eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
21.4هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
2726849.mp3
3.55M
📻دعای مخصوص با نوای میثم مطیعی
imamhadi.mp3
5.3M
🌴مداحی شهادت امام هادی علیه السلام ▪️سید مهدی میرداماد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای خطاب به پرستاران: هر خدمتی كه شماها به هر بيماری بكنيد، مثل اينست كه آن خدمت را به شخص اين حقير كرديد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ استفاده کودکان از اینترنت... نظر مشهور مراجع
🌸 احکام 🌸 🔶 سوال : بنده کارمند هستم استفاده شخصي از اينترنت و فضاي مجازي در محل کار در حد نياز چه حکمي دارد ؟ ج. استفاده شخصي از اموال بيت المال جايز نيست و موجب ضمان است، مگر با اذن مسئولي که شرعاً و قانوناً چنين حقي دارد 🔶 جواب: في نفسه لازم نيست؛ همين که در عقد مخاطب شما معلوم باشد کفايت مي کند. 🌸🍃🌸 🎬 حکم دانلود فيلم؟ 📥 سؤال: آیا دانلود کردن فیلم سینمایی و اهنگ از اینترنت از لحاظ شرعی ایراد دارد؟ مقلّد مقام معظم رهبري 📤 پاسخ: دانلود فیلم از اینترنت اگر فیلم ها را با اجازه صاحبانش برای دانلود گذاشته اند اشکال ندارد، در غیر این صورت اشکال دارد.
‍ 🖤😔🖤 🔵سپاه امام هادی(علیه السلام)و سپاه متوکل عباسی! 🔥متوكل عباسى مى كوشيد با اتكاء بر نيروى نظامى خويش مخالفانش را بترساند. به همين جهت ، يك بار لشکر خود را كه به نود هزار تن مى رسيد،دستور داد كه توبره اسبها را از خاك سرخ پر كنند و در صحراى وسيعى ، آنها را روى هم بريزند. ⚡️سربازان به فرمان متوكل عمل كردند و از خاك هاى ريخته شده ، تپه بزرگ به وجود آمد، كه آنرا تپه توبره ها ناميدند. 🔴متوكل بر بالاى تپه رفت و امام هادى عليه السلام را به نزد خود فراخواند و گفت : شما را خواستم تا لشکر مرا تماشا كنى! 💠 به علاوه ، او دستور داده بود همه ، لباس هاى جنگ بپوشند و سلاح بر گيرند و با بهترين آرايش و كاملترين سپاه از كنار تپه عبور كنند. ✅منظورش ترسانيدن كسانى بود كه احتمال مى داد بر او بشورند و در اين ميان بيشتر از امام هادى عليه السلام نگران بود كه مبادا به پيروانش ‍ فرمان نهضت عليه متوكل را بدهد... 🌺حضرت هادى عليه السلام به متوكل فرمود: - آيا مى خواهى من هم سپاه خود را به تو نشان دهم ؟ 🛑متوكل پاسخ داد: - آرى ! ✨امام دعايى كرد! ناگهان ميان زمين و آسمان از مشرق تا مغرب از فرشتگان مسلح پر شد.. ⚡️خليفه از مشاهده اين منظره غش كرد! وقتى كه بهوش آمد، 🌹 امام هادى عليه السلام به او فرمود: - ما در كارهاى دنيا با شما مسابقه نداريم ما به كارهاى آخرت (امور معنوى ) مشغوليم ، آنچه درباره ما فكر مى كنى درست نيست 📒بحارالانوار،ج 50،ص154
🌙🍂🌼🌙🍂🌼🌙🍂🌼🍂 🌼🌙🍂🌼🌙🍂 🍂🌼🌙 🌙🍂 🌼 🍂 💢↶ نمــاز شـ🌙ــب ســوم مــاه رجـب ↷💢 💠🔹پیامبـر اڪرم ﷺ فرمودند: ⤵️ هر ڪس در شـب سوم مـاه رجـب ◽️۱۰ رڪعت نمـاز بجا بیـاورد ◽️۵ نمـاز دو رڪعتی 🔹⇦ در هر رڪعت بعد از حمـد 🔹⇦ پنج بار سـورہ نصـر را بخواند. 🕊خداوند در بهشت برای او قصری بنا کند ڪه عرض و طول آن از دنیا هفت بار وسیع تر باشد و منادی از آسمان ندا می‌کند ڪه بر این ولی خدا بہ کرامت و عظمت و رفاقت انبیاء و صدیقین و صالحین بشارت دهید. 📗اقبال الاعمال 🍂 🌙 🍂 🌼 🌙🍂 🍂🌼🌙 🌼🌙🍂🌼🌙🍂 🌙🍂🌼🌙🍂🌼🌙🍂🌼🍂
بالاتری ز مدح و ثنا أیها النقی ابن الرضای دوم ما أیها النقی با حبّ تو عبادت ما عین بندگی‌ست هادی آل فاطمه یا أیها النقی دارم "ولی"شناسی خود را ز نور تو مولای من ولیِ خدا أیها النقی با آن نقاوت نقوی یک نگاه کن پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی با صد امید همچو گدایان سامرا پر می‌کشیم سوی شما أیها النقی بخشنده‌تر ز حاتم طائی تویی تویی مسکین‌ترم ز هر چه گدا أیها النقی من هر چه خواستم تو عنایت نموده‌ای یک حاجتم نگشته روا أیها النقی گردد جوانی‌ام همه ترویج مکتبت جانم شود فدای تو یا أیها النقی باید برای غربت تو بی‌امان گریست با ناله‌های حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود آن ناخن شکسته و آن کاروان‌سرا توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود بارانی است از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی‌اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه‌چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره‌پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل، شکسته از آن بزم باده بود آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان از آن سه‌ساله که پدر از دست داده بود جانش رسید بر لبش از ضربه‌های چوب وقتی کنار طشت طلا ایستاده بود آرام قلب خسته اش از دست رفته بود چشم به خون نشسته‌اش از دست رفته بود
