eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
* !!!!!!!!!!!!!!!!!! *اﻭﻟﻮﻟﻴﺖ ﺑﺎ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻣﺤﺮﻡ! !* !!😞😞 *ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻛﺮﻭﻧﺎ ﺗﺒﻠﻴﻎ ﺭا ﻗﻂﻊ ﻧﻜﻨﻴﻢ ﺭﻭﺵ ﺭا ﻋﻮﺽ ﻛﻨﻴﻢ...*👌 ✅🌸✅🌸 از دو الی سه ماه ﻗﺒﻞ تمامی شیعیان برای عاشورا و اربعین روز شمار زدند! این علاقهء به سید الشهدا علیه السلام قابل ستایش است. اما قبل از محرم، ما مناسبتی داریم که افضل بر تمام مناسبتهای ما است. اساس مذهب ما به بزرگداشت این روز است...👌 .... 🤔برای غدیر چه کردیم؟ برای غدیر کار ﻧﺸﺪ, متاسفانه انکار و تفسیر به رای شد! *امام حسین علیه السلام کشته احیایِ غدیر است.* 😭 *باید برای غدیر صد هزار برابر عاشورا و فاطمیه توان گذاشت‌*. اگر غدیر فراموش نمی شد که عاشورا و فاطمیه ای در کار نبود!!!. پس باید با تمام توان برای غدیر کار کنیم. 👌 برای روز شمار بزنید. طنین علیا ولی الله باید عالم را بلرزاند.... کم کاری نکنیم... در حق امیرالمومنین علیه السلام و غدیر کم کاری کنیم، جفا کردیم! ◀️ اﺯ ﻫﻤﻴﻦ اﻻﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺧﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺭاﻩ اﺳﺖ🔊.... ﺩاﺭﺩ ﺭﻭﺯ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻴﺮﺳﺪ... 👇 *ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﻏﺬا و ﻭﻟﻴﻤﻪ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﺩﻫﻪ ﻣﺤﺮﻡ* !!! *ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﻋﻴﺪﻱ ﺑﺪﻫﻴﺪ و ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻛﻨﻴﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺳﺖ ﻧﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ* !! *ﻣﻴﺪاﻧﻴﺪ ﻫﺮ ﻣﻘﺪاﺭ ﭘﻮﻟﻲ 💶 ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ ﻏﺪﻳﺮ ﺧﺮﺝ ﺑﺸﻮﺩ 100 ﻫﺰاﺭ ﺑﺮاﺑﺮ اﺭﺯﺵ ﺩاﺭﻩ* ....‼️ از عید قربان تا مباهله جشن غدیریه بگیرید.🔊🎊🎉 ستون اسلام ﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﺪاﺷﺖ غدیر است، اما متاسفانه برای این ستون و استحکامش کم کاری کردیم. *از هر مناسبتی که داریم غدیر واجب تر و مهمتر است. ولایت امیرالمومنین علیه السلام را جار بزنید، شور به پا کنید.* ↗️↗️↗️ برای غدیر کم گذاشتیم انکار شد، وقت بلند شدن است.....✔️✔️✔️ 👌 *رزق محرم در غدیر داده میشود، هر کس برای غدیر کم بگذارد، در محرم کمش میگذارند!* *برای غدیر کاری کنید این مملکت بلرزد!* صدای گوش فلک را کَر کند.🔉🔊📢📢 *ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺪاﻧﺪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﻭﺿﻊ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮاﻱ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﻻﻳﻤاﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﺎﻥ ﺭا ﻓﺪا ﻣﻴﻜﻨﻴﻢ* ❇️ *♦️دسته ﻫﺎﻱ ﺷﺎﺩﻱ ﺑﺎ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺬاﺭﻱ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻧﻜﺎﺕ ﺑﻬﺪاﺷﺘﻲ😷😷 به خیابان ها بیاورید..