🌕✨🌕✨🌕✨🌕
..................به نام خدا.............
#روایت_انسان
#قسمت_اول🎬:
سوره مبارکه البقرة آیه ۲۱
يا أَيُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُم وَالَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ﴿۲۱﴾
ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.
یکی بود یکی نبود، غیر از خدای خوب و مهربون هیچ کس نبود.
خدایی بزرگ، نوری عظیم، واحدی قهار، احدی بی همتا، تنهای تنها بود. در این زمان، پروردگار اراده کرد تا هزاران هزار عالم بیافریند، او می خواست هزاران هزار موجود در روی عوالم خلق شده، بیافریند.
طبق برنامه ای مدوّن و علمی بی انتها، به خلق عالم های مختلف پرداخت، اما اولین جایی را که اراده کرد بیافریند که قرار بود مهم ترین آفرینشش باشد نامش را «زمین» نهاد، او زمین را در هفت طبقه آفرید و آسمان را نیز در هفت طبقه همچون سقفی بر روی آن برافراشت.
کهکهشان ها و ستارگان و سیارات را در آسمان اول قرار داد و نسبت آسمان اول به آسمان دوم، همچون انگشتری بود در مقابل یک بیابان بی انتها و این نسبت از هر آسمان به آسمان بعداز آن چنین بود و عظیم ترین و بلند مرتبه ترین آسمان ها، آسمان هفتم بود.
حال که خلقت عالم های مختلف به انجام رسیده بود، پس باید موجوداتی خلق می کرد تا کم کم برنامه ها به پیش رود.
پس خداوند اولین موجوداتش را خلق نمود، فرشته هایی روحانی و بالدار که ادارهٔ خدا بر این بود اختیاری به آنها اعطا نشود و این فرشتگان فرمانبردار او باشند و هر کجا که خداوند اراده می کرد، آنها پرواز می کردند و به تمام عوالم خلقت شده دسترسی داشتند، آنها بین طبقات آسمان، شبانه روز پرواز می کردند و مدام تسبیح و تقدیس پروردگار را می نمودند.
هر کدام از این فرشتگان مأمور بر انجام امورات یک آسمان بودند و از بین این فرشتگان سه فرشته «اسرافیل و میکائیل و جبرئیل»از همه مقرب تر شدند و به نوعی ارشد دیگر فرشتگان قرار گرفتند.
حالا که خلقت آسمانیان به پایان رسیده بود، نوبت به زمین رسید.
خداوند در زمین اجنه را خلق کرد، اجنهٔ بالداری که می توانستند پرواز کنند، از پدر و مادر بوجود آمدند و می توانستند ازدواج کنند و نسلشان را زیاد نمایند و همه خداوند را تقدیس می کردند و به عبادت پروردگار می پرداختند.
اولین اجنه بالدار از نسل مارج و مارجه که زن و شوهر بودند به وجود آمدند، این اجنه بالدار دو فرق اساسی با فرشتگان آسمان داشتند، اول اینکه موجوداتی مختار بودند و دوم اینکه سطح پروازشان بسیار پایین تر از ملائک آسمان بود به طوریکه انتهای پرواز اجنه، نقطهٔ ابتدایی پرواز فرشتگان بود.
خداوند اراده کرده بود که اجنهٔ بالدار را در پوسته و بین هفت طبقه زمین جای دهد، آنها زندگی می کردند و روز و شب را به عبادت خدا مشغول بودند، یعنی نه فسادی در روی زمین بود و نه گناهی وجود داشت.
پس از خلقت اجنه بالدار، خواست پروردگار بی همتا این بود تا موجوداتی شبیه انسان خلقت کند، موجودات بی بال و پری که مختار بودند و البته ربطی به آدم ابوالبشر و انسان نداشتد، فقط شبیه انسان ها می خوردند و می خوابیدند و عبادت می کردند و مانند انسان، یک سر و دو دست و دو پا و دو چشم و... داشتند، نام این موجودات را«نسناس» نهادند.
خداوند جایگاه نسناس ها را در روی کره زمین، میانه و پشت زمین قرار داد.
حالا زمین دو موجود در خود جای داده بود که هر دو گروه دارای اختیار بودند و در کنار هم زندگی می کردند.
