eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
5.6هزار دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
18.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
امروزهم به پایان رسید الهی اگربدبودیم یاریمان کن، تافردایی بهترداشته باشیم خدایابه حق مهربانیت نگذارکسی باناامیدی وناراحتی، شب خودرابه صبح برساند. 🌟شبتون بخیر و آرام🌟
ثانیه های مهدوی 5.mp3
3.64M
نجواهای شبانه با امام زمان (عج) شبها قبل از خواب، با گوش دادن به این فایل ها، با امام خود درد دل کنیم و با انتشار آن، دیگران را هم تشویق به صحبت با حضرت کنیم. زیاد وقتت رو نمی گیره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رجز خوانی جدید بر علیه آمریکای خبیث و اسرائیل جنایتکار ♦️سید امیر حسینی #سپاه #هواپيماي_اوكرايني #انتقام_سخت #شجاعت_پذيرش_اشتباه #سردار_حاجي_زاده
🌹خاطرات شهیدحاج ستارابراهیمی هژبر 💞یک هفته ای گذشته بود. شینا حالش خوش نبود. نمی توانست کمکم کند. می نشست بالای سرم و هی خودش را نفرین می کرد که چرا کاری از دستش برنمی آید. حاج آقایم این وضع را که دید، شینا را فرستاد قایش. خواهرها هم دو سه روز اول ماندند و رفتند سر خانه و زندگی شان. فقط خانم آقا شمس الله پیشم بود، که یکی از همسایه ها آمد و گفت: «حاج آقایتان پشت تلفن است. با شما کار دارد.» معصومه، زن آقا شمس الله، کمکم کرد و لباس گرمی تنم پوشاند و چادرم را روی سرم انداخت. دستم را گرفت و رفتیم خانه همسایه. گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمی آمد. صمد از آن طرف خط گفت: «قدم جان تویی؟!» گفتم: «سلام.» تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوال پرسی؛ می خواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت می کشید. به همین خاطر پشت سر هم می گفت: «تو خوبی، سالمی، حالت خوب است؟!» من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت می کشیدم بگویم: 💞«آره، بچه به دنیا آمده.» می گفتم: «من حالم خوب است. تو چطوری؟! خوبی؟! سالمی؟!» معصومه با ایما و اشاره می گفت: «بگو بچه به دنیا آمد، بگو.» از همسایه خجالت می کشیدم. معصومه که از دستم کفری شده بود، گوشی را گرفت و بعد از سلام و احوال پرسی گفت: «حاج آقا! مژده بده. بچه به دنیا آمد. قدم راحت شد.» صمد آن قدر ذوق زده شده بود که یادش رفت بپرسد حالا بچه دختر است یا پسر. گفته بود: «خودم را فردا می رسانم.» از فردا صبح چشمم به در بود. تا صدای تقه در می آمد، به هول از جا بلند می شدم و می گفتم حتماً صمد است. آن روز که نیامد، هیچ. هفته بعد هم نیامد. دو هفته گذشت. از صمد خبری نشد. همه رفته بودند و دست تنها مانده بودم؛ با پنج تا بچه و کلی کار و خرید و پخت و پز و رُفت و روب. خانم دارابی تنها کسی بود که وقت و بی وقت به کمکم می آمد. اما او هم گرفتار شوهرش بود که به تازگی مجروح شده بود. صبح زود بنده خدا می آمد کمی به من کمک می کرد. بعد می رفت سراغ کارهای خودش. گاهی هم می ایستاد پیش بچه ها تا به خرید بروم. آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به بچه ها می رسیدم. آمد، نشست کنارم و کمی درددل کرد. شوهرش به سختی مجروح شده بود 💞ازطرفی خیلی هم برایش مهمان می آمد. دست تنها مانده بود و داشت از پا درمی آمد. گرم تعریف بودیم که یک دفعه در باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت بیرون. بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پله ها. خانم دارابی صدای سلام و احوال پرسی ما را که شنید، از اتاق بیرون آمد و رفت. برادرم خندید و گفت: «حاجی! ما را باش. فکر می کردیم به این ها خیلی سخت می گذرد. بابا این ها که خیلی خوش اند. نیم ساعت است پشت دریم. آن قدر گرم تعریف اند که صدای در را نشنیدند.» صمد گفت: «راست می گوید. نمی دانم چرا کلید توی قفل نمی چرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم.» همین که توی اتاق آمدند. صمد رفت سراغ قنداقه بچه. آن را برداشت و گفت: «سلام! خانمی یا آقا؟! من بابایی ام. مرا می شناسی؟! بابای بی معرفت که می گویند، منم.» بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: «قدم جان! ببخشید. مثل همیشه بدقول و بی معرفت و هر چه تو بگویی.» فقط خندیدم. چیزی نمی توانستم پیش برادرم بگویم. ✍ادامه دارد...
