eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
13.3هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
18.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسبناالله
💢 انقلاب از کجا میبیند؟ بی مقدمه، واضح و صریح باید گفت همانقدری که از بی عدالتی و فساد آسیب خواهد دید، از نسل جدیدی که در با هزاران اطلاعات غلط در حال تربیت هستند، ضربه خواهد خورد. نسل جدید، بیشتر از ، بیشتر از معلم و استاد، بیشتر از خانواده، از رسانه بخصوص اثرپذیر شده است، منابع و مراجع تربیت تغییر یافته، و طبیعتا با مدلهای قدیمی و دهه شصتی نمیتوان نیاز جوان امروز را مرتفع نمود. ✅به این کلام پیامبر(ص) توجه کنید: سفارش مى كنم شما را كه با بخوبى و نيكى رفتار كنيد، چرا كه آنان نازك دل ترند، خداوند مرا به پيامبرى برانگيخت، اين جوانان بودند كه به من گرويدند و يارى ام كردند؛ اما بزرگسالان به با من برخاستند. 📚سفینه البحار ج۲ ص ۱۷۶ جوانان حامیان اصلی انقلاب و دفاع مقدس بوده اند، دشمن بخوبی نیروهای اصلی را هدف قرار داده، ابزار این حمله هم است، با استفاده از همین وسیله باید حربه دشمن را مهندسی معکوس کرد
🔴 از آن شکست تا این شکست؛ تحقق دو پیش بینی‼️ 🔺در سال ۱۳۷۵ آمریکا و اسرائیل توانسته بودند پس از سال ها مذاکرات صلح خاورمیانه را به نتایجی برسانند. مصر و اردن توافق را امضا کرده و فقط سوریه و لبنان باقی مانده بودند که توافق با آنان نیز نزدیک بود! 🔹همه می گفتند کار مقاومت تمام است و فقط چند قدم تا سازش بزرگ در خاورمیانه باقی مانده است. نه تنها حکومت ها و ملت های منطقه، بلکه برخی مسوولان در ایران هم چنین اعتقادی داشتند. 🔸 اما مقام معظم رهبری همان زمان در اوج پروپاگاندای رسانه ای جبهه سازش، با اطمینان فرمودند: «این امر محقق نخواهد شد و سازشی صورت نخواهد گرفت.» ؛ ایشان به نیروهای مقاومت پیغام دادند کار و تلاش در راه مقاومت را پی بگیرید و گسترش دهید تا صورت بگیرد. ✅ حرفی که با تمام تحلیل های روز مغایر بود! 🔷دو هفته بعد، اسحاق رابین نخست وزیر رژیم صهیونیستی در حین سخنرانی توسط یک صهیونیست افراطی ترور شد و شرایط در اسرائیل بهم ریخت. چند روز بعد چند عملیات استشهادی در قدس و تل‌آویو دژ اسرائیل را لرزاند. (برگرفته از سخنرانی سید حسن نصرالله در همایش نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیت الله خامنه ای) ✅ : مذاکرات صلح خاورمیانه بی نتیجه و ناکام ماند. 🔹این اتفاق دوباره تکرار شد. همه دنیا منتظر تحقق بودند. اما رهبرانقلاب ۸خرداد فرمودند: «سیاست شیطانی معامله قرن هرگز تحقق نخواهد پذیرفت» ✅ حرفی که با تمام تحلیل های روز بجز مغایر بود! ✅ : خبرگزاری ها از تعویق طرح معامله قرن فعلا تاسال۲۰۲۰خبردادند! ✍️
🌿بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 ✅ !✅ 🔸ماجرای دیدار بشار اسد را بیاد دارید !؟ 👈حضور محرمانه بشار در تهران و او با رهبری می توانست یک مانور بسیار مهم جبهه مقاومت در دنیا باشد ! ☝️اما استعفای ظریف تا حدی کار را کرد ! 🔹در آن مقطع زمانی های استکباری استعفای ظریف را کردندتا آن ملاقات بسیار مهم را به حاشیه برانند ! 😊اینبار اما وضعیت بود ! 👈رسانه های جهان بودند که دیدار نخست وزیر ژاپن را با رهبر انقلاب تیتر یک کنند! 👈از مدتی قبل این حاصل شده بود ! 👈همه چیزمحیای بود تا در جهان از این ملاقات بعنوان دیپلماسی و هویج ترامپ نام برده شود ! 😏حتی در داخل هم تیم مذاکره کننده اوضاع را کرده بود ! 💵دلار به کانال دوازده هزار تومان عقب نشست تا های منفی این ملاقات مهم را تحت الشعاع خود قرار ندهد ! 🔹در این سو اما معلوم شد که رهبر ایران تصور رسانه های استکباریست ! ✋🏻لطفا بیشتر دقت کنید ! ▪️فرستاده ترامپ نخست وزیر ژاپن بود ! آبه شینزو به همین سادگی با هرکسی نمی خورد ! 😊چه رسد به اینکه پیغام باشد ! ☝️اما اهمیت کار را ببینید ! ▪️دوقدرت بزرگ جهانی دست به دست هم می دهند تا خودشان را به ایران نزدیک کنند ! 👈اینها قبلا شانس خود را با واسطه های درجه دو و سه مثل فرستاده عمان... امتحان کرده بودند ! ☝️اما این بار نخست وزیر یکی از قدرت های بزرگ جهان و کشوری با شخصیت برجسته دیدار با رهبری را کسب می کند ! 😊بطور قطع و یقین حضرت رهبری از ماموریت او بوده اند ! 👈وبدون تردید رهبر به تقاضای شینزو آبه هم از قبل معلوم بود ! ☝️اما چرا این اتفاق افتاد !؟ 1⃣اول : یک قدرتمندانه برای بسط تفکر در جهان شکل گرفت ! 👈حتی دو کشتی حامل نفت برای ژاپن هم نتوانست این مهم را به براند و برای مثال رسانه روباه پیر بلافاصله منفی رهبری را تیتر یک کرد ! 😊با عرض پوزش باید اذعان کرد تیم روحانی و ظریف هم در این ماجرا به سختی خوردند و به نوعی ماجرای حضور بشار اسد و ظریف به بهترین شکل ممکن شد !!! 2⃣دوم : مدتهاست که به تلاش های تیم سیاست خارجی کشور انقلابی و نفوذ ناپذیر ایران در دنیای اسلام دچار شده بود ! 👈دنیای اسلام شاهد عقب نشینی دولت روحانی در مقابل قدرتهای زورگوی جهان بود و همین امر ممکن بود عقب نشینی جبهه مقاومت در مقابل استکبار جهانی را فراهم کند ! 😊پس لازم بود تا این که بوجود آمده جبران شود ! 👈برخورد سخت و قاطع رهبر انقلاب در این ملاقات این مهم را ممکن ساخت ! 3⃣سوم : سیره و منش رهبری در این سالهای دولت روحانی بر و ایجاد در بین کشورمان بود ! 👈همین امر موجب شده بود که حضرت رهبری در با درخواستهای دولت روحانی در مورد با قدرت های بزرگ اندکی کوتاه بیاید تا مردم به این برسند که با شدن به امریکا هیچ دردی از کشور درمان نمی شود ! 👈خناسان داخلی و عقبه های دشمن در کشور افکنی می کردند که چرا رهبری نمی کند ! 👈این دیدار و برخورد قاطع با پیغام مذاکره ترامپ مرحله صبر رهبری در رساندن مردم به سیاسی بود! 4⃣چهارم : قطع امید دولتمردان به و ... فرصت سازی رهبری برای رویکرد جدید دولت در به توان داخلی ! ✖️حالا دیگر هم می داند که تهدید و مذاکره و باج خواهی به بن بست رسیده ! 👌امریکا باید فهمیده باشد که دیگر ایران ای در کار نخواهد بود و رهبر انقلاب هم در ترین شرایط به مذاکره با امریکا گفتند ! 