eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چقدر کمتر جواب انسان های منفی رو بدید آرامش بیشتری خواهیدداشت. به خاطر حرف مردم زندگیتو خراب نکن این مردم‌ اگر پیامبر هم بودند هزار ایراد از کار خدا میگرفتند ؛ شما که جای خود دارید ...!!! 👤دکتر الهی قمشه ای 💕💝💕💝
کودکی‌ام نشسته بود روی سه‌چرخه شیطنت می‌کرد. بوق می‌زد. دلخوش بودم به بودنش. یکهو حواسم پرت شد، رکاب زد و دور شد. آنقدر تند و سریع از من دور شد که من به گرد پایش هم نرسیدم. کاش کسی چرخ‌های سه‌چرخه‌اش را پنچر می‌کرد. کاش می‌ایستاد تا کمی نفس تازه کند. کودکی که هیچ‌گاه خسته نمی‌شود، هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود... 💕❤️💕❤️
📚عوامل آرامش در قبر مطابق روایات معتبر در منابع حديثي شیعه، عواملي چند، موجب آرامش در قبر می شود: 🌹۱. خواندن نماز لیله الدفن(وحشت) دو رکعت است؛ در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آيه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود. 🌹۲. دوستی پیامبر(ص) و اهل بيت(ع) پیامبر اکرم(ص): رابطه دوستی با من و اهل بیتم، در هفت موقعیت حساس که هول و هراس آن ها خیلی بزرگ است، سود بخش می باشد؛ هنگام مرگ، در قبر، وقت رستاخیز، هنگام دریافت نامه عمل، زمان حسابرسی، هنگام سنجش اعمال و زمان عبور از صراط. بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۸ 🌹۳. سازگاری زن و شوهر امام صادق (ع): مردی که بر اخلاق همسری بد اخلاق صبر کند و به حساب أجر الهی بگزارد، خداوند پاداش شکرگزارن را به او خواهد داد. وسائل الشيعه، ج۴، ص۱۲۲ پيامبر اکرم (ص): عذاب قبر از سه طايفه از زنان برداشته خواهد شد و با فاطمه(س) دختر محمد (ص) محشور مي شوند. زنی که بر غیرت (وتعصب بیجا و بددلی) شوهرش شکیبا باشد؛ زنی که در برابر بد اخلاقی همسرش صبور باشد، زنی که مهر خود را به همسرش ببخشد. خداوند به هر یک از آن ها ثواب هزار شهید و یک سال عبادت را می بخشد. وسائل الشيعه، ج۲۱، ص۲۸۵ 🌹۴. اقامه نماز پیامبر اعظم(ص): نماز شفیع نمازگزار نزد ملک الموت، مونس در قبر، بستری نیکو در قبر و پاسخ به سؤال نکیر و منکر می باشد. بحارالأنوار، ج۸۲، ص۲۳۱ 🌹۵. خواندن قرآن کریم مطابق روایات سوره های زیر باعث بر طرف شدن عذاب قبر می شود: نساء هر جمعه، مداومت بر خواندن زخرف، خواندن تکاثر وقت خواب، یس قبل از غروب، ملک بالای سر میت 💕💙💕💙
📚بسم الله بگو و برخیز روزی خانمی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورده بود زیرا پزشکان لبنان از معالجه دختر فلجش نا امید شده و به اصطلاح او را جواب کرده بودند. زن با دختر فلج خود نزدیک حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به پزشک دمشقی مراجعه نماید تا این که روز عاشورا فرامیرسد و او می بیند که مردم دسته دسته به طرف محلی که حرم مطهر حضرت رقیه (علیها السلام) در آنجاست می روند، از مردم شام می پرسد: اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین (علیه السلام) است او نیز دختر فلج خود را در منزل تنها گذاشته و درب خانه را می بندد و به حرم حضرت می رود و به حضرتش متوسل می شود و گریه می کند تا به حدی که غش نموده و بی هوش برزمین می افتد در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو و به منزل برو چون دخترت تنها است و خداوند او را شفاده داده است. زن برخاسته و به طرف منزل حرکت می کند وقتی که به خانه می رسد درب منزل را می زند ناگهان با کمال تعجب می بیند که دخترش درب را باز می کند! مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیه وارد اتاق شده و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم