eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💎✍ یک دقیقه مطالعه هر قدر سنم بیشتر می شود کمتر به قضاوت مردم در مورد خودم اهمیت می دهم. از این رو هر چقدر مسن تر می شوم بیشتر از زندگی لذت می برم .. حذف کردن آدم ها از زندگیم به این معنی نیست که از آنها متنفرم !! معنای ساده اش این است که برای خودم احترام قائلم ... هر کسی قرار نیست به هر قیمتی تا ابد با من بماند ... لطف بسیار بزرگی در حق خودمان خواهیم کرد اگر کسانی که روحمان را، مسموم می کنند را رها کرده و به آرامش پناه ببریم ... زندگی به من آموخت که هر اشتباهی تاوانی دارد، و هر پاداشی بهایی... پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود.
پیامبر خدا ﷺ فرمودند: جبرئیل و اسرافیل و عزرائیل و میکائیل نزدم آمدند 💠جبرئیل فرمود: ای پیامبرخداﷺ هر کس از امتت ده_پ صلوات بر تو بفرستد من بر پل صراط دستش را خواهم گرفت و او را عبور می‌دهم 💠میکائیل فرمود: من هم از آب حوض کوثر به او می‌نوشانم 💠اسرافیل هم فرمود: منم سر به سجده می‌گذارم و سر را بلند نخواهم کرد تا خداوند همه‌ی گناهان اورا نبخشاید 💠عزرائیل هم گفت: منم روح او را همانند روح پیامبران قبض می‌کنم. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِهِ وَصَحْبِهِ وَسَلِّمْ منبع .درةالناصحین 💕💕💕
✨﷽✨ 🌼داستان امام حسین(ع) و شیخ رجبعلی خیاط ✍شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید: « یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم. وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد. وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.... او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند: شیخ رجبعلی! روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی. مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟ 📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱ 💕💕💕
دندانش را شكستند، خاكستر بر سرش ريختند، شخص اول عالم بود، به آن وضع با او معامله كردند، بعد گفت: «اَللَّهُمَّ اِهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.¹» به جای آن همه عذاب كه از مردم كشيد، برای آنها دعا كرد؛ از خدا چه خواست؟ «اللهم اهد قومي.» مهم اين است: دنبال «اللهم اهد…» كلمه‌ی «قومي» است؛ آن مردم جزيرة العرب را که در آزار پیامبر چیزی کم نگذاشته‌اند به خودش منسوب كرد تا جلوی عذاب را بگيرد. بعد آنچه عقل را حيران می‌كند اين است كه آخر هم برای خود آنها عذرخواهی كرد؛ علت آورد، گفت: «فإنهم لا يعلمون»؛ ببخش اينها را كه جاهل هستند، عذرشان را بپذير! ۰ این است ، اين است ؛ او كسی است كه اخلاقش از تمام عالم دنيا و ما فيها اوسع است.
سالروز ارتحال خاتم الانبیاء والمرسلین حضرت محمد صلی‌الله علیه وآله و شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام را به مسلمین تسلیت می گوییم
مداحی_آنلاین_توقع_حضرت_علی_از_شیعیان.mp3
4.72M
♨️توقع حضرت علی علیه السلام از شیعیان 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام
|⇦•آهسته می‌آمد ولی .. و توسل به حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به امید شفایِ همۀ مریضان علی الخصوص بیمارانِ درگیر با به نفس کربلایی سید رضا نریمانی•✾• آهسته می‌آمد ولی بی بال و پر بود یک دست بر پهلو و دستی بر جگر بود زیر سر مهمانی اجباری‌اش بود وقتی که می‌آمد عبایش روی سر بود از بس میان کوچه‌ها افتاد بر خاک روی لباسش ردِ پایِ هر گذر بود *اجازه بدید راحت بگم .. یه وقتی یه مرد زمین می افته اما مادمون همچین که افتاد .. با دست دنبالِ حسن می گشت ..* با آه می‌افتاد و بر می‌خواست اما آهش زمانِ راه رفتن بیشتر بود وقتی عصای پیری آدم نباشد باید به زیر منت دیوار و در بود آری شبیه قصۀ آن کوچۀ تنگ فرسنگ‌ها انگار خانه دورتر بود بال و پرش زخمی شد از بس دست و پا زد هر جای حجره رد و پاهایِ جگر بود سختی کشید اما چقدر آرام جان داد آخر سرش بر رو پاهای پسر بود باید که اهل کشف باشی بین روضه باید میانِ روضه‌ها اهل نظر بود وای از حسین از آن دمی که چشم وا کرد پا رویِ زخم سینه‌اش پر دردسر بود *تا چشما رو باز کرد دید والشمرُ جالسٌ ..* وای از دمی که رفت بالا خنجرِ کُند وای از کسی که شاهدش با چشم تر بود شاعر :‌ همچین که امام رضا (ع) میخواست راه بیفته همۀ مردم هلهله میکردن شادی میکردن؛ چه‌خبره! امام رضا اومده.. گفتن آقا میشه ازتون یه درخواستی بکنیم حالا که دارید میرید یه حرفی ، یه روایتی ، یه کلامی. که آقا اون حرف معروف رو فرمودن: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی ..» وقتی امام رضا میخواست این روایت رو بگه ، یه نفر داد زد گفت ساکت باشید؛ پسر فاطمه میخواد حرف بزنه. همۀ جمعیت ساکت شدن .. یه آقایی هم من سراغ دارم .. پسرِ فاطمه بود؛ اما اونجا نذاشتن حرف بزنه؛ کف زدن ، هلهله کردن .. هرچه آمد به سرم دست به زانو نزدم جز خداوند به عمرم به کسی رو نزدم رو زدم آب بگیرم پسرم را کشتند روی دستم گل بی برگ و برم را کشتند حرمله خیر نبینی ، گل من نورس بود کشتنش تیر نمیخواست ، نسیمی بس بود
💔 مولاے غریب ما امروز در بین الحرمين بقیع گهے در عزاے جدش رسول الله (ص) مے گرید و گه بر غربت عمویش حسن (ع) (ص) و (ع) و (ع) تسلیـــت باد 🏴 🖤🖤🖤