|⇦• مدح خوانی زیبا ویژۀ میلادِ اباالمهدی امام حسن عسکری سلام الله علیه به نفس حاج سید مهدی میرداماد •✾•
کیستم من؟ گوهرِ ده بحر نور کبریایم
آفتاب سامره، روشنگرِ مُلکِ خدایم
آسمانِ معرفت را در زمین شمسالضحایم
کعبهام، رُکنم، مقامم، مَروهام، سعیم، صفایم
منظـر حُسنِ خدا مصباح انوارُالهدایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
من همان دریای نور استم، که نور از آن دمیده
دین و دانش را خدا، در موج موجم پروریده
انتهایم را به جز چشم خدا چشمی ندیده
در درونم گوهر نابی چو مهدی آفریده
بشنوید ای آسمانیهـا زمینیها صدایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
چارده معصوم گل پیداست از باغ جمالم
نیست آگه از جلالم، غیر ذاتِ ذوالجلالم
تشنگانِ چشمۀ توحید را آبِ زلالم
بندهام اما چو حیِّ بیمثالم، بیمثالم
فیضبخشِ عالمی از شهر «سُرِّ مَن رآ»یم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
من علیِ بن جوادِ بن رضا را نورِ عینم
پیشتر از عالم خلقت هدایت بوده دِینم
گر چه در سنّ شبابم پیرِ خلقِ عالمینم
هم محمّد، هم علی، هم مجتبایم، هم حسینم
هم بُوَد زهد و کمال و عصمتِ خیرالنسایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
پیشتر از خلقتم بر چشم عالم، نور دادم
بر همه شور آفرینان تا قیامت شور دادم
پاسخ موسی بن عمران را به کوهِ طور دادم
حاجتِ اربابِ حاجت را ز راه دور دادم
همچو اجدادم ز خلق عالمی مشکلگشایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
من به شهر سامره، خود کعبۀ اهلِ یقینم
پَر زَند همچون کبوتر در حرم، روحالامینم
حاجت کُونِین میبارد چو باران زآستینم
حضرت مهدی پذیرایی کند از زائرینم
مهر و مه گیرند نور از گنبد و گلدستههایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
حضرت هادی از اوّل دید چون حُسن تمامم
خنده زد بر روی زیبا و «حَسَن» بگذاشت نامم
همچو قرآن بُود روی سینۀ بابا مقامم
خود امام اِبنِ امام اِبنِ امام اِبنِ امامم
دختـر پـاکِ یشـوعا، همسـر پاکیـزه رایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
جلوۀ معلوم و نامعلوم را دیدند در من
سرِّ هر مفهوم و نامفهوم را دیدند در من
انتقام خون هر مظلوم را دیدند در من
فاش گویم چارده معصوم را دیدند در من
چارده معصوم نورم، بلکه خود وجه خدایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
مِهرِ ما در قلب ابناء بشر پایان ندارد
هر که مِهر ما ندارد، در حقیقت جان ندارد
و آن که شد بیگانه با آلِ علی ایمان ندارد
درد بغض ما به جز خشم خدا درمان ندارد
ای خوشا آنکس که گوید مدح، چون میثم برایم
من اَباالمهدی، امامِ عسکری اِبنُالرضایم
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
|⇦• #مدح و توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها به نفسِ حاج حسن شالبافان •✾•
تو کیستی سلاله ی زهرایِ اطهری
معصومه ای، کریمه ی آلِ پیمبری
ممدوحه ی ائمه و محبوبه ی خدا
احمد خصایل استی و صدّیقه منظری
باب الکرم سلاله ی بابُ الحوائجی
اُم العفاف،دخترِ موسی بن جعفری
امروز قبله ی دلِ خوبانِ روزگار
فردا همان شفیعه ی فردایِ محشری
تو سومین ملیکه ی اسلام فاطمه
آیینه دارِ زینب و زهرایِ اطهری
یک مام تو خدیجه، دگر مام، فاطمه
پاکیزه تر ز مریم و حوّا و هاجری
مریم پی زیارتت آید اگر به قم
اقرار می کند که همانا تو برتری
بر نُه سپهرِ عصمت وتقوی ستاره ای
در هفت بحرِ نور، فروزنده گوهری
هم چار نجلِ پاکِ رضا را تو گوهری
هم هشتمین ولیِ خدا را تو خواهری
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
*این خانوم تنها خواهری است که از مادر با امام رضا یکیِ،خیلی هایِ دیگه هم خواهر و برادر امام رضا هستند،اما معصومه اون خانومی است که امام رضا فرمود: هر که خواهرم رو زیارت کنه انگار منِ امام رضا رو زیارت کرده...
