مناجاتشعبانیه۩کریمی.mp3
12.55M
🤲 مناجات شعبانیه
صوت شماره 2⃣
🔉 با نوای حاج محمود کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بیانات مقام معظم رهبری:
▫️نماهنگ | انتخاب قوی، ایران قوی
"انتخاب ما اگر یک انتخاب قوی و درست و عمومی باشد، به نظر من همهی مشکلات بتدریج حل خواهد شد. این نشاندهندهی اهمّیّت انتخابات است"
❤️ #پیامبر_اکرم صلىاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند:
🍀 شَعْبَانَ شَهْرِی، رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَی شَهْرِی؛
🍃 شعبان ماه من است، خداوند کسى را که مرا در ماهم یارى کند، بیامرزد.
🌺 #ماه_شعبان مبارک باد
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
به خودمان، فرزندان وکشورمان ظلم نکنیم.
کودکان ازهفت سالگی بایدمسوولیت پذیری رابیاموزند. انجام کارهای کوچک درمنزل مانند جمع کردن سفره ،بردن ظرفهای کوچک به آشپزخانه و...میتواندنقطه شروع خوبی باشدو درسنین بالاتر شستن ظرفها ،خریدن نان ،غذاپختن ،
یادگیری یک رشته شغلی در فصل تابستان وغیره. دختریاپسرفرقی ندارد مهم این است که یادبگیرندروی پای خودشان بایستند وبتدریج مستقل شوند.کودکان ونوجوانان ذخایرعظیم استعداد وانرژی هستند اگر بخوبی تربیت و هدایت شوند موجب پیشرفت ایران خواهندشد درغیراین صورت مخرب و ویرانگرند.
اگر والدین ضمن نظارت برتحصیل کودکان ، مسوولیتهای دیگر را کم کم بردوش آنهابگذارندتا باواقعیتهای زندگی روبه روشوند وتجربه کسب کنندوقتی به سن جوانی برسند قوی ، دارای اعتماد به نفس بالا ،قدرشناس وتکیه گاه خانواده خواهندبود . پدرومادرهایی که همه کارهاراخودشان انجام میدهند وکودکان ونوجوانان رابه تنبلی وتن پروری عادت میدهند استعدادها واعتمادبه نفس آنهارا میکشند ونابود میکنند. این فرزندان فقط درفضای مجازی هستند ، ازمتن جامعه دورهستندو نیاموخته اند که هیچ چیز بدون زحمت به دست نمی آیدچون غذا، پول ،لباس و...همیشه برایشان آماده بوده است و برای بدست آوردن آن هیچ تلاشی نکرده اندبنابراین دائما ازپدرومادر میخواهندکه خدمات بیشترو بهتری به آنها ارائه کنند،نق میزنند وطلبکارند. هرچه سنشان بالاترمیرودعمق فاجعه
بیشترمیشودحالانوبت جامعه است که درخدمت آنهاباشد زیراآنها طلبکاربودن راآموخته اند. شایددرس خوانده باشندشایدنه اما هیچ هنری ندارند وهیچ کاری بلدنیستند.بی هدف وسرگردان درخیابانها پرسه میزنند وعمرگرانمایه رابه بادفنا میدهند . بسیاری ازآنها به کارهای خلاف روی می آورند زیرا بیکاری منشا بسیاری ازمفاسداست .پدرومادرهایی هستند که باوجودکهولت سن به فرزندان بیکارشان پول میدهندو باناله ونفرین ازآنهامیخواهند که به دنبال کاربروند ودست ازسرشان بردارند اما دیگردیرشده است وشخصیت این فرزندان شکل گرفته است زیرا آنهاغروری ندارند که بادست درازکردن پیش دیگران جریحه دارشود.به احتمال زیاد جای این والدین در خانه سالمندان خواهدبود. هم بایدخندید وهم گریست که بعضی ازپدرو مادرها باهزار زحمت ورنج وخون دل خوردن فرزندانی راکه عاشقانه دوست دارند بزرگ میکنند اما بخاطرتربیت غلط این جوانان تباه میشوند.
