eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.5هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باید ببینیم کدوم سلبریتی‌ این روزا واکنش نشون میده!!!🧐 📝 پاورقی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعجیل در ظهور حتما ببینید کامل ببینید با حوصله لطفاً خیلی مهمه این صحبت‌های دکتر علی تقوی
✨﷽✨ 🔴 ایمان، اعتماد، امید 1️⃣ روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند. در روزی كه براى دعا جمع شدند تنها یک پسربچه با خود چتر داشت. 🔰این یعنی ایمان... 2️⃣ كودک یک‌ساله‌اى را تصور كنيد، زمانی كه شما او را به هوا پرت می‌كنيد او می‌خندد زيرا می‌داند او را خواهيد گرفت. 🔰اين يعنى اعتماد... 3️⃣ هر شب ما به رختخواب می‌رويم، هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برمی‌خيزيم، با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوک می‌كنيم. 🔰 اين يعنى اميد...
✍آیت الله حاج آقا محسن فقیهی: یکی از مشکلات این است که خود را نساخته‌ایم و وقتی خود را نساخته‌ایم هی قرآن، روایت و درس می‌خوانیم اما تکبرمان هم بیشتر می‌شود؛ از مردم فاصله می‌گیریم، حوصله نداریم کسی کنارمان بیاید و باید وقت بگیرند. این‌ها همه ریشه در خودبرتربینی دارد و این ریشه بیشتر باعث بدبختی می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهمیت سکوت و بردباری در زندگی مشترک 👤 استاد فاطمی‌نیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍وقتی فقیر داریم چرا به فلسطین کمک می کنیم ؟! ✅ بسیار دقیق و علمی
رویارویی عیان جبهه حق و باطل این رویارویی روز به روز عیان تر و در عین حال زیباتر می شود؛ روزهای سرنوشت ساز و در عین حال شعف انگیزی در راه است. جبهه شیطانی عالم هیچگاه تا این حد در مقابل جبهه حق ضعیف و دست و پا بسته نبوده است. جبهه مقاومت امروز نماینده قطعی جبهه حق است و رژیم صهیونیستی نوک پیکان جریان شرور عالم. ما در آستانه پیروزی های بزرگی قرار داریم که البته از میدان خون و عرق به دست خواهد آمد و این مبارزه خالصانه است که سرنوشت پیروز میدان را مشخص خواهد کرد. سفر امروز امیرعبداللهیان به لبنان و سوریه پیامی روشن به جبهه اشرار است؛ مقاومت متحد، بابرنامه و با عزم محکم در میدان است. اسرائیل به ته خط رسیده و یا بابد وارد نبرد آخرالزمانی با مقاومت شود که نابودی اش قطعی است و یا آنکه شکست را پذیرفته و به قواعدش تن دهد. نتیجه این جنگ آینده ژئوپلتیک منطقه را ترسیم خواهد کرد. اینبار "این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست"!
InShot_۲۰۲۳۱۰۱۳_۱۹۴۰۳۲۰۳۴_۱۳۱۰۲۰۲۳.mp3
11.94M
🕊🐞 ༺◍⃟👧🏻🧒🏻჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ رویکرد👈 با همدیگر دوست باشیم ❤️
یکشنبه 👈23 مهر/ میزان 1402 👈29 ربیع الاول 1445👈 15 اکتبر 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت 14:38 قمر وارد برج عقرب می شود. 📛و سه شنبه ساعت 23:08 قمر از برج عقرب خارج می شود. 🌓عزیزان بزرگوار سلام... قمر در عقرب دو عنوان دارد. ❇️قمر در برج عقرب. ❇️قمر در صورت فلکی عقرب. ❤️نظر بیشتر علماء و علامه حسن زاده آملی رضوان الله علیه بر رعایت قمر در برج عقرب است. و احتیاط کردن بعد از خروج از برج به میزان یکروز است. 🔷ساعات قمر در برج عقرب و قمر در صورت فلکی عقرب به شکل دقیق و لحظه ای در تقویم همسران آمده ولی ملاک امور برج است نه صورت. ⭐️ احکام دینی و اسلامی ❇️امروز قبل از ورود ماه به برج عقرب برای امور زیر خوب است: ✅آغاز مسافرت. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅خواستگاری عقد و عروسی. ✅تاسیس امور خیریه. ✅و تعمیر و عمران روستا و شهر خوب است. 👼 مناسب زایمان و نوزاد شجاع و صبور خواهد بود. ✈️ مسافرت: آغاز مسافرت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز تا عصر :قمر در برج میزان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️فروش جواهرات. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️خوردن نوشیدنی های دارویی. ✳️و عقد و ازدواج خوب است. 🔵امور کتابت حرز و بستن و نماز آن تا ساعت 12:30 خوب است. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث گوشه گیری و انزوا می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث نجات از بیماری می شود. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
