eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح و متن اهل بیت
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ #پارت‌چہل‌‌و‌سوم حرصی نگاش کردم که نیششو باز کردو گفت _من که مسافرت با ماشینو خیلی دوس
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ محبوبه _ قربان ماموریت منو ستوان علی دوست کنسل شد. _چی؟!! کی کنسل شد؟! محبوبه _ امروز صبح سرهنگ دستور دادن که منو ستوان دیگه به مشهد نیایم...و فقط شما و سروان ماهانی به همراه نیرو های امنیتی مشهد ماموریتو جلو برین! _بسیار خب... پس به سرهنگ اطلاع بدین که از پرواز جا موندیمو الان با ماشین داریم می ریم! محبوبه _ چشم قربان! سفر به سلامت! _ممنونم محبوبه جان! یا علی!! و تماسو قطع کردم. بردیا فوری گفت _چی شده؟ نگاهش کردمو گفتم _ امروز صبح سرهنگ دستور دادن که دوتا ستوان دیگه به مشهد نیاین...و فقط ما دوتا به همراه نیرو های امنیتی مشهد ماموریتو جلو بریم! بردیا متفکر در حال رانندگی بود... پسورد گوشی بردیا رو زدم و به حسین زنگ زدم بعد از دو بوق جواب دادو طبق معمول به من فرصت حرف زدن ندادو خودش شروع به چرت و پرت گفتن کرد _وای داداش به دادم برس که دختر خالت منو کشت! و صدای حرصی سوگند بلند شد که می گفت _خیلی پروویی من تو رو کشتم یا تو منو کشتی؟؟ خندیدمو گفت _احوالتون چه طوره دایی؟؟ زندایی همچنان داره از دست کارات حرص میخوره؟ بردیا که فهمید دارم با حسین حرف می زد اشاره کرد گوشیو بزارم رو ایفون(حالت بلندگو). صدای حسین اومد که با گریه مصنوعی می گفت _داغونم جغله جوون! زنداییت منو از گشنگی کشت! نه صبحونه بهم میده نه ناهار! بیا طلاقمو ازش بگیر جون اون شوهر گوگولیت! منو بردیا خندیدیمو سوگند حرصی گفت _ می بینی دریا! از دیشب تا الان یه هفتاد هشتاد تایی از نخ موهام سفید شده! 🌟ادامه دارد🌟 به قلم 👈 رز✍
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ خندیدمو گفتم _مردا همینن سوگند! بردیا امروز انقد دست دست کردو حاضر نشد که از پرواز جا موندیمو از شانس گندمون پرواز بعدی مشهد واسه فردا بود! حسین خندیدو بردیا انگشتشو کرد تو پهلوم منم تو جام پریدمو یه چش غره حسابی براش رفتم ! حسین_ بردیا ! دمت گرم! تو که از زنا لباس پوشیدنت بیشتر طول میکشه! سوگند خندیدو گفت _الان کجایین؟ دریا_ تازه از سعادت شهر زدیم بیرون... اگر همینجوری پیش بریم و بین راه توقف نداشته باشیم شب می رسیم مشهد! سوگند_ به سلامتی! میرین هتل؟ نگاه سوالیمو به بردیا دوختم که گفت _نه میریم خونه سازمانی ! سوگند_ اهان!! خوش بگذره! بچه ها دعا واسه ما یادتون نره ها! حسین گفت حسین_ دریا !دریا! _جانم ! جانم! حسین_ بی بلا ! بی بلا! _عه! درست بحرف ببینم! خندیدو گفت حسین_از این پارچه سبزا هستا که می بندن به ضریح... _خب؟ حسین_ بی زحمت یه دو متریشو بخر! _وا!! واسه چی می خوای؟ _واسه سوگند! میخوام ببندی به ضریح امام رضا«علیه السلام» شاید فرجی شدو خدا شفاش داد! یکم به حرفاش فکر کردم تا منظورشو گرفتم به بردیا خیره شدمو با بردیا زدیم زیر خنده و صدای جیغ جیغ سوگند بلند شد! سرفه مصلحتی کردمو جدی گفتم _حسین لودگی رو بزار کنار ... بگو ببینم از سازمان و اوانسیان چه خبر؟؟ جدی شدو گفت _فعلا همه چیز امن و امانه! بردیا_ نمی دونین چرا برنامه عوض شده؟؟ کمی سکوت کرد که گفتم _بچه ها؟! هستین؟ 🌟ادامه دارد🌟 به قلم 👈 رز✍ 🔸 🔸🔸 🔸🔸🔸 ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ★ ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ~~~🌸🐾🌸~~~~~~