من گفتم: نمی توانم چون فلج شده ام آن دختر گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم تا بلند شوی و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم و دیدم که تمام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید. آن دختر ( حضرت رقیه) (علیها السلام به من گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین (علیه السلام) مسلمان شد 📚 داستان هایی از بسم الله الرحمن الرحیم به نقل از: سحاب رحمت۷۷۷ 💕💜💕💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با زندانی ایرانی ابوغریب که تصاویر شکنجه‌ شدن‌هایش معروف شده بود اما تاکنون مصاحبه‌ای نکرده بود. یا ادرکنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 🌸خدای خوبم ! یاریم کن براین باور برسم که زندگی ام پس از دستان قدرتمند تو در دست تلاش و باورهای خودم است... 🌸پس ای مهربان یاری ام کن، مرا در تمام مراحل زندگی قدم به قدم راهنمایی کن .‌ همراهم باش در شکست ها و ناموفقیت ها... 🌸بارالها من از دستان پر مهرت انتظار زندگی سرشار از رحمت دارم، چون قدرتت را باور دارم و تردیدی در آسمان اجابتت ندارم. 🌸خدای خوبم ، یاریم کن تا امید و صبر را در خودم پرورش دهم ، تو رهایم مکن ای قادر مطلق و مهربان... 🌸الهی به امیدتو نه خلق روزگار... 🌸🍃
❤️🌷شروع هفته تون عالی 🌾🌷اول هفته تون پراز انرژی 🌼🦋روزهای زندگیتون شیرین 🌾🌷قلبتون روشن از مهربانی 🌼🦋خانه امیدتون فقط خدا 🌾🌷و نگاه حق همیشه 🌼🦋همراهتان باشه 🌸🍃
EzdevajHazratAliVaZahra1400[02].mp3
2.02M
🌠☫﷽☫🌠 🌸 یه آسون (سرود) 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
اول از همه بادمجان هامون رو حلقه ای کرده روشون نمک پاشیده تا تلخیشون بره بعد نیم ساعت با یه دستمال خشکشون کرده در روغن داغ سرخشون میکنیم مرغمون رو (ترجیحا ماهیچه) پخته و از استخوان جداشون میکنیم برای تهچین ابتدا یک لیوان ماست سفت(ترجیحا سون) دو عدد زده تخم مرغ یک ق غ روغن مایع سه ق غ گلاب غلیظ و دو ق غ زعفرا ن غلیظ و نوک انگشت نمک رو خوب هم میزنیم.من چهار پیمانه برنج رو ابکش کردم و در مایعی که درست کردیم خوب مخلوط کردم.ته ظرفمون روغن ریخته و دیواره هاش رو هم چرب میکنیم. نصف برنجمون رو ریخته و مرغ ریش ریش شدمون رو که با زعفران خوب اغشته کردیم و بادمجانهای حلقه ای سرخ شده رو وسط برنجمون میدیم و باقی برنج رو ریخته با پشت قاشق کمی فشار میدیم روغن حیوانی چند قاشق روش میدیم و حدود یک ساعت میذاریم خوب دم بکشه.توی ظرف سرو برگردونده و به دلخواه تزئین کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌👌👌 شرط خدایی بودن آیت‌الله خامنه‌ای در مراسم خطبه عقد آقای مرتضی الویری: 🔹اگر چنانچه یک انسان مسلمان، یک بخشی از زندگی‌اش را برای خدا قرار داد و در راه خدا قرار داد و دیگر بخشها را نه، این انسان صددرصد یک انسان خدایی و توحیدی نیست. 🔹شرط خدایی بودن به طور کامل این است که دربست و به‌طور کامل همه‌ نمود‌های زندگی این انسان در راه خدا و برای خدا باشد. از جمله همسر گرفتن و از جمله فرزنددار شدن، از جمله آینده‌ی این فرزندان.
‍ 🍃🌸شروع هفته را پر برکت کنیم دهانمان را خوشبو کنیم به ذکر شریف صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ(ص) و خاندان پاک و مطهرش 🌸🍃 🌸اَللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلی ٰمُحَمَّدٍ 💖وَّ آلِ محمد 🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش جرج‌بوش(پدر) بعد از ساقط کردن ایران با ناو جنگی در خلیج فارس: من هرگز از طرف آمریکا عذرخواهی نمی‌کنم! برایم مهم نیست که حقیقت چیست!
