*بسیار مهم ،لطفا اطلاع رسانی کنید*
*🛑🛑حواشی ایجاد شده هفته اخير برای دولت و اشتباهی که در عدم اطلاع رسانی و حرف زدن با مردم مرتکب شدن، یه #درس_عبرت بزرگ برای دولت و اقدامات آیندهش شده*
🛑رئیس جمهور هم دوسه روز دیگه با مردم صحبت میکنه و اخبار اصلی رو توضیح خواهد داد ان شاءالله
🛑متاسفانه به خاطر اعلام خودسرانه یکی از مدیران دولتی درباره آرد صنعتی حاشیه مرتبط با هشتگ #ماکارونی ایجاد شد.
🛑درحالی که قرار بود اول یارانه افزایش پیدا کنه به میزان قابل توجهی و بعد اعلام بشه
🛑قرار بود دولت حدود ۱ ماه با مردم گفتگو کنه و بعد اعلام بشه
🛑که به خاطر عدم هماهنگی حضرات اینجور اعتماد عمومی به دولت خدشه دار شد و برگردوندن این اعتبار به حالت قبل یکم سخت میشه
🛑به نظر باتوجه به اینکه دولت محترم امشب و چند شب دیگه قراره توضیحات کامل رو ارائه کنند و وزرا هم تقریبا هر شب پاسخگو باشند، دوستانی که نقد کردند هم این توضیحات رو منتشر کنند.
*🛑معاون اول دیشب خوب تبیین کردند و لازمه مراحل بعدی تبیین هم انجام بشه و در ساعات مختلف باشه*
*🔥🛑🛑 نه سرسره نه آسانسور*❗
🛑نیازی نیست انقلابی یا اقتصاددان باشید فقط کافیست که یک وطن دوست منصف باشید تا به این سئوال پاسخ دهید:
🛑وقتی که شرایط کمبود مواد غذایی در جهان بگونهای بحرانی می شود که به دلیل تفاوت زیاد قیمت، صدها هزاران تن آرد و فرآوردههای گندم پایه مانند ماکارونی روی سرسره قاچاق قرار می گیرد و از کشور خارج می شود باید چه کار کرد؟
🛑اگر دولت به جز کنترل مرزها که تاثیر محدودی دارد، اقدام اقتصادی دیگری انجام ندهد و انبارها بخاطر خروج آرد و گندم ارزان به خارج کشور خالی شود، آیا کشور با نوعی قحطی مواجه نخواهد شد؟
🛑آیا در این شرایط بازکردن بیشتر شیر یارانه غیرهدفمند، به معنای تهی کردن کشور از منابع نیست؟
🛑بنابراین بهتر است به جای حرفهای تند یا مطالب نظری و کلی اقتصادی و تولید دلهره در میان مردم و التهاب بیشتر در بازار؛ با ایجاد آرامش و ارائه راهکارهای عملیاتی در فضای رسانهای، به حل مساله و کاستن فشار گرانی کمک کنیم.
🛑پ.ن: هرچقدر که اهمیت این جراحی اقتصادی بالا باشد اما نباید دسترسی مردم به کالاهای ضروری با قیمت مناسب دچار مشکل و سفره مردم حتی در کوتاه مدت کوچکتر شود. توقف سرسره قاچاق نباید منجر به بالارفتن آسانسوری قیمتها شود.
✍حمیدرضا ابراهیمی
💕💙💕💙
#طلاق_ناگهانی
🌼🍃با اصرار از شوهرش میخواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: «چرا؟ ما که زندگی خوبی داریم.»
از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد میپذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار میکشد شرح شروط را: «تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریهات را باید ببخشی.»
🌼🍃زن با کمال میل میپذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و میگوید: «حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.»
🌼🍃زن میپذیرد. مرد میپرسد: «چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریهات، که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن، را بزنی.؟»
🌼🍃زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: «طاقت شنیدن داری؟»
مرد با آرامی گفت: «آری.»
🌼🍃زن با اعتماد به نفس گفت: «دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او، تا زندگی واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.»
🌼🍃مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامهای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: «فکر میکردم احمق باشی ولی نه اینقدر.»
🌼🍃نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: «سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟»
🌼🍃پاسخ آنطرف خط، تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که میگفت: «باور نکردی؟ گفتم فکر نمیکردم اینقدر احمق باشی. این روزها میتوان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار، از شر زنان با مهریههای سنگینشان نجات یابند!»
#درس_عبرت
⚫️⚫️⚫️