eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹🌺🔹🌺🔹 7 👝 ساک دستم بود. رفتم و گوشه ای نشستم و آن را باز کردم. چند تا بلوز و دامن و روسری برایم خریده بود. از سلیقه اش خوشم آمد. 😍👌 🔹 نمی دانم چطور شد که یک دفعه دلم گرفت😞 لباس ها را جمع کردم و ریختم توی ساک و زیپش را بستم و دویدم توی حیاط⛲️ صمد نبود، رفته بود.... فردایش نیامد. پس فردا و روزهای بعد هم نیامد... 💗 کم کم داشتم نگرانش می شدم. به هیچ کس نمی توانستم رازِ دلم را بگویم. خجالت می کشیدم از مادرم بپرسم خبری از صمد دارد یا نه.... 🏞 یک روز که سرِ چشمه رفته بودم، از زن ها شنیدم پایگاه آماده باش است و به هیچ سربازی مرخصی نمی دهند. ✊ پدرم در خانه از تظاهراتِ ضد شاه حرف می زد و اینکه در اغلبِ شهرها حکومت نظامی شده و مردم شعارهای ضد حکومت و ضد شاه سر می دهند؛ امّا روستای ما امن و امان بود و مردم به زندگی آرامِ خود مشغول بودند. 🌺 یک ماه از آخرین باری که "صمد" را دیده بودم، می گذشت. آن روز خدیجه و برادرم خانه ما بودند، نشسته بودیم روی ایوان. مثل تمام خانه های روستایی، درِ حیاطِ ما هم جز شب ها، همیشه باز بود. ❣ شنیدم یک نفر از پشتِ در صدا می زند: «یاالله... یاالله...» "صمد" بود. برای اولین بار از شنیدنِ صدایش حالِ دیگری بهم دست داد. قلبم به تپش افتاد.... _/\|/\❤️ 🔸 برادرم، ایمان، دوید جلوی در و بعد از سلام و احوال پرسی تعارفش کرد بیاید تو. 💖 "صمد" تا من را دید، مثل همیشه لبخند زد و سلام داد. حس کردم صورتم دارد آتش می گیرد🔥 انگار دو تا کفگیرِ داغ گذاشته بودند روی گونه هایم. سرم را پایین انداختم و رفتم توی اتاق...💞 🔹 خدیجه تعارف کرد "صمد" بیاید تو. تا او آمد، من از اتاق بیرون رفتم. خجالت می کشیدم پیشِ برادرم با "صمد" حرف بزنم یا توی اتاقی که او نشسته، بنشینم... 😥 🔶 "صمد" یک ساعت ماند و با برادرم و خدیجه حرف زد. وقتی از دیدنِ من ناامید شد، بلند شد، خداحافظی کرد برود... 🌹 توی ایوان من را دید و با لحنِ کنایه آمیزی گفت:😏«ببخشید مزاحم شدم. خیلی زحمت دادم. به حاج آقا و شیرین جان سلام برسانید.» بعد خداحافظی کرد و رفت...... ❇️ خدیجه صدایم کرد و گفت: «قدم! باز که گند زدی. چرا نیامدی تو. بیچاره! ببین برایت چی آورده.» و به چمدانی که دستش بود اشاره کرد و گفت: «دیوانه! این را برای تو آورده.»👝💝 آن قدر از دیدن "صمد" دستپاچه شده بودم که اصلاً چمدان را دستش ندیده بودم. 😇 🔷 خدیجه دستم را گرفت و با هم به یکی از اتاق های تو در تویمان رفتیم. درِ اتاق را از تو چِفت کردیم و درِ چمدان را باز کردیم. "صمد" عکسِ بزرگی از خودش را چسبانده بود توی درِ داخلی چمدان و دورتادورش را چسب کاری کرده بود. با دیدن عکس، من و خدیجه زدیم زیرِ خنده.☺️ 🎁 چمدان پر از لباس و پارچه بود. لابه لای لباس ها هم چند تا صابونِ عطری عروس گذاشته بود تا همه چیز بوی خوب بگیرد.😌 لباس ها هم با سلیقه تمام تا شده بود. خدیجه سرِ شوخی را باز کرد و گفت: «کوفتت بشود قدم، خوش به حالت. چقدر دوستت دارد.» 💥 ایمان، که دنبالمان آمده بود، به در می کوبید. با هول از جا بلند شدم و گفتم: «خدیجه! بیا چمدان را یک جایی قایم کنیم.»😰 خدیجه تعجب کرد: «چرا قایم کنیم؟!»