eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.5هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
19هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که شرح حال اولیاء خدا باعث بیداری از خواب غفلت می شود هر دوشنبه مختصری از زندگینامه یک ولی خدا تقدیم می شود زهیر در شمار بزرگ ترین اصحاب عاشوراست.اهل كوفه بود و در آغاز ، سر همراهی با حسین (ع) را نداشت در منزل زَرود ، علی رغم میل باطنی به تشویق همسرش دیلم یا دلهم بنت عمرو ، پس از آمدن پیك امام به خیمه اش و دعوت برای همراهی با حسین (ع) به محضر امام رسید و در انقلابی شگرف و شگفت به امام پیوست و در مدتی كوتاه تا مقام فرماندهی جناح راست سپاه امام حسین (ع) پیش رفت. آنچه را كه می توان آموخت : باید از همسر با وفای زهیر خیر خواهی نسبت به همسر را آموخت. با دوستان و یاران هم بایداین گونه بود كسی كه دیگری را به خیری یاری می رساند به حتم در عمل نیك او شریك خواهد بود و اگر به كار بد و زشت او را تحریك كند قطعا در گناه آن فرد سهیم خواهد بود زهیر هنگام پیوستن به امام خطاب به همراهانش گفت : هر كه دوستدار شهادت است همراه من بیاید و گرنه برود ، این آخرین دیدار من با شماست. به همسرش گفت تو آزادی. از قرائن پیداست كه همسرش با او همسفر شده است یا با فاصله ای اندك از رزمگاه بوده است. زیرا در گزارش شهادت زهیر نوشته اند كه پس از شهادت وی، همسر او دهلم به غلامش گفت : این كفن را بگیر و ببر و مولایت را دفن كن. غلام می رود اما با دیدن بدن امام ، كفن را بر او می پوشاند و باز می گردد. دلهم وی را می ستاید و آفرین می گوید و كفنی دیگر برای همسرش تدارك می بیند. در روز عاشورا این یار پاك باز به نصیحت سپاه عمر سعد پرداخت ناسزایش گفتند دیگر بار موعظه كرد. شمر به سوی او تیر انداخت و زهیر تیر و سخنان ناروای شمر را پاسخی سزاوار داد. آنچه را كه می توان آموخت :  امر به معروف را نباید هیچ گاه فراموش كرد و مسلمانان نباید در ارشاد و دعوت دیگران به حق و حقیقت كوتاهی كنند و همواره باید در تلاش باشند كه بر حامیان حق و حقیقت بیفزایند  و پس از نماز در نبردی دلیرانه و كشتن 120 نفر از سپاه دشمن به دست كثیربن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی به شهادت رسید. پس از شهادت زهیر ، امام در كنار تن خونینش گفت : "لا یَبعدَنّکَ اللهُ یا زُهیر، و لَعَنَ اللهُ قاتلیکَ، لعنَ الّذینَ مُسِخوا قِردةً و خَنازیرَ " (خداوند تو را از رحمت خود دور نسازد، خداوند کشندگان تو را لعنت کند،(چون بنی اسرائیل) که به شکل بوزینهگان و خوکان درآمدند. ) درسی كه می توان آموخت : ما انسان ها باید دلیریت و شجاعت و جوان مردی و دفاع از حق و حقیقت را از زهیر بیاموزیم كه این گونه به یاران امام حسین (ع) پیوست و جان خود را در راه دفاع از حق فدا كرد باید بیاموزیم كه  همواره باید از حق دفاع كنیم و نگذاریم دشمنانمان بر ما چیره شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
💢آیا میدارید؟ تقریبا در یکی از مواردی که بیشتر از قبل قابل رویت است، نگهداری از و در خانه و حتی همراهی آنها با انسانها در سطح جامعه می باشد. لابه لای این ماجرا یکی از حرفهایی که شنیده میشود، احترام به حقوق حیوانات است. اما براستی در انسانِ مدرن حقوق حیوانات رعایت میشود؟ حقوق هر موجودی براساس و خود او باید در نظر گرفته شود. اینکه ما حیوانی را از دل طبیعت خارج کنیم و در ۷۰ یا ۶۰ متری زندانی کنیم و مدعی باشیم همه امکانات را برای او فراهم کرده ایم آیا تامین حقوق حیوانات است یا ارضای علاقه ی خودمان؟ آیا ذات این نیست که در طبعیت باشد؟ حالا بیایید فکر کنید مثلا اگر برخلاف ذاتِ انسان بیایند و بگویند ما علاقه داریم از نوزاد انسانها در طبیعت مراقبت کنیم و را برای نگهداری به جنگل یا کوه ببرند و در حد توان خود بیشترین خدمات را به او بدهند، آیا نوزاد برای این کار ساخته شده است؟ حتی اگر سگها بهترین خدمات را به او بدهند. برخی از رفتارهای ما انسانها قابل درک نیست، اینکه در میبینیم و را در خانه به حمام میبرند یا واکسن میزنند، لباس دخترانه یا پسرانه به آنها میپوشانند.... این رفتارها بنام انسان، برای سلب حقوق حیوانات بزرگترین ظلم در حق موجوداتی است که ذاتشان حمام رفتن لباس دخترانه پوشیدن یا... نیست. انسان امروزی برای ارضای علاقه خود این حیوانات را کرده است.
