eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
و رسیدن به لذت بندگی 🔸🔹📊⚪️▫️🔹 قسمت شانزدهم 3 (انتخاب ارزشمند) 🔴گناه چطور به وجود میاد؟ با انتخاب های بد و نامناسب. ⛔️گناه یعنی انتخاب نا مناسب. خب یه سوال مهم رو اینجا باید جواب بدیم. 🔶انتخاب های ما چه زمانی ارزشمند میشن؟ برای پاسخ به این سوال مهم زندگی بشر، باید حالت های مختلف انتخاب ها رو بررسی کنیم. انتخاب های ما زمانی که "بین بد و خوب" باشه ارزشمند نمیشه. 🔴⁉️✅ چون هر آدم عاقلی میدونه که "باید خوب رو انتخاب کنه". این که هنر نیست.☺️ بین "خوب و خوب تر" هم نیست. چون حیوانات هم میفهمن که بین خوب و خوب تر باید خوب تر رو انتخاب کنن. شما جلوی یه مرغ یه مقدار غذای بد و یه مقدار غذای خوب بریز. حتما میره سراغ غذای خوب!!! 🐔 بین "بد و بدتر هم نمیشه. چون حتی حیوانات هم میفهمن که نباید بدتر رو انتخاب کنن. 🙄حاج آقا ! شما که همه ی حالت هاش رو گفتی؟!!! پس جواب چی میشه؟ 🔺عزیزم مشکل ما دقیقا همینه که هیچ کس نیومده به انسان ها بگه که "چه زمانی انتخاب هاشون ارزشمند میشه". 💠بابا ما ادمیم. آدم یعنی "کسی که مدام انتخاب میکنه". 🔴اونوقت این مسخره نیست که یک عمر مشغول انتخاب باشیم اما دنبال این نریم که چطور میتونیم انتخابمون رو ارزشمند کنیم؟؟؟ ⁉️⁉️ و متاسفانه در نظام آموزشی ما هم هیچی در این زمینه دیده نمیشه. چه زمانی انتخاب های ما ارزشمند میشن؟ روش فکر کنید... 🌱🔸🌿▫️🔹🌳 🌺سرزمین لذت ها
سی_و_سوم . . . ارو اروم رفتم و چند ردیف عقب تر نشستم و به حرفهاش گوش دادم😔 . دیدم با بغض داره درد دل میکنه 😢 . -شهدا چی شد؟!😔مگه قرار نبود منم بیام پیشتون ؟! الان زنده موندم که چی بشه؟!😢 که هر روز یه زخم زبون بشنوم؟!😢... بی معرفتا چرا من رو یادتون رفت و شروع کرد گریه کردن گریه کردن 😭 . دلم خیلی براش میسوخت😢...منم گریم گرفته بود ولی نمیتونستم گریه کنم...اروم رفتم پشت سرش... نمیدونستم چی بگم و چیکار کنم... فقط آروم گفتم: سلام آقا سید 😶 اروم سرش رو برگردوند و سریع اشکاش رو با گوشه استینش پاک کرد و داد زد: زهراااا مگه نگفتم کسی اومد خبرم کن . -اقا سید حالا دیگه ما هرکسی هستیم ؟! . -خانم بین من و شما هیچ نسبتی نیست.نه ثبتی نه دینی و نه... لااله الا الله . -قلبی چطور؟!😯 اینقدر راحت جا زدید؟!😕من رو تا وسط میدون اوردید و حالا میخواین که تنها بجنگم؟؟😔 یعنی حتی اون گفتن عشق دوم و اینا همه دروغ بود؟! چون برای رسیدن به عشق اولتون اینقدر تلاش کردید ولی عشق به ظاهر دومتون چی؟!این شهدا اینطوری پای حرفاشون وایمیستادن؟!😢 . -من چیکار باید میکردم که نکردم؟؟😔 . -چرا دیشب جواب بابامو ندادید و از خودتون دفاع نکردید؟؟😯 . -چه جوابی؟!چه دفاعی؟!مگه دروغ میگفت؟!من فلجم.😢..حتی خودمو نمیتونم نگه دارم چه برسه شما رو...کجای حرفهاش غلط بود؟! . -اون روز تو دفترتون گفتین این اتوبان دو طرفست... ولی الان با این حرفاتون دارم میفهمم نه ...این اتوبان همیشه یه طرفه بوده...شما فکر میکنید نظر من راجب شما عوض شده؟!😯 حق هم دارید فکر کنید..چون عاشق نشدید تا حالا...و نمیدونید عشق یعنی چی...خداحافظ . بلند شدم و به طرف در مزار رفتم که از پشت سر اروم گفت: . ریحانه خانم😶(دومین بار بود که اسمم رو صدا میزد) این اتوبان همیشه دوطرفه بوده ولی وقتی کوه ریزش کنه دیگه راهی باقی نمینونه😔 . برگشتم و باز باهاش چشم تو چشم شدم و گفتم: اگه صدبار هم کوه ریزش کنه باید وایساد و جاده رو باز کرد نه اینکه... خداحافظ... و از محوطه بیرون اومدم... . . چند روز گذشت و از اقا سید هیچ خبری نداشتم...روزها برام تکراری و بیخود میگذشت😔..فکر به اینکه اینده و سرنوشتم چجوریه دیوونم میکرد.. دلم میخواست یه کاری کنم ولی کاری ازز دستم بر نمیومد..هر بار درباره سید با بابا حرف میزدم بحث رو عوض میکرد😐 . تا اینکه یه شب نزدیک صبح دیدم صدای جیغ زدن های مامانم میاد😯سریع خودمو رسوندم بالاسرش😯دیدم رو تخت نشسته داره گریه میکنه😢 . -چی شده مامان؟!😯 . .
