🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری
(بخش اول)
✅ ابوسعید غانم هندی میگوید:
◽️مـن در یكی از شهرهای هند (كشمیر) بودم و دوستانی داشتم كه چهل نفر بودند.
⚖ ما بر كرسیهایی كـه در طـرف راسـت سـلـطان بود، مینشستیم و همه كتب اربعه (تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم) را خوانده، با آنها در میان مردم حكم میكردیم و مسائل دین را به ایشان تعلیم و در حلال و حرام نظر میدادیم.
سلطان و رعیت هم به ما رجوع میكردند.
💡روزی در خصوص سید انبیاء، رسول اللّه(ص)، صحبتی شد و بین خودمان گفتیم، این پیغمبر كه در كـتـابها نامش برده شده وضعش بر ما مخفی میباشد، پس واجب است كه به دنبال او باشیم و آثارش را جستجو كنیم.
در آن مـجـلـس نـظـر تـمام ایشان بر این موضوع قرار گرفت كه من برای جستجو خارج شده و سـیـاحـت كـنـم.
💰مـن هـم بـا ایـن عزم در حالی كه با خود، مال و ثروت زیادی برداشته بودم، از هندوستان، خارج شدم.
دوازده ماه سیر نمودم، تا آن كه به نزدیكی شهر كابل رسیدم.
به طایفه ای از تركمن ها برخورد نمودم.
🗡🩸 آنها مرا غارت و جراحات شدیدی بر من وارد آوردند. به كابل وارد شدم. حاكم كابل از حال من مطلع شد و مرا روانه بلخ كرد.
والی در آن زمان، داوود بن عباس بن ابی الاسود بود.
مطلع شد كه من از هندوستان برای تحقیق از دیـن اسـلام بـیـرون آمده و در این باره با فقهاء و علماء علم كلام مناظره كرده ام و زبان فارسی را آموخته ام، لذا كسی را فرستاد و مرا در مجلس خود احضار كرد.
👳♂فقهاء را هم حاضر كرد و آنها با من مناظره نمودند و من هم به آنها خبر دادم كه از هند برای یافتن این پیغمبری كه در كتابهای خود نام او را دیده ام، خارج شده ام.
◽️گفتند:
🔹نام آن پیامبر چه میباشد؟
◽️گفتم:
🔸نام او محمد است.
◽️گفتند:
🔹این شخص، پیغمبر ما است.
◽️از شـریـعـت و دیـن او سـؤال كردم.
آنها تا حدی مرا آگاه نمودند. گفتم:
🔸من میدانم كه محمد پیغمبر است، اما نمیدانم این كه شما میگویید، همان است یا نه. جایش را به من بگویید تا نزد او بـروم و از علائمی كه به یاد دارم، جویا شوم.
اگر او همان پیغمبری بود كه میشناسم، به او ایمان میآورم.
◽️گفتند:
🔹او از دنیا رفته است.
◽️گفتم:
🔸وصی و خلیفه او كیست؟
◽️گفتند:
🔹ابوبكر.
◽️گفتم:
🔸این كنیه است، نام او را بگویید.
◽️گفتند:
🔹عبداللّه بن عثمان و او از قریش است.
◽️گفتم:
🔸نسب پیغمبر خود محمد(ص) را بگویید.
◽️نسب او را بیان كردند.
گـفـتـم:
🔸آن پـیـغمبری كه من به دنبال او هستم، این شخص نیست، زیرا آن كه در پی او هستم، خـلـیـفـه اش برادر او در دین، پسر عموی او در نسب، شوهر دخترش در سبب میباشد.
ایشان پدر اولاد او است و آن پیغمبر در روی زمین اولادی غیر از اولاد خلیفه خود ندارد.
◽️وقـتـی این سخنان را شنیدند، آشوبی به پا شد و گفتند:
🔹ایها الامیر این مرد از شرك خارج و وارد كفر گردیده و خون او حلال است.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه 51
#مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری
(بخش دوم)
◽️... گـفتم:
🔸ای مردم، من خود دینی دارم و از آن دست بر نمیدارم تا آن كه دین بهتری بدست آورم.