هدایت شده از 
💫 گام های رسیدن به نقطه اوج 🌷رهبر معظم انقلاب: شما جوانها تصوّر نکنید که راهی که پیش ‌روی ما است، یک اتوبان آسفالته‌ی بی‌مانع است؛ نه‌. راه پیشرفت به روی ما باز است امّا راه پُرپیچ‌و‌خمی است، راه دارای فراز‌و‌نشیبی است، موانعی در این راه وجود دارد، دشمن به‌طور کامل در مقابل ما فعّال است. ما باید در مقابله‌ی با موانع، این راه را طی کنیم؛ این [کار] شرایطی دارد. 🔖 گام اوّل برای اینکه بتوانیم این راه را درست طی بکنیم، این است که وجود و حضور دشمن را حس کنیم. آن روشنفکرنمای راحت‌طلب و ریاکار و منافق که اساساً دشمنی آمریکا را انکار میکند و این دشمنی را نمیفهمد و نسخه‌ی تسلیم در مقابل آمریکا را برای ملّت و دولت مینویسد، مرد این میدان نیست؛ اگر عامل دشمن نباشد، حدّاقل مردِ میدانِ مهمّ پیشرفت کشور نیست. بنابراین گام اوّل، احساس حضور دشمن و وجود دشمن است. تا انسان نداند که دشمن در مقابل او است، برای خود حِرز و حفاظ و سنگر به وجود نمی‌آورد و سلاح لازم را در دست نمیگیرد. 🔖 گام دوّم، اعتماد‌ به نفْس و عزم بر ایستادگی است. آدمهای بی‌روحیه، مردّد، ترسو، فرصت‌طلب، خودکم‌بین، در این میدان هیچ هنری نمیتوانند نشان بدهند،گاهی مانع هم در مقابل دیگران به وجود می‌آورند. البتّه جوانهای ما در همه‌ی آن جهادهایی که قبلاً اسم آوردم و اعتماد ‌به نفْس داشتند، شجاعت داشتند، تردید نداشتند، بزدل و ترسو نبودند. 🔖 گام سوّم، شناخت حوزه و عرصه‌ی تهاجم است. جنگ ما با دشمن و تهاجم دشمن به ما در کجا است؟ این را باید درست تشخیص بدهیم. باید معلوم بشود عرصه‌ی تهاجم کجا است. اگر دشمن از مرز شرقی حمله میکند، شما نیروهایتان را به مرز غربی ببرید، کار به جایی نخواهید برد، سودی از وجود نیروها نخواهید برد. باید بدانید دشمن از کجا حمله میکند. همه‌‌ی نظام، همه‌ی کشور، همه‌ی مردم باید درک درستی از عرصه‌ی نبرد دشمنان داشته باشند. ❓خب عرصه‌ی نبرد کجا است؟ 🔰اوّل، اسلام و ایمان اسلامی و انقلاب اسلامی است. دشمن میترسند یک قدرت اسلامی بزرگی در این منطقه سر بلند کند و جلوی مطامع آنها را بکلّی در این منطقه بگیرد؛ میخواهند این اتّفاق نیفتد؛ از این میترسند، در مقابل این، صف‌آرایی و جبهه‌گیری میکنند. از قدرت اسلامی و قدرت انقلابی میترسند لذا سعی میکنند عناصر قدرت را مخدوش کنند و از بین ببرند. عناصر قدرت ما استقرار و ثبات سیاسی است، امنیّت اجتماعی است، وحدت ملّی است، پایبندی به اصول و مبانی انقلاب است، حرکت پیشرفتِ رو به‌ توسعه‌ی علمی است، توسعه و تعمیق فرهنگ انقلابی و اسلامی است. با پیشرفت نظامی ما هم مخالفند، با موشک ما هم مخالفند، با حضور ما در منطقه هم مخالفند؛ چون اینها هم جزو عوامل قدرت و عناصر قدرت ما است؛ پس میدان جنگ اینجا است. میدان جنگ و میدان تقابل استکبار با ایران اسلامی عبارت است از هر آنچه موجب اقتدار ایران اسلامی است؛ بایستی این را یکی از مراکز درگیری با قدرت مستکبرین دانست. 🔰یک نقطه‌ی دیگر از عرصه‌های درگیری، فهم درست واقعیّتهای ایران و جهان است. اینکه شما فهم درستی از واقعیّتهای کشورتان داشته باشید، به ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه میکنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار خطرناک رسانه، بخصوص رسانه‌هایی که امروز نوپدید است. با تصویرسازی غلط سعی میکنند افکار ملّت ایران را منحرف کنند؛ هم تصویر غلط درباره‌ی ایران، هم تصویر غلط درباره‌ی خودشان، هم تصویر غلط درباره‌ی اوضاع منطقه. یکی از تصویرهای غلط آنها این است که وانمود میکنند در موضع قدرتند، درحالی‌که در موضع قدرت نیستند. آمریکا در بسیاری از مناطق عالم شکست‌خورده است؛ در عراق شکست‌ خورد، در سوریه شکست خورد، در لبنان شکست خورد، در پاکستان شکست خورد، در افغانستان شکست خورد، در مواجهه‌ی با قدرتهای دنیا شکست‌ خورده است و میخورد و امروز شکستهای دیگری هم آن‌طوری که انسان مشاهده میکند در انتظار آمریکا است. دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی، بعد از کنکاش فراوان رسیده به تحریم؛ یعنی راه‌های دیگر در مقابل او بسته است. جز راه تحریم اقتصادی، راه‌های دیگری ندارد، به لطف ‌الهی، به حول و قوّه‌ی ‌الهی تحریم را شکست میدهیم و شکست تحریم، شکست آمریکا است و آمریکا از ملّت ایران با شکست تحریم، یک سیلی دیگر باید بخورد. ۱۳۹۷/۰۷/۱۲
