فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اشپزی😋
گوشت توپی با سیب رست شده🥩
کل مراحل این غذا با ۲ ادویه درست شده (نمک و فلفل سیاه)در ضمن این ترکیب فوق العاده خوشمزه و هیجان انگیزه پیشنهادم اینه که از دستش ندین
مواد لازم ۴ نفر
مواد گوشتی👇
گوشت چرخ کرده ۴۰۰ گرم
پیاز ۲ عدد
جعفری ۱ دسته
نمک ۱ قاشق مربا خوری
فلفل سیاه ۱ قاشق چ خ
پنیر موزارلا ۱۰ عدد
مواد سیب زمینی 👇
سیب زمینی کوچک ۱۰ الی ۱۲ عدد
لوبیا ۱ پیمانه
نمک و فلفل سیاه ۱ قاشق چای خوری
مواد سس گوجه
گوجه ۱۰ عدد
لیمو نصف
نمک و فلفل سیاه ۱ قاشق چایی خوری
ریحون ۱ دسته .
.
سیب و لوبیا رو بپذید و بزارید سرد بشن ،گوشت رو اماده کنید و توش پنیر پیتزا یا موزارلا بزارید و سرخ کنید ،گوشت رو داخل سس بزارید تا ابش خشک شه ،سیب و لوبیا رو با کره روغن و نمک و فلفل سیاه تفت بدین و با پنیر پارمسان سرو کنید
#آشپزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سحر با باد میگفتم:
✨حدیث آرزومندی
🌸خطاب آمد: که واثق شو،
✨به الطاف خداوندی
🌸دعای صبح و آه شب،
✨کلید گنج مقصود است
🌸بدین راه و روش میرو؛
✨که با دلدار پیوندی
#حافظ
🌹 در این لحظات
ناب بندگی التماس دعا 🌹
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرغ نواری چیپسی😍😋
این مرغ بسیار ترد و آبدار وخوشمزه هست. درست کردنش ۲۰ دقیقه زمان لازم داره.
مواد لازم:
سینه مرغ ۲ قطعه
تخم مرغ ۳ عدد
ادویه(نمک،فلفل،پاپریکا، پودر سیر) از هر کدام ۱ قاشق چایخوری
نشاسته ذرت یا ارد ۱ قاشق مریاخوری
روغن برای سرخ کردن
طرز تهیه:
سینه مرغ رو به شکل نوارهای باریک از طول برش بزنید .
۳ عدد تخم مرغ زرده و سفیده هاش رو جدا کرده زرده رو به مرغ اضافه کنید. همبنطور نمک و ادویه و ۱ قاشق مرباخوری نشاسته ذرت(یا آرد) و ۲۰ دقیقه کنار بذارید.
سفیده هارو با کمی نمک خوب بزنید تا فومی و سفید بشه .از نوارهای مرغ برداشته به سفیده آغشته کرده و در روغن داغ با حرارت ملایم سرخ کنید . هر طرف ۲ دقیقه سرخ بشه.نوش جان
#آشپزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قديما شبا بالا پشت بوم ميخوابيديم و ستاره ها رو می شمرديم و دلمون به وسعت يه آسمون بود ...
اين روزها چشم ميندازيم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمريم ...
قديما يه تلويزيون سياه و سفيد داشتيم و يه دنيای رنگی ...
اين روزا تلويزيونای رنگی و سه بعدی و يه دنيای خاكستری ...
قديما اگه نون و تخم مرغ تموم ميشد ، راحت می پريديم و زنگ همسايه رو هر ساعتی از شبانه روز می زديم و ...
اين روزها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر ميگرديم تا كه مجبور نشيم باهاش سلام عليك كنيم ...
قديما از هر فرصتی استفاده می كرديم كه با دوستا و فاميل ارتباط داشته باشيم چه با نامه چه كارت پستال و چه حضوری ...
اين روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، با هم ارتباط نداريم ...
قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگ با فک و فامیل ...