مـن اوصاف این مرد را در كتب پیغمبران گذشته این طور دیده ام و از شهر و دیار و عزت و دولت خود بیرون نیامدم، مگر برای یافتن او، و این كه شما میگویید مطابق با اوصاف این پیغمبر موعود نیست، دست از سر من بردارید.
◽️والـی وقـتـی ایـن مـطلب را دید، حسین بن اسكیب را كه از اصحاب امام حسن عسكری(ع) بود، خواست و به او گفت:
🔹با این مرد هندی مناظره كن.
◽️حسین گفت:
🔸خدا امیر را حفظ كند، فقهاء و علماء در محضر تو هستند و از من داناتر و بیناترند.
◽️گـفت:
🔹نه، بلكه همان طوری كه میگویم در خلوت با او مناظره كن و كمال ملاطفت را رعایت نما.
◽️حسین مرا به خلوت برده و با من مدارا نمود و گفت:
🔸آن كس كه تو میخواهی همین محمد است كـه ایـنـها گفتند.
وصی و خلیفه او علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب (ع) است.
او همسر فاطمه(س)، - دختر آن حضرت - و پدر حسن و حسین - دو فرزند پیامبر - است.
▪️غـانـم میگـویـد:
◽️وقـتی این سخنان را شنیدم، گفتم:
🔸اللّه اكبر، این شخص همان است كه من میخـواهـم.
◽️لذا به نزد داوود بن عباس آمدم و گفتم:
🔸ایها الامیر آن كس را كه میخواستم، پیدا كردم.
اشهد ان لااله الا اللّه و ان محمدا رسول اللّه.
◽️داوود به من احسان و اكرام نمود و متوجه حسین شد و گفت:
🔹مراقب حال او باش.
◽️هـمـراه حـسـیـن رفتم و با او انس گرفتم و مسائل دین خود را از او آموختم. نماز و روزه و سایر واجـبـات را به من آموخت.
تا آن كه روزی به او گفتم:
🔸ما در كتابهای خود دیده ایم كه این محمد خـاتـم پیغمبران میباشد و بعد از او پیغمبری نیست.
دیگر آن كه كارها بعد از او با وصی و وارث و خـلیفه او است.
پس از آن با وصی بعد از وصی، یعنی این امر در اعقاب و فرزندانش تا قیامت هست.
حال بگو وصی وصی محمد چه كسی است؟
◽️گـفـت:
🔹حسن و بعد از او حسین میباشد و بعد از او پسران حسین (ع)
◽️و خلاصه نام ایشان را ذكر كـرد، تـا آن كـه بـه صاحب الزمان (ع) رسید.
بعد هم مرا از آنچه واقع گشته، خبر داد، لذا فكری نداشتم، مگر آن كه به دنبال ناحیه مقدسه به راه بیفتم.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه ۵۱
🏷 #مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری
(بخش سوم)
▪️ ... بـعـد از آن در سـال ۲۶۴، غـانم به شهر قم آمد و با اهل قم و طایفه امامیه بود تا آن كه با برخی از ایشان روانه بغداد شد و با او رفیقی از اهل سنت بود كه ابتدا هم مذهب بودند.
▪️ غـانـم میگوید:
◽️بعضی از اخلاق آن رفیق را نپسندیدم، لذا از او جدا شده و سفر میكردم، تا وارد سامرا شدم و از آن جا به سوی عباسیه (مسجد بنی عباس كه حالا مخروبه و معروف به خلفاء است و سابقا دارالحكومة بوده است) رفتم.
در آن جا نماز را خوانده و درباره چیزی كه قصد داشتم به فكر فرو رفتم.
ناگهان دیدم كسی نزد من آمد و گفت:
🔸تو فلانی هستی؟
◽️و مرا به آن اسمی كه در هند داشتم، نام برد.
گفتم:
🔹بله.
◽️گـفـت:
🔸مولای خود را اجابت كن.
◽️وقتی این مطلب را شنیدم، به همراهش روانه شدم. او در میان كوچه ها میرفت و من به دنبالش بودم. تا آن كه وارد خانه و باغی شد. من هم داخل شدم.