👈اگر ذره ای داشته باشند از این به بعد باید های دیگری بجز راهی که رفته اند را امتحان کنند ! 5⃣پنجم : نقش بعنوان کشورهایی که از های کور امریکا پیروی می کنند در این ملاقات بسیار مهم بود ! 👈پذیرش آبه شینزو و حوادث بعد از آن یک مهم به اینگونه کشورها داشت که با پوسیده امریکا به نروند ! 👈این کشورها حالا باید با خودشان کنند که از امریکا بوده و هیچ نمی تواند بکند ! 👈این پیغام به طورقطع در آینده کشورهای ترسو و زیر یوغی همچون ژاپن را امریکا قرار خواهد داد ! ان شاالله 💐✋🏻
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت پانزدهم : حوزه حاج آقا مجتهدي ✔️راوی : ايرج گرائي 🔸سالهاي آخر، قبل از بود. به جز رفتن به بازار مشغول فعاليت ديگري بود. تقريباً کسي از آن خبر نداشت. خودش هم چيزي نميگفت. اما كاملاً رفتار واخلاقش عوض شده بود. ابراهيم خيلي معنويتر شده بود. صبحها يک پلاستيک مشكي دستش ميگرفت و به سمت بازار ميرفت. چند جلد داخل آن بود. 🔸يكروز با موتور از سر خيابان رد ميشدم. ابراهيم را ديديم. پرسيدم: داش ابرام کجا ميري؟! گفت: ميرم بازار. سوارش کردم، بين راه گفتم: چند وقته اين پلاستيک رو دستت ميبينم چيه!؟ گفت: هيچي کتابه! بين راه، سر کوچه نائب السلطنه پياده شد. خداحافظي کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهيم اينجا نبود. پس کجا رفت!؟ 🔸با كنجكاوي به دنبالش آمدم. تا اينکه رفت داخل يك مسجد، من هم دنبالش رفتم. بعد در کنار تعدادي جوان نشست و کتابش را باز کرد. فهميدم دروس حوزوي ميخوانه، از آمدم بيرون. 🔸از پيرمردي که رد ميشد سؤال کردم: ببخشيد، اسم اين مسجد چيه؟ جواب داد: حوزه حاج آقا مجتهدي با تعجب به اطراف نگاه کردم. فکر نميکردم ابراهيم شده باشه. آنجا روي ديوار حديثي از نوشته شده بود: «آسمانها و زمين و فرشتگان، شب و روز براي سه دسته طلب آمرزش ميکنند: علماء ،کسانيکه به دنبال هستند و انسانهاي با سخاوت .» 🔸شب وقتي از زورخانه بيرون ميرفتم گفتم: داش ابرام حوزه ميري و به ما چيزي نميگي؟ يکدفعه باتعجب برگشت و نگاهم کرد. فهميد دنبالش بودم. خيلي آهسته گفت: آدم حيفِ عمرش رو فقط صرف خوردن و خوابيدن بکنه. من طلبه رسمي نيستم. همينطوري براي استفاده ميرم، عصرها هم ميرم بازار ولي فعلاً به کسي حرفي نزن. 🔸تا زمان انقلاب روال کاري ابراهيم به اين صورت بود. پس از پيروزي انقلاب آنقدر مشغوليتهاي ابراهيم زياد شد که ديگر به کارهاي قبلي نميرسيد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🕊🌹
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت نوزدهم : بازگشت امام ✔️ راوی : حسين الله كرم 🔸اوايل بود. با هماهنگي انجام شده، مسئوليت يکي از تيمهاي حفاظت حضرت امام به ما سپرده شد. گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهاي خيابان آزادي منتهي به فرودگاه به صورت مسلحانه مستقر شد. صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نميکنم. پروان هوار به دور شمع وجودي حضرت امام ميچرخيد. 