، هيچوقت در عمرش دستشو رو كسی بلند نكرده بود، برگشت به طرف من، نگاهی به من كرد، همه منتظر عكس العمل پدر بودن، بابا اومد پيشم و بدون اينكه حرفی بزنه، یه سيلی زد تو صورتم و گفت برو دهنتو آب بكش، من خودم به علی اصغر گفته بودم، انارها رو اونجا چال كنه، واسه زمستون ✨ بعدشم رفت پيش علی اصغر، گفت شما ببخشش، بچه است اشتباه كرد، پولشو بهش داد، 20 تومان هم روش، گفت اينم بخاطر زحمت اضافت! من گريه كنان رفتم تو اطاق، ديگم بيرون نيومدم! كارگرا كه رفتن، بابا اومد پيشم، صورت منو بوسيد، گفت ميخواستم ازت عذر خواهی كنم! اما اين، تو زندگيت هيچوقت يادت نره كه هيچوقت با آبروي كسی بازي نكنی... علی اصغر كار بسيار ناشايستي كرده اما بردن آبروي انسانی جلو فاميل و در و همسايه، از كار اونم زشت تره! شب علی اصغر اومد سرشو انداخته پايين بود و واستاده بود پشت در، كيسه اي دستش بود گفت اينو بده به حاج آقا بگو از گناه من بگذره! كيسه رو که بابام بازش كرد، ديديم كيسه اي كه چال كرده بود توشه، به اضافه همه پولايي كه بابا بهش داده بود...