بسیاری از کودکان ،نوجوانان وجوانان این مرزوبوم بااین دوجمله که بعضی ازپدرومادرها گفتند وبه آن عمل کردندنابودشدند:
۱- هرچی خودمون سختی کشیدیم دیگه بچه هامون سختی نکشن .
۲-توفقط درس بخون دست به سیاه وسفیدنزن .
غافل ازاین که همه کارهایمان حتی محبت کردن بایدتابع عقل باشد.
نکنددوستی ما بافرزندانمان دوستی خاله خرسه باشد.
.💕❤️💕
#مردی_در_آینه
#قسمت_صد_سيزده: گمگشته
هنوز مبهوت بودم که ماشين راه افتاد ... نمي تونستم چشم از اون خانواده بردارم ... تا اينکه از کنارشون رد شديم ...
ـ به ايران خيلي خوش آمديد ...
سرم رو بالا آوردم ... داشت از توي آينه وسط به من نگاه مي کرد ... تشکر کردم و چند جمله اي گفتم ... مشخص شد اونها هم زبان من رو بلد نيستن ... پسرشون سعي کرد چند کلمه اي باهام صحبت کنه ... دست و پا شکسته ... منم از کوتاه ترين و ساده ترين عباراتي که به نظرم مي رسيد استفاده مي کردم ...
سکوت که برقرار شد دوباره تصوير اون مرد و خانواده اش مقابل نظرم نقش بست ... مي تونست خودش سوار بشه ... شايد بهتر بود بگم حق خودش بود که سوار بشه ... اما سختي رو تحمل کرد تا من رو از غربت و بي هم زباني ... و ترس گم شدن توی یه کشور غریب، نجات بده ...
هنوز تسبيحش توي دستم بود ... دونه هاي خاکي اي که مشخص بود دست خورده است و باهاشون ذکر گفته ... بي اختيار لبخند خاصي روي لبم نقش بست ... و از پنجره به بيرون و آدم ها خيره شدم ...
مسير برگشت، خيلي کوتاه تر از رفت به نظر مي رسيد ... جلوي هتل که ايستاد، دستم رو کردم توي جيبم و تمام پولم رو در آوردم و گرفتم سمتش تا خودش هر چقدر مي خواد برداره ... نمي دونستم چقدر بايد بهش پول بدم يا اينکه اگه بپرسم مي تونه جوابم رو بده يا نه ...
تمام شرط هاي ذهنم درباره مسلمانان رو شکستم ... و براي اولين بار تصميم گرفتم به مسلماني که نمي شناسم اعتماد کنم ...
با حالت متعجبي خنديد و بدون اينکه پولي برداره، انگشت هام رو بست ...
ـ سفر خوبي داشته باشيد ...
چند جمله ديگه هم به انگليسي گفت که از بين شون فقط همين رو متوجه شدم ...
واقعا روز عجيبي بود ... ديگه از مواجهه با چيزهاي عجيب متعجب نمي شدم ... ايران عجيب بود يا مسلمان ها؟ ...
هر چي بود، اون روز تمام شرط هاي ذهني من درباره مسلمان ها شکسته شد ...
از در ورودي که وارد لابي شدم سریع چشمم افتاد به مرتضي ... با فاصله درست جايي نشسته بود که روي در ورودي احاطه کامل داشت ... با ديدنم سريع بلند شد و اومد سمتم ... معلوم نبود از چه ساعتي، تنهايي، چشم انتظار بازگشتم بود ... چیزی به روی خودش نمی آورد اما همين که ديد صحيح و سالم برگشتم، چهره اش آرام شد ...
بدون اينکه از اون همه انتظار و خستگي شکايت کنه ... فقط به سلام و خوش آمد بسنده کرد ... و من که هنوز توي شوک بودم، با انرژی تمام، هیجان ذهنی خودم رو تخلیه کردم ...
ـ اوني که من رو آورد حتي يه دلارم ازم نگرفت ...
اصلا حواسم نبود خيلي وقته پول ها رو تبديل کردیم و به جاي دلار بايد از لفظ ريال استفاده مي کردم ...
