حسین جان❤️✨
هرکس در این زمانه
به عشقی دلش خوش است
من عاشق زیارت شب های جمعه ام
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙
مداحی آنلاین - اسمتو بردم زیر بارون - سیدرضا نریمانی.mp3
6.39M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃اسمتو بردم زیر بارون
🍃بارون گفت حسین
🎤 #سید_رضا_نریمانی
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
١٣ تا بدی ١٣ تا بلا ١٣ تا زشتی ١٣ تا نحسی
١٣ تا غصه ١٣ تا ناکامی ١٣ تا مریضی از وجودتون دور بشه
و درعوض ۱۴۰۰ دونه شادی؛ زیبایی؛ لطافت و خوشی های پایدار
تقدیم وجودتون سیزده بدر مبارک .
💕💚💕
🌷۴ صفت منتظران ویاران امام زمان عج:
🌷۱.اهمیت به نماز
🌷۲.دادن خمس وزکات
🌷۳.امربه معروف
🌷۴.نهی ازمنکر:
🌷الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (٤١)حج
💕❤️💕
حواستون باشه که توی زندگی ۴ چیز صدا نداره...
✨مرگ" فقیر
✨ظلم "غنی
✨شکستن "دل
✨چوب "خدا
💕💚💕
صدا ۰۶۰.m4a
11.54M
🔸 حجت الاسلام سید محمود نبویان:
✅ جزئیات قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین
⭕️ علل مخالفت دشمنان انقلاب با این قرارداد
#انتشار_عمومی
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام علی علیهالسلام فرمودند:
هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت درباره معناى اين فرمايش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها را ميان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل اين است كه بگويى: شنيدم و حق آن است كه بگويى: ديدم.✨
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی، قرآنش نگهدارتان، آینه اش روشنایی زندگیتان، سکه اش برکت عمرتان،سبزیش طراوت و شادابی دلتان، ماهی اش شوق ادامه زندگیتان را به شما هدیه دهد سیزده بدر مبارک.
💕💚💕
گاهیاوقات بدتریناتفاقاتِ زندگیبه شدت تاثیراتِ
مثبت در رشد و بزرگ شدنتو ایفا میکنه
پسبیا و به جایغصه خوردنت حکمت مشکلاترو
پیدا کنچون شاید"اونحادثه ناخوشایند، میتونه"
تورو "به یک انسانبرجسته برسونه"
💕💜💕
#سلام_امام_زمانم
ای مسافرکه همه چشم به راهت دارند
درشب خاطره چون ماه؛تو برمی گردی
ندبه خوان شب آدینه ی موعود ،دلم
شده سرشار غم و آه؛ تو برمی گردی
#یا_بقیه_الله_عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
شرح دعای ندبه_18.mp3
12.08M
#شرح_دعای_ندبه ۱۸
✨چرا در جوامع اسلامی، که به #امام معتقدند، این حجم از بیقانونیها و بیاخلاقیها دیده میشود؛
اما در جوامع غربی، اخلاق بیشتر رعایت میشود؟
※ تفاوت وضعیتِ #انسانی و #آخرتی این دو دسته چگونه است؟
#استاد_شجاعی 🎤
💕❤️💕
✴️ جمعه 👈 13 فروردین / حمل 1400
👈 19 شعبان 1442👈 2 آوریل 2021
🏛مناسبت های دینی و اسلامی .
🌳 روز طبیعت .
🔥 مرگ مغیره بن شعبه " 50 هجری " در ماه شعبان .
🔘 آغاز غزوه بنی المصطلق "5 یا 6 هجری " .
🎇 امور دینی و اسلامی .
❇️ روز مبارک و محمودی است برای :
✅ خواستگاری ، عقد ، ازدواج .
✅ جابجایی و نقل و انتقال .
✅ آغاز تعلیم و تعلم .
✅ شاگرد واجیر گرفتن .
