eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
23.2هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
خرداد و تيرماه 67 وضعيت ها تغيير كرد و تمام دنيا پشت سر صدام قرار گرفت تا با حمايت از او جنگ به نفع عراق پايان داده شود حتي استفاده از سلاح هاي غير متعارف و شيميايي را به او دادند. علي هاشمي و يارانش كه مسئول حفظ از جزاير مجنون بودند با حمله همه جانبه عراق مواجه شدند ، در تیرماه 1367 دشمن برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام داد. یک شب قبل از تک به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت: «دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.» در روز موعود یعنی 4/4/67 دشمن سطح وسیعی از منطقه را زد و بعد به جزایر حمله نمود. رزمندگان بسیار مقاومت کردند و حاج علی با تعدادی از بچه های قرارگاه نصرت ماندند. هر چقدر به ایشان اسرار می کردند که به عقب برگردد و ایشان قبول نمی کرد. و می گفت: «تا یک نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم. بیایم به مردم چی بگویم. بگویم بچه هایتان را رها کردم و برگشتم.» حس مسولیت پذیری ایشان اجازه عقب آمدن نمی داد، چون در آن زمان چند هزار نیرو در منطقه بود که حضور حاج علی در قرارگاه خاتم4 که در ضلع شمال شرقی جزیره شمالی بود، باعث تعداد زیادی از افراد شد. و فرماندهان یگان های تحت امر را برای عقب نشینی شخصاً هدایت می کرد و مرتب سفارش می کرد که مراقب باشید کسی جا نماند. حضور شخص ایشان باعث هزاران رزمنده از خطر اسارت شد. پیش بینی ایشان درست از آب درآمد. ایشان آخرین کسی بود که از جزایر خارج شد همانطور که سال 62 کسی بود که پا در جزایر گذاشت.در قرارگاه خاتم 4 نهایتاً 13 نفر مانده بودند و عقب نشيني نكردند بعد از سقوط جزاير 7 نفر بازگشتند، 2 نفر اسير شدند و حاج علی به همراه 3 نفر ديگر اثر گرديدند و سرنوشت علي در پرده اي از ابهام فرو رفت. خبر رسید هلی کوپترهای عراقی در جزیره نشستند دشمن نیزارها را آتش زد حاج علی و همراهان از قرارگاه خارج شدند و در نیزارها پناه گرفتند و از ایشان دیگر خبری نشد.نیروهای اطلاعات و برون مرزی بسیج شدند و تمام منطقه و حتی استان های جنوبی عراق را گشتند اما هیچ خبری از حاج علی نبود. بسیاری امیدوار بودند که شده است و از سال 67 تا 83 زمان سقوط صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی و... که اگر اسیر دشمن شده است شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد. اما بعد از صدام باز هم خبری از اسارت حاجی نبود. حتی مخفی ترین زندان های عراق هم توسط نیروهای مجاهد عراقی بازرسی شد اما باز هم خبری از حاج علی نبود.در سال 89 پس از پيكر شهدا در مناطق عملياتي پيكر اين سردار شهيد به همراه سه تن از ياران وفادارش پیدا شد و با انجام هایDNA ، صحت انتصاب این پیکر به سردار سرلشکر شهید حاج علی هاشمی تائید شد و يوسف هور بعد از 22 سال غربت و به آغوش وطن بازگشت. 🌷