مرتضي به حالت من خنديد و زد روي شونه ام ...
ـ اصلا خسته به نظر نمياي ... از اين همه انرژي معلومه دست خالي برنگشتي ... پس پيداش کردي ...
چند لحظه سکوت کردم ... براي لحظاتي، لبخند و هيجانِ بازگشت ... جاي خودش رو به تامل داد و حالم، در افکار گذشته فرو رفت ...
دوباره به چهره مرتضي نگاه کردم که حالا غرق در سوال و حيرت شده بود ... براي اولين بار بود که از صميم قلب به چهره يه مسلمان لبخند مي زدم ...
ـ نه ... اون مرد بود که من رو پيدا کرد ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#مردی_در_آینه
#قسمت_صد_چهارده: خدای کعبه
مشخص بود فهميده، جمله ام يه جمله عادي نيست ... با چهره اي جدي، نگاهش با نگاهم گره خورد ... کم کم داشت حدس مي زد اين حال خوش و متفاوت، فقط به خاطر پيدا کردن اون نيست ... دنيايي از سوال هاي مختلف از ميان افکارش مي جوشيد و تا پرده چشمانش موج برمي داشت ...
شايد مفهوم عميق جمله ام رو درک مي کرد ... اما باور اينکه بي خدايي مثل من، ظرف يک شب ... به خداي محمد ايمان آورده باشه براش سخت بود ... ايمان و تغييري که هنوز سرعت باورش، براي خودم هم سخت بود ...
بهش اشاره کردم بريم بالا ... کليد رو از پذيرش گرفتم و راه افتادم سمت آسانسور ... شک نداشتم مي خواد باهام حرف بزنه ... اونجا هم جاي مناسبي براي صحبت نبود ...
وارد اتاق که شديم يه لحظه رو هم مکث نکرد ...
ـ متوجه منظورت نشدم که گفتي ... نه ... اون من رو پيدا کرد ...
از توي ميني يخچال، يه بطري آب معدني در آوردم و نشستم روي صندلي ... اون، مقابلم روي مبل ... تشنه بودم اما نه به اون اندازه ... بيشتر، زمان مي خريدم تا ذهنم مناسبت ترين حرف ها رو پيدا کنه ...
ـ يعني ... غير از اينکه عملا اول اون من رو بين جمعيت پيدا کرد ... به تمام سوال هام جواب داد طوري که ديگه نه تنها هيچ سوالي توي ذهنم باقي نمونده ... که حالا مي تونيم حقيقت رو به وضوح ببينم ...
چهره اش جدي تر از قبل شد ...
ـ اون همه سوال، توي همين مدت کوتاه؟ ...
در جواب تاييدش سرم رو تکان دادم و يه جرعه ديگه آب خوردم ...
ـ توي همين مدت کوتاه ...
چند لحظه سکوت کرد ... و نگاه متحير و محکمش توي اتاق به حرکت در اومد ...
ـ ميشه بيشتر توضيح بدي منظورت چيه از اينکه مي توني حقيقت رو به وضوح ببيني؟ ...
حالا اين بار چهره من بود که لبخندي آرام رو در معرض نمايش قرار مي داد ...
ـ يعني ... زماني که من وارد ايران شدم باور داشتم خدايي وجود نداره ... و دين ابزاريه براي ايجاد سلطه روي مردم و افراد ضعيف براي فرار از ضعف شون سراغش ميرن ... الان نظرم عوض شده ...
الان نه تنها به نظرم باور غیر شرطی به دين متعلق به افکار روشنه ... که اعتقاد دارم تنها راه نجات از انحطاط و نابودي ... و ابزار بشر در جهت رشد و تعالي ذهن و ماده است ...
هر جمله اي رو که مي گفتم ... به مرتضي شوک جديدي وارد مي شد ... تا جايي که مطمئن بودم مغزش کاملا هنگ کرده و حتي نمي تونست سوال جديدي بپرسه ... بهش حق می دادم ... ظرف يک شب، من روي ديگه اي از سکه باور بودم ...
