eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.8هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💕انسان دو نوع معلم دارد و هرچہ با شیرینے از اولے نیاموزے دومے با تلخے بہ تو مے آموزد اولے بہ قیمت دومے بہ قیمت 💕💚💕
✨﷽✨ 🔶‍ برکت بردن نام خـــدا 🔶‍ ✍پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله : ❶ خداوند می فرماید: « هرگاه بنده بگويد بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال می ‏گويد: بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال، بركت دهم». ❷ دعايى كه با بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى‏ شود. ❸ اگـر بنـده‏ اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان پاك مى‏شود. ❹ هر گاه بنده‏ اى هنگام خوابش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان مى‏ گويد: به تعداد نفس‏ هايش تا صبح برايش حسنه بنويسيد. 📚 امالی(صدوق) ص۱۷۷۴ بحار الانوار(ط-بیروت) ج۸۹ ، ص۲۵۸ 💕💙💕
⭕️⭕️احساس شکست! روزي دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط صندوقچه آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد. در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهى بزرگتر بود.. ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد. ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد… پس از مدتى، ماهى بزرگ ازحمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است! در پايان، دانشمند شيشه ي وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز گذاشت.. ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌سوى صندوقچه نيز نرفت !!! 🅾 میدانید چـــــرا ؟ ديوار شيشه‌اى ديگر وجود نداشت، اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود که از ديوار واقعى سخت‌تر، آن ديوار بلند باور خودش بود ! باوري از جنس محدودیت ! باوري به وجود دیواري بلند و غير قابل عبور ! باوري از ناتوانی خويش 💕💙💕
☆∞🦋∞☆ 🌿 پیامبر اڪرم (ص) هر ڪس هر روز از روے محبتـــــ ، بر من سہ صلواتـــــ فرستد، بر خداستـــــ ڪہ گناهان او را همان روز یا همان شبـــــ بیامرزد 📚بحار۹۴/۶۹ ‎‎💕💙💕
☆∞🦋∞☆ شهید ابراهیم همتـــــ🌿 هر وقتـــــ مے خواستـــــ براے بچه‌ها یادگارے بنویسه مینوشتـــــــــ : "من ڪان لله،ڪان الله له" هرڪے با خدا باشہ خدا با اوستـــــ... 💕💜💕
🥀 ازفرداش افتادم دنبال کارای عروسی و جشن. میخواستم خیلی زود و آبرو مندانه برگزار بشه. مدت کمی بود که سرکار میرفتم اما بخاطر کارخوبی که ارائه داده بودم،بهم مساعده دادن تا بتونم مجلسمو برگزار کنم. مادرجون میگفت بزار خرج عروسیتو پدربزرگت بده منم به شدت مخالفت میکردم. یک عمر زیر دست بابام نبودم که حالا بشم زیر دست بابابزرگم. اونم کی؟کسی که غذاخوردنشم قانون داشت چه برسه به پول خرج کردنش‌. سه شنبه بود که رفتم دنبال لیدا تا باهم بریم خرید وسایل عقد و اگه بشه لباس عروس. لیدا که اومد پایین دیدم زهرا هم همراهشه. _سلام کارن خوبی؟ _سلام خانم قربونت. رو کردم به زهرا وگفتم:سلام زهراخانم.