. . . تا اینکه نصفه شب دیدم صدای جیغ زدن های مامانم میاد😯...سریع خودمو رسوندم بالاسرش...دیدم رو تخت نشسته داره گریه میکنه😢 . -چی شده مامان؟!😯 . -ریحانه...ریحانه...این پسره اسمش چیه؟؟😢😢 . -کدوم پسره؟! چی میگید؟!😯 . -عههه...همین که اومده بود خواستگاریت😢 . - اها...اسمشون سید محمد مهدی هست 😶 . -با گفتن اسمش گریه های مامان بیشتر شد😭 بابام هم کم کم نگران شده بود و میخواست اورژانس خبر کنه -حالا چی شده مامان؟!😯 . -خواب خانم جون رو دیدم😢(مادربزرگم و همون که اولین بار بهم نماز خوندن یاد داده بود) با همون چادری که همیشه میزاشت😔توی خونه قدیمیمون بودم😔دیدم در باز شد اومد تو😢ولی به من هیچ توجهی نمیکرد و ناراحت بود😢گفتم مامان چی شده؟! گفت تو ابروی منو پیش حضرت زهرا بردی 😢 گفتم چرا؟! 😯 گفت خانم میگه برای خواستگاری نوه اش اومده خونه شما ولی بیرونشون کردین😢گفت به دخترت بگو تو که میترسی محمد مهدی نتونه از دخترت مراقب کنه..این پسر از حرم دختر من مراقبت کرده چطور از مراقبت دختر تو برنمیاد. خانم جون اینارو تو خواب گفت و پا شد و با گریه رفت😢😢 . . که بابام گفت: این حرفها چیه زن...حتما غذای سنگین خورده بودی😐 . که مامان با گریه میگفت من هیچوقت خوابهام غلط نیست😢مامانم بعد مدتها اومده تو خوابم😔و از من دلگیر بود😢 . ما بد کردیم...نباید بیرونشون میکردیم.. . -ولمون کن خانم...میخوای دخترتو بدبخت کنی که چی؟! یه مرده خوشحال بشه 😐 . -تو از کجا میدونی بدبخت میشه مرد؟؟ . -از اونجا تو جامعه به اون اقا نه کار میدن نه پست اجتماعی میدن نه میتونه رانندگی کنه نه میتونه گلیم خودشو از آب بکشه بیرون.بازم بگم؟!😑 . -تو هم خوشبختی رو چه چیزهایی میدونی😔خوشبختی یعنی دلت کنار یکی اروم باشه چه تو خرابه باشین چه تو کاخ . -این رمانتیک بازیا مال یه سال اول زندگیه..وقتی قسط بانک و اجاره خونه و اسباب کشی و در به دری شروع شد اونموقع میفهمی دلت پیش کی آروم بود و اروم میشه😐 . یک هفته همین بحث تو خونه ما بودو منم هم غذام کم شده بود و هم حرف زدنم و فقط غصه میخوردم😢مامانمم که وضع روحیش خوب نبود😔 و کلا وضعیت خونمون ریخته بود بهم... . یه روز صبح دیدم بعد مدتها از مینا برام یه پی ام اومد . -سلام ریحانه خوبی؟! . -سلام مینا.چه عجب یادی از ما کردی؟! . -همونقد که شما یاد میکنی ماهم یاد میکنیم😐میخواستم بگم آخر هفته بله برونمه😊 . -ااااا.. به سلامتی☺چطور بی خبر؟!حالا اقا داماد کیه؟😯 . -میشناسیش😊 . . . .