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل؟
کو اون خونه ؟
حیف
قديما توی قديما موند ...😔
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸دانی که چرا
❣ماه رمضان ماه خداست
🌸یا آنکه
❣چرا حساب این ماه جداست؟
🌸یا آنکه
❣چرا باب کرم مفتوح است؟
🌸زیرا که
❣تولد حسن عشق خداست
🌸پیشاپیش
🎉میلاد کریم اهل بیت
امام حسن علیه السلام مبارک💐
🌸🍃
#اشپزی😍
كوبيده مرغ🍢
▫️گوشت سينه مرغ ٤٥٠ گرم
▫️پياز سه عدد متوسط
▫️نمك فلفل
▫️ريحون بمقدار لازم
🔸اول پيازها رو رنده كرده ميگذاريم داخل سبد كه اب پياز گرفته بشه.
گوشت مرغ رو دوبار چرخ ميكنيم و با پياز و ادويه ها كاملا ورز ميديم نكته مثبت كوبيده مرغ اينه كه استرس ريختن از سيخ رو وقت پخت نداره .
يكمي رو هم با ريحون ساطوري مخلوط كردم.
اين مقدار گوشت شش عدد سيخ كوبيده شد
◉ روزی آیتاللهمجـتهدیتهرانی در نجفاشـرف پس از اقامهنماز دیدند که پشت سرشان آیتالله مدنی هستند و دارند گریه میکنند؛
و شانعهایشان از شدت گریه تکان میخورد...
ایشان جلو رفتند و عرض کردند:
اتفاقی افتاده است که اینگونه گریه میکنید؟!
آیتالله مدنی هم فرمودند:
یک لحظه امامزمان«عجلاللهتعالےفرجهالشریف» را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:
آقایمدنی؟ تماشاکن شیعیان من بعد از نماز سریع میروند دنبال کارشان و هیچ کدام برای فـــرج من دعا نمیکنند.
انگار نه انگار امامزمانشان غایب است❗️
📚از کتاب مهربانتر مادر__ص۲۷۴
☀️#امام_زمان «عجلاللهتعالےفرجهالشریف»
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
💫عاقبت وقت خوش
🌼 ديدار مهدی (عج) ميرسد
💫پرتو رخشنده
🌼رخسار مهدی (عج ) ميرسد
💫ميشود دنيا همه
🌼 عـدل و صفـا و يکدلی
💫وقت فيض از نعمت
🌼 بسيار مهدی (عج) ميرسد
🌼الّلهُـمَّ عَجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌼
🌼🍃
13930317_8871_128k.mp3
3.14M
🎶تبیین مسئولیت بزرگ جوانان
💠محتوای صوتی
🌱رهبر عزیز انقلاب✅
#اللهم_عجـّل_لولیـّڪ_الفـَرج🤲
#باشهـــداتــاظهــــور🌹💫✨
❌گناه
🌷روزی امام رضـا علیه السلام از ڪوچه رد مے شدند ڪه جـواني از ایشـان سوال ڪرد: شمـا گنـاه نمي تـوانیــد بڪنیـد یـا
دوست نـدارید؟
حضـرت حرڪت ڪردند و به خانه ای
رسیـدنـد ڪه چـاه فـاضـلاب خـود به بیـرون
مي ڪشیـدند.
🌷حضـرت از آن جـوان سـوال ڪردند :
آیـا تو گرسنـه ڪه مي شـوی حتي فڪر میڪني ڪه ڪمي از این نجـاست ها میـل ڪني؟
💠جـوان گفـت: هرگـز .....
🌷امـام فرمـودند:
گنـاه مانند آن نجـاست است. اگـر بر نجـس بـودن گنـاه علـم پیـدا ڪنیـم آنـگاه هـرگز خودمـان سمـت گنـاه نمي رویـم و نیـازی نیسـت ڪسي مـانع ما شـود.
💕🧡💕🧡
2_5215657346226717069.mp3
3.87M
صوت دعای مجیر
🍃التماس دعای فرج ان شاءالله🍃
🕊✨ أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق سیدتنا حضرت زینب سلام الله علیها✨🕊
بعضی از جاهای
خالی هرگز پر نمیشوند
آخر هفته است،
جاهای خالی بسیاری پر نمیشوند
جز تکرار خاطره ای و فاتحه ای
روحشون شاد
💠 #رمان_مدافع_عشـــق
✳️ #قسمت_43
❤️ #هوالعشـــق ❤️
❣❤️❣❤️❣❤️❣
میدویم و گوشه ای پناه میگیریم. لحظه به لحظه باتو بودن برایم عین رویاس...توهمانی هستی که یک ماه برایش جنگیدم! صحن سراسر نور شده بود.آب روی زمین جمع شده و تصویر گنبد را روی خود منعکس میکند. بوی گلاب و عطر خاص مقدس حال و هوایی خاص دارد. زمزمه خواندن زیارت عاشورایت در گوشم میپیچد...مگر میشود ازین بهتر؟از سرما به دستت میچسبم و بازوات رامیگیرم. خط به خط که میخوانی دلم رامیلرزانی! نگاهت میکنم چشمهای خیس و شانه های لرزانت ....
