#یا_باب_الحوائج_یا_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
ای دردهایم را دَوا باب الحوائج
ای مَرهمِ غمهایِ ما باب الحوائج
هر جا گِره افتاد بر کارم گرفتم
با آه و گریه ذکرِ یا باب الحوائج
زندان صدا می زد خدا را لحظه ای که...
تو می شدی گرمِ دعا باب الحوائج
درمانِ هر درد و غمی موسی ابنِ جعفر
هستم دخیلِ این سرا باب الحوائج
در کاظمینت می شوم نزدیکِ ارباب
دل می سِپارم بر رضا باب الحوائج
زندانِ هارون است گودالِ عزایت
کمتر بزن تو دست و پا باب الحوائج
هر چند می سوزد گلو و سینه یِ تو
سر نیست رویِ نیزه ها باب الحوائج
جسمت به رویِ تخته ای آمد صدا زد...
یاسِ حرم واویلتا باب الحوائج
هر چند افتادی زمین امّا نَبُرّید
خنجر سرَت را از قَفا باب الحوائج
پیراهن و انگشترت غارت نکردند
نامردهایِ بی حیا باب الحوائج
ناموسِ تو از دشمنت سیلی نخورده
چشمِ حرامی نیست وا... باب الحوائج
گفتند امامِ خارجی هایی نگفتند...
بر داغداران ناسزا باب الحوائج
پایِ جنازه روضه خوانَت شد رضا با...
ذکرِ غریبِ کربلا باب الحوائج
پایِ برهنه نیست بینِ کوچه بازار
معصومه اَت شکرِ خدا باب الحوائج
روضه حسینِ تشنه و شیبُ الخضیب است
ندبه بخوان با عمّه یا باب الحوائج