☆∞🦋∞☆
🔴 ارزش انسان چقدر است⁉️
🔵 علامه جعفرے:
«میخواهید بدانید انسان چقدر #ارزش دارد ⁉️
⚠️🔴ببینیدبه چه چیزے علاقه دارد‼️ و #عشق مے ورزد،ڪسیڪه #عشقش #ماشینش استـــــ،ارزشش به همان میزان استـــــ ڪسے ڪه عشقش خانه اش استـــــ ارزشش همان اندازه استـــــ ،
💢 اما...
ڪسیڪه #عشقش_خداستـــــ،ارزشش اندازه خداستـــــ.»
🔵«هر چیز ڪه در جستن آنے،آنے»
💕💚💕
✍امام حسن مجتبی عليه السلام:
تنها چيزى كه در اين دنياى فانى، باقى مى ماند قرآن است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد. همانا نزديك ترين مردم به قرآن كسانى هستند كه بدان عمل كند، گرچه به ظاهر (آيات) آن را حفظ نكرده باشند و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه قارى و خواننده آن باشند
ارشاد القلوب، ديلمى، ص۱۰۲
💕❤️💕
#تـولد_آقامه😍
اوصاف #حسن به هر زبان باید گفت
#مدحش به عیانُ به نهان باید گفت
#میـلاد_امـام_مجتبی را امشب
تبریک به #صاحب_الزمان باید گفت
#ولادت_امام_حسن_ع_مبارک
#امام_حسنی_ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 معنی خیانت از زبان مردِ میدان
💠 اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی پیرامون دشمن درست کردند
مرتکب #خیانت شدهاند...
کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است.
ترویج فهم غلط از دشمن
حساسیت جامعه را از بین بردن
و در درون آن تفرقه درست کردن
خیانت است!
مداحی آنلاین - یک سرو ولی سرو هزاران چمن است این - مهدی رسولی.mp3
3.86M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
یک سرو ولی سرو هزاران چمن است این
یک ماه ولی ماه هزار انجمن است این
🎤 #مهدی_رسولی
#ولادت_امام_حسن_ع_مبارک
#امام_حسنی_ام
#حدیث_رمضان
💫امام صادق علیه السلام فرمود:
براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:
1 – هنگام افطار 2 – هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)✨
#طاعات_و_عباداتتان_قبول
#التماس_دعا
✴️ چهارشنبه 👈 8 اردیبهشت / ثور 1400
👈 15 رمضان 1442 👈 28 آوریل 2021
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌹میلاد با سعادت سبط اکبر رسول اکرم علیه السلام امام مجتبی علیه السلام " 3 ه.ق " .
🐪 حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه " 60 ه"
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی .
🌓امشب ساعت 20:13 قمر از برج عقرب خارج می شود.
👶 مناسب زایمان نیست .
🚘مسافرت : خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام نجوم .
🌗 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ بذر افشانی .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ جراحی چشم .
✳️ خرید باغ و زمین .
✳️ درختکاری .
✳️ استعمال دارو .
✳️ معجون گذاشتن .
✳️ و حمام رفتن خوب است .
👩❤️👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه )امشب ساعت ۲۰:۱۳ قمر از برج عقرب خارج می شود.
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث قولنج می شود.
💇♂💇 اصلاح سر وصورت باعث سرور و شادی می شود.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد .
مداحی آنلاین - معنای مروت و کرامت و شجاعت - استاد رفیعی.mp3
5.2M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️معنای مروت و کرامت و شجاعت از زبان امام حسن مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
مداحی آنلاین - کی میدونه امام مجتبی کیه؟ - استاد انصاریان.mp3
1.16M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️ #کی_میدونه_امام_مجتبی_کیه؟
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #انصاریان
ميلاد حسن(ع) خسرو دين است امشب
شادي و سرور مؤمنين است امشب
از يمن قدوم مجتبي(ع) طاعت ما
مقبول خداوند مبين است امشب
#میلاد_امام_حسن_مجتبی✨🌺
#مبارڪباد✨🌺
مداحی آنلاین - بین خوبان جهان گر چه ملاحت کم نیست - خلج.mp3
10.06M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐بین خوبان جهان گر چه ملاحت کم نیست
💐جز لبت هیچ کجا، شَهد و نمک با هم نیست
🎤حاج #حسن_خلج
👏 #مدیحه_سرایی
شب میلاد خیلی دلم شاده.mp3
4.65M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐شبِ میلادِ، خیلی دلم شادِ
💐به علی که آقای جهانه خدا داده آقازاده
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
#یاڪریم_آل_طاها💚
خبر رسید: که مادر شده است کوثر عشق
نشسته دلبر این طایفه، برابر عشق
حسن امید دو عالم، حسن برادر عشق
بیا و مژده بگیر از پدر و مادر عشق
#میلاد_امام_حسن_مجتبی✨🌺
#مبارڪباد✨🌺
مداحی آنلاین - فعالیت امام حسن مجتبی در مدینه - استاد رفیعی.mp3
4.32M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️فعالیت امام حسن مجتبی(ع) در مدینه
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
‼️وصیت بیش از مقدار ثلث
🔷س 5399: اگر میت منزل مسکونی اش را به عنوان مهریه همسر وصیت کرده باشد، آیا وصیت نافذ است؟
✅ج: اگر میت در زمان حیات منزل را به عنوان مهریه با همسرش مصالحه کرده باشد، در این صورت وصیت محسوب نمی شود و باید طبق صلح مزبور منزل تحویل ایشان گردد، و اگر منظور از وصیت مذکور این باشد که منزل را به عنوان ادای بدهی بابت مهریه به همسر بپردازید و ارزش منزل بیش از مهریه باشد، اگر مقدار مازاد بر مهریه، بیش از ثلث ترکه باشد، نفوذ وصیت نسبت به مازاد بر ثلث، بستگی به تأیید ورثه دارد.