در آن جا مـولای خـود را دیـدم كه نشسته اند و به من توجه كردند و به زبان هندی فرمودند:
🔶 مرحبا یا فلان (خوش آمدی) ، حالت چطور است؟ حال فلان و فلان (تمام چهل نفر از دوستان مرا نام برد) چطور است؟
◽️و راجع به هر یك از ایشان جداگانه سوال فرمود.
بعد هم مرا به وقایعی كه برایم اتفاق افتاده بود، خبر داد و تمام این سخنان را به زبان هندی فرمود.
بعد فرمود:
🔶 میخواهی با اهل قم به حج بروی؟
◽️عرض كردم:
🔹آری، مولای من.
◽️فـرمـود:
بـا ایـشان مرو، امسال صبر كن و سال آینده برو.
◽️پس از آن كیسه ای كه نزد حضرتش بود، بـرداشت و به من مرحمت كرد و فرمود:
🔶 این را برای مخارجت بردار و در بغداد بر فلانی - نام او را ذكر فرمود - وارد شو و او را بر چیزی مطلع نكن.
▪️ بعد از آن غانم برگشت و به حج نرفت.
پس از آن قاصدها آمدند و خبر آوردند كه حجاج در آن سال از عقبه (محلی است) برگشته اند.
و به این وسیله، علت منع حضرت از تشرف به حج، دانسته شد.
🕋 غـانـم هـم بـه خـراسـان مراجعت كرده و در سال بعد به حج مشرف شد و برای ما هدیه فرستاد و برگشت. بعد به خراسان رفته و همان جا توقف نمود، تا آن كه وفات كرد.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه ۵۱
#مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
❇️ تشرف محمد بن عيسى بحرينى
🪧 قسمت اول
✅ جمعى از موثقين نقل كردند:
▫️مـدتـى بـحرين تحت نفوذ خارجيان بود.
آنها مردى از مسلمانان را حاكم بحرين كردند تا شايد به علت حكومت كردن شخصى مسلمان، آن جا آبادتر شود و به حالشان مفيدتر واقع گردد.
آن حـاكـم از نـاصـبـيان (كسانى كه با اهل بيت پيامبر اكرم (ع) دشمنى مىورزند) بود.
👿 او وزيرى داشـت كـه در عـداوت و دشـمنى از خودش شديدتر بود و پيوسته نسبت به اهل بحرين، به خاطر مـحـبـتشان به اهل بيت رسالت(ع)، دشمنى مىنمود و هميشه به فكر حيله و مكر براى كشتن و ضرر رساندن به آنها بود.
روزى وزيـر بر حاكم وارد شد و انارى كه در دست داشت به حاكم داد.
حاكم وقتى دقت كرد، ديد بر آن انار اين جملات نوشته شده است:
لااله الا اللّه محمد رسول اللّه و ابوبكر و عمر و عثمان و على خلفاء رسول اللّه.
اين نوشته بر پوست انار بود، نه آن كه كسى با دست نوشته باشد.
حاكم از اين امر تعجب كرد و به وزير گفت:
🔸اين انار نشانه اى روشن و دليلى قوى بر ابطال مذهب رافضه (نام شيعيان در نزد اهل سنت) است.
حال نظر تو درباره اهل بحرين چيست؟
▫️وزير گفت:
🔹اينها جمعى متعصب هستند كه دليل و براهين را انكار مىكنند، سزاوار است ايشان را حـاضـر كنى و انار را به آنها نشان دهى.
اگر قبول كردند و از مذهب خود دست كشيدند، براى تو ثواب و اجر اخروى عظيمى خواهد داشت و اگر از برگشتن سر باز زدند و بر گمراهى خود باقى ماندند، يكى از سه كار را با آنها انجام بده:
⭕️ يا با ذلت جزيه بدهند،
⭕️ يا جوابى بياورند - اگر چه جوابى نـدارنـد -
⭕️ يـا آن كـه مردان ايشان رابكش و زنان و اولادشان را اسير كن و اموال آنها را به غنيمت بردار.
▫️حـاكـم نـظر وزير را تحسين نمود و به دنبال علماء و دانشمندان و نيكان شيعه فرستاد و ايشان را حاضر كرد.