* و ﻳﺎ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ ﻏﻮﻏﺎ ﻛﻨﻴﺪ .... *ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻴﺪ ﺩﻳﻦ ﻣﺎ ﻓﻘﻄ ﺩﻳﻦ ﻋﺰاﺩاﺭﻱ ﻧﻴﺴﺖ* 👇👇👇👇 اﻣﺴﺎﻝ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻛﺮﻭﻧﺎ, ﻧﮕﺬاﺭﻳﺪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﻛﻢ ﺭﻧﮓ ﺑﺸﻮﺩ...❌❌🚫 🎊ﺷﻬﺮ ﺭا اﺯ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ ﺁﺫﻳﻦ ﺑﺒﻨﺪﻳﺪ🎊 ﻓﻀﺎي ﻣﺠﺎﺯﻱ ﺭا ﻣﻨﻘﻠﺐ ﻛﻨﻴﺪ.... 🎞💿 ﻛﻠﻴﭗ , ﺳﺨﻨﺮاﻧﻲ و اﺣﺎﺩﻳﺚ و .... ﻏﺪﻳﺮ ﺭا ﭘﺨﺶ ﻛﻨﻴﺪ 📚📚ﺧﻂﺒﻪ ﻏﺪﻳﺮ ﺭا اﺯ ﻫﻤﻴﻦ اﻻﻥ ﺭﻭﺯاﻧﻪ ﭘﺨﺶ ﻛﻨﻴﺪ ✏️ ﺳﻮاﻻﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻏﺪﻳﺮ ﭘﺨﺶ ﻛﻨﻴﺪ و ﺟﺎﻳﺰﻩ ﺑﺪﻫﻴﺪ 👨‍👧‍👦ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭا ﺑﺎ ﺷﻴﻮﻩ ﻫﺎﻳﻲ ﻣﺜﻞ ﻧﻘﺎﺷﻲ, ﺳﺮﻭﺩ و... ﺑﻪ ﻏﺪﻳﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪ ﻛﻨﻴﺪ, ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ اﺯﺷﻮﻥ ﻓﻴﻠﻢ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ و ﺑﺮاﻱ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ اﻗﻮاﻡ ﺑﻔﺮﺳﺘﻴﺪ... 🎁ﻫﺪﻳﻪ ﻫﻢ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺮاﺷﻮﻥ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ....😍😁 💓✅ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﻓﻘﺮا ﻳﺎﺩﺗﻮﻥ ﻧﺮﻩ ... ﺣﺘﻤﺎ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻪ ﻫﺎﻱ ﻛﻤﻚ ﻳﻪ ﺣﺪﻳﺚ اﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﮕﺬاﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺪاﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﭼﻪ ﺧﺒﺮﻩ ..... ﻛﻤﻚ ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻪ ﺭا ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﻻ اﺩاﻣﻪ ﺩﻫﻴﺪ 🌸اﻃﻌﺎﻡ ﻏﺪﻳﺮ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ🌸 👆👆👆👆 روز عید غدیر، روزی است که خدا نعمتش را کامل کرده است، چرا شکر نعمت نکنیم؟ صد هزار برابر هر سال توان بگذارید، *کاری کنید مرحم بر سینهء مجروح صدیقه طاهره سلام الله علیها شوید*. ☘دست به دست هم بدهیم احیایِ غدیر کنیم. با پولمان، با وقتمان، با هیئتمان؛ با وسائلمان؛ ﺑﺎ ﻣﻮﺑﺎﻳﻞ و ﻓﻀﺎﻱ ﻣﺠﺎﺯﻱ, با هر عملی که میتوانیم احیایِ غدیر کنیم.☘ 🔽🔽🔽🔽 ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭا ﺑﻪ اﻣﻴﺮاﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ع ﺑﺴﭙﺎﺭﻳﺪ .... اﻣﺴﺎﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻋﺎﻟﻤﮕﻴﺮ ﻛﺮﻭﻧﺎ ﺭا ﻛﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺸﺮﻳﺖ و ﺷﻴﻌﻴﺎﻧﺶ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﻮﻻ ﻣﻴﺴﭙﺎﺭﻳﻢ ... 🤲🤲 پس هرکس یامسلمانی که دوست داره ازدست مولا علی بن ابی طالب صاحب حوض کوثر آب بنوشه و ﭘﺎﻱ ﻛﺎﺭﻩ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺑﮕﻪ....* •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈• •┈┈••✾•🌺•✾••┈┈• 👇👇👇👇👇 "اگر دلسوز غدیر و ولایت هستید دهید. 🌹❤️🌹❤️🌹