ـ من الان نه تنها ايمان دارم خدايي هست ... که ايمان دارم محمد، پيامبر و فرستاده خداست ... و اون و فرزندانش، اولي الامر هستند ...
مرتضي ديگه نمي تونست آرام بشينه ... از شدت تعجب، چشم هاش گرد شده بود ... گاهي انگشت هاش مي لرزيد و گاهي اونها رو جمع مي کرد تا شايد بتونه لرزششون رو کنترل کنه ...
ـ يعني ... در کمتر از 12 ساعت ... اسلام آوردي؟ ...
بي اختيار و با صداي بلند خنديدم ...
ـ نه مرتضي ... من تازه، پيکسل پيکسل تصوير و باورم از دنيا رو پاک کردم ...
تمام حجت من بر وجود خدا و حقانيت محمد ... اون جوان ديشب بود ... من از اسلام هيچي نمي دونم که خودم رو مسلمان بدونم ...
تنها چيزي که مي دونم اينه ... قلب و باور اون انسان ياغي و سرکش دیروز ... امروز در برابر خداي کعبه به خاک افتاده ...
اگه اين حال من، يعني اسلام ... بله ... من در کمتر از 12 ساعت يه من مسلمانم ...
چشم ها و تک تک عضلات صورتش آرامش نداشت ... در اوج حيرت، چند لحظه سکوت کرد ... و ناگهان در حالي که حالتش به کلي دگرگون شده بود، از جاش پريد ...
ـ اسم اون جواني که گفتي ... چي بود؟ ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#ختم_سوره_واقعه
🔹شروع از دوشنبه ای که اول ماه باشد
⚜روز دوشنبه اول ماه شعبان
برای افزایش رزق و برآوردهشدن حاجات مهم✅
آیتالله بهجت رحمهالله برای افزایش روزی و برآورده شدن حاجات مهم، ختم سورۀ «واقعه» را به اطرافیان خود توصیه میکردند. دستور این ختم بدین شرح است:
چون اول ماه قمری دوشنبه باشد، شروع کند به خواندن این سورۀ مبارکه، با طهارت و رو به قبله. روز اول یک مرتبه، روز دوم دو مرتبه و روز سوم سه مرتبه و همچنین تا چهاردهم، چهارده مرتبه بخواند و بعد از تلاوت سورۀ مبارکه، هر روز این دعا را بخواند :
يا مُسَبِّبَ الاَسْبابِ وَ يا مُفَتِّحَ الاَبْوابِ اِفْتَحْ لَنا الْاَبْوابَ وَ يَسِّرْ عَلَيْنَا الْحِسابَ وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا الْعِقابَ [الصِّعابَ]، اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ رِزْقِي و رِزْقُ عِیالي فِی السَّمَاءِ فَأَنْزِلْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ فَأَخْرِجْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْأَرْضِ بَعِيداً فَقَرِّبْهُ وَ إِنْ كَانَ قَرِيباً فَيَسِّرْهُ وَ اِنْ كانَ يَسِيراً فَكَثِّرْهُ وَ اِنْ كانَ كَثِيراً فَخَلِّدْهُ وَ اِنْ كانَ مُخَلَّداً فَطَيِّبْهُ وَ اِنْ كانَ طَيِّباً فَبارِكْ لي فيهِ وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ يا رَبِّ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ وَ وَحْدانِيَّتِكَ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ وَ اِنْ كانَ عَلي اَيْدِي شِرارِ خَلْقِکَ فَانْزِعْهُ وَانْقُلْهُ اِلَيَّ حَيْثُ اَكونُ وَ لا تَنْقُلْنِي اِلَيهِ حَيْثُ يَكُونُ.