حـسیـن جـان قسمتم نیست اگر یڪ سفر ڪرب و بلا تـو بگو"نـه"ڪه همین نیز شنیدن دارد مثل دیوانه ی عاشق ڪه به معشوق رسد ڪـربلا، بیڹ دو گنبد، چـه دویدن دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ❤️ سلام عليكم ... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
#یاصاحب_الزمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج مي آيد و از تاب و تبش مي گويد از درد دل و اشک شبش مي گويد مي آيد و بهر شيعيانش آن روز از غربت عمه زينبش مي گويد
دقت کردید در نماز جمعه امروز تهران چه اتفاقی افتاد ؟؟؟ پس با دقت تا آخر بخوانید وقتتون بخیر در مورد رفتن با عجله روحانی از نماز جمعه لطفا با عجله قضاوت نکنیم ! اول اینکه چیز عجیبی نبود ! دوم اینکه ممکنه عذر موجهی داشته و ما نمی دونیم چی بوده ! سوم ممکنه قبل از رفتن با رهبری خدا حافظی کرد و ما ندیدیم ! چهارم ممکنه سفر کاری داشت و ما خبر نداریم ! پنجم ممکنه با بدبینی نگاه کنیم بگیم برای حاشیه سازی بوده ! خب حالا می ریم سراغ گزینه پنجم ! آیا موفق شد ؟؟؟ بهتون می گم آری ! تو هر گروه خودی و انقلابی که رفتم دیدم یه حجم وسیعی از گفتگوها در همین مورد هست !!! معنیش اینه که روحانی حتی با یه حرکت اضافه خودش هم ما رو به تلاطم انداخت و از اصل موضوع پرت کرد !!!! اصل موضوع اما چی بود ؟ اول : حضور میلیونی جمعیت تهران که در نوع خودش بی نظیر بود برای یک نماز جمعه ! دوم حضرت رهبری یک مانور قدرت نمائی از حضور مردم به فاصله اندکی از مراسم تشییع پیکر سردار و اون حوادث بعدی براه انداخت ! این جمعیت رو با این صلابت و قدرت دیگه هیچ نیرویی قادر نبود اینجوری جمع کنه ! سوم حضرت آقا هوشمندانه دنیا رو ایندفعه بصورت آنلاین اورد پای کار انتقال حرفای انقلاب ! بسیاری از شبکه های تلویزیونی مطرح دنیا حتی امریکا خطبه هیا حضرت آقا رو پخش کردند و بعضیهاشون هم به تفسیر و تحلیل پرداختن می دونید بدون کمترین هزینه امکانات رسانه اتی دنیا رو اوردن پای کار انتقال پیام جبهه مقاومت در نیا !!! واقعا این یک شاهکار بود ! چهارم : بخش مهمی از خطبه آقا در مورد سردار سلیمانی بود !!۱ می دونید می خواستن چی رو به ملت و دنیا بفهمونن !؟ مکتب سلیمانی !!!! اصلا موضوع شخص نبود ! سلیمانی بعنوان نماد یک مکتب مترقی انسانی پر نفوذ در دنیا مطرح شد ! دقت کردید از سپاه قدس بعنوان یک نیروی نظامی اسم نبردن !!!؟ پنجم : حضرت رهبری با زیبائی هرچه تمام تر نیروی قدس رو یک نیروی بدون مرز معرفی کردند ! انصافا چنین تعبیر زیبایی با اون اوصاف انسانی بودن اهداف نیروی قدس در نوع خودش بی نظیر بود ! ششم حضرت آقا به راحتی آب خوردن همه زحمات شبکه های اون ور مرزی رو باطل کردند ! این چند روز فعالیت ضد انقلاب و دشمنان چی بود !؟ که اون دوتا حرکت مهم حضور گسترده مردم در تشیع و اون حرکت عظیم و بیاد ماندنی موشک باران و شکست امریکا رو به حاشیه ببرن ! هفتم یک دفاع جانانه اما هوشمندانه و زیبا از مدافعان حریم امنیت کشور بخصوص ماجرای زدن عین الاسد رو چنان مطرح کردند که تقریبا خیلی از تلاشهای امریکا رو برای کوچک کردن اون خنثی کردن ! چون داشت زنده به سراسر دنیا پخش می شد ! هشتم مردم رو تشویق کردند به قوی شدن ! خب این قدرت در کجاست !؟ بارها بهش اشاره کرده بودند که باید در داخل کشور قوی بشیم ! قدرت همینجاست و باید بهش مسلح بشیم ! نهم : یه تو دهنی محکم به روحانی زدند ! چند روز قبل روحانی گفته بود که مردم به من رای دادن برای پیگیری همین سیاست مذاکره با دنیا ! امروز رهبر با زیرکی و قدرت هرچه تمام تر بیان کردند که مردم ما همونایی بودن که تو خیابون و این چند روز دیدید و حرف مردم هم ایستادگی مجاهدانه بود و مقاومت دهم حضرت اقا یک اشاره محکم هم کردند به انتخابات ! خیلی مهم بود ! غیر مستقیم مردم رو تشویق کردند که باید در انتخابات شرکت کنید و دشمن اینو نمی خواهد ! وتاکید کردند که بزودی در این باره صحبت خواهند کرد ! یازدهم امام مسلمین در خطبه عربی شون رمز عملیات جبهه مقاومت رو برای بیرون راندن امریکا مخابره کردند ! اونجایی که گفتند : 🔹سرنوشت منطقه به آزادی از سلطه آمریکا بستگی دارد. این شد رمز عملیات جبهه مقاومت ✋ دوازدهم : حضرت رهبری در اول صحبت هاشون به آیه ۵ سوره ابراهیم اشاره کردند و موضوع ایام الله و ارتباط دادنش با اون دو موضوع حضور میلیونی جمعیت و ردن موشک به پایگاه امریکا و ... و اینا رو ایام الله نام بردند و دست قدرت الهی در کار بود نعمت های پنهان و آشکار و صبر و ظفر رو با هم توضیح دادند و از همه مهمتر اینکه برای حفظ این نعمتها باید شکر گزار نعمت های خدا باشیم تا اینا برامون حفظ بشه ! خب حالا واقعا حیف نیست اینهمه نعمت و برکت حضور رهبر و مردم رو در نماز جمعه امروز با رفتن زود هنگام روحانی به حاشیه ببریم !؟ حالا برای سلامتی رهبر عزیزمان یه صلواتی بفرست
5_6210611697443406302.mp3
9.81M
🔊 پادکست علمدار 📍نگاهی متفاوت به ۳۰ سال راهبری و مدیریت انقلابی رهبر انقلاب اسلامی امام خامنه ای مدظله العالی 🎤 به روایت حاج حسین یکتا #حتما_گوش_دهید #لطفا_نشردهید
🌎🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎 ✴️ شنبه👈28 دی 1398 👈22 جمادی الاول 1441 👈18 ژانویه 2019 🕌 مناسبت های اسلامی و دینی. 📛 قمر در برج عقرب است. ✅امور ازدواجی اقدام نگردد. 👶نوزاد امروز مبارک و محبوب خواهد بود. 🤕بیمار امروز شفا یابد ان شاءالله. 🚖 مسافرت مکروه است حتما با صدقه همراه باشد. 🔭 🌗احکام و اختیارات نجومی. ✳️حمام رفتن. ✳️امور کشاورزی و بذر افشانی. ✳️کندن چاه و قنات. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️جراحی و مداوای چشم. ✳️حمله به دشمن. ✳️استعمال دارو. ✳️معجون و مرحم گذاشتن بر زخم و دمل. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب نیست 💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری، خوب و سبب قوت و نیروی دل است. 😴😴 تعبیر خواب امشب. خوابی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه 23 سوره مبارکه مؤمنون. و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره افلا تتقون... و از معنی ان چنین استفاده می شود که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند و شما مطلب خود را بر ان قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن شنبه برای ، روز مناسبی نیست 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست 🙏🏻 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد . 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