❤️ صلّی‌ الله‌ عليه‌ وآله فرمودند: 🍃 پاره‏‌ای از تن من در سرزمین دفن می‏شود که هیچ گرفتاری او را زیارت نمی‏کند، جز این که خداوند پریشانی را از او می‏زداید و هیچ گنهکاری به زیارت او نائل نمی‏شود، مگر آن که خداوند گناهانش را می‏آمرزد. 📖 وسائل الشیعه  ج۱۰ ص۴۳۷.
🌱ما منتظریم... از سفر برگردی سرشارتر از صبح سحر برگردی... 🌱با شوق به پیشوازتان می‌آییم گل می‌دهد این باغ اگر برگردی! تعجیل در فرج مولایمان صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃زندگی رقص نجیبی ست که از چشمه ی بودن، جاریست رقص یک شاپرک بازیگوش لای یک دسته گل ِ یاس معطر در باغ رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذان… که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند رقص کِرمی شب تاب که شبیه تپش ِ خورشید است زندگی شعر نجیبی ست که در دفتر ِ اندیشه ی این گنبد ِ دَوار پر از قافیه است چه کسی گفت خدا شاعر نيست🌸🍃 🌸🍃
تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس درگذشت 🔹کونیکو یامامورا، مادر شهید محمد بابایی از شهدای دفاع مقدس به‌علت بیماری ظهر امروز در بیمارستان خاتم‌الانبیای تهران به فرزند شهیدش پیوست
"صبح آمده" 🌤 با هزار و یک عشق و نوید بگشا تو به روی زندگی ، سطر جدید ....   با "رقص و سرور" شاخه ساران جوان هم نغمه شویم و پر کنیم درس امید... سلام دوستان ♡ صبح_شنبه تون☕️ سرشار از عشق و خوشبختی☃️❣ 🌸🍃
هر آنچه میگیریم برای چیزهایی است که بخشیده ایم هیچ وقت بخشندگی را فراموش نکنیم
هدف مانند یک قطب‌نماست... به انسان کمک می‌کند تا در هر شرایطی مسیر درست را پیدا کند.
🍞 😋 ▫️پنیر سفید یک پیمانه ▫️پنیر پیتزا یک پیمانه. ▫️روغن زیتون یک دوم پیمانه. ▫️آرد دو پیمانه. ▫️بیکینگ پودر سه قاشق چایخوری. ▫️جعفری ساطوری شده یک پیمانه. ▫️تخم مرغ سه عدد. ▫️شیر کم چرب یک پیمانه. ▫️نمک و فلفل کمی 🔸ابتدا فر رو روی درجه 180 درجه گرم میکنیم جعفری ها رو ساطوری کرده و در یک ظرف پنیر سفید و پنیر پیتزا رو با هم مخلوط می‌کنیم، تخم مرغ ها رو افزوده مخلوط می کنیم تا پف کند، روغن و شیر به همراه نمک و فلفل رو اضافه کرده خوب هم می زنیم، سپس‌ آرد و بیکینگ پودر الک شده رو کم‌کم اضافه و مخلوط می‌کنیم در پايان جعفری خرد شده رو افزوده به کمک لیسک هم می زنیم و در قالب چرب شده، فر 180 درجه به مدت 35 دقیقه قرار می دهیم تا روی کیک کاملا طلایی شود .