نان خشك حضرت امير علیه السلام👇 👳راوی می گوید: دیدم یک نفر در نخلستان‌ها دارد کار می کند... من هم خیلی گرسنه ام بود؛ چون از راه دور آمده بودم. گفتم پهلوی این مـــــرد که دارد کار می کــــند، می روم. شاید چیــــزی داشتــــه باشــــد. آمـــدم و ســــلام کـــــردم و گفتـــــم: 🔻«برادر! من گرسنه ام. چیزی هست؟» فرمودند: «پهلوی آن عصا نان هست؛ می خواهی، بردار و بخور». می گویـــد: «آمدم آنجا. دیدم پارچه¬اي بود؛ باز کردم. نان جوی خشکیده¬اي بود؛ برداشتم و هر چه دندان زدم، دیدم نمی شود آن را شکست». 🔻 گفتم: برادر! این نان خشکیده، مال خودت. من نمی توانم بخورم. تو چطور این نان را می خوری؟» فرمودند: «برو مدینه به منزل حسن بن علی. وضع او خوب است و تو را اداره می کند». آمدم آنجا؛ دیدم سفره حسابی است. غذایم را خوردم و پنهاني یک مقدار آن را. زیر لباس‌هایم گذاشتم، تا برای آن پیرمرد که در نخلستان کار می کرد، ببرم همين‌كه آمدم بروم، حضرت حسن علیه السلام فرمودند: «برادر! زیر لباست چه گرفتی؟ 🔻عرض کردم: «پیرمردی است در نخلستان کار می کند. من دیدم نانی در توشه او بود که دندان‌های من نتوانست آن را خرد كند. اين غذا¬ها را برای او می برم». حضرت فرمودند: «همه اين دستگاه، مال خود او است؛ اما استفاده نمی كند» ☺️ 💕💙💕
💚 دلم با هر بار جانے تازه مےگیرد ڪتاب عشق با نام علے شیرازه مےگیرد مڹ از اینگونہ فهمیدم خدا با مهر او دین مرا اندازه مےگیرد _عید_بزرگ_غدیر❣️ پیشاپیش مبارکبارد💚
. 🌱 🥀🖤 بابا یکی من را به قصد کشت میزد هر بار گفتم با مشت میزد یک بار گفتم اسم مادرت را دیدم که نامردی از پشت میزد (س)🥀 💔
❤️قسمت صد و هشت❤️ . یک سینی حلوا درست کرده بودم تا محمد حسین شب جمعه ای ببرد مسجد، یادش رفت. صبح سینی را دادم به محمد حسن و گفتم بین همسایه ها بگرداند. وقتی برگشت حلوا ها نصف هم نشده بود. یک نگاهش به حلوا بود و یک نگاهش به من _ مامان می گذاری همه اش را خودم بخورم؟ + نه مادر جان، این ها برای بابا است که چهار تا نماز خوان بخورند و فاتحه اش را بفرستند. شانه اش را بالا انداخت: _ "خب مگر من چه ام است؟ خودم می خورم، خودم هم فاتحه اش را می خوانم." چهار زانو نشست وسط اتاق و همه حلوا ها را خورد. سینی خالی را آورد توی آشپزخانه: "مامان فاتحه خیلی کم است. میروم برای بابا نماز بخوانم. شب ایوب توی خواب سیب آبداری را گاز می زد و می خندید. فاتحه و نمازهای محمد حسن به او رسیده بود . قسمت اخر❤️ . از تهران تا تبریز خیلی راه است. برای این که دلمان گرفت و هوایش را کردیم برویم سر مزارش سالی چند بار می رویم تبریز و همه روز را توی می مانیم. بچه ها جلوتر از من می روند، ولی من هر بار دست و پایم می لرزد. اول سر مزار حسن می نشینم تا کمی آرام شوم. اما باز دلم شور می زند. انگار باز ایوب آمده باشد خواستگاریم و بخواهیم احتیاط کنیم که نکند چشم توی چشم هم شویم. فکر می کنم چه جوری نگاهش کنم ؟ چه بگویم؟ از کجا شروع کنم؟ ایوبم....... . التماس دعا بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرفسور مسعود درخشان: اگر ما علیه‌السلام را نداشتیم چه خاکی بر سرمان می ریختیم؟