※بین الطلوعین واژه عجیبی است! واژه‌ای که صفی از مفهوم در امتدادش ردیف می‌شود. هر طلوعی، در پس  یک طلوع دیگر اتفاق می‌افتد! از لحظه‌ای که خط سپیدی دلِ  سیاهی را می‌شکافد، جریان طلوع شروع می‌شود؛ تا آنکه کم‌کم سپیدی قدرت گرفته و بر سیاهی غالب می‌شود! آنوقت دیگر سراسرِ آسمان را نور دربر می‌گیرد، و ذره‌ای از سیاهی باقی نمی‌ماند. بین‌الطلوعین را لحظه‌ی رفت و آمد تمام فرشتگان روز و فرشتگان شب در زمین می‌دانند! فقط همین فاصله است که تمام ملائک خداوند در زمین حضور دارند، و انرژی زمین به بالاترین سطح ممکن می‌رسد. شناخت باطن بین‌الطلوعین، و حقیقت ماجرای طلوع، مقدمه‌ی فهم زمانی که در آن هستیم. جریان حق طلوع اولش را از سر گذرانده، و در حال قدرت برای غالب شدن بر سیاهی است. نور که بالغ شود؛ همه‌ی جهان را فرا خواهد گرفت در .... طلوع دوم !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥روحیه را ببینید! مردم در محوطه‌ بیمارستانی در غزه جمع شده‌اند و مثل هر روزِ این ۷۰ سال مقاومتشان، تکبیر می‌گویند و «بالرّوح، بالدّم، نفدیك یا أقصی» می‌خوانند. هر کدامشان یا عزیز از دست داده، یا خانه‌اش مقابل چشمش ویران شده. خبری از مواد غذایی و آب آشامیدنی نیست. برقی هم اگر هست، از ته‌مانده ذخایر سوختشان تأمین می‌شود که به زودی از آن هم خبری نخواهد بود. از دست سازمان‌های بین‌المللی هم هنوز کاری بر نیامده. حکّام عربی هم انگار جز تأسف خوردن برای وضعیت فعلی کار دیگری بلد نیستند اما این مردم گویی دلخوشی‌شان چیزی ماورای معادلات زمینی تحلیلگران شرق و غرب دنیاست. این جوانان را چه سلاحی قرار است تسلیم کند؟ این‌ها آماده‌اند تا دشمن وارد غزه شود تا سربازان متجاوز را زیر پا له کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ پاسخ کوبنده نماینده کویت در سازمان ملل به توهین های نماینده رژیم صهیونیستی نسبت به 🔵جدّا کویت چه نماینده ی شجاع و غیور و باشرافتی در سازمان ملل دارد.‌ هزاران درود بر این مرد غیرتمند. ✅واقعا آبروی کشورهای عربی را خرید که نماینده رژیم صهیونیستی را از جلسه بیرون انداخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ اتفاقی کم‌سابقه در حکومت خاندان سلمان؛ دعاهای مکرر خطیب مسجد الحرام برای مردم فلسطین و قدس 🔺پیش از به قدرت رسیدن ملک سلمان و به ویژه در دوره نفوذ اسلامگرایان در عربستان دعا برای آزادی فلسطین و حتی لعن و نفرین صهیونیست‌ها امری رایج در خطبه‌ها حرمین شریفین مکه و مدینه به شمار می‌آمد. 🔺این شبه‌سنت پس از سرکوب اخوان در عربستان رفته رفته رنگ باخت و پس از آغاز اصلاحات بن‌سلمانی و در سایه تنش‌زدایی با صهیونیست‌ها، با فشار حاکمیت به طور کلی از مساجد عربستان برچیده شد. 🔺اما امروز در کمال تعجب نمازگزاران شاهد این بودند که عبدالرحمن السدیس با گریه و تضرع میگفت، «خدایا فلسطینیان را یاری کن، و برای کشته‌شدگان‌شان پاداش شهادت بنویس
داستان# کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد . پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد ! استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند . در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عوض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد . بعد از 6 ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود . استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد ، سرانجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان ، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد ! سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری ، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری انتخاب گردد . وقتی مسابقات به پایان رسید ، در راه بازگشت به منزل ، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید ، استاد گفت : دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی ، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی را نداشتی ! 👌یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کنی ، راز موفقیت در زندگی داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از « بی امکانی » به عنوان نقطه قوت است.
