خونهی من که خونهی مُراده
خدا بهم اینجا علی رو داده
چار تا غلام آوردم اینجا واسه
دو تا خانوم و دو تا آقا زاده
برا دو خورشیدش یه ماه آوردم
برای خیمه تکیهگاه آوردم
روزی که عباسم و دید علی گفت...
برای دختراش سپاه آوردم
اما زدند آینه رو شکستند
دلای سنگی سرش و شکستند
دلیل داره اگه زمین میخورم
آخه عصای پیریم و شکستند
میگن که خیمهها کفن ها شدند
با سیلی غرقِ خون دهنها شدند
یه چند تا دخترام رسیدن ولی
دیدم شبیهِ پیر زنها شدند
اَمون از این موهای خاکستری
از این همه گُلای نیلوفری
عباسم و حسینم و گرفتند
نه مادرم نه حتی نامادری
دست رو دلم نذار دلم کبابه
شبیه روی سوخته ی ربابه
تا وقت مردنش همش میپرسید...
چرا نذاشتن پسرم بخوابه
ربابه و روضهی ما سه شعبه
میگه زدید ولی چرا سه شعبه؟
فرقی داره شیر خواره با علمدار
فرقی نداره نیزه با سه شعبه؟
دست رو دلم نذار دلم شکسته
رو مشکِ پاره لَختهخون نشسته
خونَش خراب شه خونم و خراب کرد
هرکی به نیزهها سرت رو بسته
غلام آقات شدی ابالفضل
سایه سادات شدی ابالفضل
هرکسی سهمی از تو رو کَند و برد
بد جوری خیرات شدی ابالفضل
تیر و چطور با زانوهات کشیدی
فاطمه رو به قتلگات کشیدی
چطور با دستی که نداشتی مادر
چادرشو و روی چشات کشیدی
عاقبت انتظار تو سر اومد
سرت زمین نخورده مادر اومد
نذاشت که روی نیلی رو ببینی
تیری که از پشت سر تو اومد
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴روضهخوانی رهبر انقلاب در مصیبت حضرت امالبنین(س)
🔹سال ۱۳۵۲ مسجد کرامت مشهد.
18.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ام البنین دخیلم ؛درمانده و ذلیلم
تا ندهی مرادم ؛دست از تو بر ندارم
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دیگر مرا ام البنین نخوانید ..
⭕️ نوحه قدیمی از مرحوم کوثری در رثای حضرت ام البنین سلام الله علیها در حضور امام خمینی رحمت الله علیه
🔴فقط یک عدد خیار و سیب و شیرینی دانمارکی !!!
✍آقازادههای ایشان مراسم #عروسی که داشتند، ما هم دعوت بودیم. در همین دفتر. چند نفری را دعوت کردند، بستگانشان و چند نفر هم همین دفتریها.
مراسم ایشان، هیچکدام در #تالار و مفصل نبوده است. در همین دو سه تا اتاقهای دفتر بوده است. یادم هست یکی از همین جلسات مهمانی -همیشهاش هم اینجوری بوده، این سه چهار تا عروسیهایی که داشتند- ما شرکت کردیم، میوه همان #میوهی_فصل، آن هم دو رقم، مثلاً سیب و خیار، آن هم نه اینکه دیس بچینند، بلکه توی بشقاب، یک خیار و یک عدد سیب.
با یکی از دوستان دفتر بودیم، گفت: این مجلس ختمهای تهران، بیشتر از مجلس عروسی پسران حضرت آقا پذیرایی میکنند؛ آنها باز یک شیرینی چیزی هم میآورند، حلوا هم میآورند، میبرند دور میگردانند، باز دو سه رقم میوه میگذارند؛ اینجا حلوا هم نیست، شیرینی هم که همین یک #شیرینی_دانمارکی و یک سیب و یک خیار؛ بیشتر هم نمیشود خورد.
🌐 حجتالاسلام والمسلمین مروی
✨﷽✨
⚜ خداوند متعال بنده توبه کار را دوست دارد!
✍آیت الله مجتهدی: شماببینید وقتی فرزندتان یک خطایی می کند، بعد می گویید: «غلط کردم!» چقدر خوشحال می شوید. او را بغل می کنید و می بوسید.