#احکام_نموداری اجازه مرجع توضیحات در فایل صوتی پایین👇
217 لزوم اذن مرجع در پرداخت خمس.mp3
147.2K
#احکام_نموداری بدون اجازه مرجع تقلید مون می تونیم خمس مون رو به فقرا بدیم نموداردرتصویربالا☝️
بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضۀ مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنۀ اصغر گذشت میخ در بر سینۀ پرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا، مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچ‌کس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت
|⇦• سینه زنی حماسیِ زیبا در پاسخ به رئیس جمهورِ کثیفِ آمریکا تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و همۀ مدافعان حریم آل الله با نوایِ سید رضا نریمانی •✾• قسم به خونِ پاکِ قاسم سلیمانی که منتظر نشسته سید خراسانی دهی تو فرمان همگی سوار بر مرکب به زیر پا له شود این سپاهِ سفیانی قدم رو ، راهی شود این لشگر به جنگ ، اهریمنان در خیبر یهود و ، آلش شود نابود با خروشِ سرخِ سپاه حیدر نصیب ابرهه و لشکر ابابیل است بلایِ جانِ یهودی شهاب و سجّیل است قسم به حضرتِ مهدی شروع قائله از کنار دجله و پایان سواحل نیل است « علی مولا ، یاحیدر .. » قسم به معنی عمیق آیۀ قرآن که مردمان بلند همتی از ایران در آخر از زمان کنن له به زیر پا شکوه و هیمنۀ کاخِ کفر را اینان دلاور ، جنگاور و پر هیبت که در رگهاشان ، بجوشد غیرت به سر سربند مدد یاحیدر سلیمانی کاظمی و همت دو چشم سنبل صهیون به تیر ما هدف است هر آنکه فتنه کند با غرور ما طرف است به سینه حک شده نام علی و اولادش که پایگاه نظامی عشق در نجف است « علی مولا ، یاحیدر .. » قسم به شاهد کنار علقمه قطعاً جدا کنیم سر این یهودیان از تن ز دشمن علی و آل انتقام آخر گرفته میشود شود چشم علی روشن بسوزد ، دشمن به داغی در تب شود روزِ دشمنان مثل شب بود ذکر یاوران مهدی مدد یا عباس ، مدد یا زینب عقیله عَالِمَه غَیر مُعَلِّمَه ، حیدر َفَهِیمَةٌ فاهمه غَیر مُفَهِّمَةٍ ، حیدر شَقیقَتُ الحَسَن حَقیقَتُ الحُسین بانو دلیر و دلبر عشق مجسمه « یا زینب ، یازینب ... » ________________________ ↫ پی نوشت : Dirty ; The blood revenge of General Suleimani & abu mahdi al_muhandis is the conquest of and the Destruction of Israel کثیف ، انتقام خون ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس فتح و نابودی اسراییل هست .
Narimani Babolharam.mp3
14.08M
|⇦• سینه زنی حماسیِ زیبا در پاسخ به رئیس جمهورِ کثیفِ آمریکا تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و همۀ مدافعان حریم آل الله با نوایِ سید رضا نریمانی •✾• ___________ ↫ پی نوشت : Dirty #Trump ; The blood revenge of General Suleimani & abu mahdi al_muhandis is the conquest of #Quds and the Destruction of Israel #ترامپ کثیف ، انتقام خونِ ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس فتح #قدس و نابودیِ اسراییل هست .