✅ آغاز نوشتن و نگارش کتاب و مقاله و پایان نامه .
✅ خرید وسیله سواری .
✅ و دیدار بزرگان نیک است .
👶 مناسب زایمان و نوزادش مبارک و شایسته و روزی دار خواهد شد . ان شاءالله
✈️مسافرت : سفر بعداز ظهر آغاز شود و خوب است.اول صبح صدقه بدهید.
🔭 احکام و اختیارات نجومی :
🌗 امروز قمر در برج قوس است و از نظر نجومی روز مناسبی است برای امور زیر:
✳️ خواستگاری و عقد و ازدواج .
✳️ جابجایی و نقل و انتقال .
✳️ شرکت زدن و امور مشارکتی .
✳️ شروع به تعلیم و امور یادگیری .
✳️ جهیزیه بردن.
✳️ و به خانه و مکان نو رفتن نیک است.
📛 فروش جواهرات و حیوان خوب نیست .
📛 قرض گرفتن خوب نیست .
💑 انعقاد نطفه و مباشرت .
👩❤️👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، دستوری مبنی بر کراهت و استحباب و تاثیر آن بر فرزند وارد نشده است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ،#اصلاح_مو (سر و صورت) ، باعث توانگری می شود .
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت ، زالو انداختن سبب رفع درد بدن می شود
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمانم..تنگه دلم بگوکجایی....🤲🌾
التماس دعا🤲🌾🤲🌾🌾🌾
✨﷽✨
🌼با نیت کار کن
🔸 حاج اسماعیل دولابی (ره):
👈🏼 با نیت کار کن. خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن. چند وقت که این کار را ادامه دادی، ببین چه میشود.
✅ با نیت کار کن. مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز میشویی
✔️ سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی میکنی، سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن.
❇️ خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که میشویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده
چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر میکند و راه سیرت باز میشود...
📚مصباح الهدی، صفحه ۲۱۴
💕💚💕
بــراے غلبــہ بــر نفــس #امّــاره بــہ ایــن
ذڪر مداومتــــــ ڪنید:
"لاحَول وَ لا قوة الّا بالله العلی العظیم"
مرحوم شیخ رجبعلے خیاط🌿
💕💜💕
✍حاج آقا قرائتی
در امر به معروف و نهی از منکر باید اخلاق مردم را بدانیم و با همه یکسان حرف نزنیم.
یک وقت من یک مثال زدم ،گفتم: گرد گچ که روی آستین شما می نشیند شما با دست و ضربه زدن پاک می کنی. اما اگر دوده بنشیند ، اینطور رفتار کنی دستت سیاه می شود و دوده در لبلس فرو می رود. دوده را باید فوت کنی. یعنی بدانی بین گرد گچ و دوده فرق است.
💥با همه نمی شود یکسان صحبت کرد،
باید مخاطب را بشناسیم..
💕❤️💕
#حکایت_پادشاه_و_تخته_سنگ
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽﮐﺮﺩ .ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ .ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ .ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ..…ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ .ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ، ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ، ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ .ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺳﮑﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺭﺁﻥ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ :ﻫﺮ ﺳﺪ ﻭ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ!!زندگی عمل کردن است.
این شِکَر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چای خوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود.....!
💕💚💕
میگویم :حجاب😧
میگویند: لااکراه فی الدین🙁
گویی فراموشش شده🤔
"قد تبین الرشد من الغی را"😌
میگویم...
آرامش زن در حجاب نهفته است☺️
#چادرمـ_یادگار_مادرمـ_زهرا❤️
🍁🍂 🍁🍂
#تلنگرانــــه🌿
اســتادے مےگفتــــــ🎙:
«یادمــان باشــد ڪہ بــــه دنیـا آمــــدهایم
تــا بہ هدفــــــــ آفریـــنش خــویش،
یعنےخُـــدایے شدن برســیم
راه خـــدایـے شــدن هــم
بندگے استــــــــ؛ فــقط بنــدگے
#سلام_ودرود_برشهیدان
💕❤️💕
#رمان_بانوی_پاک_من
#قسمت_هفدهم
عصر باصدای قار و قور شکمم بلندشدم.خیلی گرسنه بودم از دیشب هیچی نخورده بودم.سریع بلندشدم و ازیخچال غذارو درآوردم.میخواستم گرمش کنم که زنگ ایفون رو زدن.
