#امام_زمان_عج_مناجات
ای که یادت باعثِ تلطیفِ خاطر میشود
میبرم نامِ تو را، این قلب شاعر میشود
نامِ زیبای تو کافر را مسلمان میکند
بیمحبت بر شما دیندار، کافر میشود
فتحِ قلبِ سنگِ من، تنها فقط کارِ شماست
سنگ در دستانِپرمهرت، جواهر میشود
ای نگاهِ منتظر! اینقدر دلواپس نباش
آن نگارِ مهجبین، یک روز حاضر میشود
چشم میدوزم به سوی جادههای انتظار
شک ندارم قلبِ من، روزی مسافر میشود
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#بصیرت #فتنه
#اخلاقی_و_اندرز
#محکومیت_اغتشاشات
#محکومیت_حادثه_تروریستی
خدا کند، وسطِ فتنهها، خموش نباشم
هرآنچه هستم، باشم، وطنفروش نباشم
اگر که آتشِ کینه، شرر به خاکِ وطن زد،
میانِ شعله، به دور از، خروش و جوش، نباشم
وَ یا به گاهِ رشادت، در آنطرفترِ ایران،
به فکرِ خویش، به دنبالِ عیش و نوش نباشم
به خونِ خویش بغلتم، برای یک نفس اما
میانِ جمعیتِ خائنِ وحوش، نباشم
برایِ گفتنِ ناحق، خوشا صدایِ بلند و
برایِ دم زدن از حرفِ حق، خموش نباشم
چه فایده؛ همهی عمر، سر به سجده گذارم،
ولی به موقعِ فرمانِ دوست، گوش نباشم
به زیرِ چکمهی دشمن، زِ خواب خیزم اگر من
به وقتِ یاریِ مولای خود، به هوش نباشم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#امام_حسین_ع_مناجات
از تو شنیدیم و به جان، پایان ندادیم
ما را ببخش از این مصیبت، جان ندادیم
هرچند، در غوغای ماتم، سَرسپردیم،
در معرکه، بیسَر، ولی جولان ندادیم
در روضه، اشک از چشم، افشاندیم، یک عمر
یک قطره، اما، بر لبِ عطشان ندادیم
تو زخم خوردی، نیزه خوردی، تیغ خوردی،
ما در مقابل، خَم به اَبرومان ندادیم
طوری کَرَم کردی، که در هنگامِ غفلت،
از ما خطا سر زد، ولی تاوان ندادیم
... هرچند کاری در خورِ شأنت نکردیم،
هرچند اغلب، گوش بر فرمان ندادیم
ما دل به تو دادیم، دل چیزِ کمی نیست
این پربها را، برکسی، ارزان ندادیم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
معشوق اگر از داغِ هجرانم خبر داشت
این گریههای نیمهشب شاید اثر داشت
ای آنکه دینت را به دنیایت سپردی
حالا ببینم! این جهان چیزی مگر داشت؟!
باید نترسید از مسیرِ پُر خَمِ وصل
باید نترسید از خطر؛ باید جگر داشت
زنده به عشقم؛ بعدِ مرگم هم بگویند:
بیچاره عمری، دیدهای از اشک تَر داشت
بیچارهام، بیچارهام، بیچاره، اما،
شاهنشهِ لبتشنه بر کارم نظر داشت
عالَم به قربانِ شهیدی که در آن ظهر
دیگر نه عباس و نه قاسم، نه پسر داشت
✍ #عادل_حسین_قربان
#جمهوری_اسلامی_ایران
زخمیِ امواجِ طوفان شد، ولی قد خم نکرد
سوخت در آتش، پریشان شد، ولی قد خم نکرد
کشورم؛ این یادگارِ فتنههای بیشمار
بارها درگیرِ شیطان شد، ولی قد خم نکرد
همچنان آهن مقاوم، همچنان کوه استوار
بی قرارِ داغِ یاران شد، ولی قد خم نکرد
مکرِ بدخواهانِ دوران بر سرش آوار شد
جسمِ پاکش تیرباران شد، ولی قد خم نکرد
در عزای جانگدازِ سروهای سرفراز
بغضِ او ترکید، گریان شد، ولی قد خم نکرد
زیرِ بارِ حادثه، گلهای سرخش سوختند
غرق در خونِ شهیدان شد، ولی قد خم نکرد
#عادل_حسین_قربان
.