لذا وقتی نامه ی امام رضارسید دستش،هی نگاه می کرد،هی می بوسید،رو سینه میگذاشت. گفتن:بی بی چی شده؟ گفت: خیلی بویِ امام رضا رو میده...دلم برا برادرم تنگ شده...
همه رو خبر کرد،راه افتادن،اومدن سمت ایران،از مدینه برن سمت توس،اطرافِ شهرِ ساوه حمله کردن به این کاروان،اطرافیان حضرت رو به شهادت رسوندن،بعضی از نقل ها هم نوشتن: خانوم رو تویِ ساوه مسمومش کردن...لذا سوال کرد: تا شهرقم چقدر فاصله است؟گفتن:بی بی جان! دیگه چیزی راه نمونده،حضرت فرمود:پس کمک کنید مارو به قم برسونید،یه پیکی هم برسونید به قمی ها خبر بدن،بهشون بگید:خواهرِ، امام رضا داره میاد،بهشون بگید:دخترِ موسی بن جعفر داره میاد...
وقتی خبر دادن به مردم قم،که بیایید،دخترِ امام رضا چند ساعت دیگه میرسه،نوشتن:شهر رو تزئین کردن،همه اومدن استقبال،می گفتن:کجا دارید میرید؟ می گفتن: مگه نمی دونید خواهر امام رضا داره میاد...زن و بچه اش رو صدا می کرد،می گفت:شماها هم بیایید...
نوشتن:بیرون از شهر منتظر این خانوم شدن،تا خانوم رسید،اینقدر صلوات فرستادن،اینقدر گُل ریختن،مثل هفده روزِ پیش،لذا نوشتن بزرگِ شهر قم،اومد ناقه ی بی بی رو گرفت،گفت:بی بی جان! ما بهترین محله رو آمده کردیم، بی بی جان! نگران نباشید اونجا همه سادات نشینند...بی بی جان! اونجا همه مَحرم اند،بی بی جان دستور دادیم تو این چند روز اصلاً نامحرم از این کوچه عبور نکنه...
|⇦•مدح و توسل ویژۀ میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها تقدیم به شهدای مدافع حرم به نفسِ حاج سعید حدادیان _ سال97 •✾•
باز به بیت مصطفی بتولِ دیگر آمده
رسول را سول را ، دوباره کوثر آمده
بتول را بتول را ، یگانه دختر آمده
حسین را حسین را ، خجسته خواهر آمده
رضا و حلم و صبر را ، بزرگ مادر آمده
شهید را شهید را ، پیام آور آمده
ائمه را ائمه را ، چراغ انجم است این
دختر اوّل علی، بتول دوّم است این
کوثر کوثر نبی ، آیۀ رحمت آمده
دختر دختر نبی ، مادر خلقت آمده
زهرۀ زهرۀ علی ، اختر عصمت آمده
شمسۀ شمسۀ حیا ، یا مه عفت آمده
حبیبة الله است و از مام محبت آمده
ولیة الله است و در بیت ولایت آمده
آینۀمحمّدی (ص) طلعت دلربای او
در او خلاصه می شود حسینُ کربلایِ او
علیست زیب هستیُ ، زینت اوست دخترش
زهم گشوده دست دل چو جان گرفه در برش
بویِ بهشت یافته ، از دم روح پرورش
فاطمه بوسه می زند ، به عارض منوّرش
بال زند سویِ حسین ، از سر دوش مادرش
سلام ما درود ما ، به زینب و برادرش
بهشت بود و هست او ، اسیر و پای بست او
عجب مدار اگر علی ، بوسه زند به دست او
ای شرف بلند خون، هماره از پیام تو
وی که گرفته آبرو، شهادت از قیام تو
سکّۀ صبر را خدا، نقش زده به نام تو