انار را به آنها نشان داد و گفت:
🔹اگر جواب كافى در اين زمينه نياورديد، مردان شما را مـىكـشم و زنان و فرزندانتان را اسير مىكنم و اموال شما را مصادره مىكنم و يا آن كه بايد جزيه بدهيد.
▫️وقتى شيعيان اين مطالب را شنيدند، متحير گشته و جوابى نداشتند، لذا رنگ چهرههايشان تغيير كـرد و بـدنـشـان به لرزه درآمد، با اين حال گفتند:
🔸اى امير سه روز به ما مهلت بده، شايد جوابى بـياوريم كه تو به آن راضى شوى.
اگر نياورديم، آنچه رامى خواهى، انجام بده.
▫️حاكم هم تا سه روز ايشان را مهلت داد.
آنها با ترس و تحير از نزد او خارج شدند و در مجلسى جمع شدند تا شايد راه حلى پيدا كنند.
در آن مجلس بر اين موضوع نظر دادند كه از صلحاء بحرين ده نفر را انتخاب كنند.
اين كار را انجام دادند.
آنـگاه از بين ده نفر، سه نفر را انتخاب نمودند.
بعد به يكى از آن سه نفر گفتند:
🔸تو امشب به طرف صـحـرا برو و خدا را عبادت كن و به امام زمان حضرت صاحب الامر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف اسـتـغاثه نما، كه او حجت خداوند عالم و امام زمان ماست.
شايد آن حضرت راه چاره را به تو نشان دهند.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #مهدویت #تشرفات
❇️ تشرف محمد بن عيسى بحرينى
🪧 قسمت دوم:
▫️... آن مـرد از شـهـر خارج شد و تمام شب، خدا را عبادت كرد و گريه و تضرع نمود و او را خواند و به حضرت صاحب الامر (ع) استغاثه نمود تا صبح شد، ولى چيزى نديد.
به نزد شيعيان آمد و ايشان را خبر داد.
شـب دوم ديگرى را فرستادند.
او هم مثل نفر اول، تمام شب را دعا و تضرع نمود اما چيزى نديد، و برگشت، لذا ترس و اضطرابشان زيادتر شد.
سومى را احضار كردند.
او مردى پرهيزگار به نام محمد بن عيسى بود.
شب سوم با سر و پاى برهنه به صحرا رفت.
🌑 آن شب، شبى بسيار تاريك بود.
ايشان به دعا و گريه مشغول و به حق تعالى متوسل گـرديد و درخواست كرد كه آن بلا و مصيبت را از سرمؤمنين رفع كند و به حضرت صاحب الامر (ع) استغاثه نمود.
وقتى آخر شب شد، شنيد كه مردى با او صحبت مى كند و مى گويد:
🔸اى محمد بن عيسى چرا تو را به اين حال مى بينم؟ و چرا به اين بيابان آمده اى؟
گفت:
🔹اى مرد مرا رها كن، كه براى امر عظيمى بيرون آمده ام و آن را جز به امام خود، نمىگويم و جز نزد كسى كه قدرت بر رفع آن داشته باشد، شكايت نمى كنم.
▫️فرمود:
🔸اى محمد بن عيسى، من صاحب الامر هستم، حاجت خود را ذكر كن.
▫️محمد بن عيسى گفت:
🔹اگر تو صاحب الامرى، قصه ام را مىدانى و احتياج به گفتن من نيست.
▫️فرمود:
🔸بلى، راست مى گويى.
تو به خاطر بلايى كه در خصوص آن انار بر شما وارد شده است و آن تهديداتى كه حاكم نسبت به شما انجام داده، به اين جا آمده اى.
▫️مـحـمد بن عيسى مى گويد: وقتى اين سخنان را شنيدم، متوجه آن طرفى شدم كه صدا مى آمد. عرض كردم:
🔹بلى، اى مولاى من.
تو مى دانى كه چه بلايى به ما وارد شده است.
تويى امام و پناهگاه ما و تو قدرت برطرف كردن آن بلا را دارى.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #مهدویت #تشرفات
❇️ تشرف محمد بن عيسى بحرينى
🪧 قسمت سوم (آخر)
▫️... حـضـرت فـرمـودند:
🔶 اى محمد بن عيسى، در خانه ی وزير لعنه اللّه درخت انارى هست.