#من_پاکےات_رادوست_دارم
یکدفعه سرت را پایین میندازی...
و زمزمه ات تغییر میکند
_ منو یکم ببین
سینه زنیم رو هم ببین
ببین که خیس شدم...
عرق نوکری ببین...
دلم یجوریه...
ولی پرواز صبوریه!
چقد شهید دارن میارن از تو سوریه...
چقد...شهید...
منم باید برم...
برم ...
به هق هق میفتی...مگر مرد هم...
گویی قلبم را فشار میدهند...باهر هق هق تو!...
یک لحظه در دلم میگذرد
#تو زمینی_نیستی!... #آخرش_میپری!
#ادامہ_دارد...
❣❤️❣❤️❣❤️❣
اطلب #العشق من المهد الی تا به ابد
باید این جمله برای همه دستور شود
❣❤️❣❤️❣❤️❣
نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمے👉
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💠 #رمان_مدافع_عشـــــق
✳️ #قسمت_44
❤️ #هوالعشـــق❤
❣❤️❣❤️❣❤️❣
نعمت و کرم زمین را خیس و معطر میکند. هوا رفته رفته سردتر میشود و تو سر به زیر آرام به هق هق افتاده ای.دستهایم را جلوی دهانم میگیرم و ها میکنم،کمی پاهایم را روی زمین تکان تکان میدهم. چیزی به اذان صبح نمانده. با دستهای خودم بازوانم را بغل میگیرم و بیشتر به تو نزدیک میشوم.
چند دقیقه که میگذرد با کناره کف دستت اشکهایت را پاک میکنی و میخندی
_ فکرشم نمیکردم به این راحتی حاضر شم گریه کردنم رو ببینی...
نگاهت میکنم.پس برایت سخت است مرد بودنت را اشک زیر سوال ببرد!؟...دستهایت را بهم میمالی و کمےبخود میلرزی
_ هوا یهو چقد سرد شد!! چرا اذان نمیده...؟
این جمله ات تمام نشده صدای الله اکبر در صحن میپیچد.تبسم دل نشینی میکنی...
_ مگه داریم از این خدا بهتر؟...
و نگاهت را بہ من میدوزی...
_ خانوم شما وضو داری؟! ...
_ اوهوم
_ الان بخاطر بارون تو حیاط صف نماز بسته نمیشه. باید بریم تو ....از هم جدا شیم.
کمی مکث و حرفت را مزه مزه میکنی
_ چطوره همینجا بخونیم؟....
_ اینجا؟..رو زمین؟
ساک دستی کوچیکت را بالا مےآوری، زیپش را باز میکنی و چفیه ات را بیرون میکشی...
_ بیا! سجادت خانوم!
با شوق نگاهت میکنم. دلم نمی آید سرما را به رویت بیاورم. گردنم را کج میکنم و میگویم
_ چشم! همینجا میخونیم
تو کمی جلوتو می ایستی و من هم پشت سرت. عجب جایی نماز جماعت میخوانیم!!! صحن الرضا، باران عشق و سرمایی که سوزشش از گرماست! گرمای وجود تو! چادرم را روی صورتم میکشم و اذان و اقامه را آرام آرام میگویم. نگاهم خیره به چهارخانه های تیره و خطوط سفید چفیه ی توست.انتظارداشتم اذان و اقامه را تو زمزمه کنی،اما سکوتت انتظارم را میشکند.دستهایم را بالا می آورم تا اقامه ببندم که یکدفعه روی شانه هایم سنگینی میخوابد. گوشه ای از پارچه تیره روی چهره ام را کنار میزنم. سوئـےشرتت را روی شانه هایم انداخته ای و روبه رویم ایستاده ای....
پس فهمیدی سردم شده!فقط خواسته بودی وقتی اینکار را کنی که من حواسم نیست...
دستهایت را بالا مےآوری، ڪنارگوشهایت و صدای مردانه ات
_ اللـــــــــه اڪبر...