📕منبع: leader.ir
مداحی آنلاین - گفتم غزلی در خور نامت بنویسم - صابر خراسانی.mp3
2.26M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐گفتم غزلی در خور نامت بنویسم
💐اندازه وسعم ز مقامت بنویسم
🎤 #صابر_خراسانی
👏 #شعرخوانی
مداحی آنلاین - روح بندگیمی - محمد فصولی.mp3
5.09M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐روح بندگیمی
💐عشق بندگیمی
🎤 #محمد_فصولی
👏 #فارسی #عربی #ترکی #افغانی #اردو
‼️بلعیده شدن غذای لای دندان
🔷س 5400: در یکی از روزهای ماه رمضان روزه گرفتم ولی دندان هایم را مسواک نزدم، و بدون این که باقی مانده غذاهای لابلای دندان ها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضای روزه آن روز بر من واجب است؟
✅ج: اگر علم به وجود باقی مانده غذا در بین دندان هایتان و یا علم به رسیدن آن به حلق نداشته اید و فرو رفتن آن هم عمدی و با التفات نبوده، قضای روزه بر شما واجب نیست.
📕منبع: leader.ir
‼️تزریق آمپول و سرم هنگام روزه داری
🔷س 5398: آیا #تزریق_آمپول و یا سرم در هنگام روزه مبطل روزه است؟ آیا بین انواع آمپول های تقویتی و غیر آنها و سرم های مختلف تفاوت است؟
✅ج: احتیاط واجب آن است که روزهدار از استعمال آمپولهای تقویتی و آمپولهایی که به رگ تزریق میشود و همچنین انواع سِرُمها خودداری کند ولی تزریق آمپول غیر تقویتی در عضله مانند آنتی بیوتیک یا مسکّن یا آمپول بی حسی و نیز گذاشتن دارو روی زخم یا جراحت، اشکال ندارد.
#احکام_روزه #تزریق_آمپول_هنگام_روزه
✍امام حسن مجتبی عليه السلام:
تنها چيزى كه در اين دنياى فانى، باقى مى ماند قرآن است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد. همانا نزديك ترين مردم به قرآن كسانى هستند كه بدان عمل كند، گرچه به ظاهر (آيات) آن را حفظ نكرده باشند و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه قارى و خواننده آن باشند
ارشاد القلوب، ديلمى، ص۱۰۲
💕❤️💕
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_شصت_و_پنج
"کارن"
روزای آخر بارداری لیدا بود که یک روز،یکهو دردش گرفت.
رنگش سفید شده بود و از درد به خودش میپیچید.
اولین کاری که به ذهنم رسید اینکه زنگ بزنم به زن دایی بعدشم لیدا رو بغل کنم و ببرمش تو ماشین برسونمش بیمارستان.
از درد عرق کرده بود و فقط ناله میزد. هی میگفت:کارن زود باش دارم میمیرم..تروخدا زود برو.
با بالاترین سرعت رانندگی میکردم و حواسم به هیچی نبود.
الان فقط سلامتی دخترم برام مهم بود.
رسیدیم به بیمارستان که دیدم دیگه صدای لیدا درنمیاد.
بیهوش شده بود.
ترسیدم و سریع بغلش کردم بردمش تو ساختمون بیمارستان.
_دکتررررر بیاین زنم حامله است. تروخدا به دادم برسین.
تا پرستارا برانکارد رو آوردن،زن دایی و زهرا هم رسیدن.
لیدا رو بردن اتاق عمل و بهمون گفتن دعاکنین حالش خوب نیست.
زندایی با گریه و شیون نشست رو صندلی و زهرا هم آرومش میکرد.
واقعا کلافه شده بودم. کاش کاری از دستم برمیومد.
زهرا شروع کرد به ذکر گفتن و دعاخوندن.
زندایی هم فقط میگفت خدایا دخترمو نجات بده.
دعایی بلد نبودم اما فقط امیدوار بودم که جفتشون سالم از در بیان بیرون.
هرچند دلم اصلا روشن مبود وهمش شور میزد.