وقتى كه آن درخت بار گرفت، او از گِل، قالب انارى ساخت و آن را دو نيم كرد.
در ميان هر يك از آن دو نيمه، بـعـضـى از آن مطالبى كه الان روى انار هست نوشت.
در آن وقت انار هنوز كوچك بود، لذا همان طورى كه بر درخت بود، آن را در ميان قالب گِل گذاشت و بست.
انار در ميان قالب بزرگ شد و اثر نوشته در آن ماند و به اين صورت كه الان هست درآمد.
حال صبح كه به نزد حاكم مىرويد، به او بگو من جواب را با خود آورده ام، ولى نمىگويم مگر در خانه وزير.
وقـتى كه وارد خانه وزير شدى، در طرف راست خود، اتاقى خواهى ديد.
به حاكم بگو، جواب را جز در آن اتـاق نـمـىگويم، در اين جا وزير مىخواهد از وارد شدن تو به آن اتاق ممانعت كند، ولى تو اصرار كن كه به اتاق بروى و نگذار كه وزير تنها و زودتر داخل شود، يعنى تو اول داخل شو.
در آن جا طاقچه اى خواهى ديد كه كيسه ی سفيدى روى آن است.
كيسه را باز كن.
در آن كيسه قالبى گِلى هـسـت كـه آن ملعون (وزير) نيرنگش را با آن انجام داده است.
آن انار را در حضور حاكم در قالب بگذار تا حيله وزير معلوم شود.
اى مـحـمـد بن عيسى، علامت ديگر اين كه، به حاكم بگو معجزه ديگر ما آن است كه وقتى انار را بشكنيد غير از دود و خاكستر چيزى در آن مشاهده نخواهيد كرد، و بگو اگر مىخواهيد صدق اين گـفـتـه مـعـلوم شود، به وزير امر كنيد كه در حضور مردم انار را بشكند.
وقتى اين كار را كرد آن خاكستر و دود بر صورت و ريش وزير خواهد نشست.
▫️محمد بن عيسى وقتى اين سخنان را از امام مهربان و فريادرس درماندگان شنيد، بسيار شاد شد و در مقابل حضرت، زمين را بوسيد، و با شادى و سرور به سوى شيعيان بازگشت.
صبح به نزد حاكم رفتند و محمد بن عيسى آنچه را كه امام(عج) به او امر فرموده بودند، انجام داد و آن معجزاتى كه حضرت به آنها خبر داده بودند، ظاهر شد.
حاكم رو به محمد بن عيسى كرد و گفت:
🔹اين مطالب را چه كسى به تو خبر داده است؟
▫️گفت:
🔸امام زمان (عج) و حجت خدا بر ما.
▫️گـفت:
🔹امام شما كيست؟
▫️او هم ائمه(ع) را يكى پس از ديگرى نام برد، تا آن كه به حضرت صاحب الامر(عج) رسيد.
حاكم گفت:
🔹دست دراز كن تا با تو بر اين مذهب بيعت كنم؛ گواهى مى دهم كه نيست خدايى جز خداوند يگانه و گواهى میدهم كه محمد(ص) بنده و رسول اوست و گواهى میدهم كه خليفه بـلافـصـل آن حـضـرت، امـيـرالـمـؤمنين على بن ابيطالب(ع) است.
▫️بعد هم به هر يك از امامان دوازده گـانـه اقـرار نـمـود و ايـمـان آورد.
سـپس دستور قتل وزير را صادر كرد و از اهل بحرين عذرخواهى نمود.
🕯اين قضيه و قبر محمد بن عيسى نزد اهل بحرين مشهور است و مردم او را زيارت مىكنند.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #مهدویت #تشرفات
💢 #دحو الارض و #امام_زمان علیه السلام
📝 فرازهایی خواندنی و قابل تأمل از دعای روز دحوالارض که شیخ طوسی در کتاب "مصباح المتهجد" نقل فرموده :
🔹 اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِيَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمْ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ.
➖ خدایا به دوستان و اولياء خود به زودى فرج و آسايش عطا فرما
و حقوق آنان را بديشان بازگردان
و امام قائم آنها را به حقّ ظاهر گردان.