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ _دیشب می خواستن حرم امام حسینو بمب گذاری کنن که جلوشونو گرفتن و نتونستن به خواسته کثیفشون برسن! حشد الشعبی عراق (یکی از ارگان های نظامی عراق که همانندنیروی بسیج ایران )ردشونو توی ایران زدن! بابهت گفتم _ایران؟؟؟؟!!! سوگند _ اره! احتمالا زیر سر این اوانسیان حیوون باشه! نتونستم چیزی بگم که بردیا گفت _خب این مسئله و پرونده که به عهده سپاهه! حسین_ اره! نیرو های اطلاعاتی سپاه پیگیرشن و انشاالله به زودی دستگیرشون می کنن! اما این پرونده استثناست و ماهم باهاشون همکاری می کنیم! به احتمال زیاد منو سوگند به جای ستوان رجایی و علی دوست بیایم مشهد! ******** بردیا لب تابو از سردار رضوی گرفتو بعد از احترام نظامی از اتاق خارج شد. سردار رو به من گفت _دخترم شما همراه ستوان مهری برین تا گریمتون کنن! هردو احترام گذاشتیمو از اتاق بیرون اومدیم. قرار بود منو بردیا با یه کم گریم بریم به محلی که رد طهورا رو زدن و طبق برنامه دستگیرش کنیم! بعد از گریم با بردیا سوار یه بی ام وه مشکی شدیم و به سمت 17 شهریور راه افتادیم... با کمی پرس و جو مرکز تجاری اسمان رو پیدا کردیم! با هم واردش شدیمو به سمت بوتیکی که طهورا داخلش بود رفتیم. با دیدنش تموم نفرتای عالم توی دلم سرازیر شد. دست باند پیچی شدشو به موهای چتریش کشیدو با ناز گفت _اهلا و سهلا! (خوش امدید!) هر دوی ما گریم و لباس عربی به تن داشتیم! من عبای عربی و روبنده پوشیده بودمو با شکم مصنوعی7ماهه. بردیا هم دشداشه (لباس عربی مردانه) پوشیده بود با کلی ریش و چفیه عربی و عینک مستطیلی. خیلی تغییر کرده بودیم و شناساییمون خیلی خیلی سخت بود... بردیا با لهجه عربی به انگلیسی گفت _we want a scarf! (ما یه روسری می خوایم!) فاطمه یا همون طهورا لبخندی زدو به سمت قفسه ی روسری ها رفت. بردیا نا محسوس نگاهی به اطرافش کردو با لبخند دستمو گرفت. 🌟ادامه دارد🌟 به قلم 👈 رز✍ 🔸 🔸🔸 🔸🔸🔸 ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ★ ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ~~~🌸🐾🌸~~~~~~
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ بردیا نا محسوس نگاهی به اطرافش کردو با لبخند دستمو گرفت. این یعنی بوتیک دوربین نداره! اینجوری خیلی کارمون اسونتر میکرد اما بازم باید محتاط باشیم ممکنه دوربیناشون پنهون باشه! سعی کردم خودمو بی حال نشون بدم ! طهورا با چند مدل روسری به سمت ما اومدو وقتی دید من دارم از حال میرم گفت _are you okay madam?! (خانم حالتون خوبه؟!) بردیا هول کرده منو نگاه کردو مضطرب خیره ام شدو از طهورا یه صندلی خواست. منم که دیدم نقشم حسابی گرفته یه جیغ خفیف که مثلا ناشی از درد بود زدم که فاطمه با هول رو به بردیا گفت _do you want a ambolans?? (امبولانس میخواین؟) بردیا که از چرت و پرتای انگلیسی طهورا خندش گرفته بود با سرفه گفت _no! we have car! Can you help me? (نه! ماشین داریم ! کمکم می کنین؟) طهورا همونطور که لامپای بوتیکو خاموش می کرد کلید به دست سرشو به معنای اره تکون دادو همراه ما به پارکینگ اومد! به پارکینگ که رسیدیم سریع دست طهورا رو گرفتمو به فارسی گفتم _بدون سرو صدا همراهم بیا! ترسیده گفت _ شما کی هستی؟ بردیا به سمت ستوان مهری رفتو بعد از گرفتن دستبند به دست طهورا زدو ریششو کندو گفت _ همونی که از ترس گیر افتادن به دستشون تغییر چهره دادیو اومدی اینجا با هویت سارا زنگنه! طهورا ترسیده گفت _ اقا بردیا!!! نگاهشو به من دوختو گفت _در....دریا !! *********** 🌟ادامه دارد🌟 به قلم 👈 رز✍ 🔸 🔸🔸 🔸🔸🔸 ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ★ ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ~~~🌸🐾🌸~~~~~~
🔸🔸🔸 🔸🔸 🔸 ﴾﷽﴿ *********** کمی از لیوان اب مقابلش خوردو خیره افسر بازجویی شدو گفت _ من نمی خواستم بکشمش! ... اون بچه دهن لقی بود مطمئن بودم به مادرش میگه که منو دیده! من... میترسیدم منو تحویل پلیس بدن! افسر بازجویی که سرگرد بهرامی بود گفت _ از چی ترسیدی که تصمیم قتل اون بچه رو گرفتی؟؟ بردیا دست به سینه خیره مانیتور شد و گفت _شک ندارم یا سابقه ی فعالیت سیاسی داره یا با پناهنده های سیاسی و منافقین یه سر رو سری داره! منو ستوان مهری با سر تاییدش کردیم که صدای طهورا توی فضای کوچیک اتاقک پیچید که می گفت طهورا _من... من... من قاچاقی وارد ایران شدم! سرگرد بهرامی_ چرا؟ طهورا_ بخاطر ... بخاطر این که ... سرهنگ مرتضوی که رابط بین ما و سردار رضوی بود و در حال حاضر به جای سردار برای جلو بردن پرونده در کنار ما بود و کمکمون میکرد با میکروفون و شنود کوچیکی که برای ارتباط با سرگرد بهرامی تو زمان بازجویی توی گوشش گذاشته بود خطاب به سرگرد بهرامی گفت _به ارامش دعوتش کن و بگو جونش با گفتن حقیقت به خطر نمیفته! سرگرد با انگشت اشاره اش دایره ی فرضی روی میز کشیدو شصتش رو روی مرکز دایره گذاشت و این به معنای تایید حرف سرهنگ مرتضوی بود و با ارامش گفته های سرهنگ رو با لحنی ارام به طهورا گفت و اونو به ارامش دعوت کرد. طهورا شروع به گریه کردو گفت طهورا_ قدرت نفوذ بالایی دارن و من مطمئنم منو می کشن! بخدا منو میکشن! سرهنگ باز از سرگرد خواست تا به ارامش دعوتش کنه و بگه که از حضورش اینجا خیلی از نیروهای نظامی بی خبرن! سرگرد هم اطاعت کردو بهش حرفای سرهنگو گفت طهورا بعد از کمی گریه خنده کریهی کردو بعد یه سکوت کوتاه گفت این دختر مشکل روانی داره فک کنم! یه دقیقه می خنده یه دقیقه گریه می کنه! _من دختر مهین اسکندری ام! منو بردیا بقیه کسایی که داخل اتاقک بودن بهت زده خیره مانیتور بودن. اخه چه طور ممکنه! سرهنگ مرتضوی_ سرگرد بهش بگو ادامه بده! 🌟ادامه دارد🌟 به قلم 👈 رز✍ 🔸 🔸🔸 🔸🔸🔸 ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ★ ┅═══✼🖤✼═══┅┄ ★ ~~~🌸🐾🌸~~~~~~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وقتی کسی می خواند... در روایت دارد موقعی که انسان شب بلند میشه (برای نماز شب) مخصوصا جوان ها... 🎙آیت الله ناصری ره نمازشب را به نیت ظهورآقا (عج) بخوانیم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌         