نسناس ها فقط در روی سطح زمین و اجنه بالدار، هم در زمین بودند و هم گاهی به آسمان میرفتند و با فرشته ها حشر و نشر داشتند، با آنها سخن می گفتند و حتی فرشتگان به آنها تعلیم می دادند و گاهی خبرهای آسمان را از فرشتگان می گرفتند، تا اینجای خلقت همه چیز گل و بلبل بود، همه جا فضای معنوی و تقدیس و عبادت پروردگار جاری بود تا اینکه....
ادامه دارد...
✏️به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#روایت_انسان
#قسمت_دوم🎬:
زندگی نسناس ها و اجنه بالدار روی زمین در جریان بود تا اینکه نسناس ها و عده ای از اجنه بالدار کشفی جدید کردند و فهمیدند می توانند اصلا تقدیس خدا را نکنند، می توانند با ظلم به دیگری، خورد و خوراک بیشتری برای خود کسب کنند و کشف کردند که گاهی با زورگویی و فساد، می توانند قدرتشان را زیاد کنند به طوریکه افراد ضعیف در مقابل آنها کوتاه می آمدند و آنها با ستمکاری، بزرگی می کردند بر دیگری..
نسناس ها با عده ای از اجنه همدست شدند، قوانینی را که خدا برایشان وضع کرده بود، زیر پا گذاشتند، دیگر نه از عبادت خداوند خبری بود و نه از صلح و سازش، زورگویان روز به روز قدرتمند تر میشدند و ضعیفان، مظلوم تر و ضعیف تر...
تاریخ زمین به نقطهٔ حساسی رسیده بود، گویا طاقت اجنه مومن و ملائک آسمان از دیدن اینهمه فساد و ظلم و طغیان گری، طاق شده بود.
پس اجنه بالدار مؤمن با رأی و همدستی فرشتگان آسمان، تصمیم گرفتند که با نسناس ها و اجنه مرتد به مقابله برخیزند و اینچنین بود که اولین جنگ در روی زمین به وقوع پیوست.
دست یاریگر خدا که همیشهٔ زمان با مؤمنان و عابدان و حقیقت جویان است به یاری آنان آمد و این جنگ به نفع ملائک آسمان و اجنه بالدار مؤمن خاتمه یافت.
در این جنگ، نسل کل نسناس ها منقرض شد و به حکم خداوند،اجنه بالداری که همدست نسناس ها شده بودند، بی بال و پر شدند و بال هایشان از آنها گرفته شد، یعنی این اجنه سرکش به خاطر گناه و نافرمانی که کرده بودند بالشان گرفته و راه آسمان برایشان مسدود شد.
در این جنگ، نسل نسناس ها و برخی از اجنه بالدار که نافرمانی کرده بودند توسط ملائک و اجنه مومن تار و مار شد و از نسناس ها نه نامی ماند و نه نشانی.
و با پایان یافتن این جنگ، بار دیگر آرامش بر زمین حکمفرما شد و تنها موجودات روی زمین، اجنه بالداری بودند که به سمت گروه سرکش کشیده نشده بودند و از آن جنگ در امان مانده بودند.
باز هم مراودات بین زمین و آسمان جانی دگر گرفت و بر پا شد.
تنها اجنه در زمین زندگی می کردند و هر وقت اراده می نمودند به دیدار فرشتگان آسمان می رفتند، از آنها می آموختند و گاهی همراه آنان خدا را عبادت می کردند.
در بین اجنه بالداری که با ملائکه دمخور شده بود یکی وجود داشت که آنچنان اظهار ایمان می کرد که در بین ملائک شناخته شده بود و خدا که عالم برتمام هستی ست کاملا می دانست که اظهار ایمان این جن، نه از عمق دل، بلکه حفظ ظاهر است.
چون این جن، عاقبت خیانت کاران را دیده بود و متوجه شده بود که درست است در زوروگویی و تمرد، رسیدن به قدرت هست اما قدرتی که از سرکشی به دست می آمد، زود از بین می رفت، او با تمام وجود درک کرده بود اگر به مؤمنان بپیوندد و دست به دامان خداوند بزند به قدرتی زیاد دست پیدا می کند.