طلبه جوان و شیخ بهایی: آورده اند: روزی طلبه جوانی که در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و کسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ بهایی گفت: بسیار خب! حالا که می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا می خواهی برو، من مانع کسب و کار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره کرده ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید. شیخ بهایی گفت: اشکالی ندارد. پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد عالم بزرگوار شیخ بهایی آمد و ماجرا را تعریف کرد. علامه شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ شیخ بهایی گفت: امتحان آن که ضرر ندارد. طلبه جوان با این که ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام علامه شیخ بهایی به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که عالم گرانقدر شیخ بهایی گفته بود برو!!!؟ و گفت: این سنگ را در مقابل صد سکه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدتی کمی شاگرد با دو مامور به دکان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه کرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یک جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از کجا آورده ای؟ پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمی کرد سنگی که به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با ‌من من کردن و لکنت زبان گفت: به خدا من دزدی نکرده ام. من با علامه شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی کنید با من به مدرسه بیائید تا به نزد عالم بزرگوار شیخ بهایی برویم. ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد علامه شیخ بهایی آمدند. ماموران پس از ادای احترام به عالم گرانقدر شیخ بهایی، قضیه آن جوان طلبه را به او گفتند. او ماموران را مرخص کرد و گفت: آری این جوان راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده: به علامه شیخ بهایی! گفت؛ حضرت استاد؛ قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آوردید! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف حاضر شد بابت آن ده هزار سکه بپردازد. عالم گرانقدر حضرت شیخ بهایی گفت: ای جوان! این سنگ قیمتی که می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. طلبه جوان از این که می خواست از طلب علم دست بکشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. منابع؛ کتب علوم غریبه «سر المستتر» علامه شیخ بهایی گوهر شب چراغ ؛ محمد حسین نائینی
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش با نوایِ گرم کربلایی حسین سیب سرخی _ سال97 دستم از کار افتاده حالِ منو می بینی کاری کن از جا پا شم یا فِضَّةُ خُذِینِی پشت در گیر افتادم بچه مو از دست دادم حالَمو تو می فهمی پس برس به فریادم سیلی و گریه با هم بسته راهِ نگاهم خونم شد قتلگاهم واویلا،واویلا ______________ بینِ زنهایِ این شهر تنها تو بهترینی می بینی تنها ماندم یا فِضَّةُ خُذِینِی خونَمو ویرون کردن چِشمَمو گریون کردن درد بُغضِ حیدررو با لگد درمون کردن لبریزِ اشکُ آهم با اینکه بی گناهم خونم شد قتلگاهم واویلا،واویلا ______________ دلواپسِ آقامم اینجا پیشم نشینی پاشو بریم دنبالش یا فِضَّةُ خُذِینِی من رو آزُردن فضه حقم مو خوردن فضه پاشو که این نامردا مَردَم مو بُردن فضه واسه حیدر سپاهم دیوار و در گواهم خونم شد قتلگاهم واویلا،واویلا