🌿🖤 وقتی سیلی خوردی بگو ...😔 وقتی دستتو بستن بگو ...😔 وقتی بی‌یاور شدی بگو ...😔 وقتی تشنه شدی بگو ...😔 وقتی شرمنده شدی بگو ...😔 اما اگه تشنه شدی شرمنده شدی بی‌یاور شدی دستتو بستن سیلی هم خوردی آروم بگو امان از دل ..😭💔
💖عشق مجازی💖 کوروش:از زمانی خودم راشناختم,درون علم وفرمول وکارم غرق بودم ,هیچ علاقه ای به زندگی بایک زن زیریک سقف نداشتم,اینجا اینقد بی بندوباری میدیدم که یه جورایی ازجنس مخالف زده شده بودم اما با برخورد باشما ازپشت این مانیتور واینجا که جایی دردنیای حقیقی ندارد ومجازی به شمارمیاید,نظرم عوض شد. با دیدن وصحبت کردن با شما دچار یک جور حس شدم که تابه حال درک نکرده بودم,شما باعث شدید من خودم رااز دنیایی که برای خود ساخته بودم,بیرون کشم و روی دیگر زندگی را ببینم... با مادرم از حسم گفتم,مادرم میگه این عشقه ....بعد یک خنده ی زیبایی کردوگفت(عشق مجازی).... نسیم جان من نه تاحالا نه انجام دادم ونه بلدم خواستگاری کنم.میدونم که سنم ازشما خیلی بالاتره,اما قول میدهم خوشبختتون کنم. حرفهای رویایی بلد نیستم ,اما اگر همسفرم بشی,قول میدم شیرین ترین روزها را به پات بریزم .... حاضری همدم این پیر عاشق بشی؟😂 کلا هنگ کرده بودم,باورم نمیشد کوروش خاطرخواهم شده باشه,اما حس بدی نسبت به این موضوع نداشتم,خصوصا باتجربه ی یک عشق کذایی,این💖عشق مجازی💖 برام صادقانه بود. کارها به سرعت انجام شد ,عملم باموفقیت پیش رفت. سپهرمیگفت:سهند که اسم درستیش (شهروز)بود توسط پلیس فتا دستگیرمیشه وبادستگیری شهروز ,پلیس به یک باند رباینده ی دختران ساده,دست پیدا میکنه,باندی که از عشقی کذایی شروع میشه وبه ربودن دختران وانتقال آن به کشورهای عربی ختم میشه.... خداراشکرکردم که جان سالم از این مهلکه بدر بردم... امشب تولد حضرت زهراس است ومراسم عقد ما درخانه ی خاله خانم برپاست.... وای خدای من خاله خانم تابلو.فرش میلیاردی را سر عقدبه من هدیه کرد,کورش هم قراره برگرده فرانسه وکارهای بازگشتش به وطن راانجام دهد وبرای همیشه کنار مادر وهمسر عزیزش😊 بماند وبه کشورش خدمت کند . ... پایان خواننده ی گرامی:من دخترم نسیم را عروس کردم ان شاالله سفیدبخت بشه😊 شما درذهن مبارکتان هرچی میخواهی برای قهرمان داستان تصورکن😊 فقط به یادداشته باشید این داستان شاید ساخته ی تخیل بنده باشد اما درفضاهای مجازی خیلی بدترازاین اتفاق میافتد به فضاهای مجازی هیچ وقت اعتمادنکنید.... باماهمراه باشید بارمان بعدی 💦⛈💦⛈💦⛈
🏴 خانه پدری 🏴 حرمت پدر واجب است! همان‌طور که میلاد را جشن گرفته و به نام روز پدر گــــرامی می‌داریم، حفظ حـرمت شهادتش نیز لازم است. او پدر شیعیان است ... امسال ۱۳ فروردین، سالروز شــهادت پدر است. کسی سالــــــــــروز پدرش را جـــــــشن نمی گیرد! گـــردش و تفریح نمی‌رود! آن‌هم پدری بالاتر از تمام مخلوقـــــات! بالاخره تفریح رفتن،بگو بخند و شادی هم دارد، شاید دل مادرمــــــــان (سلام الله علیها) بشکند ... این یک روز می‌گذرد و تمام می‌شــــود اما ما تا با این پدر و مادر کار داریم ... کاش رویمان بشود بگوییم ...
