eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.5هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️ تشیع یک مذهب سیاسی است و نمی‌تواند نسبت به مردم بی‌اعتنا باشد 🔻آیت‌الله علوی بروجردی در ابتدای درس خارج خود مطرح کرد: 🔹مردم از جانشان براي مايه مي‌گذارند؛ اما در روزنامه‌ها و اين طرف و آن طرف و در فضاي مجازي می‌نویسند چرا در هيئت‌ها خرج مي‌كنيد؟ به فقرا كمك كنيد؛ من به بعضي از آقايانی كه آمده بودند گفتم اتفاقا همان فقرا ‌هستند كه اين بساط عزاداری را به پا مي‌كنند نه ثروتمندان. 🏴 نسبت به سيدالشهداء از جان و دل حركت مي‌كنند؛ اینطور هم نیست که فقط به حرف ما گوش دهند؛ مردم در اين جهت دنباله‌روي ما نيستند بلکه ما در پی مردم حركت مي‌كنیم؛ وقتي شب اول محرم مي‌آید قبل از اين كه ما به فكر بيفتيم، «ياحسين»‌ها شروع و پرچم‌ها نصب مي‌شود. 🔹گاهي از اوقات من مي‌ديدم در تلويزيون‌ها و راديوها تحليل مي‌كنند و مي‌نويسند كه جمهوري اسلامي از اينجا پول مي‌فرستد كه در فلان کشور عزاداري كنند و دسته عزا به راه بيندازند؛ ولی متاسفانه توجه ندارند که خود جمهوري اسلامي هم با اين عزاداري‌ها به وجود آمده است و از همین عزاداری‌ها سر پا مانده است؛ شما يادتان نيست را که در همان ايام شروع این نهضت اسلامی و دوران انقلاب گذشت؛ عاشورا نه تنها در عصر ما بلکه در زمان مشروطيت و در طول تاریخ شیعه بوده است. ➖ من فيلمي ديدم خيلي تاثرآور بود؛ آقایي اول ظهر آمد به هيئت تعرض کرد كه بياييد نماز اول وقت بخوانيد؛ عيبي ندارد نماز خيلي خوب است و هم مستحب است اما اگر کسی نخواست به اين مستحب عمل كند، فسق نكرده است؛ چون نماز تا آخر وقت رخصت دارد؛ اگر کسی نماز صبحش را ده دقیقه به آفتاب بخواند آیا خلاف شرع كرده است؟ خود شرع رخصت داده است... مواظب باشيم و پخته عمل بكنيم؛ جاي امر به معروف و نهي از منكر را بدانيم. 🔹گاهي از اوقات چهره‌اي از اين عمامه نزد مردم می‌سازیم كه هر كاري مردم مي‌خواهند بكنند ما با آنها مخالف هستيم؛ آن‌وقت اين شيخ بنده خدا در مشهد مرحوم آقاي کشته می‌شود؛ طلبه‌ فاضلي كه نه كاري به جايي و نه سمتي و شغلي داشته است؛ فقط طلبه‌ای ساده بود و ماشينش هم بنز نبوده است، پيكان بوده است... فردی بيايد چاقو بزند و برود؛ انتقام از چه چيزي مي‌خواستيد بگيريد؟ ⭕️ مردم باید بدانند اين با اقل مايمكن زندگی می‌کنند؛ اقل ما يمكن يعني شما را در مملكت در نظر بگیرید و با شهریه طلّاب مقایسه کنید... طلبه‌اي كه تمام رتبه‌ها را امتحان داده و بالا آمده است شهريه‌اش به يك میليون تومان نمي‌رسد؛ اين است وضعيت طلبه در حوزه‌های علمیه؛ اينجور دارد زندگي مي‌كند و درس مي‌خواند در حالي كه امكانات برايش فراهم است كه برود جایی دیگر درآمد كسب كند اما ايستادگی می‌کند و درس مي‌خواند؛ چرا مردم ما نبايد اين معاني را متوجه باشند؟ 🔹اگر مراد برخی منتقدان اين است كه حوزه به زندگي و مشكلات و وضعيت و كاری ندارد كه اين به شهادت تاريخ حوزه دروغ است؛ اصلا تشيع يك است و اصلا نمي‌تواند نسبت به مردم بي‌اعتنا باشد. 🔹حوزه دين و حوزه علم مثل حوزه هنر بايد باشد؛ يعني چه آزاد باشد؟ يعني اشخاص آزادانه بحث كنند و مبنا اختیار كنند و نظريه‌پردازي كنند... تكامل علوم به آزادي است؛ علم آزاد تكامل پيدا مي‌كند و از نتيجه‌اش مي‌توانيد بهره‌برداري كنيد. 🔹ماهم منجمد نيستيم بگوييم پنجاه‌ودو كتاب از طهارت تا دیات بیشتر در نداريم و ديگر کتابی لازم نیست؛ اين كتاب‌ها بر اساس رواياتي كه به ما رسیده است و بر اساس اطلاعاتي كه مردم داشتند شکل گرفته است؛ شما بياييد كتاب جديد بياوريد؛ بحث‌هاي جديد لازم داريم؛ در مسائل بانك‌ها ما خيلي حرف زديم؛ گاهي حرف مي‌زنيم و از خود حوزه ما را نمی‌تابند؛ حرف را بايد گوش كنيد و در آن تامل كنيد؛ اين بساطی است كه ما با بانک‌ها بر سر مردم آورديم و خودمان هم همگی اشكال مي‌كنيم اين بهره‌ها چیست که مي‌گيريد؟ سود و جريمه چیست که مي‌گيريد؟ اما اينها را چه کسی برای بانکها درست كرده است؟ ما خودمان به نام اسلامي كردن بانك‌ها اين بساط را درست كرديم. 🔹 درس‌هاي خارج را تخطئه نكنيد؛ حوزه قم را بعضي‌ها به بي‌سوادي رمي نكنند؛ بله ما سر برنامه‌ها و درس‌ها و امتحانات اشكال داريم و به آقايان هم تذكر مي‌دهيم و محترمانه هم می‌گوییم و آقايان هم دارند زحمت مي‌كشند؛ اما حوزه قم الان بزرگترين حوزه علميه‌ی نه شيعه بلكه دنياي اسلام است.