|⇦• سینه زنی سنگین ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه _ سال97 •✾• سلام فاطمیه ، سلام ماه ماتم سلام اشک و گریه ، سلام ناله و غم سلام ای سیاهی ، سلام ای کتیبه سلام بزم روضه ، سلام نوحه و دم سلام سینه زن ه، سلام گریه کن ها سلام سوز سین، سلام اشک نم نم سلام مادر ما، سؤال کَیفَ حالک؟ سلام آتش و در، سلام زخم و مرهم سلام عصمت الله ، سلام عفّت الله سلام ای رشیده ، سلام قامت خم سلام لطمه دیده ، سؤال محسنت کو؟ کجاست غنچۀ تو ، کجاست یار و همدم سلام بی نشانه ، سلام درد شانه سلام خاک کوچه ، سلام مسجد و غم سلام ای مدافع ، سلام دست رافع سلام دست مجروح ، سلام روی مبهم سلام دل شکسته ، سلام دست بسته سلام شیر خیبر ، سلام مرد عالم سلام شاه مردان ، سلام چشم گریان سلام مرد خانه ، سلام چشم محرم سلام کوثرت کو؟ کجاست یاورت کو؟ سلام غیرت الله ، بگو که همسرت کو؟
|⇦• سینه زنی زمینه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها و یاران باوفایش با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه _ سال97 •✾• اسم تو می بارد از نفس باران نور رُخت دارد جلوۀ بی پایان بر دل خسته می دهد اسمت لذت عشقی مدام بر روح بلندت سلام سلام ای گوهر دریایِ نور ای آیه‌ی زیبای عشق ریحانۀ روح خدا سلام ای دار و ندار علی ای بود و نبود حسن ای مادر ارباب ما « ذکر لب نوکرا ، سیدتی لبیکِ یا فاطمه الزهرا ، صلی الله علیکِ » مِهر تو در دل ها آیۀ توحید است جلوه ای از نورت صورت خورشید است آیه به آیه از دل قرآن داده خدا این پیام بر روح بلندت سلام سلام ای کوثر و توحید و حمد ای وصف تو یاسین و قدر ای روی تو شمس الضحی سلام ای معنی اُم الکتاب ای مدح تو با جبرئیل ای مادر ارباب ما « روی لبم اعطینا سیدتی لبیکِ یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ » نام تو تنها بر زخم دلم مرهم با تو شود محشر صبح قیامت هم سایۀ لطفت بر سر دنیا تا به ابد مستدام بر روحِ بلندت سلام سلام ای جانِ کلام رسول ای عطر تو بوی بهشت ای رحمت بی انتها سلام ای سیدۀ اولیاء ای نور دل انبیاء ای مادر ارباب ما « ای بانوی بی همتا سیدتی لبیکِ یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ »
Banifateme Shab 1 Fatemie 97-06.mp3
2.13M
|⇦• سینه زنی سنگین ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باوفایش با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه _ سال97 •✾• _______ ↫ پی نوشت : Dirty #Trump ; Death to USA is a belief. Get lost in the Middle East ... #ترامپ کثیف ؛ مرگ بر آمریکا یک اعتقاد است. از خاورمیانه گم شید بیرون ... #FoulMouthedTrump
@babolharam_net.mp3
3.81M
|⇦• سینه زنی زمینه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باوفایش با نوایِ گرم کربلایی حسین سیب سرخی _ سال97 •✾• _______ ↫ پی نوشت : Dirty #Trump ; Death to USA is a belief. Get lost in the Middle East ... #ترامپ کثیف ؛ مرگ بر آمریکا یک اعتقاد است. از خاورمیانه گم شید بیرون ... #FoulMouthedTrump
Banifateme Shab 1 Fatemie Aval 97-02.mp3
2.39M
|⇦• سینه زنی زمینه ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها تقدیم به روح شهید والامقام سردار دلها #حاج_قاسم_سلیمانی و یاران باوفایش با نوایِ حاج سید مجید بنی فاطمه _ سال97 •✾• _______ ↫ پی نوشت : Dirty #Trump ; Death to USA is a belief. Get lost in the Middle East ... #ترامپ کثیف ؛ مرگ بر آمریکا یک اعتقاد است. از خاورمیانه گم شید بیرون ... #FoulMouthedTrump