در پنجشنبههای میان این چهارده روز، این دعا خوانده میشود:
يا ماجِدُ يا واحِدُ، يا جَوادُ يا حَليمُ، يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا كَريمُ، اَسْئَلُكَ تُحْفَةً مِنْ تُحَفاتِكَ تَلُمُّ بِها شَعْثى، وَ تَقْضى بِها دَيْنى، وَ تُصْلِحُ بِها شَأْنى بِرَحْمَتِكَ يا سَيِّدى. اَللَّهُمَّ اِنْ كانَ رِزْقى فِى السَّماءِ فَاَنْزِلْهُ، وَ اِنْ كانَ فِى الاَرْضِ فَاَخْرِجْهُ، وَ اِنْ كانَ بَعيداً فَقَرِّبْهُ، وَ اِنْ كانَ قَريباً فَيَسِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ قَليلاً فَكَثِّرْهُ، وَ اِنْ كانَ كَثيراً فَبارِكْ لى فيهِ، وَ اَرْسِلْهُ عَلى اَيْدى خِيارِ خَلْقِكَ، وَ لا تُحْوِجْنى اِلى شِرارِ خَلْقِكَ، وَ اِنْ لَمْ يَكُنْ فَكَوِّنْهُ بِكَيْنُونِيَّتِكَ (بِكَيْنُونَتِكَ) وَ وَحْدانِيَّتِكَ. اَللًّهُمَّ انْقُلْهُ اِلَىَّ حَيْثُ اَكُونُ، وَ لا تَنْقُلْنى اِلَيْهِ حَيْثُ يَكُونُ، اِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ قَديرٌ، يا حَىُّ يا قَيُّومُ يا واحِدُ يا مَجيدُ يا بَرُّ يا كَريمُ يا رَحيمُ يا غَنِىُّ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَمِّمْ عَلَيْنا نِعْمَتَكَ، وَ هَیِّنَا [هَنِّئْنا-هَيِّئْنا] كَرامَتَكَ وَ اَلْبِسْنا عافِيَتَكَ.
📚 بهجت الدعا، ص٣۶٢ـ٣۶۴
1_455166007.mp3
15.31M
بنا بر روایات هر دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما به محضر ولی زمان، صاحب الزمان علیه السلام عرضه می شود. بیایید با قرائت زیارت آل یس خود را به آن حضرت نزدیک تر کنیم.
مداحی آنلاین - خدا جلوه دارد به پیشانی تو - بنی فاطمه.MP3
6.41M
🌸 #میلاد_امام_حسین(ع)
💐خدا جلوه دارد به پیشانی تو
💐فدای مناجات پنهانی تو
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #مدیحه_سرایی
من فاطمه براهل
کسا نور دو عینم
من مادرشاهنشه
بین الحرمینم
ازشهرمدینه بدهم
مژده به عُشاق
1روزفقط مانده به
میلاد حسینم
🍃🌸پیشاپیش
#میلاد_امام_حسین(ع) 🌸
مبارک🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آشنایی بیشتر با فرقهی مدعی یمانی، احمدالحسن
MohammadReza_Taheri_3_Babolharam_Net.mp3
5.59M
|⇦•امشب خدا تو امامت..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _ حاج محمد طاهری•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
-با خوشحالی عرض کرد؛
که الحمدلله چقدر امسال
#حاجی در مکّه زیادست!
+امام(ع) امّا فرمود نه!
چقدر #فریاد زیاد است
و چقدر حاجی کم است...
و از بین دو انگشتاش جمعیت را نشان داد؛
یک صحرا پُر از حیوان، یک باغ وحشِ کامل!