: هرگز اجازه نمی دهم من حس خاصی نسبت به ایران داشتم … مادر بزرگم جزء چند هزار پناهنده لهستانی بود که در زمان جنگ جهانی دوم به ایران پناه برده بود … اون همیشه از خاطراتش در ایران برای من تعریف می کرد … اینکه چطور مردم ایران علی رغم فقر شدید و قحطی سختی که با اون دست و پنجه نرم می کردند … با سخاوت از اونها پذیرایی می کردن … از ظلم سلطنت و اینکه تمام جیره مردم عادی رو به سربازهای روس و انگلیس می داد … و اینکه چطور تقریبا نیمی از مردم ایران به خاطر گرسنگی مردن … شاید این خاطراتی بود که در سینه تاریخ دفن شده بود … اما مادربزرگم تا لحظه ای که نفس می کشید خاطرات جنگ رو تعریف می کرد … متین برای من، یک مسلمان ایرانی بود … خوش خنده، شوخ، شاد و بذله گو … جوانی که از دید من، ریشه و باقی مانده مردم مهمان نواز، سرسخت و محکم ایران بود … و همین خصوصیات بود که باعث شد چند ماه بعد … بدون مکث و تردید به خواستگاری اون جواب مثبت بدم و قبول کنم باهاش به ایران بیام … همه چیز، زندگی و کشورم رو کنار بگذارم تا به سرزمینی بیام که از دید من، مهد و قلمرو اسلام، اخلاق و محبت بود … رابطه من، تازه با خانواده ام بهتر شده بود … اما وقتی چشم پدرم به متین افتاد به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد … فکر می کردم به خاطر مسلمان بودن متینه … ولی محکم توی چشمم نگاه کرد و گفت … – اگر می خوای با یه مسلمان ازدواج کنی، ازدواج کن … اما این پسر، نه … من هرگز موافقت نمی کنم … و این اجازه رو نمیدم … ادامه دارد.... 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 نويسنده:سيد طاها ايماني 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
: تقصیر کسی نیست پدر و مادر متین و عده دیگه ای از خانواده شون برای استقبال ما به فرودگاه اومدن … مادرش واقعا زن مهربانی بود … هر چند من، زبان هیچ کس رو متوجه نمی شدم ولی محبت و رسیدگی اونها رو کاملا درک می کردم … اون حتی چند بار متین رو به خاطر من دعوا کرده بود که چرا من رو تنها می گذاشت و ساعت ها بیرون می رفت … من درک می کردم که متین کار داشت و باید می رفت اما حقیقتا تنهایی و بی هم زبونی سخت بود … اوایل، مرتب براشون مهمون می اومد … افرادی که با ذوق برای دیدن متین می اومدن … هر چند من گاهی حس عجیبی بهم دست می داد … اونها دور همدیگه می نشستن … حرف می زدن و می خندیدن … به من نگاه می کردن و لبخند می زدن … و من ساکت یه گوشه می نشستم … بدون اینکه چیزی بفهمم و فقط در جواب لبخندها، لبخند می زدم … هر از گاهی متین جملاتی رو ترجمه می کرد … اما حس می کردم وارد یه سیرک بزرگ شدم و همه برای تماشای یه دختر بور لهستانی اومدن … کمی که می نشستم، بلند می شدم می رفتم توی اتاق … یه گوشه می نشستم … توی اینترنت چرخی می زدم … یا به هر طریقی سر خودم رو گرم می کردم … اما هر طور بود به خاطر متین تحمل می کردم … من با تمام وجود دوستش داشتم … اون رو که می دیدم لبخند می زدم و شکایتی نمی کردم … با خودم می گفتم بهش فشار نیار آنیتا … سعی کن همسر خوبی باشی … طبیعیه … تو به یه کشور دیگه اومدی … تقصیر کسی نیست که زبان بلد نیستی … ادامه دارد.... 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 نويسنده:سيد طاها ايماني 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
: غیرقابل اعتماد پدرم خیلی مصمم بود … علی رغم اینکه می گفت به خاطر مسلمان بودن متین نیست اما حس من چیز دیگه ای می گفت … به هر حال، من به اذن و رضایت پدرم نیاز داشتم … هم مسلمان شده بودم و هم اینکه، رابطه ما تازه داشت بهتر می شد … با هزار زحمت و کمک مادرم، بالاخره، رضایت پدرم رو گرفتیم… اما روز آخر، من رو کنار کشید … – ببین آنیتا … من شاید تاجر بزرگی نیستم اما تاجر موفقی هستم … و یه تاجر موفق باید قدرت شناخت آدم ها رو داشته باشه … چشم های این پسر داره فریاد میزنه … به من اعتماد نکنید … من قابل اعتماد نیستم … من، اون روز، فقط حرف های پدرم رو گوش کردم اما هیچ کدوم رو نشنیدم … فکر می کردم به خاطر دین متین باشه… فکر می کردم به خاطر حرف رسانه ها در مورد ایرانه … اما حقیقت چیز دیگه ای بود … عشق چشمان من رو کور کرده بود … عشقی که من نسبت به اسلام و ایران مسلمان داشتم رو … با زبان بازی ها و نقش بازی کردن های متین اشتباه گرفته بودم … و اشتباه من، هر دوی اینها رو کنار هم قرار داد … ما با هم ازدواج کردیم … و من با اشتیاق غیر قابل وصفی چشمم رو روی همه چیز بستم و به ایران اومدم … ادامه دارد.... 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 نويسنده:سيد طاها ايماني 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