پس این جن که نامش حارث بود دست به کار شد، زود به زود به دیدار فرشتگان می رفت و هر بار که جلوی آنان به عبادت می پرداخت جوری عبادت می کرد که ملائک به حال او غبطه می خوردند، یک بار در این دیدارها که در آسمان اول رخ داد، نماز حارث هزار سال طول کشید.
حارث محبوب ملائک آسمان اول شد و خبر این تعبّد و بندگی در کل آسمان ها پیچید.
ملائک آسمان دوم که دوست داشتند از نزدیک این عابد کوشا را ببینند، نزد پروردگار رفتند و از او خواستند تا به حارث اجازه دهد او به آسمان دوم بیاید تا آنها مخلوقی از خدا را ببینند که در عین داشتن اختیار، عبادتش بر عبادت فرشتگان پیشی گرفته است
خداوند که مهربان بی همتاست، خواستهٔ فرشتگان آسمان دوم را اجابت کرد و به حارث که حالا مشهور به عزازیل شده بود اجازه داد وارد آسمان دوم شود.
فرشتگان آسمان دوم از دیدار عزازیل در پوست خود نمی گنجیدند و برای این دیدار لحظه شماری می کردند.
سرانجام عزازیل قدم به آسمان دوم نهاد و در آنجا هم با نمازی که هزار سال به طول انجامید، فرشتگان را مبهوت عبادت خود نمود، این خبر به آسمان سوم و چهارم رسید
آنها نیز آرزوی دیدار عزازیل را داشتند و خداوند حاجتشان را روا نمود، عزازیل به آسمان سوم رفت و آنجا نیز هزار سال عبادت کرد و زمانی پا به آسمان چهارم گذاشت، منبری بلند را دید که فرشتگان برای او برپا کرده بودند و عزازیل را بر آن منبر می نشاندند تا برای آنها صحبت کند و آنان را نصیحت کند و این اتفاق و این نمازهای هزار ساله آنقدر تکرار شد که عزازیل به آسمان هفتم که بلند مرتبه ترین آسمان ها بود رسید...
ادامه دارد...
✏️به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#روایت_انسان
#قسمت_سوم🎬:
عزازیل ، عزیز تمام ملائک آسمان شده بود و اینک در بالاترین آسمان، یعنی آسمان هفتم ساکن شده بود او آنچنان در تعبد و بندگی کوشا بود که جزء مقربین درگاه خداوند قرار گرفت به طوریکه زمانی اسم ملکوتیان بلند مرتبه همچون میکائیل و اسرافیل و جبرئیل را می بردند، نام عزازیل هم در کنار آنها به چشم می خورد.
روزی عزازیل در حال عبادت بود که جبرئیل و میکائیل از کنار او گذشتند و به او نظر افکندند، میکائیل همانطور که به حالت عزازیل غبطه می خورد رو به جبرئیل فرمودند: چنان قدرت عبادتی به عزازیل داده شده که تا به حال به هیچ یک از فرشتگان مقرب درگاه ربوبی اعطاء نشده است.
اوضاع بر وفق مراد عزازیل بود و او سروری می کرد در آسمان ها و هر روز خودش را به یکی آسمان ها می رساند و مجلس وعظ و سخنرانی برای فرشتگان برقرار می کرد و عجیب اینکه کلی از فرشتگان مرید حارث شده بودند تا اینکه خبری مهم از لوح محفوظ توسط خداوند در آسمان ها پیچید.
خبری بسیار شگفت انگیز و خوفناک..
هر کدام از فرشتگان درگاه ربوبی که این خبر را میشنیدند به خود گمان بد میبردند و از ترس می لرزیدند که نکند آن خبر، درباره ماست تا اینکه آن خبر به عزازیل رسید:«یکی از مقربان درگاه پروردگار که از اهالی آسمان هفتم است مطرود درگاه پروردگار خواهد شد و لعنت اولین و آخرین به همراه او خواهد بود»
فرشته ای، این خبر را به گوش عزازیل رساند، عزازیل نگاهی از سر تفاخر به ان فرشته نمود و نیشخندی زد و گفت: ما که حسابمان پاک است، بروید به فکر خود باشید که آن مطرود، شما نباشید
فرشتگان که از شنیدن این خبر نگران شده بودند و هر کدام میترسیدند که او، آن رانده شده باشد به سمت عزازیل که عمری در عبادت به سر برده بود می آمدند و به او التماس دعا می گفتند و از عزازیل می خواستند که برای آنها دعا کند که آنها از این ورطه دور مانند، عزازیل با خوشرویی التماس دعای آنها را می پذیرفت و به جز خود، برای همه دعا می کرد و این ذات وجودی یک مؤمن مخلص است که وقتی آیات عذاب را می خواند کمی به خود ظنین می شود و هیچ وقت اظهار نمیدارد که حسابش پاک است که اگر چنین به پاکی و طهارت خود اطمینان داشته باشد بی شک به خودبینی می رسد و این تکبر و خودبینی اولین مرحلهٔ سقوط آن خواهد بود.