#امام_سجاد
|⇦•امشب خدا تو امامت..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _ حاج محمد طاهری•✾•
امشب خدا تو امامت
ما ایرانیارم سهیم کرد
ارباب یه نظرِ خاصی
به ما که ازش دورتریم کرد
یکی امشب پیدا میشه
هم از ارباب داره ریشه
هم با ماها قوم و خویشِ
کَرَمِ این خانواده
خداییش بی حد و مَرزه
شاهبانویِ ما براشون
کنیزم باشه می اَرزه
میگه ارباب دست مریزاد
خدا دنیا رو به من داد
علی از ایران فرستاد
امشب خدا تو امامت
ما ایرانیارم سهیم کرد
ارباب یه نظرِ خاصی
به ما که ازش دورتریم کرد
یکی امشب پیدا میشه
هم از ارباب داره ریشه
هم با ماها قوم و خویشِ
رسمِ خونواده وقتی، بمونه همیشه قشنگِ
اسمِ سه نفرِ فامیل، اگه که یکی شد قشنگِ
این امیرالمؤمنینِ
نوه اش رو وقتی می بینه
به کامش دنیا شیرینِ
پسرش باز شد پسر دار
به خودش می باله حیدر
جانشینِ سومش رو
می بینه خوشحالِ حیدر
پسری که نورِ عینِ
سایه سارِ عالَمِینِ
ولی عَهدِ حسینِ
امشب خدا تو امامت
ما ایرانیارم سهیم کرد
ارباب یه نظرِ خاصی
به ما که ازش دورتریم کرد
یکی امشب پیدا میشه
هم از ارباب داره ریشه
هم با ماها قوم و خویشِ
اونکه نمازُ دعاهاش آبرو به محراب می بخشه
مثلِ ماهِ شبِ چارده غلامِ سیاش می
درخشه
نَفَسِش آدم میسازه
وقتی مشغولِ نمازِ
خدا هم حتی می نازه
شبایِ ماهِ الهی،این آقا میزبانِمونه
خوشبحالِ هر کسی که ابوحمزه بخونه
از رویِ دستش فرشته
لا تُؤَدِّبْنِی نوشته
که الان جاش تو بهشته
امشب خدا تو امامت
ما ایرانیارم سهیم کرد
ارباب یه نظرِ خاصی
به ما که ازش دورتریم کرد
یکی امشب پیدا میشه
هم از ارباب داره ریشه
هم با ماها قوم و خویشِ
|⇦•امیری حسینٌ،نِعمَ الاَمیر..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _حاج سید مهدی میرداماد•✾
امیری حسینٌ،نِعمَ الاَمیر
تو شَبایِ عالم، بَدرِ مُنیر
شاهِ کربلا،شاهِ کربلا
دستمُ بگیر ..
آقا تو خودت یادم بده
راه و رسمِ نوکری
جونم و بگیر ولی نگو
کربلا نمی بری
ارباب،ارباب، امشب بخر منُ
ارباب،ارباب،کربلا ببر منُ
امیری حسینٌ،نِعمَ الاَمیر
تو شَبایِ عالم، بَدرِ مُنیر
شاهِ کربلا،شاهِ کربلا
دستمُ بگیر ..
حَرَمِ تو از هر جا بهترِ
می دونی به این دل چی میگذره
کربلایِ ما، کربلایِ ما
یادتون نَره ..
یه چیزی بریز تو کاسۀ
این گدایِ هر شبه
یه بار اومدم به کربلا
کاش بیام دو مرتبه
ارباب،ارباب، امشب منُ بخر
ارباب،ارباب،به کربلا ببر
امیری حسینٌ،نِعمَ الاَمیر
تو شَبایِ عالم، بَدرِ مُنیر
شاهِ کربلا،شاهِ کربلا
دستمُ بگیر ..
برا مَنِ عشقت، بود و نبود
بطلبم آقا، تو زود به زود
یاحسین میگم،یاحسین میگم
با همه وجود، با همه وجود
نداره فروکش عطشم
با سبویِ کربلا
آی رفقا! هیأتیا!
پیش به سوی کربلا...
حسین ، حسین...
Kermanshahi_2_Babolharam_Net.mp3
3.01M
|⇦•روزی که اومدم دنیا..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _ حاج امیر کرمانشاهی•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
"بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی"
یعنی که پدر و مادر من به فدایت...
Mirdamad_3_Babolharam_Net.mp3
7.32M
|⇦•السلام ای پناهِ مُلک..
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _حاج سید مهدی میرداماد•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
وَ عَاذَ #فطرس بِمَهدِه ...
پس
به گهوارهی
حُسین پَناه بُرد...
Mirdamad_2_Babolharam_Net.mp3
3.44M
|⇦•امیری حسینٌ،نِعمَ الاَمیر..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _حاج سید مهدی میرداماد•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
قُلُوبَهُم مَعَک و سُیوفَهُم عَلَیک!
قلبها با حسین ، شمشیرها بر حسین؛
اینمیشود #جدایی_دین_از_سیاست!
|⇦•السلام ای پناهِ مُلک..
#مدح_خوانی ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _حاج سید مهدی میرداماد•✾•
السلام ای پناهِ مُلک و مکان
در یَدِ قدرتت عِنانِ جهان
رفته قنداقه ات به عرش خدا
تشنۀ پای بوسیات همگان
در طوافت قیامتی شده است
می رسد هر فرشته با هیجان
پَرِ قنداقۀ تو می بخشد
پر و بالی به فُطرسِ نگران
تا بِبوسد دهانِ اطهرِ تو
رحمتِ واسعه گشوده دهان
از سَرْ انگشتِ پاکِ مُصطَفَوی
جرعه جرعه بنوش شیرۀ جان
*ابی عبدالله روزی که به دنیا اومد، مادر شیری نداشت به نوزاد یه روزه اش بده، همۀ غصه های عالم تو دلِ مادر جمع شد، تا پیغمبر این قنداقه رو بغل کرد،دیدن انگشت سبّابه اش رو تویِ دهانِ حسین گذاشت، این حسینِ، باید شیرۀ جانِ پیغمبر رو بِمَکِه... پیغمبر دلش نیومد حسینش یه روز تشنه بمونه،بدون شیر گرسنه بمونه...
امشب شب تولد آقایی است که پیغمبر هر وقت نگاش کرد، به یاد مصیبت هاش گریه کرد، حتی روزِ تولدش...حالا آقایی که از شیره وجود پیغمبر نوشیده باشه، پیغمبر چی میگه؟ ان شالله بری حرم، می بینی که سر در حرم نوشته«قال سید الکونین : حسین منی و أنا من حسین»
خواند جدت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان
با تو جود و شجاعتِ نبویست
ای شکوهِ حماسه های عیان
در نمازت شبیه فاطمه ای
بینِ میدان علی ست جلوه کنان
چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان
رحمتِ محض! یا اَبَا الاَیتام!
پدری کن برای عالمیان
* ابی عبدالله تو گودال افتاده، زین العابدین میگه: بدن بابام رو که نگاه کردم، دیدم جایِ کیسه های نون و خرما رو شونه های بابام هست...یادم افتاد تو مدینه نون و خرما دَرِ خونه یتیم ها می بُرد...*
شب سوم رسیدهای، ای ماه
السلامُ علیک ثارالله
*حالا بریم یه شبِ بعد....*
السلام ای نِگینِ عرشِ برین
سروِ بالا بُلندِ اُمِ بَنین
جذبههای نگاه هاشمیات
ماه را میکِشد به سوی زمین
عبدِ صالح! مُواسِیِ لِلّه!
پدر فضل! روحِ حق و یقین!
به حضورت گشوده دست، فَلَک
به قدوم تو سوده عرش، جَبین
وقت هوهوی ذوالفقار علی ست
به روی مَرکبِ حماسه نشین
کاشِفَ الکَربِ اهل بیتِ نبی!
بازوان توأند حِصنِ حَصین
ماه من بازوی رشید تو را
که برافراشته است بیرقِ دین
زده بوسه علی به گریه چنان
چیده از آن حسین بوسه چنین
نقش باب الحوائجی داری
به روی بازویت شبیه نگین
سائلان تو بیشمارند و ...
