#مردی_در_آینه
#قسمت_نود_نه: اشتیاق
اصلا نفهمیدم زمان چطور گذشت ... تمام روز رو خوابیده بودم ... با یه کش و قوس حسابی به بدنم، همه عضلات رو از توی هم بیرون کشیدم و نشستم ... آسمان بیرون از پنجره هم مثل داخل اتاق تاریک شده بود ... بلند شدم و از پنجره به بیرون نگاه کردم ... چقدر رفت و آمد بود، حتی توی اون خیابون باریک ...
هر چقدر بیشتر به بیرون و آسمان نگاه می کردم بیشتر از دست خودم عصبانی می شدم ... با وجود اینکه اون خواب طولانی عالی بود اما ارزشش رو نداشت ... ارزش وقتی رو که از من گرفته بود ... برای کاوش و تحقیق ... برای دیدن و تحلیل کردن ... یا حتی برای حرف زدن با مرتضی ... 3 روز بیشتر قم نبودیم ...
برای چند لحظه با ناراحتی سرم رو گذاشتم روی شیشه پنجره ... حتی نمی دونستم ساندرز و بقیه، الان کجان ...
هر چی به مغزم فشار آوردم شماره اتاق ساندرز رو یادم نیومد ... انگار خاطرات اون چند ساعت، کلا از بایگانی ذهنم پاک شده بود ...
از اتاق زدم بیرون و راه افتادم سمت پذیرش که شماره اتاق شون رو بپرسم ... به آسانسور نرسیده، دنیل از پشت صدام کرد ... باورم نمی شد ... برگشتم سمتش ... دست نورا توی دستش، اونم داشت می اومد سمت آسانسور ...
ـ نگرانت شده بودیم ... حالت بهتره؟ ...
لبخند خاصی صورتم رو پر کرد ... چرا؟ ... نمی دونم ...
نگاهم بین اونها چرخی زد و دوباره برگشت روی دنیل ...
ـ جایی می خواید برید؟ ...
سریع منظورم رو فهمید ...
ـ مرتضی پایینه ... نیم ساعت دیگه از هتل میریم سمت حرم برای زیارت ...
حتی فرصت ندادم جمله اش تموم بشه ...
ـ تا نیم ساعت دیگه منم پایینم ... منتظر بمونید ... بدون من نرید ...
بدون اینکه حتی یه لحظه صبرکنم، سریع برگشتم سمت اتاق ... اصلا حواسم نبود شاید این مکالمه باید بین ما ادامه پیدا می کرد ... فقط حال خودم رو می فهمیدم که دل توی دلم نیست ... می خواستم هر چه زودتر از هتل بزنم بیرون ... اگه مجبور می شدم تا روز بعد صبر کنم، مطمئن بودم زمان از حرکت می ایستاد و دیگه هیچ مسکن و خواب آوری، نمی تونست تا فردا نجاتم بده ...
سریع دوش گرفتم و لباسم رو عوض کردم ... از اتاق که اومدم بیرون، هنوز موهام کامل خشک نشده بود ... زودتر از بئاتریس ساندرز، من به لابی هتل رسیدم ...
از آسانسور که خارج شدم، پیدا کردن دنیل و مرتضی کار سختی نبود ... نورا با فاصله از اونها داشت با عروسکش بازی می کرد ... و اون دو نفر هم روی مبل، غرق صحبت با هم بودن ... دنیل پاهاش رو روی هم انداخته بود ... زاویه دار نسبت به در آسانسور و ورودی، طوری نشسته بود که دخترش در مرکز نگاهش باشه ... بهشون که نزدیک شدم، مرتضی زودتر من رو دید ... از جا بلند شد و باهام دست داد ...
ـ به نظر حالت خیلی از قبل بهتره ...
لبخندی مملو از شادی تمام صورتم رو پر کرد ...
ـ با تشکر از شما عالیم ... و صد در صد آماده که بریم بیرون ...
با کمی فاصله، نشستم روی مبل جلویی اونها ...
ـ می خواستیم نماز مغرب و عشا رو حرم باشیم ... اما نشد ... مثل اینکه خدا واسه شما نگه مون داشته بود ...
چه اعتقاد و واژه عجیبی ... خدا ...
هیچ واکنش مقابل و جبهه گیرانه ای نشون ندادم ... یکی دیگه از دلیل های اومدنم، دیدن و شنیدن همین عجایب بود ... و واکنش اشتباهی از من می تونست اونها رو قطع کنه ...