🏴نوحه خوانی همراه با آهنگهای موزون 🔷س 4338: ارائۀ نوحه‌ها همراه با آهنگ­‌های موزون به صورت زنده یا نوار کاست چه حکمی دارد؟                     ✅ج: صِرف موزون بودن، یعنی منطبق بودن بر یکی از آهنگ­‌ها و الحان موسیقی، به هیچ وجه مناط حرمت نیست. بلکه مناط لهوی بودن آن است ­که مضل عن سبیل الله باشد. اگر آهنگی­، لهوی مضل باشد، چه در نوحه و روضه باشد و چه در غیر روضه، حرام است. نوحه و روضه بودن موجب نمی‌شود که از حرمت خارج شود. 📕منبع: khamenei.ir
🏴پوشیدن لباس مشکی در محرم 🔷س 4339: آیا سیاه پوش کردن مسجد و پوشیدن لباس مشکی در مراسم عزاداری کراهت دارد؟ ✅ج: سیاهپوش کردن مساجد و پوشیدن لباس مشکی در ایام عزاداری خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) به منظور تعظیم شعائر الهی و اظهار حزن و اندوه موجب ترتب ثواب الهی است در هر صورت کراهت پوشیدن لباس سیاه در غیر نماز ثابت نیست. 📕منبع: leader.ir
🏴شنیدن صدای گریه نامحرم 🔷س 4340: شنیدن صدای گریه و شیون نامحرم که در عزای اهل بیت علیهم السلام است (باتوجه به کنار هم بودن قسمت زنانه و مردانه هیئت) برایمردان چه حکمی دارد؟ ✅ج: در صورتی که مفسده ای نداشته باشد، فی نفسه اشکال ندارد. 📕منبع: leader.ir
گریه حضرت نوح علیه السلام🏴 وقتی که حضرت نوح سوار کشتی شد، همه دنیا را سیر کرد، تا به سرزمین کربلا رسید، همینکه به سرزمین کربلا رسید، زمین کشتی او را گرفت، بطوری که حضرت نوح ترسید غرق شود، دستها را به دعا و نیایش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرضکرد: خدایا، من همه دنیا را گشتم، مشکلی برایم پیدا نشد، ولی تا به این سرزمین رسیدم ترس و وحشت عجیبی برایم ظاهر گشت، و بدنم لرزید و خوف شدیدی تمام وجودم را گرفت، که تا بحال اینجوری نشده بودم، خدایا علتش چیست؟ ✔️حضرت جبرئیل نازل شد و فرمود:  ای نوح! در این سرزمین سبط خاتم پیغمبران و فرزند خاتم اوصیاء کشته می شود. و روضه کربلا را خواند. حضرت نوح منقلب گشته و اشکهایش سرازیر شد و فرمود: ای جبرئیل قاتل او کیست که اینگونه ناجوانمردانه حسین را بشهادت میرساند؟! حضرت جبرئیل فرمود:  او را کسی که نفرین شده اهل هفت آسمان و هفت زمین است می کشد. حضرت نوح (درحالیکه ناراحت وگریان بود) قاتلین او را لعنت کرد، و کشتی براه افتاد تا به کوه جودی (حرم شریف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است.) رسید و در آنجا ایستاد. 📚بحارالانوار: ج۴۴، ص۲۴
|⇦•منم آن سری که به دارِ حسینم.. تقدیم به ارواح همه گذشتگان خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس سید مهدی حسینی •✾• منم آن سری که ، به دارِ حسینم همان تحفه ای که نثارِ حسینم من آن صیدی ام که شکار حسینم الهی که محشر کنارِ حسینم .. ما خانه به دوشانِ بیابانِ بلایم در موجِ بلا مست زِ صهبای ولاییم ما غرق گناهیمُ جز این توشه نداریم ما کعبه بجز مرقد شش گوشه نداریم ای جان .. ای جان .. ای جان .. گدایم گدایم ، به تو مبتلایم مصیبت سُرایم به سوز و نوایم عطا کردی و من ، همیشه رضایم کمم را نبین و ببر کربلایَم .. هرشب دلم آواره ی بین الحرمین ست عمریست دلم بی سرو سامان حسین ست جانم به سر دستُ خریدار حسین ست من خاک قدم هایِ علمدار حسینم ای جان .. ای جان .. ای جان .. تو را از دلُ و جان ، پسندیدم ای جان همی گویم از جان ، حسین جان حسین جان ما سینه زن و گریه کنِ داغ حسینیم ما خادم این بیرقِ عشاق حسینیم ما غرق گناهیمُ جز این توشه نداریم ما کعبه بجز مرقدِ شش گوشه نداریم ای جان .. ای جان .. ای جان .. صلی الله علیک یا اباعبدالله .. أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ واویلا .. واویلا ..
