eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
در روزگاری که همه می‌خواهند محبوبِ تمام قلب‌ها باشند ما اعتراف می‌کنیم که انسان‌های معمولی هستیم! و آنقدر در زندگی، غـرق شده‌ایم که نام خود را، به فـراموشی سپرده‌ایم گاهـی از روزگار خسته می شویم و صدایمان به غُر زدن، بلند می‌شود و گاهی هم زورمان نمی‌رسد تا بهترین خودمان باشیم گاه گاهی دلمان به حال تنهایی تک درختی در بیابان می‌سوزد گاهی هم سنگدل‌ترین می‌شویم و حتی غم انسان هـا، غصه دارمان نمی‌کند اما از حـق نگذریم با همه معمولی بودنمان، استعدادهای بی‌نظیری داریم که در دیگرانی، که ادعایشان سر به فلک می‌کشد، نمونه‌اش یافت نمی‌شود آری، "ما انـسـان هـای مـعـمـولـیِ مـنـحـصـر بـه فـردیـم" 💕💝💕💝
گاهی نباید برایت تفاوت کند که چقدر بزرگ شده‌‌ای و یا حتی دیگران تو را مادر بزرگ خطاب می‌کنند! باید در دلت دخترِ ناز پرورده‌ای زندگی کند که دلش پر می‌کشد که مادر، شانه کند موهایش را و ذوق کند چون وقتی که پدر از در خانه می‌آمد و خوراکی‌های خوشمزه می‌آورد باید آن دختر بچه هر روز سوار دوچرخه‌‌ی آرزوهایش شود و موهایش را دو‌گوشی ببندد و پاپیون بزند و به همه نشان دهد و بگوید: زیبا شده‌ام؟ مادرم موهایم را بافته است و صدای خنده‌اش کوچه را پر کند و اگر دستش کمی خراش برداشت، برود و بساط ناز کردنش را پیش پدرش پهن کند و از چاله‌ چوله‌های کوچه شکایت کند و اشک بریزد، آخر پدر فرق می‌کند، جور دیگری ناز دخترش را میخرد بین خودمان بماند، گاهی بد نیست میان جنگیدن‌هایمان برای ادامه حیات، خودمان را سرگرم حال و احوال خوش کنیم و اِلا غصه‌ها با لگد می‌زنند و درِ ورودی قلبمان را می‌شکنند، آنها هرگز اجازه نمی‌گیرند! پس خودمان، راه را برای ورودشان ببندیم 💕💜💕💜
قلمم را روی صفحه گذاشتم و کلمه «نشاط» را نوشتم جوهرش رنگ نداد، چند بار امتحان کردم ولی فایده‌ای نداشت! خودکار دیگری برداشتم و کلمه «جوانی» را نوشتم، هر چه خودکار را تکان دادم و خط کشیدم رنگ نمی‌داد مداد را برداشتم و می‌خواستم کلمه «امیدواری» را بنویسم که‌ نوک مدادم شکست صدای صفحه‌ی کاغذ را شنیدم که می‌گفت: از محالات قلم مَزن جانم که دیگر این واژه‌ها، در این مرز و بوم به کار نمی‌آیند 💕💙💕💙
ذره‌بین در دستم را شکسته‌ام، دیگر به کارم نمی‌آید و خودم را به نفهمیدن زده‌ام نه آنکه دیگران لایق بخشش باشند، نه! قلب من سزاوار آرامش است چشمانم را هم بسته‌ام و تصمیم گرفته‌ام که از بدی ها چشم بپوشم و پیش از آنکه رفتارها، در ذهنم ناراحتی بیافرینند، گوششان را بگیرم و به جایی بیندازم که عرب نی انداخت این بار تنها، برای آرامش خودم! تکه‌های قلب شکسته‌ام را، به دست می‌گیرم و خیال می‌کنم، هیچ اتفاقی نیوفتاده است 💕💝💕💝
باور کنید آدم‌ها گاهی محتاج‌ می‌شوند حتی آن‌هایی که به ظاهر از فولاد سخت‌ترند و موفقیتشان زبان‌ زد خاص و عام است محتاجِ سخنی برای دلگرم شدن و کلامی برای ایستادن و جا نزدن انگیزه‌ای برای جنگیدن و آغوشی برای پناه بردن آدم‌ها در نبود این‌ها جان می‌دهند گاه با روحشان، گاهی هم قلب در جسمشان خسته می‌شود از مداوم تپیدن! 💕💙💕💙
شنیده‌اید ؟! می‌گویند «‌ سوزنیست در انبار کاه » و این جمله را بهانه می‌کنند که بگویند پیدا کردن سوزن سخت است و کار نشدنیست پس بهتر است سوزن را بی‌خیال شویم! شاید آنانی که این سخن را گفته‌اند هرگز معنی عشق را ندانسته‌اند اگر تمام حواستشان معطوف به آن سوزن باشند، چگونه می‌توانند فراموشش کنند؟ اگر سوزنی را با تمام وجود بخواهند، بی‌گمان میان هزاران کاه او را پیدا می‌کنند اما اگر دوستش نداشته باشند میان خودش و خودش دست‌ها را به چشمانشان می‌گیرند و می‌گویند "ما چیزی را نمی‌بینیم" 💕💛💕💛
کودک، گلی را دید که در فاصله‌ای بسیار نزدیک با خیابان روییده بود و گل دومین روزی بود که صبح قشنگش را شروع کرده بود و مفهوم زندگی را می‌چشید کودک به گل گفت: می‌شود تو را برای قدردانی به مادرم بدهم؟ گل گفت: مرا از ساقه جدا خواهی کرد؟ پس من خواهم مُرد؟ کودک لبخندی زیرکانه زد و گفت: تو که دیر یا زود خواهی مُرد یا با اتومبیلی نقش بر زمینِ سخت می‌شوی و یا من تو را از ساقه جدا می‌کنم و یا فصلِ خزانت می‌رسد و یک روز برای همیشه خواهی رفت انتخاب با توست! میان این همه راه که همه‌شان به مرگت ختم می‌شوند، بهتر نیست که قلب مادر مرا خوشحال کنی؟ و گل به چشمان کودک نگریست و با سر اجازه‌‌ی چیدن داد :) ( برداشت آزاد) 🍁🍂🍁🍂
موجِ رادیویی بعضی آدم‌ها، روی "غر زدن بر مگاهرتز " تنظیم شده است آن‌ها می‌توانند از یک باغ پر از گلِ نرگس، سطلِ زباله‌ی گوشه‌ی دیوار را ببینند و درباره‌اش غر بزنند می‌توانند حالشان از دیگران بهم بخورد چون یک بار تصادفی انگشتی به بازویشان خورده و درباره‌ی این موضوع آنقدر غر بزنند که خورشید جایش را به ماه بدهد این افراد استعدادهای زیادی دارند برای مثال می‌توانند مغزت را با کمانِ حلاجی، چون پنبه بزنند و اعجازشان این است از شهدِ شیرین، زهری گوارا بسازند ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─