هدایت شده از 
امراض_صعب_العلاج 💙👈 آیت الله کشمیری(ره) فرمودند:↯↯↯ 🍃🌸 برای امراض صعب العلاج هرروز سوره نجم خوانده شود وبه امام زین العابدین (علیه السلام) تقدیم گردد.🌸🍃 📚روح وریحان،ص80.
هدایت شده از 
لحظه‌ی غروب، متعلّق به امام زمانت است، برنامهٔ خود را طوری تنظیم کن که چند دقیقه توسل به ارواحنافداه داشته باشی. همه باهم دعای فرج روزمزمه کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢نذر براى نماز💢 🔹بعضى فرزند خود را نذر خدمت در مسجد مى كنند. مادر مريم گفت: (نَذرتُ لك ما فى بَطنى مُحرّرا) خدايا! من نذر كردم كه فرزندم را براى خدمت در بيت المقدّس از هر كار معاف و آزادش كنم تا با فراغت كامل در بيت المقدّس خادم باشد. لكن همين كه فرزند متولّد شد و ديد دختر است. 🔸گفت: خدايا! من دختر آوردم و دختر نمى تواند مثل پسر به راحتى خادم باشد. ولى به هر حال به نذرش عمل كرد، و مريم خادم مسجد شد. 📗کتاب ۱۱۴ نکته درباره نماز، محسن قرائتی ------------------------------
✅ تلنگر خیلی‌ها مومن هستند ولی هنگام مرگ ایمان خودشون رو از دست میدن و کافر میمیرن: امام صادق‌ (علیه سلام) میفرمایند: تمام‌ كسانيكه‌ در آستانۀ مرگ‌ قرار گيرند، إبليس‌ يكی از شياطين‌ مأمور خود را مأموريّت‌ ميدهد كه‌ بنزد او برود و او را امر به‌ كفر كند و آنقدر در دين‌ او تشكيك‌ كند و او را به‌ شبهه‌ و شكّ اندازد تا آنكه‌ بدون ایمان جانش‌ خارج‌ شود. اما هر كسيكه‌ مؤمن‌ باشد و ایمان با جانش آمیخته باشد، شيطان‌ بر او غلبه‌ نمیكند و شبهات بر او أثر نمیکند‌. بنابراين‌ هر وقت‌ شما بر بالين‌ افراد محتضر از مؤمنين‌ حاضر میشويد، به‌ آنها شهادتین را تلقين‌ کنید و یاریشان کنید تا به‌ توحيد و نبوّت‌ شهادت دهند و جان‌ بسپارند. مَا مِنْ أَحَدٍ يَحْضُرُهُ الْمَوْتُ إلَّا وَكَّلَ بِهِ إبْلِيسُ مِنْ شَيْطَانِهِ أَنْ يَأْمُرَهُ بِالْكُفْرِ وَ يُشَكِّكَهُ فِی دِينِهِ حَتَّی تَخْرُجَ نَفْسُهُ، فَمَنْ كَانَ مُؤْمِنًا لَمْ يَقْدِرْ عَلَيْهِ؛ فَإذَا حَضَرْتُمْ مَوْتَاكُمْ فَلَقِّنُوهُمْ شَهَادَةَ أَنْ لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَهِ صَلَّی اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ حَتَّی يَمُوت َ رزق هر کس این اسماء مبارک را علی الصباح قبل از شروع کار هفت بار بخواند امور رزق او وسیع و آسان می شود به اذن الله تعالی اللهُمَّ یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا دَیّانُ یا سُبْحانَ یا سُلطانُ یا فَتَّاحُ بِسمِ الله . اللهُ لَطیفٌ لِعِبادِهِ ما شَاءَ اللهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ 📜 مخزن الاوفاق
توصیه رهبرانقلاب درباره قصه‌گویی و کار هنری برای کودکان به مناسبت رهبرانقلاب: سعی کنید در این قصّه‌گویی و در این کار هنری، اوّلین چیزی را که در ایجاد میکنید، ایمان باشد. هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او به وجود آورید. اگر این بچه‌ها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند.