شما که بنده خدا هستید این قدر از پشیمانی فرزندتان خوشحال می شوید، آن وقت خدا که معلوم است چه قدر از توبه بندگانش خوشحال می شود.
فقط یک کلمه به خدا بگو:
«خدایا غلط کردم نفهمیدم! عمرم را به بیهودگی و بطالت گذراندم.»
گاه شیطان به سراغ بعضی افراد می آید و به آنها می گوید: «بی خودی توبه نکن! تو خیلی بدی کردی و محال است که خدا تورا بیامرزد!» این سخن، سخن شیطان است.
📚 در محضر مجتهدی، ج۲، ص۲۸
❄️💦⛄️❄️💦
نماز شب:
آیتالله صدیقی:
🍃 تا جوانید قدر جوانیتون رو بدونید!
🌸 زیاد کار سختی نیست، بیست دقیقه قبل از اذان صبح بیدار بشو.
🍃 اگه نمیتونی یازده رکعت نماز شب رو بخونی دو رکعت نماز شفع رو هیچوقت ترک نکنید.
🌹🌸 سحر ها در رحمت خاصه خدا دوستان خصوصیشو سحر دعوت میکنه.
🍃 فاسق ها، فاجر ها و ... همه خوابند کِیفاشون رو کردند مثل سنگ افتادند
🌸 ولی سحره که خدا داد میزنه میگه بیایید الان فضا پاکه.. بیایید بندگان من!
🍃 بعضی شب ها که نتونستی و خواب بهت غالب شد، حداقل بلند شو یه "یا الله" بگو بعد بخواب.
🌸 حداقل بلندشو در بزن بعد بخواب دیگه. بگو خدا من اومدم.
🍃 سحر ها خیلی چیزا تقسیم میکنند، برو یه دری بزن بگو منم اومدما!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️الهـی کـه
✨هیچ وقت غـم نبینید
❄️و نـور خـدا
✨همیشه زینت بخش
❄️زندگیتـون باشـه
✨آرزو میکنم وجودتون
❄️پر شه
✨از عشق به خــــدا
❄️پر شه از خوشبختی
✨و پر شه از خیر و برکت الهی
❄️مهـرتون ماندگار
شب زیباتون بی غم 🌙🌹
❄️
حمیده رضایی
رودها چشمان خیست را برابر داشتند
آسمان ها را نفس هایت مکدّر داشتند
دست هایت در میان خانه ی مولا وزید
کودکان فاطمه انگار مادر داشتند
موج ها از بستر چشمان تو برخاستند
ابرها ازسوز دامان تو سر برداشتند
خانه بی سقّا و چشمت خیس و اندوه تو را
آن سحرگاهان بی فانوس باور داشتند
بی علمدار است صف های خیالت سال ها
سال هایت حال و روزی گریه آور داشتند
اشک هایت هفت دریا را به جان آورده بود
ناله هایت را زنان هفت کشور داشتند
مادر پروانه های بی قرار نینوا
سنگ ها پروانه ات بودند اگر پر داشتند
سینا نژاد سلامتی
باز هم نشسته یک گوشه
طبق رسم همیشه اش:تنها
زیر تیغ آفتاب بقیع
دورتر از هیاهوی دنیا
از صدای گرفته اش پیداست
دیشبش سخت گریه می کرده
یاد آن روزی افتاده است که
زینبش سخت گریه می کرده
یاد حرفهای زینب افتاده
کم کم آب میشود به پای حسین
باز تکرار کرده،میگوید:
هرچه دارم همه فدای حسین
یاد حرفهای زینب افتاده
حسین را تشنگی ش آزرده
وقت میدان از عطش می گفت
از لبان خشک و ترک خورده:
خواهرم!تشنگی عجب سخت است
احساس میکنم که سنگینم!
آسمان چرا سیاه شده
هوا را پر ز دود می بینم
**
ام البنین کاش تو هم بودی
آنجا که لحظه هاش پر از غم بود
بین دردهایشان تنها
سایه ی مادری فقط کم بود
#ام_البنین