مفتخر از وجود تو، رسول و باب و مام تو
زنده کنار قتلگه، به صبر تو امام تو
نطق تو در سکوتت تو، تیغ تو در نیام تو
تو در قیام کربلا، قیامت آفریده ای
تو از دم پیغمبری، امامت آفریده ای
تو در سخن پیمبرِ کلام وحی بر لبی
تو با پیام کشتگان، حیات بخش مکتبی
تو در دل خرابه ها ، چو قرص ماه در شبی
تو بر هلالِ نوک نی ، به شهر کوفه کوکبی
تو زیب دامن نبی ، تو زین امّی و ابی
تو زینبی تو زینبی تو زینبی تو زینبی
نه ساره ای نه هاجری ، نه آسیه نه مریمی
چو مادرت سیّدة النّساء کلِّ عالمی
توئی که بهر کربلا ، وجودت آفریده شد
توئی که در خطابه ات ، تمام وحی دیده شد
توئی که با رسالتت، پیام حق شنیده شد
توئی که با اسارتت، بساط ظلم چیده شد
توئی که با عدالتت ، نخل ستم بریده شد
اگر چه سرو قامتت ، زبار غم خمیده شد
به جسم و جان سرکشان ، ریخت شرار نطق تو
حسین سرفراز شد ، به ذوالفقار نطق تو
پیمبر است جدّ تو، بتول دیگرش توئی
بتول مفتخر از آن، که ناز پرورش توئی
علی ست غرق و جد و شور از این که دخترش توئی
حسن بتو است سرفراز، از اینکه خواهرش توئی
حسین بر تو متّکی، که یار و یاورش توئی
شهید اگر شهید شد، پیام آورش توئی
به مصطفی به مرتضی، به مجتبی به فاطمه
که از تواند مفتخر، ائمّه ی هدی همه
تو در میان سلسله، گره گشای عالمی
تو با گلوی خشک خود، حیات بخش آدمی
تو عصمت مصوّری، تو غیرت مجسّمی
تو با کلام جان فزا، دم مسیح را دمی
تو یک رسول وحی خون، تو یک کتاب محکمی
تو در زمین شام هم، چراغ عرش اعظمی
ستاره فرش منزلت، ماه چراغ محفلت
که آفتاب فاطمه، گشته به دور محملت
سلام بر تو ای کسی، که صبر شد حقیر تو
ندیده بعد فاطمه، جهان زنی نظیر تو
به پیر عقل رهنما، دو کودک صغیر تو
حسین چشم دوخته، به طلعت منیر تو
صدای زنده ی علی، به صوت دلپذیر تو
اسیر شام بودی و، یزید شد اسیر تو
پرچم فتح کربلا، از تو در احتزاز شد
به همّت بلند تو، حسین سرفراز شد
منم منم که میثمم ، گدایِ مویِ زینبم
هماره دست التجا ، بوَد به سویِ زینبم
خدای داده آبرو ، به آبروی زینبم
مرثیه خوانِ کربلا ، قصیده گوی زینبم
پرد هماره مرغ دل ، در آرزوی زینبم
در ازدحام حشر هم ، به جستجوی زینبم
به جان مادرش قسم ، اگر کند نظاره ام
سزد جهیم باغ گل ، شود به یک اشاره ام
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
*بچه رو بغل گرفت پیغمبر ، با نگاه به جمالِ ملکوتیش اشک ریخت ، زهرا جان علی جان به همه نسل هایِ بعد هم خبربدید احترامِ به این دختر به همه واجبه .. رحمتِ خدا به این اشک ها ، من که حرفی نزدم .. سخن از احترام گفتم شما دارید گریه می کنید .. مگه قرارِ کسی به این دختر بی احترامی کنه ؟.. همین یه جمله و التماسِ دعا ..