فکرکنم مامان اینا اومدن.
_بله؟
_کارنم.دایی گفت بیام دنبالت شب شام هستین خونه مادرجون.
پسره پررو چای نخوره پسر خاله شده.سلامم که بهش یاد ندادن.از لجبازی کردن بدم میومد برای همین گفتم:الان میام.
آیفون رو گذاشتم و رفتم تو اتاق که حاضرشم.باید قلبش یک زنگی بهم میزدن تاببینن میام یا نه؟!بعدشم کارن رو چرا فرستادن دنبالم؟آدم قحط بود مگه؟اصلا خوشم نمیاد باهاش تو یک ماشین باشم.اماچاره نداشتم.سریع حاضرشدم.
یک شلوار کتون سفید با مانتو بلند به رنگ سبز پسته ای.روسری بلند سبز و سفیدم رو روی سرم انداختم و با گیره قشنگی کنار صورتم لبنانی بستم.
به لوازم آرایشی که مامان رو میز کنسولم چیده بود نگاهی کردم و پوزخند زدم.کی ازتون استفاده کردم که مامان شما رو چیده اینجا؟
چادرمو سرم کردم و با کیفم از اتاق زدم بیرون.
کارن جلو در حیاط منتظر پشت به من ایستاده بود.یک لحظه نگاهم سمتش کشیده شد.ازپشت آقاتر به نظر میرسید اما زبونش تلخ بود.
_سلام.
برگشت سمتم و نگاهی به سر تاپام انداخت.سرتکون داد و نشست پشت فرمون.
پوزخند نهفته کنار لبش از چشمم دور نموند.منو مسخره میکرد،مثل بقیه..اما برام مهم نبود.حرفای دیگران تاثیری رو عقیده ام نمیگذاشت.چون حرف خدا مهم تر ازحرف مردم بود.
در عقب ماشین رو باز کردم و نشستم.
ازتوآینه نگاه بدی بهم کرد و گفت:بنده راننده شخصی شمانیستم خانم.بیاجلو!
ابروهامو بالا انداختم وگفتم:اولا شما با یک راننده هیچ فرقی ندارین برام دوما من یادم نمیاد اجازه داده باشم انقدر صمیمی با من حرف بزنین.
اخم بین پیشانی اش خبر از حالت انفجارش میداد.
بیخیال زل زدم به بیرون.ماشین هم بعد از دقایقی حرکت کرد.اون طوری که من کارن رو شناخته بودم آدم تودار و مغروری بود.عصبانیتش رو بروز نمیداد اما چشماش و حالت صورتش خبر از راز درونش میداد.
درطول راه حرفی بینمون زده نشد.فکرکنم ازم ناراحت بود.شونه بالا انداختم و باخودم گفتم:خب بود که بود..بمنچه؟میخواست حرف نزنه.
بالاخره رسیدیم به عمارت آقاجون.
سریع پیاده شدم و درحیاط رو باز کردم،رفتم تو.باغچه بان زحمت کش آقاجون مشغول آب دادن به گل ها بود.
خسته نباشیدی بهش گفتم و رفتم تو.
سلامی بلند به همه کردم اما تنهاکسایی که زیاد منو تحویل گرفتن،مادرجون و اقاجون بودن.
برای رعایت ادب و احترامم شده برای احوال پرسی جلو عمه و عمو و زن عمو و آناهید رفتم.اما زیاد تحویلم نگرفتن.مثل همیشه.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