شماچطوری؟ با چشمای معصوم و پر از غمش نگاهم کرد وگفت:ممنون خوبم. این دختر از روزی که پشت پنجره دیده بودمش هوش و هواسمو سمت خودش کشیده بود.انقدر آروم و ساکت شده بود که خدا میدونه.منم هرچی فکر میکردم به نتیجه ای نمیرسیدم. _عزیزم گفتم زهرا چون خوش سلیقه است باهامون بیاد. دوباره نگاهم کشیده شد سمت صورت گرد زهرا که روسری فیروزه رنگی قابش گرفته بود. یک آویز زیبا هم کنار صورتش بود. چادر عربی خیلی بهش میومد و خانومانه ترش میکرد. محو زهرا بودم و متوجه خجالتش و صحبتای لیدا نشدم. _کارن؟ _جان؟ _کجایی؟میگم اشکال نداره زهرا بیاد باهامون؟ نیم نگاهی بهش کردم که متوجه اخم بین پیشونیش شدم. _نه چه اشکالی داره خواهر زنمم باشه. لیدا سرخوشانه خندید‌و نشست.زهرا هم سریع از نگاهم فرار کرد و روی صندلی عقب جا گرفت. دستی تو موهام کشیدم ومنم سوار شدم. تا بازار دیگه نگاه به زهرا نکردم و سرگرم حرف زدن با لیدا شدم. پاساژ بزرگی که برای خرید انتخاب کرده بودیم همه چی داشت. اول رفتیم چند دست لباس راحتی برای خودم و لیدا خریدیم.بعدم حلقه.. توطلا فروشی باز هم متوجه تفاوت این دو خواهرشدم. زهرا حلقه های ظریف وساده روپیشنهاد میداد اما لیدا دست روی پرکار ترین و سنگین ترین حلقه هامیگذاشت. بالاخره هم یکی از همون حلقه ها رو انتخاب کرد. منم یک رینگ ساده برداشتم و خریدمش. مغازه بعدی آینه شمعدون و از این خرت و پرتا بود. بعدم رفتیم سراغ لباس عروس. زهرا باز هم به لیدا پیشنهاد لباس های پوشیده و ساده رومیداد اما لیدا میگفت نه اون پرکار تره قشنگ تره. انقدر روی سلیقه اش پایبند بود که گفتم:لیداخانم پس زهرا رو چرا آوردی؟که خودت انتخاب کنی؟من چی؟شوهرتما نباید نظر بدم؟ سرشو انداخت پایین و حرفی نزد. هرید لباس عروس رو موکول کردیم به هفته آینده. خیلی دوست داشتم ناهارو باهم بخوریم اما زهرا گفت کار داره باید بره. منم مجبور شدم برسونمشون خونه و خودمم برم سرکار. این چند روز خیلی سرم شلوغ بود و وقت آزادم شبا بود که اونم ازخستگی بیهوش میشدم. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌺•••﷽•••🌺 📌 قسمت (٤) ✍🏻 تعبير به «ملبس» در جمله «وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ» که به عنوان دومين فضيلت مهم پرهيزکاران ذکر شده است اگر در معناى حقيقى به کار رود، اشاره به همان لباس ظاهرى است که بايد نه اسراف و تبذير در آن باشد و نه سخت گيرى و خساست، همان گونه که بسيارى از شارحان نهج البلاغه فهميده اند. اما اگر معناى لباس را منحصر در پوشش ظاهرى ندانيم، مفهوم گسترده اى پيدا مى کند که همه زندگى انسان را شامل مى شود; ✔️ يعنى اعتدال و ميانه روى تمام زندگى آنان را در برگرفته و همچون لباسى است بر قامت آنان... 🖍ادامه دارد .... ✍🏻 شرح خطبه متقين بامــــاهمـــراه باشــید🌹