🔸 اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَعَلَىٰ جَمِيعِ آبائِهِ، وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَأُسْرَتِهِ، وَابْعَثْنا فِى كَرَّتِهِ، حَتّىٰ نَكُونَ فِى زَمانِهِ مِنْ أَعْوانِهِ.
➖خداوندا، بر حضرت مهدی علیهالسلام و تمام پدرانش درود فرست
و ما را از همنشینان و خاندان او قرار ده
و ما را در زمان ظهورش برانگیز تا در روزگار او از یاورانش باشیم.
🔹 اللَّهُمَّ أَدْرِکْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أَشْهِدْنَا أَيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلامَهُ.
➖ خدایا ، ما را به درك قيامش موفق دار
و ایام حکمفرمائیش را به ما نشان ده
و بر او درود فرست و سلام او را نصیب ما بگردان.
📚مصباح المتهجد و سلاح المتعبد ؛ ج2 ؛ ص669
✅ کامل این دعا را که با عبارت " اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ ... " میتوانید از مفاتیح الجنان ( بخش اعمال ذی القعده ) بخوانید .
#اعمال #ذی_القعده #مهدویت #امام_زمان
12.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #مهدویت | مسئله انتظار در ادیان الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #مهدویت
🔹 #منجی_عالم
#شباهتهای_امام_زمان_با_پیامبران
#شباهت_امام_زمان عجلاللهفرجه با #حضرت_موسی علیه السلام
💐 #شباهت_ششم
بسم رب المهدیام، ذکری نکوست
شیعه را از یُمن مهدی آبروست
مهدی موعود، ما را یاور است
همچنان خورشید، ذرّه پرور است
گرچه این خورشید باشد پشت ابر
شیعه با شوق وصالش کرده صبر
چون که آن گل رُخ نمایان
میکند
کلّ دنیا را گلستان میکند
راستی میدانی آن ماءِ معین
بس شباهت باشدش بر مُرسلین
آنکه نزد انس و جان باشد وجیه
ز این نظر بوده است بر موسی شبيه
چون که موسی جانب میقات رفت
در پی آوردنِ تورات رفت
کرد با اصحاب و یاران گفتگو
هرچه لازم بود گفتش مو به مو
گفت: سی شب از شما هستم جدا
وعده در میقات دارم با خدا
هست هارون جانشین و جان
من
هست هر فرمان او، فرمان من
هان! مبادا بندهی شیطان شوید
باز، دور از خالق سبحان شوید
طاعت از خلاق هستی میکنید
کس نبیند بت پرستی میکنید
میروم تورات و تِبیان آورم
کُلِّ ده فرمانِ یزدان آورم
جانب میقات موسای کلیم
رفت طبق حکم دادار حکیم
الغرض آن وعدهی سی شب گذشت
کس نمیداند، به چه مطلب گذشت!
وعدهی میقات بر پایان رسید
ناگهان از سوی حق فرمان رسید
ای تو را یک عمر، با حق حشر و نشر
بر ( ثَلاثین لَیله ) افزون گشت عَشر
ده شب دیگر در این میقات باش
میهمان خاصِ خوانِ ذات باش
چون که خُلف وعده شد در بازگشت
فتنهی شیطان ز نُو آغازگشت
باز دلها بر بلا شد مُبتلا
ساحری بگرفت از ایشان طلا
در میان بوته آن زَر را گداخت
تا یکی گوسالهی زرّین بساخت
کرد شیطان از درون آن صدا
مردمان را از خدا کردی جدا
بر جماعت باب عصیان باز شد
بتپرستی باز هم آغاز شد
حق اگر در وعدهاش تاخیر کرد
بهر کار دیگری تدبیر کرد
اینچنین از دوستداران خدا
کرد گوساله پرستان را جدا
ای برادر! ای که یارت مهدی است
هستی و دار و ندارت مهدی است
باش آگه گر خداوند غفور
میکند تأخیر در امرِ ظهور
مقصد از این کار باشد امتحان
تا ببیند کردگار مهربان
زاین جماعت کیست دلداری کند
بر امام عصر خود یاری کند
تا ببیند کیست در عَربُ و عَجَم
در مسیر بندگی ثابت قدم
#ایزدی چشم انتظار یار باش
در هوای دولت دیدار باش
دیدنش هر درد، درمان می کند
گَبر و کافر را مسلمان میکند
فقیه احمد آبادی؛ مکیال المکارم؛ جلد۱؛ صفحه ۲۵۳.
