eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی دلـی شکست، یقینأ بها گرفت در سرسرای عـرش معلا سرا گرفت قربان عاشقی که دلش بیقرار شد بعد از نماز شب ز خدا کـربلا گرفت یادم نمی رود که به اعجـاز تربتت وقت اذان صبح، مریضی شفا گرفت حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دلـها جلا گرفت بال مگس کلید معمای چشم ماست چشمی که اعتبار ز آب بقا گرفت صد مرده زنده میشود از ذکر یاحسین ارباب ما شِفای مسیح از خدا گرفت زهرا نوشت نامه، خدا هم قبول کرد باید وجود گریه کنان را طلا گرفت بال ملک به زیر قـدمـهـای زائرش اما خودش ز دار جهان بوریا گرفت : با شما حال خراب دل ما خوبتر است وسط خیمه ی تو حال و هوا خوبتر است نیمه شب ها وسط نافلـه، گـریانم کن سینه زن که بشود اهل بکا خوبتر است صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست اصلا زمین بدون شما برقرار نیست این سالها بدون شما نو نمی شود این جمعه های رد شده با اعتبار نیست پژمرده و شکسته شده هر شکوفه ای رنگ طراوتی به رخ سبزه زار نیست سالی دگر اضافه به تقویم ها شده ما را دگر تحمل این روزگار نیست بیمار هجر یوسف کنعان شدیم لیک درمان دردمان که به جز وصل یار نیست هر لحظه از فراق و غم دوری شما کار تماممان که به جز انتظار نیست در گیرودار سال جدیدیم روز و شب اصلا حواسمان به ظهور نگار نیست فصل بهار آمده اما خزان ماست فصلی که در نبود تو آید بهار نیست : یکهزارویکصدوهشتادوچندی سال شد منتظرهای تو میگویند
فصلی که در نبود تو آید بهار نیست اصلا زمین بدون شما برقرار نیست این سالها بدون شما نو نمی شود این جمعه های رد شده با اعتبار نیست پژمرده و شکسته شده هر شکوفه ای رنگ طراوتی به رخ سبزه زار نیست سالی دگر اضافه به تقویم ها شده ما را دگر تحمل این روزگار نیست بیمار هجر یوسف کنعان شدیم لیک درمان دردمان که به جز وصل یار نیست هر لحظه از فراق و غم دوری شما کار تماممان که به جز انتظار نیست در گیرودار سال جدیدیم روز و شب اصلا حواسمان به ظهور نگار نیست فصل بهار آمده اما خزان ماست فصلی که در نبود تو آید بهار نیست : یکهزارویکصدوهشتادوچندی سال شد منتظرهای تو میگویند
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را برای دردها پیدا نمودم راه تسکین را پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را میخواند رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را دمی پیش فقیرانی و گاهی عرش اعلایی طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟ عصا را اژدها کردی شما… امّا نمیدانم چرا؟موسی گرفته در میان خلق تحسین را زمانی که کمی اعجاز را ظاهر کنی، قطعا مریدان نجف گویند، حتی مردم چین را مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست نمیخواهم بدون تو دمی این دام رنگین را برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود: فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد شنیدم در پس پرده تو داری برتر از این را محبت بر تو کار هرکس و ناکس نمی باشد نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را زمان قبض روح عاشقان میایی از این رو زیارتنامه باید گفت در آن لحظه تلقین را : بدون حب شما عشق نابفرجام است جوان نجف که نبیند جوان ناکام است