‍ ‍ 🥀 "لیدا" از خوشحالی دیگه رو پام بند نبودم.بالاخره به آرزوم رسیده بودم و داشتم با عشقم ازدواج میکردم. آناهیدو دیگه ندیده بودم میدونستم از حسودی داره منفجر میشه‌. منم که کیفم کوک بود باهمه مهربون شده بودم و میخندیدم. اما نمیدونم زهرا چرا همش تو خودش بود و حرف نمیزد؟ از زهرای پرانرژی انگار چیزی نمونده بود.هروقتم میخواستم باهاش حرف بزنم جواب سربالا میداد یا پرمو باز میکرد. از شب خاستگاریم اینهمه بهم ریخته بود. تاریخ عروسی دقیقا یک ماه دیگه بود.تالار بزرگی رزرو کرده بودیم و الانم دنبال لباس عروس و کت شلوار و کارت عروسی بودیم. هرروز صبح کارن میومد دنبالم و شب برم میگردوند. خیلی باهم خوب شده بودیم ومنم خوشحال بودم.از اینکه کسی که دوسش دارم کنارمه احساس افتخار میکردم. جهیزیه هم قرار بود توافقی و با هم بخریم که اونا رو مامانامون انجام میدادن. یک شب که برگشتم خونه تصمیم گرفتم با زهرا حرف بزنم ببینم چشه. رفتم جلو در اتاقش و آروم باز کردم درو. دیدم مثل همیشه سرسجاده اش نشسته و با گریه با خدا حرف میزنه. ایستادم تا راز و نیازش تموم بشه. _سلام ابجی،قبول باشه. اشکاشو پاک کرد و گفت:سلام.خوبی؟ _مرسی.میتونم بیام تو؟ چادرشو از سرش درآورد و اشاره کرد برم تو. چراغ اتاقشو روشن کردم و رفتم نشستم رو تخت. _خب چه خبرا؟چی خریدین؟ _هیچی..بشین میخوام باهات حرف بزنم. سجادشو که گذاشت سرجاش،نشست کنارم و گفت:درخدمتم. _تو چرا انقدر تو همی؟چرا ناراحتی؟چرا دیگه زهرای همیشه نیستی؟ _چیزی نیست آبجی. _به من دروغ نگو خواهشا.باید بفهمم چت شده.بگو به من.من که غریبه نیستم. _از رفتنت یکم ناراحتم. دلیلش قانعم نکرد اما قبول کردم و بغلش کردم. _قربون آبجی خوشگلم بشم من میام بهتون سر میزنم نگران نباش.تنهات نمیزارم خواهری. به روم خندید و منم زیاد مزاحمش نشدم چون حوصله نداشت و خسته بود. از اتاقش رفتم بیرون و تو دلم گفتم:من که میدونم دردت رفتن من نیست. ناچار رفتم تو اتاقم و درو بستم. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌺•••﷽•••🌺 📌 قسمت (٥) ✍🏻 در جمله سوم نيز تعبير ؛ «مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ» تنها اشاره به راه رفتن ظاهرى نيست. 🔹زيرا راه رفتن متواضعانه هر چند کار خوبى است اما در رديف نخستين صفات برجسته پرهيزکاران قرار نمى گيرد; ✔️ ولى هرگاه اشاره به معناى وسيع مشى باشد مفهومش اين است که همه رفتارهاى آنها آميخته با تواضع است. 🔹در واقع امام(عليه السلام) به سه اصل اساسى در آغاز اين خطبه اشاره فرموده است: 💢درستکارى، ميانه روى و تواضع💢 که بر سراسر زندگى پرهيزکاران حاکم است. 🖍ادامه دارد .... ✍🏻 شرح خطبه متقين بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❤️ رمضان آمد و افطار و سحر، پی در پی با دُعایِ فرجَت روزه گشودن تا کی؟! کی شود یک سحر آقا تو شوی مهمانم؟ منتظر تا دَمِ مرگم زِ وفا می مانم... 💚 ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام صادق علیه السلام فرمود: هر كس یك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد – روح ایمان از او جدا مى‌شود.✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ و تصویری بسیار محزون و آرامش بخش سوره طارق ، با صدای ملکوتی استاد عبدالباسط عبدالصمد 📸 قدیمی ترین تلاوت تصویری موجود از استاد عبدالباسط!