🔴 عبرتهای تاریخی ✍ باعلی در بدر بودن شرط نیست ✍ ای برادر نهروان در پیش روست 🔴 تاریخ. تکرار می شود 🕋 ﺍﻣﺎﻡ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ: ﺑﻪ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺑﺪﺑﯿﻨﻢ . ✡ ﺣﺴﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﻪ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﻢ. 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﻋﻠﻮﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﮐﺠﺎﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﺑﺎﯾﺪ ﻧﻬﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﮑﺮ ﮐﺮﺩ ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺮﺩﻡ ﻧﯿﺎﺯﺑﻪ ﺍﺭﺷﺎﺩﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻧﺎﺻﺤﯿﺢ ﺩﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﻟﺠﻦ ﻣﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﻭ ﻣﻤﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ،ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﮔﺎﻫﻰ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﺴﺎﻧﻰ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﻭﮐﻨﺎﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ، ﺁﻗﺎ،ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﻣﻮﻇّﻔﯿﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺳﺎﻧﯿﻢ؟ ﺧﺐ ﺑﻠﻪ؛ ﻓﺮﻕ ﺣﺎﮐﻢﺍﺳﻼﻣﻰ ﺑﺎ ﺣﮑّﺎﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪﻯ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ. ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻨﺪ،ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺷﻼﻕ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮﺩ 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﺍﻳﻦ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎ ﻳﻚ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺘﻮﺍ ﻭﻣﻀﻤﻮﻥ ﻣﻨﺒﺮﻫﺎﻱ ﻣﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ،ﻫﻴﭻ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻮﺍﺟﻬﻪ ﻭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﻜﻨﺪ. ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ: ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﻴﺎﻣﻬﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ، ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮﻫﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ، ﻣﻨﺒﺮﻫﺎﻱ ﻳﻜﻄﺮﻓﻪ ﻭ ﺳﻨﺘﻲ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ. 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺌﻮﺭﯾﺰﻩ ﮐﺮﺩﻥ ﺳﺎﺯﺵ، ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻭ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺯﻭﺭﮔﻮﯾﺎﻥ،ﻧﻈﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﻃﻠﺒﯽ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ / ﻧﻈﺎﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ،ﻧﻈﺎﻡ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ،ﻧﻈﺎﻡ ﺷﺮﻑ ﻭ ﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺗﮑﺮﯾﻢ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ. ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﭘﻨﺠﻪ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﻭ ﺩﺍﯾﻤﺎ ﺳﺮ ﺟﻨﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ / ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺣﯿﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﮔﯿﺮﯾﻬﺎ ﻭ ﺁﺷﻮﺑﻬﺎﺳﺖ 🕋 ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻗﺎ: ﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻟﻔﻆ " ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺴﺘﮑﺒﺮ ﻭ ﺯﻭﺭﮔﻮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯿﻢ / ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺨﺎﻟﻔﻢ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ✡ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ: ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﯽ ( 5+1 ) ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻭ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﮐﻨﯿﻢ 🔴✍ تکرار تاریخ معلم تاریخمان میگفت: که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ... ❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!! ❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!! ❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!! ❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ... کسی گوش نکرد !! ❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!! ❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!! ❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ... 📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم... ❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!! 📌علی (ع) گفت: من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که ازین مذاکرات دارید نمیرسید. ❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!! 📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ... 👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد ❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!! علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است... ❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت: شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است. اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!! ❌⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید 👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ، علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند. ❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!! ❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت خندید و ... ❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع و معاویه را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما بالا ❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!! ❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 👇👇👇👇👇 📌اما علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ... چون دشمن شناس بود ... . . ❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد...... باشد که از تاریخ درس گیریم لعنت ابدی بر بی تدبیرهای احمق مدعی عقل و تدبیر بدا به حال شیعه ای که از تاریخ و مظلومیت اهل بیت علیهم السلام درس عبرت نگیرد 👌 دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت «ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت»  شام ای شام! چه کردی که شد انگشت نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت نیزه ای رفته به قد قامت
سرها برسد دست ها بسته به زنجیر ولی گرم قنوت شهرِ رسوا، به تماشای زنان آمده است آه! یک مرد ندیده است به خود این برهوت «آسمان بار امانت نتوانست کشید» کاش باران برسد، یَوْمَ وُلِد، یَوْمَ یَمُوت...
هدایت شده از 
زمینه/حضرت زینب(س) راهی ام پشت سرت سایه ی روی سرم شد هدف سرت روی نی زخمیه بال وپرم به قصد قربت میزنن از روبام بدجوری زخمی میکنه سنگ شام هلهله و رقصیدناشون کنار ناموس حیدر و اینهمه ازدحام یکم برام قرآن بخون حسین حسین حسین ازغم تو شدم نیمه جون حسین حسین حسین ای وای من از شام از شام از شام سنگ عشق تو حسین من به سینه میزنم رد تازیونه مثه نیزه مونده روی تنم مگه یادم میره زیره نیزه ها تو قتلگاه میزدی من رو صدا ولی ازاون روز که گذشته داداش قافله سالاره سرت با وفا مردم اینجا چه بدن حسین حسین حسین بچه هارو هی میزدن حسین حسین حسین ای وای من از شام ازشام ازشام *آقا