⁉️ 🔵 خجالت می کشیدم ایمان چمدان را ببیند. گفتم: «اگر ایمان عکس "صمد" را ببیند، فکر می کند من هم به او عکس داده ام.» 🔺ایمان دوباره به در کوبید و گفت: «چرا در را بسته اید؟! باز کنید ببینم.» با خدیجه سعی کردیم عکس را بِکَنیم، نشد. انگار "صمد" زیرِ عکس هم چسب زده بود که به این راحتی کَنده نمی شد. 🔹 خدیجه به شوخی گفت: «ببین انگار چسب دوقلو زده به این عکس. چقدر از خودش متشکر است.»😊 ⭕️ ایمان، چنان به در می کوبید که در می خواست از جا بِکَند. 🔸دیدیم چاره ای نیست و عکس را به هیچ شکلی نمی توانیم بِکَنیم. درِ چمدان را بستیم و زیر رختخواب هایی که گوشه اتاق و روی هم چیده شده بود، قایمش کردیم. ✳️ خدیجه در را به روی ایمان باز کرد. ایمان که شستش خبردار شده بود کاسه ای زیر نیم کاسه است، اوّل با نگاه اتاق را وارسی کرد و بعد گفت: «پس کو چمدان. "صمد" برای قدم چی آورده بود؟!»⁉️ 🔹 زیرِ لب و آهسته به خدیجه گفتم: «به جانِ خودم اگر لو بدهی، من می دانم و تو.» خدیجه سرِ ایمان را گرم کرد و دستش را کشید و او را از اتاق بیرون برد. 🖋ادامه دارد.... نویسنده ؛
❣ چشمهای دل من در پی دلداری نیست درفراق توبجز گریه مرا کاری نیست سوختن درطلب یوسف زهراعشق ست نازم به چنین عشق که تکراری نیست ✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
⭕️⭕️ ما بنی آدم آنقدر لجباز و سربه هواییم که خدا را مجبورش کرده ایم قسم بخورد! 📛📛 قسم بخورد که باورمان شود داریم به شدت با تلف کردن ثانیه هایمان، ورشکسته میشویم! 🌸👇باهم ببینیم: 🌐💠⚜⚜💠🌐 🕋 وَ الْعَصْرِ 🕋 إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ 🕋 إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ ⚡️ترجمه: به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده و يكديگر را به حق و استقامت سفارش مى‌كنند. ➖➖🚥➖➖🚥➖➖ 📢 با این روند کنونی، تجارت زندگی را باخته ایم؛ 🔔 تنها راه نجات از ورشکستگی، ایمان است و عمل صالح! دعوت همدیگر به حق، به صبر و بندگی!؛ 📛👆 پس مواظب باشیم که هر ثانیه ای از عمرمان در مسیری جز این گذران شود، برباد رفته و خسارت روی دستمان گذاشته خواهد شد.
دندان درد که میگیریم پیش دندانپزشک میرویم درد های عصبی کشی یا کشیدن دندان بیش از درد خود دندان است اما با تحمل این دردها دندانمان خوب میشود و تاچند سال راحتیم تازه بعد از اینکه دکتر سوزن در لثه فرو کرد و دندانمان را کشید یا عصب کشی کرد و کلی خون از ما رفت از دکتر خیلی تشکر میکنیم پول هم به او میدهیم چون او با این درد های موقتی که به ما داد درد اصلی و دائمی را گرفت و دردهای موقتی که به ما میدهد شاید به خاطر گرفتن یک درد بزرگ تر از زندگی ما باشد همواره اورا حتی اگر الان مشکل داریم سپاس گذار باشیم ما چه میدانیم شاید مشکلات بزرگتر از ما دور تر شده است و مصلحت هایش را کمتر از دکتر و تدبیرهایش ندانیم
دعا برای دختری كه طلسم شده باشد یا بخت او سنگین و بسته باشد خواندن هفتاد مرتبه آیه شریفه: 💠« یا مَعشَرَ الجِنِّ وَالِانسِ اِنِ استَطَعتُم اَن تَنفُذُوا مِن اَقطارِ السَّماواتِ وَالَارض فَانفُذُوا لا تنفُذُونَ اِلّا بِسُلطان »💠 به مدت 4 جمعه یا 14 روز بخوانید موجب ابطال سحر میگردد ان شاالله.