اسرار روزه _7.mp3
8.34M
۷ 💥پرخوری، حیا و عفت نَفْس را کم می‌کند، و سطح درندگی و طغیان آنرا افزایش می‌دهد! ※ هرچه میلِ انسان به آسمان، بیشتر می‌شود؛ میلش به پرخوری کمتر شده، و تحمل گرسنگی برایش آسان‌تر می‌گردد. 🎤
1_115572255.m4a.mp3
823.3K
شعر عمو زنجیر باف قرآنی حجه الاسلام مدبری 👏👏👏 عمو زنجیرباف بله 🌸 زنجیر منو بافتی بله 🌺 پشت کوه انداختی بله 🌼 بابا اومده چی چی آورده 🌷 یه سوره قرآن آورده💐 سوره کوثر 😘🙏 همه باهم میخونیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ {۱} فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ {۲} إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ {۳}
خوشبختانه چند چراغ روشن شد چراغ اول 50هزارتومن چراغ دوم 10هزارتومن چراغ سوم 10هزارتومن چراغ چهارم 15هزارتومن چراغ پنجم 25هزارتومن چراغ ششم ۳۰هژارتومن چراغ هفتم 50هزارتومن چراغ هشتم 50هزارتومن چراغ نهم 100هزارتومن چراغ دهم 38هزارتومن چراغ یازدهم 50هزارتومن چراغ دوازدهم 10هزارتومن چراغ سیزدهم 10هزارتومن چراغ چهاردهم 5هزارتومن چراغ پانزدهم 20هزارتومن چراغ شانزدهم یک راس بز چراغ هفدهم 15هزارتومن چراغ هجدهم 100هزارتومن چراغ نوزدهم 20هزارتومن چراغ بیستم 30هزارتومن چراغ بیست و یکم 50هزارتومن چراغ بیست و دوم 10هزارتومن چراغ بیست و سوم 10هزارتومن چراغ بیست و چهارم 20هزارتومن چراغ بیست و پنجم 10هزارتومن ان شاءالله وجودتون سالم عاقبتتون بخیر و مال وجانتون پربرکت🌹🌹🌹
طرح ذبح قربانی جهت نابودی ویروس کرونا و سلامتی شما عزیزان جیبایِ کوچیکمون کنار هم باشه، میتونیم کارهایِ بزرگ انجام بدیم .. نیت کنیم نذرِ حضرت زهرا س شده با هزار تومن خودمون رو شریک کنیم؛ قیامت قیمتِ این مشخص میشه .. ان شالله دستتون هیچ وقت زیر دست قرار نگیره و تو نسلُ ذُریه و اولادتون بی نمازُ و کم ارادت به اهل بیت نباشه ..🤲 اگه دست و بالتون خالیه حداقل نیت کنید، خدا براتون حساب میکنه.. شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۷۳۸۲۴۰۲۴۷۸ سید یاسین حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: «مطلبی را میخواهم به داوطلبان عرض بکنم. به آن کسانی که داوطلب ریاست جمهوری میشوند -حالا شروع شده دیگر؛ الان مدّتی است که افراد پی‌درپی اعلام میکنند که میخواهند شرکت کنند- میخواهم به آنها بگویم انتظار داریم سنگینی کار را بدانید...» ۴۰۰/۱/۱
بابام داشت نماز میخوند یهو داد زد: الله اکبر، الله اکبر دویدم گفتم چیه بابا در میزنن؟... الله اکبر 😳 گوشیت زنگ خورد؟... الله اکبر 😳 مهرت گم شد؟... الله اکبر 😳 کسی طوریش شده؟... الله اکبر 😳 بو سوختنی میاد؟... الله اکبر 😳 جک جونور دیدی؟... الله اکبر 😳 گفتم خب بابا یکم راهنمایی کن..!! با عصبانیت داد زد: الله اکبر..😡😡😡 (دستشم به نشونه ی خاک بر سرت تکون داد) بعد که نمازش تموم شد گفت:خاک توسر نفهمت یه ساعته دارم میگم نزن یه کانال دیگه دارم اخبار گوش میدم😳😂 ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ ❇️مقصود از حضور قلب در نماز این است که قلب را خالى گرداند از غیر چیزى که بآن تکلم می نماید یعنى دلش و فکرش مشغول به نماز باشد و حواسش متوجه بکلمات  باشد و هر گاه دید فکرش جاى دیگر سیر می کند توجه به نماز کند 💠مام صادق (ع) مى‏فرماید: پدرم [امام باقر] (ع) مى‏فرمود: هیچ چیز براى قلب زیانبارتر از گناه نیست، چه آنکه قلب با گناه مى‏آمیزد و با آن گلاویز مى‏شود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه مى‏سازد الکافی ج : 2 ص : 268 «کان أبی (ع) یقول: ما من شی‏ء أفسد للقلب من خطیئة، إنّ القلب لیواقع الخطیئة فما تزال به حتّى تغلب علیه فیصیّر أعلاه أسفله.