خداوند، این حی بی همتا و این مهربان ترین مهربانان، باز عنایت خود را نسبت به عزازیل نشان داد و می خواست به او تلنگر بزند که او هم برای خویشتن دعا کند و برای همین هر وقت که عزازیل به سجده می رفت و سر از سجده بر می داشت این جمله بر سجدگاهش نقش می بست«لعنت الله علی الابلیس» و این جمله از رحمت خدا بود تا حارث را آگاه کند.
اما عزازیل به عبادتش غرّه بود و اصلا به مخیله اش خطور نمی کرد که او همان «رانده شده» باشد.
در همین احوالات باز خبری دیگر در آسمان ها دهان به دهان و گوش به گوش چرخید، خبری که از خبر اول به مراتب مهم تر بود
ادامه دارد
✏️به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#شب_جمعه
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَىالْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِالسَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى
فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ
ای خدا!
خدایی که باران فضل و کرامتت...
بر بندگان میبارد!
و آغوشِ عطا و بخشش گشودهای...
سمت آنها!
ای خدا!
خدایی که خطاهای بزرگ را...
میبخشی...
سلام و صلواتت...
بر پیامبر و خانوادهی مطهرش...
که زلالند و...
از هر ناپاکی، به دور!
و بهترینِ خلقِ تواند!
ای خدا!
خدایی که مهربانی...
از سرانگشت دستان تو جاری میشود...
در همین شب جمعه...
ما را ببخش!
به آبروی حسین و کربلایش...
ما را ببخش!
4_5965160295071485113.mp3
5.76M
#شب_زیارت
هنوز نمیدانم!
چرا هوای شبهای جمعه...
تکراری نمیشود؟!
یک ماتم خاص...
یک دلگرفتگی ناب...
یک بیحوصلگی عجیب!
دل آدم اشک میخواهد...
با یک سلام به اربابش؛
همین!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این صوت زیبا تقدیم به شهدای عزیز از صدر اسلام تاکنون
باگوش جان بشنوید همراهی کنید ولذت ببرید
این غذای روح نوش جونتون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨شب جمعه شد و
مرغ دلم باز
هوای کربلا دارد فراوان 🕌
دلم می خواد ضریحت را حسابی
بگیرم در بغل روزی چو قرآن 🌸
✨السلام علیک
یا اباعبدالله الحسین علیه السلام🌹
#شب_جمعہ ✨
#شب_زیارتےارباب_بےڪفݧ 💚
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله 💚
#اللهم_ارزقنا_کربلا🙏
🌸🍃
جالبه👌
در زمان یکی از شاهان، شایعه شد که شاه مرده.
شاه به عواملش دستور پیگیری داد که کسی که شایعه را درست کرده پیدا کنند.
پس از جستجو، به عامل شایعه پراکنی که یک پیرزن بود رسیدند.، و نزد پادشاه بردند.
پادشاه به پیرزن گفت، چرا شایعه مرگ من را درست کردی، در حالی که من زنده ام.
پیرزن گفت من از اوضاع مملکت به این نتیجه رسیدم که شما دارفانی را وداع گفته اید.
چون هرکسی هرکاری که بخواهد انجام میدهد، قاضی رشوه میگیرد و داروغه از همه باج خواهی میکند و به همه زور میگوید، کاسبها هم کم فروشی و گران فروشی میکنند
هیچ دادخواهی هم پیدا نميشود، هیچکس بفکر مردم نیست و مردم به حال خود رها شده اند، لاجرم فکر کردم شما در قید حیات نیستی
بِھِشگٌفتَم:
حـٰاجۍمَنخِیلےگناھکَࢪدَم..🚶♂
فکرکنمآقامحٌـسِین
کلًابیخیـالِمـآشده..!💔
گفت:
گناھاٺازشِمࢪلَعنَتاللهبیشٺࢪھ؟!
لَبَمࢪوگازگِࢪِفتَمگٌفٺَم:
اَستَغفِࢪٌالله،نہدیگہدَࢪاونحَد!🌿
گٌفت:شِمراگهازسینہۍِ
حَضࢪَتمِیومدپایینو
توبہمیڪࢪد،
آقادستشُمیگرفت..!✋🏻シ
#تلنگرانه
#حسیـــــن
#تلنگرانہ ⚠️
وقتے چشمت به یه نامحرمِ میوفته👀
اگه خوشِت نیاد ڪـه مریضے؛🙄
وݪے اگہ خوشت اومد، سرتو بنداز پایین و بگو:
•|♡یا خَیر حبیبٍ و محبوب..♡|•
این چشم ها قرارِ عزیزِ زهرا(س)رو ببینہ
حیفه ب این ارزونے آلوده بشه...✋🏻
♡اللهمـ عجلـ لویلکـ الفرجـــــــ
#امام_زمان
#حجاب
📚داستان کوتاه
روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچهای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل میکرد.
سلیمان(ع) همچنان به او نگاه میکرد که در همان لحظه قورباغهای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان(ع) مدتی به فکر فرو رفت و شگفتزده شد، ناگاه دید قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه گندم را همراه نداشت.
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید، و سرگذاشت او را پرسید.
مورچه گفت: «ای پیامبرخدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی میکند که نمیتواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل میکنم و خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا نزد آن کرم ببرد.
قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است میبرد، و دهانش را به درگاه آن سوراخ میگذارد، من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او میگذارم و سپس باز میگردم به دهان قورباغه، سپس در آب شنا کرده و مرا به بیرون از آب دریا میآورد و دهانش را باز میکند و من از دهان او خارج می شوم.»
سلیمان(ع) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری، آیا سخنی از او شنیدهای؟
مورچه گفت: آری او میگوید «یا من لا ینسانی فی جوف هذه الصخره تحت هذه اللجه برزقک، لا تنس عبادک المومنین برحمتک» ای خدایی که رزق و روزی مرا در درون این سنگ در قعر دریا فراموش نمیکنی، رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.
#تلنگرانه
#امام_زمان
امـٰامزمانمیگہ
اگرشیعیانمآ
بهاندآزهیكلیوٰانتشنهمابودند؛
ماظھورمیڪردیم:))
هفتمیلیاردآدمنمیتوننیہ
لیوآنتشنھباشن🚶🏻!
-تبـٰاهیم''
「🪴✨」
-میگفت..
رفقامراقبِاونامامزمانِگوشه
قلبتونباشید،نزاریدیادشخاکبخوره!
هرشبویهخلوتیباآقاداشتهباشیم؛
یهعرضِارادتی،یهدردودلی..(:
هیچچیزیارزشِاینوندارهکهجایآقارو
توقلبامونبگیره،
کههرچیشیعهمیکشهازفراموشیِ
وجودامامزمانشه!❤️🩹
#تلنگرانه🌱
#امام_زمان
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
35.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سجده علی
رکوع علی
قیام علی
امام علی🤍☘
⊰━━━⊰ ≼ِ✺ #تقویم_روز ✺≽ ⊱━━━⊱
🗓 #جمعه ۲۰ مهر | میزان ۱۴۰۳
🗓 ۷ ربیع الثانی ۱۴۴۶
🗓 11 اکتبر 2024
🌹 #امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا ولادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️3 روز تا وفات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
▪️27 روز تا ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
▪️35 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️55 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
🤲 #ذکر روز #جمعه ۱۰۰ مرتبه: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ؛ خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما.
🤲 #ذکر روز #جمعه به اسم #امام_زمان است و در کنار این ذکر میتوانید در روز #جمعه #زیارت_امام_زمان را نیز بخوانید. خواندن ذکر روز #جمعه #باعث_عزیزتر شدن میشود.