یڪ لحظه اقامه بستن رافراموش میکنم و محو ایستادنت مقابل خداوند میشوم.سرت را پایین انداخته ای و با خواهش و نیاز کلمه به کلمه سوره ی حمد را به زبان می آوری.آخر حاجتت را میگیری آقـــای من!
اقامه میبندم
_ دورکعت نماز صبح به اقامه عشق به قصد قربت...اللــــــه اکبر...
هوای سرد برایم رفته رفته گرم میشود. لباست گرمای خود را از لمس وجودت دارد...میدانم شیرینی این نماز زیر دندانم میرود و دیگر مانند این تکرار نمیشود. همه حالات با زمزمه تو میگذرد.
رکعت دوم،بعد از سجده اول و جمله ی "استغفرالله ربی و اتوب الیه " دیگر صدایت را نمیشنوم...حتم دارم سجده آخر را میخواهی باتمام دل و جان بجا بیاوری. سراز مهر بر میدارم و تو هنوز درسجده ای...تشهد و سلامم را میدهم و هنوز هم پیشانی ات در حال بوسه به خاک تربت حسین ع است. چنددقیقه دیگر هم...چقدر طولانی شد! بلند میشوم و چفیه ات را جمع میکنم.نگاهم را سمت سرت میگردانم که وحشت زده ماتم میبرد... تمام زمین اطراف مهرت میدرخشد از خون!!!...
پاهایم سست و فریاد درگلویم حبس میشود. دهانم را باز میکنم تا جیغ بکشم اما چیزی جز نفس های خفه شده و اسم تو بیرون نمی آید...
_ ع...ع...علے...؟؟
خادمے که در بیست قدمی ما زیر باران راه میرود،میچرخد سمت ما و مکث میکند...دست راستم را که از ترس میلرزد به سختی بالا می آورم و اشاره میکنم. میدود سوی ما و در سه قدمی که میرسد با دیدن زمین و خون اطرافت داد میزند
_ یا امام رضا....
سمت راستش را نگاه میکند و صدا میزند
_ مشدی محمد بدو بیا بدو...
انقدر شوکه شده ام که حتی نمیتوانم گریه کنم... خادم پیر بلندت میکند و پسر جوانی چندولحظه بعد میرسد و با بی سیم در خواست آمبولانس میکند.
خادم در حالیکه سعی میکند نگهت دارد بہ من نگاه میکند و میپرسد
_ زنشی؟؟؟...
اما من دهانم قفل شده و فقط میلرزم...
_ باباجون پرسیدم زنشی؟؟؟؟
سرم رابسختی تکان میدهم و ...ازفکر اینکه " نکند به این زودی تنهایم بگذاری " روی دو زانو می افتم...
❣❤️❣❤️❣❤️❣
#ادامہ_دارد...
❣❤️❣❤️❣❤️❣
نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمے👉
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💠 #رمان_مدافع_عشـــــق
✳️ #قسمت_45
❤️ #هوالعشـــق❤️
❣❤️❣❤️❣❤️❣
با گوشه ی روسری اشک روی گونه ام را پاک میکنم.
دکتر سهرابی به برگه ها و عکسهایی که در ساک کوچکت پیدا کرده ام نگاه میکند. با اشاره خواهش میکند که روی صندلی بنشینم .من هم بی معطلی مینشینم و منتظر میمانم. عینکش را روی بینی جا به جا میکند
_ امم...خب خانوم...شما همسر شونید؟
_ بله!...عقدکرده...
_ خب پس احتمالش خیلی زیاده که بدونید...
_ چی رو؟
با استرس دستهایم را روی زانوهایم مشت میکنم.
_ بلاخره با اطلاع از بیماریشون حاضر به این پیوند شدید...
عرق سرد روی پیشانی و کمرم مینشیند...
_ سرطان خون!یکی از شایع ترین انواع این بیماری...البته متأسفانه برای همسرشما...یکم زیادی پیش رفته!
حس میکنم تمام این جمله ها فقط توهم است و بس! یا خوابی که هر لحظه ممکن است تمام شود...
لرزش پاها و رنگ پریده صورتم باعث میشود دکتر سهرابی از بالای عینکش نگاهی مملو از سوالش را ہ بمن بدوزد
_ مگه اطلاع نداشتید؟
سرم را پایین میندازم ،و به نشان منفی تکانش میدهم. سرم میسوزد و بیشتر ازآ ن قلبم.