به خدا گفتم : بیا جهان را قسمت کنیم آسمان مال من، ابرهایش مال تو دریا مال من، موج هایش مال تو ماہ مال من، خورشید مال تو خدا خندہ ای کرد، و گفت تو بندگى"كن همه چيز مال تو، حتى من...
🖇 🌱 نمےدونـم‌چرا: وقت‌نداریـم‌نمـاز‌بخۅنیم! وقت‌نداریـم‌قــرآن‌بخۅنیم! وقت‌نداریـم‌بـا‌خـدا‌حرف‌بزنیم! وقت‌نداریـم‌بـا‌امام‌زما‌ن‌حرف‌بزنیم! امـا۲۴ساعـتہ‌این‌گوشۍ‌دستمونہ..! -حقیقتا‌به خودمون بیایم!🤕🚶
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتادو نهم : اوج مظلومیت ( بخش اول) 👤 راوی : مهدی رمضانی انتهاي کانال يک انحناء داشــت، ابراهيم و چند نفر ديگر، شهدا را به آنجا منتقل کردند تا از ديد بچه ها دور باشند. مجروحين را هم به گوشه اي از کانال برد تا زير آتش نباشند. ابراهيــم در آن روزها با نداي اذان، بچه ها را براي نماز آماده ميکرد. ما در آن شرايط سخت، در هر سه وعده نمازجماعت برگزار ميکرديم! ابراهيم با اين كارها به ما روحيه ميداد و همه نيروها را به آينده اميدوار ميكرد. دو روز بعــد از شــروع عمليات، و بعد از پايان ناموفــق مرحله دوم، تلاش بچه ها بيشــتر شد! ميخواستيم راهي را براي خروج از اين بن بست پيدا کنيم. در آخرين تماسي که با لشکر داشــتيم، سردار)شهيد( حاجي پور با ناراحتي گفــت: هيچ کاري نميتوانيم انجام دهيــم، اگر ميتوانيد به هر طريق ممکن عقب بيائيد. پنجشنبه 21 بهمن بود که از روبرو و پشت سر ما، صداي تانک و نفربر بيشتر شد! بچه ها روي ديواره کانال را کنده و حالت پله ايجاد کردند. برخــي فکر کردند نيروي کمکي براي ما آمده، امــا نه، محاصره ما تنگتر شده بود! کماندوهاي عراقي تحت پوشــش تانکها جلو آمدند. آنها فهميده بودند که در اين دشت، فقط داخل اين کانال نيرو مانده! يادم هست که يک نوجوان به نام )شهيد( سيد جعفر طاهري قبضه آرپيجي را برداشت و از پله ها بالارفت و با يک شليک دقيق، تانک دشمن را زد. همين باعث شد که آنها كمي عقب نشيني کنند. بچه ها هم با شــليک پياپي خود چند نفر از کماندوهاي عراقي را کشتند و چند نفر از نيروهائي که خيلي جلو آمده بودند را اسير گرفتند. در آن شرايط سخت، حالا پنج اسير هم به جمع ما اضافه شد! نبود آب و غذا همه ما را کلافه کرده بود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
🍀 سلام بر ابراهيم ۱🍀 💥 قسمت هشتاد و نهم: اوج مظلومیت ( بخش دوم) 👤 راوی: مهدی رمضانی بيشتر نيروها بيرمق و خسته در گوشه و کنار کانال افتاده بودند. تانکهائي که از کانال فاصله گرفتند، بلندگوهاي خود را روشــن کردند! فردي که معلوم بود از منافقين است شروع به صحبت کرد و گفت: ايرانيها، بيائيد تســليم شويد، کاري با شــما نداريم، آب خنک و غذا براي شما آماده است، بيائيد... و همينطور ما را به اسير شدن تشويق ميكرد. تشــنگي و گرسنگي امان همه را بريده بود. چند نفر از بچهها گفتند: بيائيد برويم تســليم شــويم، ما وظيفه خودمان را انجام داديم، ديگر هيچ اميدي به نجات ما نيست. يکي از همان نوجوانان بسيجي گفت: اگر امروز ما اسير شديم و تلويزيون عراق ما را نشان داد و حضرت امام ما را ببيند و ناراحت بشود چه کار کنيم؟ مگر ما نيامديم که دل امام را شاد کنيم؟ همين صحبت باعث شــد که کســي خود را تسليم نکند. ابراهيم وقتي نظر بچهها را فهميد خوشحال شد و گفت: پس بايد هر چه مهمات و آذوقه داريم جمع کنيم و بين نيروها تقسيم کنيم. هرچه آب و غذا مانده بود را به ابراهيم تحويل داديم. او به هر پنج نفر يک قمقمه آب و کمي غذا داد . به آن پنج اســير عراقي هم هر كدام يک قمقمه آب داد!! برخي از بچهها از اين کار ناراحت شــدند، اما ابراهيم گفت: »آنها مهمان ما هستند« مهماتهــا را هم جمع کرديم و در اختيار افراد ســالم قرار داديم تا بتوانند نگهباني بدهند. سحر روز بعد يعني 22 بهمن، تانکهاي دشمن کمي عقب رفتند! تعدادي از بچهها از فرصت استفاده كرده و در دستههاي چند نفره به عقب رفتند، اما برخي از آنها به اشتباه روي مين رفتند و... 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد و نهم : اوج مظلومیت ( بخش سوم) 👤 راوی: مهدی رمضانی ساعتي بعد حجم آتش دشمن خيلي زيادتر شد. ديگر هيچكس نميتوانست كاري انجام دهد. عصــر 22 بهمن، کماندوهاي دشــمن پــس از گلوله باران شــديد کانال، خودشــان را به ما رســاندند! يکدفعه ديديم که لوله اسلحه عراقيها از بالاي کانال به طرف ما گرفته شد! يک افسر عراقي از مسير پله اي که بچه‌ها ساخته بودند وارد کانال شد. يک سرباز هم پشت سرش بود. به اولين مجروح ما يک لگد زد. وقتي فهميد که او زنده اســت، به ســرباز گفت: شليک کن. سرباز هم با تير زد و مجروح ما به شهادت رسيد. مجروح بعدي يک نوجوان معصوم بود که افسر بعثي با لگد به صورت او زد! بعد به سرباز گفت: بزن سرباز امتناع کرد و شليک نکرد! افسر عراقي در حضور ما سر او داد زد. اما سرباز عقب رفت و حاضر به شليک نشد! ُ افسر هم اسلحه کلت خودش را بيرون آورد و گلوله اي به صورت او زد. سرباز عراقي در کنار شهداي ما به زمين افتاد! افسر عراقي هم سريع از کانال بيرون رفت! بعد به نيروهايش دستور شليک داد و... دقايقي بعد عراقيها، با اين تصور که همه افراد داخل کانال شهيد شده‌اند، برگشــتند. ديگر صداي تيراندازي نميآمد. با غروب آفتاب سکوت عجيبي در فکه ايجاد شد! من و چندين نفر ديگر که در ميان شهدا، زنده مانده بوديم از جا بلند شديم. کمي به اطراف نگاه کرديم. کســي آنجا نبود. بيشــتر آنهــا که زنده بودند جراحت داشتند. هوا كاملا تاريک بود که حرکت خودمان را آغاز کرديم و قبل از روشن شدن هوا خودمان را به نيروهاي خودي رسانديم و... 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود : اسارت( بخش اول) 👤 راوی: امير منجر از خبر مفقود شــدن ابراهيم يك هفته گذشــت. قبــل از ظهر آمدم جلوي مسجد، جعفر جنگروي هم آنجا بود. خيلي ناراحت و به هم ريخته. هيچكس اين خبر را باور نميكرد. مصطفي هم آمد و داشــتيم در مورد ابراهيم صحبــت ميكرديم. يكدفعه محمد آقا تراشكار جلو آمد. بيخبر از همه جا گفت: بچه ها شما كسي رو به اسم ابراهيم هادي ميشناسيد!؟ يكدفعه همه ما ساكت شديم با تعجب به همديگر نگاه كرديم. آمديم جلو و گفتيم: چي شده؟! چه ميگي؟! بنده خدا خيلي هول شــد. گفت: هيچي بابا، بــرادر خانم من چند ماهه كه مفقود شــده، من هر شب ساعت دوازده راديو بغداد رو گوش ميكنم. عراق اسم اسيرها رو آخر شبها اعلام ميكنه! ديشــب داشــتم گــوش ميكــردم، يكدفعــه مجــري راديــو عــراق كه فارســي حــرف مــيزد برنامــه اش را قطــع كــرد و موزيك پخــش كرد. بعد هم با خوشحالي اعلام كرد: در اين عمليات ابراهيم هادي از فرماندهان ايراني در جبهه غرب، به اسارت نيروهاي ما درآمده. داشتيم بال درميآورديم! همه ما از اينكه ابراهيم زنده است خيلي خوشحال شديم. 