چند لحظه بعد، خانم ساندرز هم به ما ملحق شد ... با یه چادر مشکی ... توی فاصله ای که من بی هوش افتاده بودم خریده بودن ...
بالاخره در میان هیجان و اشتیاق غیر قابل توصیف من، راهی حرم شدیم ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلید حل مشکلات اقتصادی در داخل کشور یا خارج از کشور؟
⛔️ #بدون_توقف ...!✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺جزئیات قراردادهای برجامی را منتشر کنید
🔸مهدی مهرپور سردبیر نود اقتصادی نوشت: «سررسید اولین قسط هواپیماهای برجامی، دو یا سه هفته دیگر میرسد و به قول مدیر عامل "هما" نداریم که قسطش را بدهیم!
یادش بخير! روحانی میگفت که قسط این هواپیماها از فروش بلیت در میآید!
پس چی شد؟
🔹حداقل جزئیات قراردادها را منتشر کنید، ببینیم. هیچ چیز قراردادها مشخص نیست!»
✴️ دوشنبه 👈 18 اسفند 1399
👈 24 رجب 1442👈 8 مارس2021
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
🗡فتح قلعه خیبر به دست حضرت علی علیه السلام " 7 هجری قمری "
🐪 بازگشت جعفر طیار از حبشه " 7 ه.ق "
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی رفع نحوست است .
👶 مناسب زایمان نیست .
🤒 بیمار امروز شفا یابد . ان شاءالله
✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، شهادت در راه خدا نصیب فرزند امشب می گردد ، وی هرگز با مشرکان عذاب نگردد .
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز انجام امور زیر نیک است :
✳️ انجام عمل جراحی جراحی .
✳️ قرض و وام دادن و گرفتن.
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ برداشت محصولات کشاورزی.
✳️ تشکیل شرکت مشارکت و شرکت زدن
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ آغاز معالجه و درمان .
✳️ شکار صید و دام گذاری و ماهی گیری
✳️ و کندن چاه و ابراه و قنات نیک است
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، اصلاح امور است .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،موجب دفع صفرا میشود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
#یابابالحوائج
انیسِ این شب ممتد چهارده سالم
شب است و گریه به حالم کند سیه چالم
اگرچه رفته زِ دستم حسابِ این شبها
نرفته از نظرم خاطراتِ اطفالم
اُمیدِ دیدنِ رویِ رضا ندارم حیف
از این دو چشمِ نحیف و دو پلکِ بیحالم
چنان فشرده مرا در میانِ خود زنجیر
که حلقه حلقه فرو رفته در پَر و بالم
دوباره کعبه نِی امشب سری به من زد و رفت
دوباره طعنه گرفته سراغِ احوالم
به رویِ خاک مسیرِ کشیدنم پیداست
شکسته میروم و هر دو پا به دنبالم
رسیده سَندیِ شاهک ، دوباره میخندد
و من بخاطرِ مادر دوباره مینالم
حیا نمیکند و بعدِ زخمِ سیلیِ او
به یادِ داغِ مدینه به یادِ نُه سالم
🌸🍃
#داستان_آموزنده
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت: زندگی من به کسی ربط ندارد.
تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!!
قضاوت کار ما نیست...!!!
زمزمه_امام_حسین_ع
هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین
قلبٺ تهی زشوروصفا شد بگوحسین
نام حسین نسخه درمان دردهاسٺ
دردت اگر بہ ذکر دوا شد بگو حسین
خواهی اگر سعادت دنیا و آخرت
جایی بساط روضه بپا شدبگوحسین
در غصه ها و محنت عالم اگر دلت
خواهان لطف آل عبا شد بگو حسین
وقتیکهمرغروح تودرحبس سینهات
بیتاب وصل کرببلا شد بگو حسین
درشُکرِ پاسخیکه بهحاجات میدهند
وقتی زمشکلت گره وا شدبگوحسین
دیدارشهرعشق وجنونت گر آرزوست
نوبت بهبزم اشک وعزا شدبگوحسین
مشهد کنار پنجره فولاد با دخیل
قلبت اگر اسیر رضا شد بگو حسین
أللَّـھُـمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج
|⇦•خدای من خلاصم کن...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
چقدر سخته که بیفتی رو پهلوت پا بذارند
یه باغِ پُر از کبودی رویِ بالت بکارند
خدایِ من خلاصم کن،نمیشنون صدامُ
دمِ افطار یه آبی نیست که تر کنم لبامُ
غل و زنجیر چه سنگینِ شکسته ساقِ پامُ
حالِ من بده،منُ ببر
مونسِ منه چشای تر
مرهمی بذار، رو این جیگر
مُردم از درد پا و کمر
وای امون ای دل،امون ای دل،امون ای دل...