⚠ تلنگـــــــــــــــــر _______________________ _______________________ 📜⛅📜⛅📜⛅📜⛅ در انتظار مهدی (عج) حر بن یزید ریاحی نیامده بود که شهید بشود؛ اما ناگهان همه چیز در ورطه ای که افتاده بود تغییر کرد. شاید دلش ریخت؛ شاید از آسمان حرفی به قلبش نشست؛ شاید این نام را با خودش زمزمه کرده بود: "فاطمه" سلام الله علیها دیگر خودش نبود. ساعات آخر انتخاب رسیده بود؛ میگویند کفشهایش را بابندهایش به گردن انداخت و رفت به خیمه گاه سیدالشهدا علیه السلام شاید چیزی نگفت؛ شاید فقط با چشمانش به امام گفت: دستم خالی است و جرمم سنگین. شاید همینطور که میگفت "یاحسین" میگریست. امام پذیرفتند! به همین راحتی و بخشیدند! به همین راحتی! و خدا هم بخشید و آنقدر حر را بخشید که شهادت در کربلا را نصیبش کرد؛ آنهم در واپسین لحظات. بیاید در این دوره آخرالزمان، دست به دعا برداریم. به امام زمان علیه السلام بگوییم که: دنیا از بی عدالتی، قتل، کشتار، تجاوز، ویرانی ... دارد می سوزد... بیایید بگوییم "ببخش آقا" و بعد قسمش بدهیم؛ به پهلوی شکسته مادر، سر بریده حسین... اگر ببخشد همه چیز تمام است؛ خدا هم خواهد بخشید. و فرج نزدیک خواهد شد ان شاءالله بیایید تا جان در بدن داریم در راه مولایمان بکوشیم تا او را دریابیم... ______________________ ______________________ الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج _______________________ _______________________ 📜⛅📜⛅📜⛅📜⛅
مردان خدا پرده پندار دريدند يعني همه جا غير خدا يار نديدند هر دست که دادند از آن دست گرفتند هر نکته که گفتند همان نکته شنيدند يک طايفه را بهر مکافات سرشتند يک سلسله را بهر ملاقات گزيدند يک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند يک زمره به حسرت سر انگشت گزيدند جمعي به در پير خرابات خرابند قومي به بر شيخ مناجات مريدند يک جمع نکوشيده رسيدند به مقصد يک قوم دويدند و به مقصد نرسيدند فرياد که در رهگذر آدم خاکي بس دانه فشاندند و بسي دام تنيدند همت طلب از باطن پيران سحرخيز زيرا که يکي را ز دو عالم طلبيدند زنهار مزن دست به دامان گروهي کز حق ببريدند و به باطل گرويدند چون خلق درآيند به بازار حقيقت ترسم نفروشند متاعي که خريدند کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است کاين جامه به اندازه هر کس نبريدند مرغان نظرباز سبک سير فروغي از دام گه خاک بر افلاک پريدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ در شبکه های اجتماعی عراقی در پاسخ به گستاخی های کاربران آل سعود علیه شهید سلیمانی به شدت در حال دست به دست شدن است! به قدری زیبا و پر مفهوم است که اگر صد تا فیلم سینمایی در این باره می ساختیم اندازه این کلیپ تاثیر نداشت! به عشق ایران فوروارد کنید..یاحق
فاطمه سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌اللهِ قرآن تا به آخر شاهد است فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب لیلة‌المعراج، می‌داند؛ پیمبر شاهد است «اشهد انَّ علیّاً حجة‌ الله» است، نیست ؟! فاطمه آیینه‌ی مولاست، حیدر شاهد است شأنش از هر مأذنه گویاست، با شعرِ اذان نیست بالاتر از آن؛ الله‌اکبر شاهد است روضه‌اش اشکِ قلم را ریخت، کاغذ گُر گرفت داغش آتش زد به جانِ شعر، دفتر شاهد است لشکرِ هیزم به دستان آب را آتش زدند آتش از هرمِ خجالت آب شد؛ در شاهد است سنگ‌های کوچه بارِ شیشه را انداختند غنچه‌ی نشکفته پرپر؛ روزِ محشر شاهد است گریه‌اش انداخت، مسجد را به هق‌هق عاقبت شانه‌ی محراب هم لرزید، منبر شاهد است بال‌هایش ریخت، در شمعِ مریضی ذوب شد محو شد خاکسترِ پروانه؛ بستر شاهد است تا نوشتم کاشکی این روضه‌ها افسانه بود روضه‌خوان فریاد ‌زد «نه نیست»، مادر شاهد است