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود : اسارت( بخش دوم) 👤 راوی : امير منجر نميدانستيم چه كار كنيم. دست و پايمان را گم كرديم. سريع رفتيم سراغ ديگر بچه ها، حاج علي صادقي با صليب سرخ نامه نگاري كرد. رضا هوريار رفت خانه آقا ابراهيم و به برادرش خبر داد. همه بچه ها از زنده بودن ابراهيم خوشحال شدند. ٭٭٭ مدتي بعد از طريق صليب سرخ جواب نامه رسيد. در جــواب نامه آمده بــود كه: من ابراهيــم هادي پانزده ســاله اعزامي از نجف‌‌آباد اصفهان هستم. فکر کنم شما هم مثل عراقيها مرا با يكي از فرماندهان غرب كشور اشتباه گرفته ايد! هر چند جواب نامه آمد، ولي بســياري از رفقا تا هنگام آزادي اســرا منتظر بازگشت ابراهيم بودند. بچه ها در هيئت هر وقت اســم ابراهيم ميآمــد روضه حضرت زهرا سلام‌اللّه‌علیها را ميخواندند و صداي گريه ها بلند ميشد. 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود و یکم: فراق( بخش اول) 👤 راوی: عباس هادي يك ماه از مفقود شدن ابراهيم ميگذشت. هيچكدام از رفقاي ابراهيم حال و روز خوبي نداشتند. هــر جــا جمــع ميشــديم از ابراهيــم ميگفتيــم و اشــك ميريختيــم. براي ديدن يكي از بچه ها به بيمارســتان رفتيم. رضا گوديني هم آنجا بود. وقتي رضا را ديدم انگار كه داغ دلش تازه شده، بلندبلند گريه ميكرد. بعد گفت: بچه ها، دنيا بدون ابراهيم براي من جاي زندگي نيســت! مطمئن باشيد من در اولين عمليات شهيد ميشم! يكي ديگر از بچه ها گفت: ما نفهميديم ابراهيم كه بود. او بنده خالص خدا بــود. بين ما آمد و مدتي با او زندگــي كرديم تا بفهميم معني بنده خدا بودن چيست. ديگري گفت: ابراهيم به تمام معنا يك پهلوان بود، يك عارف پهلوان. ٭٭٭ پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما ميپرسيد: چرا ابراهيم مرخصي نميآيد، با بهانه هاي مختلف بحث را عوض ميكرديم! مــا ميگفتيــم: الان عملياته، فعلا نميتونه بيــاد و... خلاصه هر روز چيزي ميگفتيم. تا اينكه يكبار مادر آمده بود داخل اتاق.... 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت نود و یکم : فراق ( بخش دوم ) 👤 راوی عباس هادي روبروي عكس ابراهيم نشســته و اشك ميريخت! جلو آمدم. گفتم: مادر چي شده!؟ گفــت: مــن بوي ابراهيــم رو حس ميكنــم! ابراهيم الان تــوي اين اتاقه! همينجاست و... وقتي گريه اش كمتر شد گفت: من مطمئن هستم كه ابراهيم شهيد شده. مادر ادامه داد: ابراهيم دفعه آخر خيلي فرق كرده بود، هر چه گفتم: بيا بريم خواستگاري، ميخوام دامادت كنم، اما او ميگفت: نه مادر، من مطمئنم كه برنميگردم. نميخواهم چشم گرياني گوشه خانه منتظر من باشه! چند روز بعد دوباره جلوي عكس ابراهيم ايســتاده بود و گريه ميكرد. ما بالاخره مجبور شديم دائي را بياوريم تا به مادر حقيقت را بگويد. آن روز حال مادر به هم خورد. ناراحتي قلبي او شديدتر شد و در سي سي يو بيمارستان بستري شد! سالهاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا سلام‌اللّه‌علیها ميبرديم بيشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار برود. به ياد ابراهيم كنار قبر شهداي گمنام مينشست. هــر چند گريه براي او بد بود. اما عقده دلــش را آنجا باز ميكرد و حرف دلش را با شهداي گمنام ميگفت. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 شادی روح مطهر شهداءصلوات 🌹
آب را به روی اهل غزه بستند. ساقی دل‌های تشنه، کجایی؟ عکس‌های آب‌های زلال را پخش می‌کنند تا دل دور افتادگان از آب را آتش بزنند. سقای غیور عالم کجایی؟ آب را بسته و آتش را گشوده‌اند. می‌سوزانند و می‌کشند. وارث ابراهیم کجایی؟ در کنار ضجه‌های بازماندگان داغدیده، صدای شکستن استخوان‌های صهیون را می‌شنویم. قامت صهیون را تبر عقوبت تو می‌شکند. چه خوب که دنیا از حجت خدا خالی نیست. آقا! در اوج غصه و غم دلمان به حضور تو خوش است. ما صدای نفست را می‌شنویم. ممنونیم که هستی!