غروبا تو این سیاه چال دلِ آدم می گیره
نماز مغرب که میشه پاهام ماتم می گیره
در و دیوار زندون با گریه ام دَم می گیره
پریشونم،روی شونه ام جای ردّ زنجیرا مونده
دَمِ آخر،همه ش میگم رضای من پس کجا مونده
یه چندوقته که رو پهلوم جای ردّ چندتا پا مونده
بی هوا زدن،با پا زدن
هی منُ دور از چشا زدن
بیشتر از روزا شبا زدن
پاشدم از جا اما زدن...
وای امون ای دل،امون ای دل،امون ای دل...
این زندون نیمه شب ها روی خاک ها میشینم
چشامُ تا که می بندم،همه اش روضه می بینم
می بینم که رویِ نیزه یه سر قرآن می خونه
می بینم که یه دختر رو زدن با تازیونه
بمیرم که سه سالشه ولی قامت کمونه
شیرخواره رو نی جلو رباب
غنچه رو دیدم شده گلاب
عمه رو زدند واسه ثواب
|⇦•ای خاک کاظمین تو...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری
ای خاک کاظمین تو عطرِ بهشت من
ای مِهر تو زِ روزِ ازل در سرشت من
عنوان و فخر نوکری ات سرنوشت من
بذر ولایت تو در آغاز،کِشت من
با مدحِ تو زنده دل و جان ما همه
ای موسیِ مسیح دَمِ آل فاطمه
ما سائل و تو دست عنایات داوری
ما بنده ی حقیر و تو مولا و سروری
در سلسله به سلسله ها یار و یاوری
باب الحوائج هستی و موسی بن جعفری
بابُ النّجات قبله حاجات ما تویی
جان دعا و روح مناجات ما تویی
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج...
تو شمع جمع محفل اولاد آدمی
تو هفتمین امام به خلق دو عالمی
روح مصوّر هستی و جان مجسمی
هم بحرِ هفت دُرّی و هم دُرّ شش یمی
آن جا که هست مهر تو آب حیات ما
تبدیل بر ثواب شود سیئات ما
ای دل به دوستی تو بیت الولای ما
ای کاظمین تو نجف و کربلای ما
بر غرفه ضریح تو دست دعای ما
صحن تو مروه و حرم تو صفای ما
ما را بود هوای طواف حریم تو
ای جود اهلبیت به دست کریم تو
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج....
یوسف به جسم و به پیرهنت بوسه می زند
یعقوب بر لب و بر دهنت بوسه می زند
گل بر لطافت دهنت بوسه می زند
زنجیر هم به زخم تنت بوسه می زند
در ذکر شامگاه تو پوشیده راز شب
ای عاشق طنین دعایت نماز شب
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج....
افلاکیان غلام کمربسته تواند
مردان جود سائل پیوسته تواند
اهل کمال بنده وارسته تواند
مبهوت ذکر و ناله آهسته تواند
وقتی که لب برای دعا باز میکنی
در حلقه های سلسله پرواز می کنی
در اقتدار مظهر خلّاق داوری
در کظم غیظ وارث شخص پیمبری
در حلم مجتبایی و در صبر،حیدری
حقّا که نجلِ فاطمه،موسی بن جعفری
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج....
|⇦•سرتا به پا کبودِ تنم...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
پشت میله ی بی کسی
با هزار تا دلواپسی
جون به لب شدم ای خدا
کی به دادِ من می رسی؟
در این زندان،که ره بسته است،پروازِ صدایم را
نمی بینم کسی را جز،خودم را و خدایم را
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا موسی بن جعفر...
اشکای چشمای ترم
تا می ریزه دور و برم
غصه می خورم هر نفس
از یتیمیِ دخترم
پریشان حالم و از استخوانم دردُ می ریزد
نمی جویم ز دستِ هر کس و ناکس دوایم را
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا موسی بن جعفر...