📍مسلمان شدن ارمنی بدست شیخ عباس قمی(ره) ✳️امام خمینی رحمه الله علیه خاطره ای از سفر خود با مرحوم حاج بیان می کند.   📌خورشید خود را بالاى سر ماشین کشیده بود و باران گرما بر سرمان مى ریخت . بیابان سوزان و بى انتها در چشمهایمان رنگ مى باخت و به کبودى مى گرایید از دور هم ، چیزى دیده نمى شد، ناگاه ماشین ما که از عازم تهران بود از حرکت ، ایستاد، راننده که مردى بلند و سیاه چرده بود با عجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت :    📌بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهاى ماشین بود، آمد، به من چون بودم حرفى نزد. ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى (ره ) و گفت :    📌اگر مى دانستم تو را اصلا سوار نمى کردم از نحسى قدم تو بود که ماشین ، ما را در این وسط خشک و برهوت معطل گذاشت ، یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى .    📌البته راننده تا حدى تقصیر نداشت . این طاغوت و حکومت ضد دین زمان بود که تبلیغات ضد اسلام و را بجایى رسانده بود که عده زیادى از مردم قدم آخوند و روحانى را نحس مى دانستند و اگر گرهى در کارشان مى افتاد و آنجا حضور داشت ، به حساب او مى گذاشتند.    📌مرحوم بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد، ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمى کرد که با او باشم ، هر چه من پافشارى مى کردم ، او نهى مى کرد، دست آخر گفت فلانى نیستم تو اینجا بمانى . وقتى این حرف را از او شنیدم دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت مى کنم تا کرده باشم ، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده سوار ماشین شدم ...  📌بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم ؟ گفت : وقتى شما رفتید خیلى براى معطل شدم ، براى هر ماشینى دست بلند مى کردم نگه نمى داشت ، تا اینکه یک ماشین کامیونى که بارش آخر بود برایم نگه داشت .    📌وقتى سوار شدم ، آدم خوب و خون گرمى بود، و به گرمى پذیرایم شد و تحویلم گرفت ، خیلى زود با هم گرم شدیم قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او است و مسیرش همدان است ، از دست قضا من هم مى خواستم به همدان بروم ، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب مى گشتم و در جایى نیافته بودم فقط مى دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان مى توانم آنها را بدست آورم ، به این خاطر مى خواستم به بروم .    📌راننده با آنکه بود آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام ، حقانیت دین مبین اسلام و مذهب و... برایش گفتم .  وقتى او را مشتاق و علاقه مند دیدم ، بیشتر برایش خواندم ، سعى مى کردم مطالب و بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم .  📌تا این که به نزدیکهاى همدان رسیدیم ، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات از چشمانش سرازیر است و گریه مى کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم ، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد هنوز چند لحظه اى نگذشته بود که او آن سنگین را شکست و با همان چشم اشک آلود گفت :    📌فلانى این طور که تو مى گویى و من از حرفهایت برداشت کردم ، پس دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم . شاهد باش من همین الآن پیش تو مى شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل هایى که از من حرف شنوى دارند مسلمان مى کنم . بعد هم گفت :  اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله. 🌺روز ۲۳ ذی الحجه سالروز وفات شیخ عباس قمی(ره) صاحب کتاب مفاتیح الجنان گرامی باد. جهت شادی روحش فاتحه ای نثار کنیم. 🌈به نقل از آیت الله شیخ على پناه اشتهاردى در درس ‍ اخلاقشان در مدرسه فیضیه