97062104.mp3
11.8M
|⇦•منم آن سری که به دارِ حسینم.. تقدیم به ارواح همه گذشتگان خصوصاً سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس سید مهدی حسینی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ بلد نبود! همین شد که در صفّین برای علی(ع) شمشیر زد اما در کربلا بر پسرش حسین(ع) شمشیر کشید!
خرداد و تيرماه 67 وضعيت ها تغيير كرد و تمام دنيا پشت سر صدام قرار گرفت تا با حمايت از او جنگ به نفع عراق پايان داده شود حتي استفاده از سلاح هاي غير متعارف و شيميايي را به او دادند. علي هاشمي و يارانش كه مسئول حفظ از جزاير مجنون بودند با حمله همه جانبه عراق مواجه شدند ، در تیرماه 1367 دشمن برنامه وسیعی برای بازپس گیری جزایر مجنون انجام داد. یک شب قبل از تک به جزایر در نشستی در جمع رزمندگان و فرماندهان گفت: «دشمن باید از نعش من رد بشود تا بتواند جزایر را بگیرد اگر دشمن جزایر را بگیرد من بر نمی گردم.» در روز موعود یعنی 4/4/67 دشمن سطح وسیعی از منطقه را زد و بعد به جزایر حمله نمود. رزمندگان بسیار مقاومت کردند و حاج علی با تعدادی از بچه های قرارگاه نصرت ماندند. هر چقدر به ایشان اسرار می کردند که به عقب برگردد و ایشان قبول نمی کرد. و می گفت: «تا یک نفر هم در جزایر باشد من عقب نمی آیم. بیایم به مردم چی بگویم. بگویم بچه هایتان را رها کردم و برگشتم.» حس مسولیت پذیری ایشان اجازه عقب آمدن نمی داد، چون در آن زمان چند هزار نیرو در منطقه بود که حضور حاج علی در قرارگاه خاتم4 که در ضلع شمال شرقی جزیره شمالی بود، باعث تعداد زیادی از افراد شد. و فرماندهان یگان های تحت امر را برای عقب نشینی شخصاً هدایت می کرد و مرتب سفارش می کرد که مراقب باشید کسی جا نماند. حضور شخص ایشان باعث هزاران رزمنده از خطر اسارت شد. پیش بینی ایشان درست از آب درآمد. ایشان آخرین کسی بود که از جزایر خارج شد همانطور که سال 62 کسی بود که پا در جزایر گذاشت.در قرارگاه خاتم 4 نهایتاً 13 نفر مانده بودند و عقب نشيني نكردند بعد از سقوط جزاير 7 نفر بازگشتند، 2 نفر اسير شدند و حاج علی به همراه 3 نفر ديگر اثر گرديدند و سرنوشت علي در پرده اي از ابهام فرو رفت. خبر رسید هلی کوپترهای عراقی در جزیره نشستند دشمن نیزارها را آتش زد حاج علی و همراهان از قرارگاه خارج شدند و در نیزارها پناه گرفتند و از ایشان دیگر خبری نشد.نیروهای اطلاعات و برون مرزی بسیج شدند و تمام منطقه و حتی استان های جنوبی عراق را گشتند اما هیچ خبری از حاج علی نبود. بسیاری امیدوار بودند که شده است و از سال 67 تا 83 زمان سقوط صدام هیچ سخنی از سردار گمنام هور به زبان ها نیامد نه مراسمی نه یادواره ای و نه یادمانی و... که اگر اسیر دشمن شده است شناسایی نشود و آسیبی به او نرسد. اما بعد از صدام باز هم خبری از اسارت حاجی نبود. حتی مخفی ترین زندان های عراق هم توسط نیروهای مجاهد عراقی بازرسی شد اما باز هم خبری از حاج علی نبود.در سال 89 پس از پيكر شهدا در مناطق عملياتي پيكر اين سردار شهيد به همراه سه تن از ياران وفادارش پیدا شد و با انجام هایDNA ، صحت انتصاب این پیکر به سردار سرلشکر شهید حاج علی هاشمی تائید شد و يوسف هور بعد از 22 سال غربت و به آغوش وطن بازگشت. 🌷
‌خدای مهربانم به ذکر نام زیبایت وجودمان راملکوتی گردان تا آنچه تومیخواهی باشیم و‌از آنچه هستیم رها شویم و بی شک آنچه توخواهی همان خواهدشد.. 🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