💠 خیلی قشنگه با حوصله بخونید 👇🏻 ▪️داستان حضرت حبیب بن مظاهر چیست؟⁉️🤔 ▪️ وچه شدکه به او امام حسین علیه السلام دادند؟⁉️🤔 🌺زمانی که امام حسین علیه السلام کودکی خردسال بود ؛حبیب جوانی بیست ساله بود او به امام حسین علیه السلام داشت به طوری که هرجا امام حسین(ع) می رفت این 💕 او را به دنبال محبوب خود میکشید🙂 👳🏻‍♂پدر حبیب که متوجه حال پسر شد از او پرسید: ▪️ چه شده که لحظه ای از حسین(ع) جدانمی شوی ؟⁉️🤔 🙍🏻‍♂ حبیب فرمود: پدر جان من شدیدا" به حسین علاقه دارم💕 واین مرا تاجایی می کشاند که در عشق خود 😔 👳🏻‍♂مظاهر پدر حبیب رو به پسرکرد و گفت: حبیب جان داری ⁉️ 🙍🏻‍♂حبیب فرمود :بله پدرجان✅ 👳🏻‍♂چیست؟⁉️🤔 🙍🏻‍♂حبیب عرض کرد اینکه ماشود.😃 👳🏻‍♂پدر موضوع علاقه حبیب به امام حسین(ع) علیه السلام را با مولای خود 🌸علی علیه السلام گذاشت👌🏻 و از ایشان دعوت کردکه روزی مهمان آنها شوند🌸 امام علی علیه السلام مهمانی حبیب را با جان و دل قبول کرد😍 ☀️ فرا رسید حال و روز حبیب وصف نشدنی بود 🤗 و برای 👀دیدن حسین(ع) آرام و قرار نداشت بر خانه 🏠رفت واز دور آمدن حسین علیه السلام را به نظاره نشست سرانجام سر رسید😃 🙍🏻‍♂از دور حسین علیه السلام را به همراه پدر دید👀 درحالی که ازبالای پشت بام پایین می آمد پای حبیب منحرف شد😥 و از افتاد🙁 👳🏻‍♂پدر خود را به او رساند ولی حبیب 😓 👳🏻‍♂پدرحبیب که نمی خواست مولایش را ناراحت ببیند بدن حبیب را در گوشه ای ازمنزل مخفی کرد و آرامش خود را نگه داشت🙂 🌸امام علی علیه السلام از اینکه حبیب به بود تعجب کرد 😳 🌸فرمود:مظاهر با علاقه ای که ازحبیب نسبت به حسین دیدم در تعجبم 😳که چرا او را نمی بینم ؟⁉️ 👳🏻‍♂پدر عذرخواهی نمود،گفت: او کاری است. 🙂 🌸 امام حبیب را گرفت وحال او را جویا شد🤔 اما این بارهم 👳🏻‍♂پدرحبیب راداد🙁 🌸امام کرد که حبیب را 🗣صدا بزنند در این هنگام مظاهر از آنچه برای حبیب افتاده را 😔 🌸امام فرمود بدن حبییب رابرای من بیاورید 😥 ‌ حبیب😓 را امام گذاشتن تا چشم امام به بدن حبیب افتاد اشکهایش سرازیر😭 شد رو به حسین(ع) کردوفرمود:پسرم این جوان به 💕 که به شما داشت داد حال خود در مقابل این عشق انجام می دهی؟⁉️ 😭 اشکهای نازنین حسین(ع) جاری شد 🤲🏻دستهای مبارکش را بالا برد و از خواست به حسین(ع) و محبت💝 حسین(ع) حبیب را بار دیگر 😌 ⏪در این هنگام دعای حسین شد😍 و حبیب شد.🤩 🌸امام علی علیه السلام رو به حبیب کرد و گفت: ⬅️ ای حبیب به که به حسین(ع) داری ♥️خداوندبه شما نمود و را به شما داد😍 که هرکس پسرم حسین(ع)را نام او را در زائران حسین(ع) .📝 ⏪به همین جهت در زیارت حبیب این چنین گفته شده 👇🏻 ✋🏻سلام برکسی که زنده شد ودو بار از دنیا رفت✨ 💠ای حبیب تو را به عشق حسین(ع)قسم میدهم که هرکس این داستان را نشر دهد نام او را در دفترزائران حسین(ع) ثبت کن🤲🏻 📚منابع: طریحی خوارزمی الامال 💕🧡💕