🍃💐 ولادت امام زمان در وقت سحر 🔸 در طول شبانه‌روز، هیچ ساعتی از نظر ارزش، همتای سحر نیست. خداوند تعالی تمام برکات خود را هنگام سحر بر بشریت ارزانی داشته است. 🔹 عرفا گویند: اگر توانستی، سحر برخیزی و یک لیوان آب بخوری و دوباره بخوابی این کار را بکن و همین مقدار، از برکت سحر استفاده نما. 🔸 چرا خداوند عزوجل، وجود نازنین و مبارک خاتم الأولیاء و الأوصیاء را هنگام سحر پانزدهم شعبان به تمام عوالم وجود، ارزانی داشت؟! 🔹 زیرا در آن ساعات، چشمان همه گناهکاران عالم خواب و چشم اولیاء الهی بیدار است. باید آن حضرت زمانی چشم به جهان بگشاید و در برابر عظمت خالق خود، خود را به زمین افکند، سجده کند، که معنویت و روشنایی آن ساعت، به تاریکی گناه احدی سیاه نگردد؛ زمین و زمان آذین بسته و آماده قدوم او باشد، 📚 کتابچه‌ی «رمضان ماه صبر»
▫️عظمت عبادت در شب و خواندن نمازشب آنقدر زیاد است که: ▪️در روایات است که اگر زن و یا مردی در جوف شب از ترس خدا قطره‌ای‌ اشک بریزد، رحمت خدا تمام امت را فرا می‌گیرد. اول بعد نمازشب را به نیت ظهورآقا (عج) بخوانیم😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌         🌿🍁🍂🌿🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁✨ايمان دارم 🍂✨که قشنگترین عشق 🍁✨نگاہ مهربان خداوند 🍂✨به بندگانش است 🍁✨زندگی را به او بسپار 🍂✨ومطمئن باش تا وقتی 🍁✨پشتت به خدا گرم است 🍂✨تمام هراس های دنيا 🍁✨خندہ دار است 🍁🍂شبتون مهدوی
✴️ شنبه 👈6 آبان/ عقرب 1402 👈12ربیع الثانی 1445👈28 اکتبر 2023 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. ✅واجب شدن نماز، سال اول هجری. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🌖ماه گرفتگی جزئی در آسیا آفریقا اروپا و اقیانوسیه به جز بخشی از شرق آن و قسمت هایی از شرق آمریکا دیده می شود. 🌖آغاز ماه گرفتگی ساعت 23:05. 🌖حد اکثر گرفتگی 23:44 🌔و حد اکثر پوشیدگی 6 درصد است‌. ❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر: ✅خواستگاری عقد و ازدواج. ✅خرید رفتن. ✅مسافرت. ✅افتتاح دکان و محل کسب و کار. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅امور زراعی و کشاورزی ✅و مشارکت و امور شراکتی خوب است. 👶 زایمان مناسب و نوزاد آسان تربیت گردد. 🚘مسافرت:سفر خوب است. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروزتا عصر قمردر برج حمل و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️ختنه نوزاد. ✳️خرید ما یحتاج. ✳️ارسال کالاهای تجاری. ✳️آغاز درمان و معالجات. ✳️صید و شکار و دام گذاری. ✳️و شروع به کسب و کار نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 👩‍❤️‍👨 انعقاد نطفه و مباشرت. 👩‍❤️‍👨 امشب :مباشرت به جهت ماه گرفتی مکروه است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث هیبت و شکوه می شود. 💉💉 حجامت: خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، باعث سلامتی می شود. 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (صلّى‌الله‌عليه‌و‌آله). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 🌸به امید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی با این دعا روز خود را شروع کنید 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا* *فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً* *وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞سخنگوی ارتش اسقاطیل میگه ایران از طریق تحریک در شبکه های اجتماعی کمک می‌کنه به حماس حضورتون در این فضا رو دست کم نگیرید وقتی سخنگوی ارتش کودک کش اسقاطیل اشاره می‌کنه به شبکه های اجتماعی یعنی درددارن ازین بخش و این معنیش اینه که هر پست و تلاش شما در این فضا تیریه به سمت صهیونیستها ‌