که جرأت کرد دستت را ببندد؟ ..*
|⇦• ذکر توسل زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهدا و جانباختگان حادثۀ سقوط هواپیمای مسافربری با نوایِ گرم حاج محمود کریمی •✾•
اگر بال و پرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
وگر جان و سرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر روز قیامت از عطش جانم به لب آید
شرابِ کوثرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر آبِ بقا ریزند بی حیدر نمی نوشم
وگر چشم ترم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر سلمان شوم بی مهر زهرا نامسلمانم
خلوصِ بوذرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر چون نخل خشکی باشم و از روضۀ رضوان
همه برگ و برم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر از کلّ سادات ملک بر قلّۀ گردون
مقام برترم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر بر مسندِ شاهی به بام عرش بنشینم
هزاران کشورم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر از کثرت اشگِ سحر در خلوت شب ها
در دریا گوهرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر دائم بمیرم وز نفس های مسیحایی
روان بر پیکرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
اگر با جام خضر از چشمۀ آب بقا، هر دم
حیات دیگرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
کی ام من «میثمم» عمری گدای کوی زهرایم
و گر صد افسرم بخشند بی زهرا نمی خواهم
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
🎼امشب شبِ عید است ..
|⇦•مدح و توسل ویژۀ میلاد ابن الرضا امام جواد علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
السلام علیک یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه ..
امشب شبِ عید است همه گل بفشانید
خود را به در بیتِ ولایت برسانید
از دست رضا عیدی خود را بستانید
این بیت بخوانید بخوانید بخوانید
انوارِ الهی بـه فضا باد مبارک
میلاد جواد بن رضا باد مبارک
خورشید در آغوش سحر باد مبارک
در دست رضا قرص قمر باد مبارک
دیدار پسر بهر پدر باد مبارک
ای بحر شرف بر تو گهر باد مبارک
الحق که خداوند محمّد به علی داد
بر خلق ، ولی داد ، ولی داد ، ولی داد
در بزمِ وجود آمده جود از کرم او
عیسی شده عیسای مسیحا ز دم او
دل هایِ خدایی همه بیت الحرم او
اوصاف همه خلق جهان است کم او
ای جان همه عالم و آدم به فدایش
زیبد که ببینیم و بخوانیم جوادش
والله قسم فوق مقام است مقامش
پیغامبران یکسره خوانند امامش
آرام دل و جان کلیم است کلامش
از هشت پسر ، وز سه پسر باد سلامش
این ضامن خلق این پسر ضامن آهوست
این مظهر حق صـدرنشین حرم هوست
ای علم تو چون علم خدا نامتناهی
در موسم طفلیت به توفیق الهی
دادی خبر از جو و هوا و یم و ماهی
دشمن به کمالات تو داده است گواهی
وقت سخنت آمده دانش به تلاطم
دریا شده در قطرهای از علم شما گم
در ملک خدا مطلع الانوار شمایید
دستِ کرم خالق دادار شمایید
روشنگر چشم و دل بیدار شمایید
ما دایره و نقطۀ پرگار شمایید
والله قسم مهر شما آب حیات است
هر کس به شما دست دهد اهل نجات است
بی مهر شما نخل عمل را ثمری نیست
بی سوز شما سینه ی ما را شرری نیست
جز کوی شما در همه عالم خبری نیست
جز باب عنایات شما هیچ دری نیست
ما مهر شما را به دو عالم نفروشیم
یک چشم زدن هم ز شما چشم نپوشیم
من قطره که افتاده به دامان یم توست
هر سو که نهم روی دلم در حرم توست
در حشر همه دار و ندارم کرم توست
هر بیت مرا نفخه ای از فیض دم توست
بی مهر تو «میثم» دهنش باز نگردد
هرگز بـه زبانش سخن آغاز نگردد
شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار
#ماه_رمضان #مناجات_باخدا
کار تو لطف و رأفت و عفو و محبّت است
حتی اگر عذاب کنی باز رحمت است
تو آنهمه عنایت و من این همهگناه
اقرار میکنم که خلاف مروّت است
با آنکه وهمها به جلالت نمیرسند
کارت همیشه با من مسکین رفاقت است
با آنکه هست نامۀ اعمال من سیاه
بر درگه تو آبرویَم اشک خجلت است
از بس که ناز عبد گنهکار میکشی
انگار میکند که نیازت به طاعت است
یک عمر با تو بودم و نشناختم تو را
این عمر نیست غفلت و اندوه و حسرت است
با این همه گناه عزیزم نمودهای
بر خاک بندگیت مرا روی ذلت است
شکر خدا که با همه آلوده دامنی
دست و دلم به دامن قرآن و عترت است
ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث
یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است
«میثم»ز دوستی علی دست برمدار
زیرا تمام دین الهی محبت است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار