فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥تصویری
🔅دو ویژگی کسانی که بیحساب وارد بهشت میشوند!
🔰استاد_مجتهدی
🔘 داستان کوتاه
بلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.
او همیشه نگران این بود که مبادا صاحب مزرعه محصولاتش را درو کند.
هر روز از بچه هایش می خواست که خوب به صحبت آدمهایی که از آنجا عبور می کنند، گوش دهند و شب به او بگویند که چه شنیده اند.
یک روز که بلدرچین به لانه برگشت، جوجه ها به او گفتند: اتفاق خیلی بدی افتاده است. امروز صاحب مزرعه و پسرش به اینجا آمدند و گفتند: همۀ گندمهای مزرعه رسیده است. دیگر وقت درو کردن است. پیش همسایه ها و دوستان برویم و از آن ها بخواهیم که در درو کردن محصول کمک کنند. مادر، ما را از اینجا ببر چون آنها می خواهند مزرعه را درو کنند... بلدرچین گفت: نترسید فردا کسی این مزرعه را درو نخواهد کرد.
روز بعد بلدرچین از لانه بیرون رفت و شب که آمد، جوجه ها به مادرشان گفتند: صاحب مزرعه باز هم به اینجا آمده بود. او مدت زیادی منتظر ماند. ولی هیچکس نیامد. بعد به پسرش گفت: برو به عموها و دایی ها و پسر خاله هایت بگو پدرم گفته است فردا حتما به اینجا بیایید و در درو کردن مزرعه به ما کمک کنید... بلدرچین گفت: نترسید فردا هم این مزرعه را کسی درو نمی کند.
روز سوم وقتی بلدرچین به لانه برگشت، دوباره بچه ها گفتند: صاحب مزرعه امروز به اینجا آمد، اما هرچه منتظر ماند هیچ کس نیامد. بعد به پسرش گفت: انگار کسی در درو کردن مزرعه به ما کمک نمی کند. پسرم، گندم ها رسیده اند. نمی توان بیش از این منتظر ماند. برو داس هایمان را بیاور تا برای فردا آماده شان کنیم. فردا خودمان می آییم و گندم ها را درو می کنیم... بلدرچین گفت: بچه ها، دیگر باید از اینجا برویم.
چون وقتی انسان، بدون منتظر ماندن برای کمک، تصمیم بگیرد کاری را انجام دهد، حتما آن کار را انجام می دهد...
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خـدایـا
✨امشب هم آرامشی
🌸از جنس سکوت برکه ها
✨به سبـزی جنگلها
🌸 با عطر بهشتت
✨خواهانم که
🌸آن را به تمـام دوستان
✨و عـزیـزانم عطا کنی
شبتون سرشاراز آرامش🌸
🌸🍃
[ASHABOLHOSSEIN.IR]1402070208.mp3
6.3M
ای لشکر صاحب زمان
آماده باش آماده باش ..
مهدی_رسولی
YEKNET_IR_zamine_shabe_10_moharram1399_mehdi_salahshoor.mp3
3.42M
🌴سه ساعته شلوغه تو گودال
🌴زبونم لال زبونم لال
🎙 مهدی سلحشور
enc_16616013222354328344695.mp3
1.95M
💔💔 سفره درد
🌴 یه کاری کن دوباره زائرت شم
🥀 تو رو به اشکای رقیه خاتون
🌴 خیلی برات حرف نگفته دارم
🥀 خیلی دلم تنگه براتون
🎙 مجتبی رمضانی
4_5886639664311312838.mp3
14.24M
وقتی سر بریده ی #امام_حسین علیهالسلام را در خرابه ی #شام مقابل دختر سه ساله اش گذاشتند، این طفل خردسال آنقدر گریه کرد تا غش نمود، هرچه او را حرکت دادند و جنباندند به هوش نیامد چون روحش از دنیا مفارقت کرده بود (و جان باخته بود)
وقتی #اهلبیت رسالت جریان را دیدند صدا به گریه و زاری بلند کردند و عزای تازه گرفتند (نه تنها آنان) بلکه تمام اهالی دمشق نوحه و گریه کردند، در آن روز مرد و زنی دیده نشد جز آنکه همگی گریان بودند.
📚گوشه ای ازمصیبت حضرت رقیه _منتخب طریحی-ج ۲ به نقل از کتاب مصباح الهدی ج ۳