🤲 التماس دعای فرج
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #مهدویت
🔸 #منجی_عالم
#شباهتهای_امام_زمان_با_پیامبران
#شباهت_امام_زمان_عجلاللهفرجه با #حضرت_موسی_علیهالسلام
💐 #شباهت_اول
بسم رب المهدی و رب الحسین
بر محمد، این دو باشد نور عین
مهدی موعود، جان شیعه است
پیشوای مهربان شيعه است
میکند با اذن حق، روزی قیام
کز ستمکاران، ستاند انتقام
حضرتش را هست، ای حق باوران
بس شباهت با همه پیغمبران
آنکه نزد ذات حق باشد وجیه
هست با موسی در این مورد شبيه
موسی از قومش دو غیبت داشته
این دو غیبت هم، دو علّت داشته
آن نخستین غیبتش از مصر بود
طبق فرمان خداوندِ ودود
مدتی در غیبتِ اول بزیست
شد شمارِ سالهایش هشت و بیست
دومین غیبت چو در میقات رفت
در پی تورات، ز امرِ ذات رفت
وعده سی شب بود و ده شب بيش کرد
چلّهای، غیبت ز قوم خویش کرد
هر دو غیبت، حکمی از الله بود
آن یکی طولانی، این کوتاه بود
مهدی زهرا، چو موسای کلیم
طبق فرمان خداوند حکیم
خود دو غیبت داشت او از اُمتش
آن یکی کم، این زیادی، مهلتش
غیبت صغرای او، کوتاه بود
شصت و نه سالی به حکم الله بود
غیبت کبری چو طولانی شده
شيعه محکوم پریشانی شده
بيش از ده قرن از غیبت گذشت
آن سفر کرده به منزل بر نگشت
روزی آن بنیان گذار عدل و داد
بازگردد، شیعیان گردند شاد
شيعه را باشد دعا بهر فرج
بلکه گردد ساکن شهر فرج
#ایزدیّا دم ز خوش عهدی بزن
دست خود بر دامنِ مهدی بزن
می شود این غیبت کبری تمام
می کند فرزند پیغمبر، قیام
فقیه احمد آبادی؛ مکیال المکارم؛ جلد۱؛ ص۲۴۴و۲۴۵.
🤲 التماس دعای فرج
#حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🔹
«انتظار فرج یعنی دست از تلاش برنداریم!»
در روایت فرمودند: «أفضلُ العبادةِ انتظارُ الفَرَجِ؛ برترین عبادت ها، انتظار فرج است.»
(کمال الدين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۷)
🔸️[آیا معنی این روایت این است که] همینکه اینجا بنشینم و انتظار بکشم ثوابش از نمازخواندن، از روزه گرفتن، از جهاد در راه خدا، ثوابش از همه اینها بیشتر است؟!
🔸️چهبسا وقتی تحقیق کنیم به این نتیجه برسیم که این در مقام این است که خواستهاند مردم، مأیوس نشوند؛ وقتی اینهمه ظلمها را میبینند نگویند دیگر هیچ کاری نمیشود کرد؛ میگوید نه آقا! منتظر فرج باشید! خدا فرج میرساند، شما تلاش خودتان را بکنید!
🔸️این روایت میخواهد بگوید مشرف به یأس نشو و انتظار فرج داشته باش! وقتی انتظار فرج داری فعالیت میکنی. وقتی آدم، مأیوس شد دیگر کاری از دستش برنمیآید، خیالش راحت است و تن به مرگ میدهد. کسی فعالیت میکند که انتظار فرج داشته باشد.
🔸️روایت میگوید انتظار فرج داشته باش تا از کار کردن و فعالیت مأیوس نشوی؛ ما میگوییم نه، یعنی هیچ کاری نکن! فقط اینجا بنشین و بگو انتظار فرج دارم!
🔺️ بیانات مرحوم آیت الله مصباح یزدی، ۱۳۶۵/۰۲/۰۷
#انتظار
#مهدویت