_ یعنی بهتون نگفته بودن؟....چند وقته عقدکردید؟
_ تقریبا دو ماه...
_ اما این برگه ها....چندتاش برای هفت هشت ماه پیشه! همسرشما از بیماریش با خبر بوده
توجهـے به حرفهای دکتر نمیکنم. اینکه تو...تو روز خواستگاری بہ من...نگفتی!! من ... تنها یک چیز به ذهنم میرسد
_ الان چی میشه؟...
_ هیچی!...دوره درمانی داره!و...فقط باید براش دعا کرد!
چهره دکتر سهرابی هنوز پر از سوال و تعجب بود! شاید کار تو را هیچکس نتواند بپذیرد یاقبول کند...
بغض گلویم را فشار میدهد.سعی میکنم نگاهم را بدزدم و هجوم اشک پر از دردم را کنترل کنم. لبهایم را روی هم فشار میدهم
_ یعنی...هیچ..هیچکاری...نمیشه?..
_ چرا..گفتم که خانوم.ادامه درمان و دعا.باید تحت مراقبت هم باشه...
_ چقد وقت داره؟
سوال خودم...قلبم را خرد میکند
دکتر با زبان لبهایش را تر میکند و جواب میدهد
_ با توجه به دوره درمانی و ...برگه و...روند عکسها!و سرعت پیشروی بیماری...تقریبا تا چندماه...البته مرگ و زندگی فقط دست خداست!..
نفسهایم به شماره می افتد.دستم را روی میز میگذارم و بسختی روی پاهایم می ایستم.
_ کی میتونم ببینمش؟...
سرم گیج میرود و روی صندلی میفتم. دکتر سهرابی از جا بلند میشود و در یک لیوان شیشه ای بزرگ برایم اب میریزد...
_ برام عجیبه!..درک میکنم سخته! ولی شمایی که از حجاب خودتون و پوشش همسرتون مشخصه خیلی بقول ماها سیمتون وصله...امیدوار باشید...نا امیدی کار کساییه که خدا ندارن!...
جمله آخرش مثل یک سطل آب سرد روی سرم خالی میشود...روی تب ترس و نگرانی ام...
#من_که_خدا_دارم_چرا_نگرانم؟...
❣❤️❣❤️❣❤️❣
قسمت آخر این فصل
پایان
❣❤️❣❤️❣❤️❣
نویسنده این متن👆:
#میم_سادات_هاشمے👉
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
جمعههای با ولیّ عصر ارواحنافداه 💔
🥀 عصرهای جمعهی رمضان!
ولی ...
عصر جمعههای ماه مبارک هیچ فرقی با جمعههای دیگر سال نداره ...
به همون سنگینی و همون جور غصّهدار،
مثل آدمایی که باختن،
یا رو دست خوردن!
و باید صبر کنی تا یه جمعهی دیگه برسه،
و امید به دلت برگرده ...😔
چه جمعهها که يک به يک غروب شد نيامدي ...
چه بغضها که در گلو رسوب شد نيامدي ...
💔🥀
۱۰۰ بار خواندن سوره قدر عصر جمعه
مستحبه ، هدیه حضرت ولی عصر علیه السلام ،ارواحنافداه کنیم
هرآیه یک ختم قرآن ، چه تکنیکی برای صافی
قلب 💓 مومن .
🌹👈🌹👈خواندن صدبار سوره قدر
فراموش نشود
التماس دعای فرج ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دعای هنگام افطار
🔺 اللَّهُمَّ لَكَ صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِك أَفْطَرْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ
🔺 دعای امیر المومنین هنگام افطار:
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَعَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.
🔺 دعای هنگام لقمه اول افطار:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِى.
🔺 قرائت سوره مبارکه قدر
نیز به هنگام افطار توصیه شده است .
🔺مومنین خوب خدا التماس دعا.
💠پیامبرصلى الله عليه و آله:
دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إفطارِهِ.
«دعای روزه دار هنگام افطار مستجاب است.»
📚 بحار الأنوار، ج۹۶، ص۳۱۵
🤲 افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم.