هی قدممیزدم و به زهرا نگاه میکردم.
همیشه خواستنی و معصوم بود.
نیم ساعتی گذشت که در اتاق عمل باز شد و دکتر اومد بیرون.
اومد سمتم و با قیافه درهم گفت:شما پدر بچه این؟
_ب..بله چیشده اقای دکتر؟
زندایی و زهرا هم دویدن جلو.
_چیشده دکتر بگو به ما..دخترم حالش خوبه؟
دکتر به غم نگاهم کرد و گفت:متاسفانه همسرتون فوت کردن اما بچه سالمه. ما نهایت تلاشمون رو کردیم اما کاری از دستمون برنیومد.
زندایی افتاد رو دست زهرا و منم دستمو کشیدم رو پیشونیم.
اصلا باورم نمیشد.
یعنی لیدا رفته بود؟مرده بود؟
با قدم های بلند از بیمارستان بیرون رفتم و تو محوطه بیمارستان فقط قدم زدم و فکرای درهم کردم.
چرا لیدا؟مگه چیکار کرده بود؟اصلا باورم نمیشد که لیدا دیگه نیست.
من درحقش بدی کردم..خیلی بد شوهری بودم براش.
کاش برگردی و جبران کنم برات.
واقعا حس بدی داشتم. حالا باید چجوری بدیاموجبران کنم؟چیکار کنم بدون لیدا؟
چطوری بچمو بزرگ کنم؟
بدون مادر نمیتونم بزرگش کنم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_شصت_و_شش
وقتی بچمو دیدم دلم لرزید. یک دختر سفید پوست تپل که بی نهایت شبیه به لیدا بود. با بغض گرفتمش از پرستار و اشکام جاری شد.
نمیدونستم زندایی و زهرا کجان فقط میخواستم با بچه ام تنها باشم.
آروم تو بغلم خوابیده بود و دستای کوچولوش رو مشت کرده بود. دلم به حال دخترکم سوخت که قراره بی مادر بزرگ بشه.
منم که سررشته ای تو بچه داری نداشتم یا میسپردمش به مادرجون یا زندایی. دور مامان رو خط کشیدم چون بچه داری بلد نبود هه.
پرستار اومد بچه رو ازم گرفت و برد تا لباس تنش کنه و بهش شیرخشک بدن.
بمیرم برات دخترم که شیرمادر نمیخوری.
بمیرم برات دخترنازم که مثل پدرت محبت مادر نمیبینی اما عزیزدلم قول میدم برات پدرخوبی باشم.
قول میدم نزارم احساس کمبود کنی.
خبر فوت لیدا همه رو منقلب کرد و لرزوند.
سرخاکش همه میگفتن ای وای طفلی جوون بود.
طعم مادرشدن رو حس نکرد.
آخی بچه اش بی مادر چجوری بزرگ شه؟
زندایی به شدت حالش بد بود و هرروز راهی بیمارستان میشد. زهرا هم طفلی بخاطر نگه داری از مادرش جرات گریه و زاری نداشت.
البته میدونستم شبا تو اتاقش کلی گریه میکنه چون صبح هروقت میدیدمش چشماش پف داشت.
دایی انگار ده سال پیرتر شده بود و مادر جون و پدرجونم خیلی داغون شده بودن.
این وسط من دیگه با کسی حرف نمیزدم و همش دخترم تو بغلم بود و کناری مینشستم.
اسمشو گذاشته بودم محدثه چون میخواستم یک یادگاری از لیدا همیشه توخونه ام باشه.
تاچهلم یا خونه مادرجون بودم یا خونه زندایی.
محدثه فقط موقع عوض شدن ازم جدا میشد. غیر از اون همش تو بغلم بود.
انقدر خوشگل و خواستنی بود که همه دوسش داشتن. چشماش عسلی روشن بود منم دعامیکردم این رنگ بمونه رو چشمای ناز دخترم.
مراسم چهلم که تموم شد منم رفتم خونه ام. هرچی اصرار کردن که بمون، بچه میخواد عوض بشه و شیر بخوره و از این حرفا اما من قبول نکردم و رفتم خونه خودم.
باید همه چیزو یاد میگرفتم چون قرار بود تنهایی این دسته گل رو بزرگ کنم.
فکر به اینکه قراره تنهایی چه کارایی بکنم اذیتم میکرد. تا محدثه بزرگ بشه منم پیر میشم.
ولی فدای سر دخترم. بخاطرش از جونمم میگذرم.
تنها موجود دوست داشتنی دنیا فقط دخترم بود و بس.
مدتی که گذشت بیشتر کارا رو یاد گرفتم اما دیگه نمیتونستم همش توخونه باشم و سرکار نرم.
اونوقت با کدوم خرجی بچمو بزرگ میکردم؟
محدثه تقریبا دوماهه شده بود که فکری به سرم زد.
حالا که لیدا نبود و بچه منم بی مادر بود موقعیت مناسبی بود که از زهرا خاستگاری کنم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