سرتا به پا کبودِ تنم
پاره پاره پیراهنم
خیلی وقته دارم همه اش
اینجا دست و پا می زنم
اگه بشکسته می خوانم، نمازم را در این زندان
غل و زنجیرها کوبیده کرده ساق پایم را
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا موسی بن جعفر...
چه جوری از یادم رفته غمِ برادرها
چه جوری از یادم بره غروب عاشورا
چه جوری از یادم بره تو بودی تو مقتل
چه جوری از یادم بره می دیدم از رو تل
چه جوری از یادم بره دروازه ی ساعات
چه جوری از یادم بره صدقه بر سادات
چه جوری از یادم بره شلوغیِ بازار
چه جوری از یادم بره حضور در انظار
Babolharam_Naimani.mp3
3.61M
|⇦•سرتا به پا کبودِ تنم...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
از مانیست کسی که هر روز #حساب خود رانکند
پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد
واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
Babolharam_Mirdamad.mp3
5.92M
|⇦•خدای من خلاصم کن...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
در رثایٺ مےچڪد از دیده جاےاشڪ خون
این همہ بےحُرمتے چشمےندیده تاڪنون
السلام اے نور حق اے آفتاب ڪاظمین
السلام اے حجٺ آزرده "فے قعر السجون"
Babolharam_Taheri.mp3
5.36M
|⇦•ای خاک کاظمین تو...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#فرمانرواي عالمين موسي بن جعفر
خورشيد شهر #کاظمين موسي بن جعفر
به درد #غريبي تو هستي معالج
نواي دل من يا #باب_الحوائج
|⇦•روی گردنم زنجیر...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکِ
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روزمم تاریکِ
با هر آهِ من مهتاب ناله می زنه
به حال دلم، دلِ سیر گریه می کنه
شباییکه من دارم سجده میکنم
روی گردنم زنجیر گریه می کنه
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
چه جوری بگم دردامُ،به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم دنبال عصا می گردم
تازیونه وقتی رو بال من نشست
فهمیدم چرا دست مادرم شکست
سرخِ گونه هام مثلِ مادرم شدم
آخه دست سنگینی چشم من رو بست
دمِ آخری دلتنگم،حال و روز من معلومه
چی بشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر،قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
صورتمُ که میذارم غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من غمِ غروبِ کربلا
ذکر عمه جونم شد وامحمداه
وقتی بچه ها بودن زیر دست و پا
من فدای اون شاهِ بی سپاهی که
رأسشُ زده دشمن رویِ نیزه ها
چه جوری بگم می بردن،سر آقا رو نامردا
جلو چشای زینب،کوچه به کوچه واویلا
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر،قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
|⇦•گنبدِ زیباتُ عشقِ ..
#سینه_زنی به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _کربلایی محمدحسین پویانفر •✠
گنبدِ زیباتُ عشقِ یا موسی بن جعفر
ایوون طلاتُ عشقِ یا موسی بن جعفر
اباالرضایی بیا و آقا سوزی به چشمای ترم بده
اباالرضایی آقا فطرسِ کوی توام بال و پرم بده
اباالرضایی بیا رزق همه نوکراتونُ حرم بده
منم اونی که نوکره
تویی اون که تاج سَره
دلم همیشه تا حرم می پره
یا باب الحوائج! یا موسی بن جعفر...
ای شهِ دنیا و عقبی یا موسی بن جعفر
عشق علی عشق زهرا یا موسی بن جعفر
اباالرضایی، آقا روضه های تو همیشه یه هم نفسه
اباالرضایی،تو دعا می کنی آقا به خدا برام بسه
اباالرضایی کسی جز تو به داد دلم نمی رسه
دلم با کرمت خوشه
هوای حرمت خوشه
غم دوری تو منُ می کشه
یا باب الحوائج! یا موسی بن جعفر...
نوکراتُ کن دعایی یا موسی بن جعفر
تا که بشیم کربلایی یا موسی بن جعفر
اباالرضایی،دیگه طاقت دوری کربلا رو ندارم
اباالرضایی غم شیش گوشه رو به خدا توی سینه دارم
اباالرضایی تو نذار حرمُ ندیده سر به خاک بذارم
حسین!شه کرب و بلا
حسین!تویی مروه و صفا
حسین!تویی دار و ندار خدا
ای درمون دردم
کاش دورت بگردم
|⇦•زرد و کبودی...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه•✾•
بابَ الحوائج موسی بن جعفر...