🔸بلافاصله پس از عبور اتومبيل امام، بچه ها را جمع کرديم. همراه ابراهيم به سمت بهشت زهرا رفتيم. امنيت درب اصلي بهشت زهرا از سمت جاده قم به ما سپرده شد. ابراهيم در کنار در ايستاد. اما دل و جانش در بهشت زهرا بود. آنجا که حضرت مشغول سخنراني بودند. 🔸ابراهيم ميگفت: صاحب اين آمد، ما مطيع ايشانيم. از امروز هر چه امام بگويد همان اجرا ميشود.از آن روز به بعد ابراهيم خواب و خوراک نداشت. در ايام دهه چند روزي بود كه هيچكس از ابراهيم خبري نداشت. تا اينكه روز بيستم بهمن دوباره او را ديدم. بلافاصله پرسيدم: كجائي ابرام جون!؟ مادرت خيلي نگرانه.مكثي كرد وگفت: توي اين چند روز، من و دوستم تلاش ميكرديم تا مشخصات شهدائي كه بودند را پيداكنيم. چون كسي نبود به وضعيت شهدا، تو پزشكي قانوني رسيدگي كنه. ٭٭٭ 🔸شب بيست و دوم بهمن بود. ابراهيم با چند تن از جوانان انقلابي براي تصرف کلانتري محل اقدام كردند. آن شب، بعد از تصرف کلانتري 14 با بچه ها مشغول گشت زني در محل بوديم. صبح روز بعد، خبر انقلاب از راديو سراسري پخش شد. 🔸ابراهيم چند روزي به همراه امير به مدرسه رفاه ميرفت. او مدتی جزء محافظين حضرت امام بود.بعد هم به زندان قصر رفت و مدت کوتاهي از محافظين زندان بود. در اين مدت با بچه هاي کميته در مأموريتهايشان همکاري داشت، ولي رسماً وارد کميته نشد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات🌹
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت چهلم : چم امام حسن ✔️ راوی : حسین الله کرم 🔸براي اولين عملياتهاي نفوذي در عمق مواضع دشمن آماده شديم. ابراهيم، جواد افراسيابي، رضا دستواره و رضا چراغي و چهار نفر ديگر انتخاب شدند. بعد دو نفر از كردهاي محلي كه راه ها را خوب ميشناختند به ما اضافه شدند. به اندازه يک هفته آذوقه كه بيشتر نان و خرما بود برداشتيم. سلاح و مواد منفجره و مين ضد خودرو به تعداد كافي در كوله پشتيها بسته بندي كرديم و راه افتاديم. از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه اما محسن عبور كرديم. به منطقه چم امام حسن وارد شديم. آنجا محل استقرار يك تيپ ارتش بود. ميان شيارها و لا به لاي تپ هها مخفي شديم.دشمن فكر نميكرد كه نيروهاي ايراني بتوانند از اين ارتفاعات عبور كنند. 🔸براي همين به راحتي مشغول تهيه نقشه شديم.سه روز در آن منطقه بوديم. هرچند بارندگيهاي شديد كمي جلوي كار ما را گرفت، اما با تلاش بچه ها نقشه هاي خوبي از منطقه تهيه گرديد. پس از اتمام كارِ شناسايي و تهيه نقشه، به سراغ جاده نظامي رفتيم. چندين مين ضد خودرو در آن كار گذاشتيم. بعد هم سريع به سمت مواضع نيروهاي خودي برگشتيم. 🔸هنوز زياد دور نشده بوديم که صداي چندين انفجارآمد. خودروها و نفربرهاي دشمن را ديديم كه در آتش ميسوخت. ما هم سريع از منطقه خطر دور شديم. پس ازچند دقيقه متوجه شديم تانكهاي به همراه نيروهاي پياده، مشغول تعقيب ما هستند. ما با عبور از داخل شيارها و لا به لاي تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن رسانديم. با عبور از رودخانه، تانكها نتوانستند ما را تعقيب كنند. 