گوشه چشمی به ما! بس است همین
شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است
السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد و بیداری
سید السّاجدینِ شهر رسول
عَبدِ مسکینِ حضرت باری
روزهایت مجاهدت، ایثار
نیمه شبهات بخشش و یاری
در مناجاتت ای صحیفۀ نور
آیه آیه زبور میباری
پا برهنه به حجّ که میآیی
کعبه را هم به وَجد میآری
در شکوه و حماسه بیمثلی
خطبههایت زبانزدند آری
وارثِ عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری
به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقعِ گرفتاری
در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبرو داری
دلم از بند هر غم آزاد است
شافعِ من امامِ سجاد است
شاعر: یوسف رحیمی
Hanif_Taheri_3_Babolharam_Net.mp3
4.53M
|⇦•نوکرمُ داد میزنم،اربابم حسینِ..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _ حاج حنیف طاهری•✾•
┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅
حُبُّ الحُسین وَسیلَه السُعداء
دوست داشتنت آخر سر
مرا عاقبت بهخیر میکند
#امام_حسین_دلم💔
|⇦•نوکرمُ داد میزنم،اربابم حسینِ..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _ حاج حنیف طاهری•✾•
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
امشب اومد اونی که یه عُمرِ نوکرش هستم
خاکِ پایِ خودش و پسر و برادرش هستم
هزار بار به خِلقتت تبارک
حسین جان! تولدت مبارک
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
توی بهشت پیشت عالیِ جایِ ما
توی حرمت امشب خالیِ جایِ ما
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
روضۀ رضوان اومده،جان اومده
اربابم حسینِ
سوّمِ شعبان اومده،جان اومده
اربابم حسینِ
رویِ ماهش شمعِ دل افروزِ شبِ تارم
خاکِ پاشِ شفایِ دردِ دلِ بیمارم
الهی به آبرویِ حسین
بمیرم در آرزویِ حسین
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
رویِ نیازِ من، رویِ دلاراتِ
دوایِ دردِ من،خاکِ کفِ پاتِ
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
حضرت دلدار رسیده، یار رسیده
اربابم حسینِ
معنی ایثار رسیده،یار رسیده
اربابم حسینِ
از راه اومد بانیِ اشکِ روضه و هیأت
کاشکی من هم بشم شهیدِ راهِ این نهضت
مَکتبت شده راهِ شهادت
حسین جان!به مَحضرت ارادات
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
از این تَنِ خاکی، عُروجِ من با تو
بر ندار از نوکر، یه لحظه چشماتو
نوکرم و داد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
مستم و فریاد میزنم، داد میزنم
اربابم حسینِ
|⇦•روزی که اومدم دنیا..
#سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام _ حاج امیر کرمانشاهی•✾•
روزی که اومدم دنیا
مادرِ من میگه بابا
کامِ مَنُ وا کرده با
تربتِ اعلا مالِ کربلا
ای نورِ کائنات
ای کِشتیِ نجات
ای شاهِ کربلا
جانم به فدات...
بَه بَه بَه شبِ سیاهی ها سر شد
بَه بَه بهَ بازم فاطمه مادر شد
بَه بَه بَه امام حسن برادر شد
بَه بَه بَه چه خوشبحالِ نوکر شد
ای که قدیمُ الاحسانی
تو هم شاه و هم سلطانی
عشقِ مَردمِ ایرانی
کِلیدِ مَفاتیحُ الجَنانی
ای آرزویِ من
ای آبرویِ من
ای خونه ات همه جا
رو به رویِ من...
ای نورِ کائنات
ای کِشتیِ نجات
ای شاهِ کربلا
جانم به فدات...
بَه بَه بَه چه محشری چه غوغایی
بَه بَه بَه چه دلبری چه لیلایی
بَه بَه بَه چه عشقی و چه آقایی
بَه بَه بَه حسین چه اسمِ زیبایی
بَه بَه بَه شبِ سیاهی ها سر شد
بَه بَه بَه بازم فاطمه مادر شد
بَه بَه بَه امام حسن برادر شد
بَه بَه بَه چه خوشبحالِ نوکر شد
فرقی نمیکنه اَصلٰا
باشم کجایِ این دنیا
صبحِ من شروع میشه با
سلام به دوتا گنبدِ طلا
ای نورِ نَیِّرِین
ای جانِ عالَمِین
ای اِسمتِ نَمکِ
بین الحرمین...
بَه بَه بَه چی اسمی داره آقامون
بَه بَه بَه به حاءُ سین و یا و نون
بَه بَه بَه به این همه مَجانینُ
بَه بَه بَه به این جزیرۀ مجنون
بَه بَه بَه شبِ سیاهی ها سر شد
بَه بَه بَه بازم فاطمه مادر شد
بَه بَه بَه امام حسن برادر شد
بَه بَه بَه چه خوشبحالِ نوکر شد