بابَ الحوائج آقا موسی بن جعفر...
بیتابی امشب،می سوزی از تب
تنها دعای تو شده خلّصنی یا رب
جز غم ندیدی،دیگه بریدی
آقای من چه ناسزاهایی شنیدی
آیینه ی غربت شدی
بی یار و هم صحبت شدی
شبونه از این روزگار
دیگه آقا راحت شدی
ای با غصه آشنا
ای داغِ بی انتها
روحت شد از تن رها
من فدایِ غربت شما آقا
غریب آقا....
بابَ الحوائج موسی بن جعفر...
بابَ الحوائج آقا موسی بن جعفر...
زرد و کبودی،دل خسته بودی
از اینکه زندانبانِ تو بوده یهودی
دل، خونِ خونِ
قدت کمونه
افطارت آقا بوده
هرشب تازیونه
ندیدی یک دم راحتی
به موندنت بی رغبتی
به هیچ امامی مثل تو
نشد آقا بی حرمتی
افطار تو این روزا
زنجیر بودُ ناسزا
دلتنگی واسه رضا
من فدای غربت شما آقا
غریب آقا....
بابَ الحوائج موسی بن جعفر...
بابَ الحوائج آقا موسی بن جعفر...
شد غصّه تازه،این روضه بازه
شکر خدا آقا شدی تشییع جنازه
هم که بدن هست هم پیرُهن هست
شکر خدا واسه تنِ زخمیت کفن هست
من بمیرم برا حسین،غریبِ کربلا حسین
به سر نیزه ها آقا،به زیر دست و پا حسین
چی مونده از پیکرش
پیش چشم خواهرش
روضه خون مادرش
تو غریب مادری حسینِ من
آقام...آقام...
ای یار زینب،سالار زینب
بازم فلک داره سر آزار زینب
تنگ غروبه،تنگ غروب
بالای گودال خواهری سینه می کوبه
ای زینت دوش نبی،روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
یادِ آن روز که رخسار همه نیلی بود
هر که می گفت حسین، پاسخ او سیلی بود
دل من گریه بر احوال سکینه می کرد
عمه ام زیر کتک یاد مدینه می کرد.
بابَ الحوائج موسی بن جعفر...
بابَ الحوائج آقا موسی بن جعفر...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نکات قابل تأمل حضرت آیت الله حائری شیرازی(ره) درباره انقلاب ایران و جنگ یمن و امام زمان (عج)
#باهم_برای_یمن
#معا_من_اجل_الیمن
Babolharam_Pooyanfar_2.mp3
7.63M
|⇦•گنبدِ زیباتُ عشقِ ..
#سینه_زنی به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام _کربلایی محمدحسین پویانفر •✠•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#مقام_معظم_رهبری_حفظه_الله
شخصیت حضرت موسیبنجعفر(ع) در داخل زندان هم همان شخصیت مشعل روشنگری است که تمام اطراف خودش را روشن میکند، ببینید حق این است...
Banifateme_Babolharam_2.mp3
11.37M
|⇦•زرد و کبودی...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه•✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#کلام_شهید
#شهیدابراهیمهادی
آدم هر کاری از دستش بر میاد باید درحد توانش برای #بندگان_خدا انجام بدهد،که بنا به فرموده #امام_کاظم(ع) اگر چنین نکنیم هیچ عملی ازماپذیرفته نمیشود.
Babolharam_Naimani_2.mp3
4.52M
‼️نگاه به موبایل در نماز
🔷س 5315: اگر موبایل شخصی در نماز زنگ بخورد و آن را از جیب خود درآورد و روی صفحه آن نگاه کند و آن را قطع کند، نمازش باطل است؟
✅ج: باطل نیست.
#احکام_نماز
#زنگ_موبایل_در_نماز
مداحی آنلاین - مگه قرار نبود قرار هم باشیم - نریمان پناهی.mp3
6.35M
⏯ #شور روضه ای
🍃مگه قرار نبود قرار هم باشیم
🍃تا آخرین نفس کنار هم باشیم
🎤 #نریمان_پناهی
دعاینادعلی۩حسینعربسرخی.mp3
1.95M
🕋 دعای نادعلی
ناد علی
َنادِ عَلِیًّ مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ تَجِدْهُ عَوْناً لَكَ فِی النَّوَائِبِ
🎙 با صدای حاج حسین عرب سرخی