🌷قرآن کریم درمورد ۱۷ چیز فرموده: اعلموا، یعنی بدانید: ۱.خدا،عزیز وحکیم است.۲۰۹بقره ۲.همه چیز رامی داند.۲۳۵بقره ۳.غنی وبی نیاز است.۲۶۷بقره ۴.آمرزنده ومهربان است.۹۸مائده ۵.زورهیچکس بهش نمیرسد.۲و۳توبه ۶.عذابش شدیداست.۹۸مائده ۷.قرآن،باعلم خدا نازل شده.۱۴هود ۸.خمس مال رابایدداد.۴۲انفال ۹.اولاد واموال،وسیله امتحان است.۲۸انفال ۱۰.خداست که زمین رازنده میکند.۱۷حدید ۱۱.خداراقیامت ملاقات میکنید.۲۰۳بقره ۱۲.زندگی ۵مرحله دارد.۲۰ حدید ۱۳.خدا،خوب مولاویاری است.۴۰انفال ۱۴.وظیفه رسول،فقط رساندن است.۹۲مائده ۱۵.اگررسول که دربین شماست،مطیع بسیاری ازنظراتتون باشد،قطعا به زحمت می افتید.۷ حجرات ۱۶.خدابین انسان وقلبش حائل میشود.۲۴انفال ۱۷.خدا یارمتقین است.۳۶و۱۲۳توبه. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
40.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ اشکالات صریح یک دانشجو به رهبر انقلاب 🔻پاسخ شنیدنی حجت الاسلام والمسلمین رئیسی
11.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅#پست_ویژه 🌷درس #اخلاق کوتاه و شنیدنی توصیه به دیدن استاد فروغی.
📝یادداشت دکتر #حاج_میثم_مطیعی در پی درگذشت مداح و مناجات خوانِ شب های ماه مبارک رمضان استاد #مرحوم_سید_قاسم_موسوی_قهار : سحرهای رمضانمان با «اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه» خواندنش شروع می‌شد و شب‌های رمضانمان با «اللهم رب شهر رمضان» خواندنش. خدا رحمت کند استاد #سید_قاسم_موسوی_قهار را که خاطرات معنوی چندین نسل را با حنجره گرمش رقم زد. بزرگ‌مردی که هیچ‌گاه به این انقلاب مستضعفین پشت نکرد؛ لحظه‌ای خودش را به پول و شهرت نفروخت؛ هیچ‌گاه از مسیر نورانی اسلام و اهل بیت پا بیرون نگذاشت و همواره صدای رسای معنویت شیعه بود. دلم گرفت وقتی در خبرها خواندم این هنرمند و #مناجات_خوان ارزشمند تا آخرین روزهای عمر با برکتش در هفتاد و یک‌سالگی هم «بیمه» نشده بود. شاید اگر استاد #موسوی_قهار هم مثل بعضی دیگر، خودش را می‌گرفت، نرخ تعیین می‌کرد، برای انقلاب خط و نشان می‌کشید خیلی بیشتر اسمش را می‌شنیدیم. البته مردم یادشان نرفته کدام صداها و حنجره‌ها تنهایشان گذاشتند و کدام صداها سر سجاده مردم، هم‌نفس قنوت مردم، سر سفره سحری مردم و در شب‌های قدر مردم با آنان ماندند. چه زیباست که امروز قدردان این صدا باشیم و او را در مظلومیت و گم‌نامی‌اش فراموش نکنیم. فاتحه ای نثار روحش کنیم... یاعلی #میثم_مطیعی
🔔 ⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز گفت: حاجی شـــنیدم اگر انسان درنماز متوجه شود کسی درحال #دزدیدن_کفـش اوست میتواند نــماز را بشکند و کفشش را پس بگــیرد درست است؟؟ شـیخ گفت: بله نــمازی که درآن #حــواست به کفش باشد اصلا باید شکست.
4_6012419332057862314.mp3
6.37M
🎧فایل صوتی 🔴آیا مشرف شدن خدمت امام عصر ارواحنافداه در زمان غیبت کبری امکان پذیر است⁉️ 👌فوق_العاده زیباوتکان دهنده
اهميت_ذکربسم_الله_هنگام_فراموش_کردنش.mp3
1.9M
💫 اهمیت فوق العاده بسم الله گفتن قبل از خوردن غذا ❓اگر فراموش کردیم قبل از غذا بسم‌الله بگوییم چه کنیم؟ 👤 آیت الله تبریزیان