🔸محل مناسبي را در پشت رودخانه پيدا كرديم و مشغول استراحت شديم. دقايقي بعد، از دور صداي هليكوپتر شنيده شد! فكر اين يكي را نكرده بوديم. ابراهيم بلافاصله نقشه ها را داخل يك كوله پشتي ريخت و تحويل رضا داد و گفت: من و جواد ميمانيم شما سريع حركت كنيد. كاري نميشد كرد، خشابهاي اضافه و چند نارنجك به آنها داديم و با ناراحتي از آ نها جدا شديم و حركت كرديم. 🔸اصلاً همه اين مأموريت براي به دست آوردن اين نقش هها بود. اين موضوع به در عملياتهاي بعدي بسيار كمك ميكرد.از دور ديديم كه ابراهيم و جواد مرتب جاي خودشان را عوض م يكنند و با ژ 3 به سمت هل يكوپتر تيراندازي ميكردند. عراقي هم مرتب با دور زدن به سمت آنها شليك ميكرد. 🔸دو ساعت بعد به ارتفاعات رسيديم. ديگر صدايي نمي آمد. يكي از بچه ها كه خيلي ابراهيم را دوست داشت گريه ميكرد، ما هيچ خبري از آنها نداشتيم. نميدانستيم زنده هستند يا نه. يادم آمد ديروز كه بيكار داخل شيارها مخفي بوديم، ابراهيم با آرامش خاصي مسابقه راه انداخت و بازي ميكرد. 🔸بعد هم لغتهاي فارسي را به كرد هاي گروه آموزش ميداد. آنقدر آرامش داشت كه اصلاً فكر نميكرديم در ميان مواضع قرار گرفتهايم. وقتي هم موقع نماز شد ميخواست با صداي بلند اذان بگويد! اما با اصرار بچه ها خيلي آرام اذان گفت و بعد با حالت معنوي خاصي مشغول شد. ابراهيم در اين مدت شجاعتي داشت كه ترس را از دل همه بچه ها خارج ميكرد. حالا ديگر شب شده بود. از آخرين باري كه ابراهيم را ديديم ساعتها ميگذشت. 🔸به محل قرار رسيديم، با ابراهيم و جواد قرار گذاشته بوديم كه خودشان را تا قبل از روشن شدن هوا به اين محل برسانند. چند ساعت استراحت كرديم ولي هيچ خبري از آنها نشد. هوا كمكم در حال روشن شدن بود. ما بايد از اين مكان خارج ميشديم. بچه ها مرتب ذكر ميگفتند و دعا ميخواندند. آماده حركت شديم که از دور صدايي آمد. 🔸اسلحه ها را مسلح كرديم و نشستيم. چند لحظه بعد، از صداها متوجه شديم كه ابراهيم و جواد هستند. خوشحالي در چهره همه موج ميزد. با كمك بچه هاي تازه نفس به كمكشان رفتيم. سريع هم از آن منطقه خارج شديم.نقشه هاي به دست آمده از اين عمليات نفوذي در حمله هاي بعدي بسيار كارساز بود. اين جز با حماسه بچه هاي گروه از جمله ابراهيم و جواد به دست نمي آمد. فردا ظهر ابراهيم و جواد مثل هميشه آماده و پرتوان پيش بچه ها بودند. 🔸با رضا رفتيم پيش . گفتم: داش ابرام، ديروز وقتي هليكوپتر رسيد چه كار كرديد؟ با خاص و هميشگي خودش گفت: خدا كمك كرد. من و جواد از هم فاصله گرفتيم و مرتب جاي خودمان را عوض ميكرديم و به سمت هليكوپتر تيراندازي ميكرديم. او هم مرتب دور ميزد و به سمت ما شليك ميكرد. وقتي هم گلوله هايش تمام شد برگشت. ما هم سريع و قبل از رسيدن نيروهاي پياده به سمت ارتفاع حركت كرديم. البته چند ريز به ما خورد تا يادگاري بمونه! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات 🌹