ببخش بضاعتم این است* علیه السلام 〰〰〰〰〰〰 السلام ای دردونه ی خدا السلام ای سیدالشهدا السلام ای شاه کربلا دوباره می باره نمِ بارون / با قلب پریشون / چشام شده گریون مُحرمت اومد که دوباره / دلم بی قراره / برا تو آقاجون سلام ای بی کفن ارباب سلام ای حضرت مهتاب سلام تاب این دل بی تاب صلی الله علیکَ (یا اباعبدالله) 3 〰〰〰〰〰〰 باز دلامون پر زد تا حَرَمت باز چشامون می باره از غمت قطره قطره پای پرچمت تا وقتی مجنون توأم آقا / دل از همه دنیا / نداره تمنا سوی خدا برده منو راهت / یه گوشه نگاهت / برام بسه مولا منم عبد و تویی مولا منم مُرده تو مسیحا منم ذره ولی تو دریا صلی الله علیکَ (یا اباعبدالله) 3 〰〰〰〰〰〰 نوکریِ تو فخر نوکره روضه هات از دل غم رو می بَره هیات تو از جنت سَره یه عمره با یاد تن بی سر / با روضه ی مادر / دلم شده مضطر هرجا که اسمی از تو شنیدم / یا پرچمی دیدم / کشیده دلم پَر نگیر از من تو غمت رو نگیر عشق حَرَمِت رو نگیر شور مُحَرّمت رو صلی الله علیکَ (یا اباعبدالله) 3 . سلام الله علیها 〰〰〰〰〰〰 از راه اومدی - جونم فدات ویرونه شده - روشن از نگات از درد دلام بابا - چی بگم برات مگه میتونی باور کنی سرم سوخت مگه میتونی باور کنی پرم سوخت مگه میشه بهت گفت (معجرم سوخت ۲) اگه تو بودی، حالم روبراه میشد اگه تو بودی، شونت تکیه گاه میشد اگه تو بودی، کی روزم سیاه میشد 〰〰〰〰〰〰 شد صورت من - رنگ شفق من موندم و این - تن بی رمق از راه اومدی بابا - میون طبق دیگه نمی بینه چشمای ضعیفم سه سالمه اما پیرم و نحیفم ولی لشگر کوفه ( نشد حریفم ۲) نشد حریفم، اون که ما رو زد بابا نشد حریفم، سیلی و لگد بابا ولی دلم سوخت، از حرفای بد بابا 〰〰〰〰〰〰 مُردم شب و روز - از دلهره از این همه درد - دل من پره اما همه ی غصّم - غم چادره حتی روزای این شهر شام سیاهه دیگه همه ی دنیا برام سیاهه همه ی تنم غیر از موهام سیاهه (آخرِ راهه۲) آخره راهه، واکن دیگه چشماتو آخره راهه، من باید بیام با تو میبوسم امشب، پیشونی و رگ هاتو . این قدَر دختر بابایی من را نزنید همه ی هستی و دارایی من را نزنید قرص ماه است چه جوری دلتان می آید ؟ جلوه ی کامل زیبایی من را نزنید شده رنگ رخ او مثل کبودی تنش نازک این لاله ی صحرایی من را نزنید حرف های بدتان بس که بد آموزی داشت ای خدا ... غنچه ی زهرایی من را نزنید از غم دختر من عرش به هم می ریزد بی سبب ماه تماشایی من را نزنید همه با هم به سوی باغ تهاجم نکنید آه این یاس مسیحایی من را نزنید بوی زهراست که پیچیده در این ویرانه دختر کوچک شیدایی من را نزنید نانجیبان گل دردانه ی من نورَسته ست این سه ساله گل زهرایی من را نزنید امروز به یاد تو دلم باز گرفته غم آمده و با دل من ساز گرفته بال و پر من گر چه شکسته ز فراقت با یاد تو هنگامه ی پرواز شده تنها نه هم امروز شدم ذاکر نامت دل ذکر تو از لحظه ی آغاز گرفته قلبم به تمنای وصالت شده سرمست؟ یا شوق تماشای گلی ناز گرفته مبهوت شدم بس که ز هجران تو ای دوست از روی لبم صحبت هر راز گرفته بغضی که نشسته به گلویم ز فراقت از حنجره ام فرصت آوا گرفته ویرانه ی قلبم شده مشتاق نگاهت اما دلم از دوری تو باز گرفته بند ۱ حالا که رسیدی بابا نازم رو خریدی بابا باید که بگی از چی دل از من تو بریدی بابا نگفتی که دلم می گیره نگفتی دخترت می میره ۲ بابا حسین بابا حسین جان ۳ بند ۲ با سختی به روی خاکا پاهامو کشوندم بابا برای خودم هر لحظه من فاتحه خوندم بابا جونِ به لب رسیده دیدی سه ساله رو خمیده دیدی ۲ بابا حسین بابا حسین جان۳ بند ۳ هر جا که ز پا افتادم شد عمه عصای دستم او خورده کتک جای من شرمنده ی عمه هستم اگر که پیکرش کبوده چیزی به غیر این نبوده ۲ بابا حسین بابا حسین جان ۳ ۹
هدایت شده از 
تمام شد... غزل آخر است...تیرخلاص بگو که کور شود، چشم دشمن خناس رسیده‌ام به شما، روبـروی باب الرأس سلام‌حضرت خونِ‌خدا مخاطب‌خاص