اشک را روز جزا با نور قیمت می‌کنند بر تو هر کس گریه کرده وقف جنت می‌کنند ایهاالهادی گدایان در تو تا ابد بر هزاران حاتم طائی کرامت می‌کنند اشک‌هایی را که در این روضه‌هایت ریخته قطره قطره وصل بر دریای رحمت می‌کنند سینه‌زن‌های تو با سینه‌زدن در روضه‌ات مثل موسی در میان طور عبادت می‌کنند مردم ایران به یاد صحن نورانی تو حضرت عبدالعظیمت را زیارت می‌کنند عده‌ای با پرچم یاهادی‌ات روز جزا از تمامی گنه‌کاران شفاعت می‌کنند نام تو دارد جهانی را هدایت می‌کند علتش این است بر نامت اهانت می‌کنند کاش می‌شد ما فدایی نگاهت می‌شدیم کاشکی در سامرای تو سپاهت می‌شدیم ای کلام تو کلام ناب قرآن یا نقی زنده شد از برکت نام تو انسان یا نقی حرمت نام تو ای مظلوم شهر سامرا واجب عینی شده بر هر مسلمان یا نقی مردم ایران‌زمین با احترام و مؤمن‌اند کاش جای سامرا بودی در ایران یا نقی با دعای جامعه ما را رساندی تا خدا ای کلید اصلی ابواب ایمان یا نقی مهبط وحیی تو آقا معدن‌الرحمه تویی ای مصابیح‌الدجی ای باب احسان یا نقی ای که اعلام‌التُقی هستی و هم کهف‌الوری هر کسی شد نوکرت شد از بزرگان یا نقی منتهی‌الحلمی ستون علمی ارکان‌البلاد ای امام مهربانِ بهتر از جان یا نقی با گدایی از تو دارم پادشاهی می‌کنم مرغ دل را سوی ایوان تو راهی می‌کنم آمدم کنج حریمت با دو تا چشم تری آمدم پیش تو آقاجان برای قنبری آمدم مثل غلامی بر سر بازار تو جان زهرا حضرت هادی مرا هم می‌خری؟ ای غریب سامرا ای آشنای عالمین تو امام عسگری هستی و خود بی‌عسگری هر زمانی آمدم دیدم حریمت خاکی است با ضریح تخته‌ای‌ات اشک در می‌آوری ای فدای نام تو جان تمام شیعه‌ها ایهاالهادی النقی تو یک علی دیگری در خرابه جا گرفتی پیش یک دسته گدا پادشاهانه نشستی در کنار نوکری نیمه‌ی شب ریختند آقا سر سجاده‌ات قدری انگاری در این روضه شبیه حیدری بردنت از خانه‌ات اما دری دیگر نسوخت در میان شعله دست و پای یک مادر نسوخت گرچه بر روی لبت نامی به جز مادر نبود روی دوشت کنده‌زنجیر زجرآور نبود آمدی بزم شراب و حرمتت آنجا شکست در عوض آقا در این مجلس که تشت زر نبود دور تو پر بود از نامردهای سامرا در عوض دور و برت بالای نیزه سر نبود دور تو کف می‌زدند و عده‌ای باده به دست سخت بود اما کنارت خواهری مضطر نبود گرچه تنها بودی آقاجان در این مجلس ولی دور تو خولی و شمر و لشگری دیگر نبود جای صدها شکر باقی مانده در بزم شراب خیزران بالا نمی‌آمد لبی هم تر نبود خوب شد حرف از کنیزی هم نشد در آن میان خوب شد چشم پلیدی خیره بر دختر نبود وای از شام بلا و مجلس شوم یزید بعد از آن دنیا دگر بر خود چنین بزمی ندید
با نام تو هر کویر آبادی شد یاد تو مرا موجب آزادی شد دارم به سرم هوای سامرّا را تا اینکه نجات بخش من ،،هادی،، شد
🍃🏴 نذر شهادت غریبانۂ 🍃🏴 -لطفا حق روضه ادا شود- سینه ات از کینۂ زهری کشنده شعله ور از نفس افتادی و کم کم، کمانی شد کمر سامرا آهی کشید و پیکرت را بوسه زد مضطر و صاحب عزا شد «جامعه» از این خبر ساحتِ پیشانی ات را تب احاطه کرده بود چیره میشد بر تنت هر لحظه دردی بیشتر بیهوا دردِ بدی پیچید در پهلوی تو داغِ مادر زنده شد! ای وای از دیوار و در کاش مثل مجتبی(ع)؛ خواهر کنارت داشتی تا که میشد با نگاهش دردهایت مختصر زهر؛ ذره ذره دید ِ چشم هایت را گرفت بر زمین انداختَت سرگیجه هایِ مستمر حنجرت میسوخت! شد لب های خشکت ناتوان «وا حسینم(ع)» گفتی و افتاد آتش در جگر روضه خوانِ جدّ عطشانت شدی در احتضار پاک کردی اشک را از گوشۂ چشمانِ تر!