🦋 ای در دام عنکبوت... . پایانی از فصل اول: انور به سمتم حمله ور شد,دریک چشم به هم زدن چاقوی ضامن دار را از جیبم دراوردم وهمزمان که چاقو را به شکم گنده انور فرو میکردم,سوزشی شدید در شانه ام حس کردم.... مرتیکه ی شیطان صفت سرنگ را به شانه ام فرو کرده بود وکل موادش راخالی کرد. انور که از حمله ی من غافلگیرشده بود وصدالبته پشیمان که چرا بدن مراحین ورود بازرسی نکرده,درحالی که دستش روی شکمش بود ,عقب عقب رفت وکنار میز ازمایشگاه رسید ,کلیدی رافشار داد که صدای اژیر بلندی درفضا پیچید ,خم شدم اسلحه کمری را از جورابم دراورم که لوله ی,اسلحه ی انور را روبه من گرفته بود دیدم... صدای سفیر گلوله یا گلوله هایی در فضا با صدای اژیر درهم امیخت ودیگر چیزی نفهمیدم.... وقتی چشمانم را باز کردم, خودم را زیرسقف چوبیی یافتم,با شتاب خواستم بلندشوم که سوزشی در بازو همراه دست مهربان علی ,مرا وادار کرد تا بخوابم.... کم کم ,همه چیز داشت یادم میامد...من ....انور...ازمایشگاه....علی.... عه علی که اینجاست.. میخواستم حرف بزنم,تمام توانم را جمع کردم وباصدای ضعیفی پرسیدم:علی,کجا بودی؟من کجام؟اینجا کجاست.... علی:من رفته بودم با مبارزین دیگه اون فرشته های کوچلو رانجات دهم,فرشته های کوچلو جاشون امنه وخدارا شکربه موقع به داد تو رسیدم,یه گلوله به بازوت اصابت کرد امانگران نباش ,خوب میشی,انور هم یک گلوله حرومش کردم والانم ما بیرون از خاک رژیم اشغالگر قدس هستیم...درروستایی نزدیک بیروت در لبنان....سلما نیروهای حاج قاسم ما رانجات دادند....اصلا من وتو جز نیروهای حاج قاسم بودیم....بالاخره باهمین نیروها قدس را فتح میکنیم شک نکن..... خدا راشکر کردم که از دام عنکبوت رها شدم وبا تصویر زیبا ونورانی حاج قاسم که درخیالم شکل گرفت در حالی که باخودم میگفتم:((ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت,,همانا سست ترین خانه ها,خانه ی عنکبوت است)) دوباره چشمانم بهم امد وبخواب رفتم..... .... ………پایان فصل اول…… با ما همراه باشید در فصل دوم پروانه ای در دام عنکبوت با عنوان(ازکرونا تا بهشت) لازم به ذکراست,قهرمانهای فصل دوم رمان هم سلما وعلی و....هستند. 💦🌧💦🌧💦🌧
📄 عُنوانُ صَحیفَةِ المُؤمِنِ حُبُّ عَلیِّ بنِ ابی‌طالب علیه‌السلام. ✍️ پیامبراسلام (ص): سرلوحه پروند هر مؤمن (در روز قیامت) دوستی و محبت علی بن ابی‌طالب (ع) است. 👈 کنزالعمال، ج ١١، ص ٦١٥.