🔹درک صبح🔹 شمیم اهل نظر را به هر کسی ندهند صفای وقت سحر را به هر کسی ندهند کجاست دیدۀ روشن‌دلان باطن‌بین نگاه نیک نظر را به هر کسی ندهند شنیده‌ام ز بزرگان معرفت، یاران خلوص و دیدۀ تر را به هر کسی ندهند چه داغ‌ها چه بلاها چه رنج‌ها باید یقین که سوز جگر را به هر کسی ندهند کسی که اهل شهادت نبود نا اهل است بدان که میل خطر را به هر کسی ندهند قسم به راهب نصرانی و سه سالۀ شام طواف کعبۀ سر را به هر کسی ندهند سوی حسین به فردای محشر ای یاران جواز و اذن گذر را به هر کسی ندهند دعای عهد بخوان رجعتی اگر خواهی که درک صبح ظفر را به هر کسی ندهند 📝
. رفته از دنیا جان پیغمبر شد به پا هر جا شورش محشر تسلیت احمد(۲) از جهان رفته همسر احمد رکن دین رفته از بر احمد تسلیت احمد(۲) گل باغ دین می رود امشب جان احمد از غم بود بر لب تسلیت احمد(۲) خاتم مرسل قامتش خم شد از غم همسر صبر او کم شد تسلیت احمد(۲) پیکر پاکش شد کفن امشب زین جهان امشب رفته سوی رب تسلیت احمد(۲) از غم همسر خون دل طاهاست زمزم از این غم دیده ی زهراست تسلیت احمد(۲) شد بپا زاین غم شورش محشر فاطمه سوزد همره حیدر تسلیت احمد(۲) سوزد از این غم حضرت کوثر نالد از اینکه گشته بی مادر تسلیت احمد
‼️استفاده از اسپری تنفسی هنگام روزه 🔷س 5383: مبتلا به آسم هستم و در روز چند مرتبه باید از اسپری تنفسی استفاده کنم، مصرف اسپری هنگام روزه داری چه حکمی دارد؟ ✅ج: استعمال اسپری که حاوی داروی رفع تنگی نفس است برای روزه دار اشکال ندارد و موجب بطلان روزه نمی شود. 📕منبع: leader.ir
✴️ پنجشنبه 👈 2 اردیبهشت / ثور 1400 👈 9 رمضان 1442 👈 22 آوریل 2021 🕋 مناسب های دینی و اسلامی . 🎇 اختیارات دینی و اسلامی . ❇️ روز مبارک و محمودی است برای : ✅ داد و ستد و تجارت . ✅ شروع به کار و اغاز شغل . ✅ امور زراعی و کشاورزی . ✅ قرض گرفتن و قرض دادن . ✅ و دیدار روسا نیک است . 📛 برای خرید ملک خوب نیست . 🤒 مریض امروز زود خوب می شود . 👶 مناسب زایمان و نوزاد طالب علم گردد و اعمال صالح انجام دهد . ان شاء الله 🚘 مسافرت : خوب و مفید و سودمند است 🔭احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ خرید حیوان و چارپایان . ✳️ شروع به شغل و اغاز کار . ✳️ نقل و انتقال و جابجایی . ✳️ خرید خانه و اپارتمان. ✳️ ورود به خانه نو و شهر جدید. ✳️ شروع به معالجه و آغاز درمان. ✳️ عهد و پیمان نوشتن با رقیب . ✳️ و کندن چاه و کانال نیک است ۰ 💑 امشب : امشب (شبِ جمعه) ، امید می رود فرزند از ابدال و یاران امام زمان علیه السلام گردد . ان شاء الله 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث درد و بیماری است . 💉💉حجامت فصد خون دادن . یا و فصد باعث درد اعضا می شود . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد . ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
‼️مسافرت در ماه رمضان 🔷س 5384: اگر کسی در ماه مبارک رمضان به مسافرت برود، حکم روزه اش چگونه است؟ آیا مجاز به افطار روزه می باشد؟ ✅ج: اگر بعد از ظهر مسافرت کند، باید روزة خود را نگه¬دارد، اما اگر پیش از ظهر مسافرت کند درصورتی که از شب قبل قصد سفر کرده باشد روزه‌اش باطل است؛ ولی اگر در روز قصد سفر کرده است، بنابر احتیاط واجب باید روزه بگیرد و پس از ماه رمضان هم آن را قضا کند. 📕منبع: leader.ir