#اللهمعجللولیکالفرج
#ماه_رمضان
🍃التماس دعای فرج ان شاءالله🍃
🪀چند کار خیلی ساده که خونه مون پر از برکت و آرامش بشه 🪀🟢 🪴 🟢🪀
۱. هنگام ورود به خونه سلام کنیم،حتی اگه کسی خونه نیست، و صلوات بفرستیم.🌻
۲.صبح بعد از بیدار شدن صدقه بدیم هر چند کم، و آیه الکرسی و چهار قل بخونیم و به خونه و فرزندان مون فوت کنیم.🌻
۳. نزاریم زباله زیاد تو خونه بمونه.🌻
۴. در طول روز حداقل ده دقیقه صدای قرآن تو خونه پخش کنیم.🌻
۵. حدیث کسا بخونیم و اگر نمیتونیم صوتش رو تو خونه پخش کنیم.🌻
۶. هروقت مشاجره یا کدورتی پیش اومد یک کاسه آب نمک درست کنیم و شب تا صبح تو خونه بزاریم و صبح بریزیم دور، آب نمک انرژی های منفی رو به خودش جذب میکنه.🌻
۷. در طول روز ،پنج بار سوره توحید رو بخونیم و به امام زمان هدیه کنیم و ازشون بخوایم برای زندگی ما دعا کنن.🌻
۸.هر پول یا نعمتی که به وارد زندگیمون میشه اول شکرگزاری زبانی کنیم و بعد شکرگزاری عملی، یعنی یا صدقه بدیم از اول مال یا کسی رو هم در اون نعمت شریک کنیم که اینطوری نه تنها چیزی ازش کم نمیشه بلکه برکت میگیره و خیلی دیرتر تموم میشه🌻
۹. اسراف نکنیم ، به اندازه ی نیازمون مصرف کنیم، حواسمون به مصرف آب باشه، نسبت به نان بی احترامی نکنیم. اسراف باعث از دست رفتن نعمت ها میشه.🌻
۱۰.با مردم مدارا کنیم. با اهل خانه خوش رفتار باشیم.🌻
۱۱. نماز اول وقت بخونیم و روزی پنجاه آیه قرآن بخونیم.🌻
۱۲.دعای خیر برای همنوعان و علی الخصوص دعا برای پدر و مادر باعث برکت و رزق غیرمنتظره میشه، همیشه شنیدیم که پدر و مادر برای بچه شون دعا کنن دعاشون مستجاب میشه اما دعای فرزند در حق پدر و مادرش چه زنده باشن چه در قید حیات نباشن باعث جلب رحمت الهی میشه.🌻
۱۳.اظهار فقر نکردن و ناله نکردن . ماها عادت کردیم تا کسی رو میبینیم شروع میکنیم به ناله که وضع مون خوب نیست و گرونیه و ....درصورتیکه این کار ناشکریه، مگه خدا تا حالا ما رو لنگ گذاشته؟؟ در حدیث داریم که هرکس اظهار فقر کند ،فقیر می شود.🌻
۱۴.مداومت بر یکسری اذکار مانند: یا غنی_ یا وهاب_ یا الله_ و توسل به امام جواد علیه السلام🌻
┄┅┅┅✯✯┅┅┅┄
❀﴾﷽﴿❀
#اللهمعجللولیڪالفرج~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~
💕🧡💕🧡
♦ اعمال ایام البیض ماه مبارک رمضان
🔹آغاز شبهاى بيض [يعنى شبهاى روشن و تابناك كه عبارتند از شبهاى سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه] است و در آن سه عمل مستحب است:
1-غسل كردن
2-چهار ركعت نماز بخواند
در هر ركعت يك بار سوره «حمد» و بيست وپنج بار سوره توحيد
3-دو ركعت نماز، كه در اعمال شب سيزدهم رجب و شعبان هم بيان شده، که در هر ركعت پس از سوره «حمد» سوره هاى «يس» و «تبارك الّذى بيده الملك» و «قل هو اللّه احد» را بخواند.
🔹و در شب چهاردهم: اين نماز خوانده می شود اما چهار ركعت با دو سلام و در شب پانزدهم شش رکعت هر دو رکعت یک سلام
4-خواندن دعای #مجیر، كه هر كه آن را در ايام البيض ماه رمضان بخواند، گناهانش آمرزيده میشود هرچند به تعداد قطرات باران، و برگ درختان، و ريگ بيابان باشد.
📚مفاتیح الجنان
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─