🤲 #ذکر (یا #نور) ۲۵۶ مرتبه بعد از نماز صبح موجب #عزیز_شدن در #چشم_خلایق میشود.
⛔️ برای #حجامت و #خون دادن روز مناسبی نیست.
✅ برای #اصلاح #سر و #صورت روز مناسبی است.
✅ برای گرفتن #ناخن روز مناسبی است.
✅ برای #زایمان روز مناسبی است.
✅ برای #ازدواج و #خواستگاری روز مناسبی است.
✅ برای #برش و #دوخت #لباس روز مناسبی است.
✅ امشب برای #مباشرت خوب است.
✅ برای #مسافرت رفتن روز مناسبی است.
🔰زمان #استخاره:از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
🔸امروز روز نیکویی است.
🔸شروع کارها بسیار نیکوست است.
🔸دید وبازدید با دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز بیمار شود زود بهبود یابد.
🔹کسی که امروز گم شود، پس از چند روز پیدا میشود.
🔹قرض دادن و قرض گرفتن خوب است.
🔹کشاورزی و باغبانی وآبیاری و خرید و فروش محصولات زراعی خوب است.
🔹خرید و فروش و تجارت خوب است.
🔸میانجیگیری برای اصلاح ذات البین و رفع اختلافات دوستان و خویشاوندان خوب است.
🔸کسی که در این روز متولد شود سعادتمندخواهدشد. اگر خدا بخواهد.
🔸رسیدگی به ایتام ونیازمندان و بیچارگان خوب است.
🔸صدقه دادن خوب است.
🔹گفته اند حجامت وفصد(فصد=رگ زنی)، در این روز باعث موت فجآت ( مرگ ناگهـانی ) میشود.
🔹رَک اَرقنوع یا به اصطلاح ماه ترکی، قوت روح، امروز در « زبـان » است.باید مراقب بود که امروز به آن آسیبی نرسد.
🔹مسیر رجال الغیب در سمـت جنوب میباشد. بهتر است هنگام حرکت به سمت محل کار یا در مکانی که حاجتی دارید رو به این سمت نهاده و از ایشان یاری بطلبید.چون کسی در نزد شروع در شغلی و سفری روی خود را به طرف ایشان کند و همت از ایشان طلبد، بدین نهج (صورت): بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا رِجالُ الغَیبِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیَّتُهاَ الاَرواحُ المُقَدَّسَةِ. اَغیثُونی بِغَوثِهِ و اُنظُروُا اِلَیَّ بِنَظرَةٍ یا رُقَبا یا نُقَبا یا نُجَبا یا اَبدالَ یا اَوتادَ یا غَوث َیا قُطُب و به هر زبانی که خواهد، مطلب خواهد و شروع در مدعا کند، البته به مقصود رسد.
☜ #اوقات_شرعی_به_افق_تهران
☜ #اذان صبح 04:44 اذان ظهر 11:51
☜ #اذان مغرب 17:53 طلوع آفتاب 06:07
☜ #غروب آفتاب 17:35 نیمه شب 23:10
🌹 #مجرب_جهت_بخت_گشایی
🌹 غسل مجرب بخت گشائی جهت ازدواج دخترانی که خواستگار ندارند ظرف چینی و تمیزی تهیه کنید و در آن آب و گلاب بریزید و 40 بار سوره یس را بخوانید و هر بار خواندن به آن فوت کنید و سپس آن آب را بر سر خود بریزد . در حین ریختن سه بار بگوید:گشاده باد کار و بخت و اقبال و مشکلات نام خودش زاییده نام مادر خود ... بحَقِّ اَلباسِطَ
🗓 #ذات_الکرسی مخصوص روز #جمعه است.
⏰ ذات الکرسی عمود ۱۳:۵۲
🤲 دعا خواندن در زمان ذات الکرسی #مستجاب میشود.
#فوری
🔴 پس از اینکه سید حسن نصرالله با خیانت یک مقام ارشد حزبالله به شهادت رسید. تیم ویژهای از وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و حفاظت اطلاعات سپاه و اطلاعات سپاه قدس تشکیل و در پی موضوع برآمدند.
◾پس از اینکه دایره افراد مشکوک به سه نفر رسید، این تیم ویژه با یک طرح ایزایی در پی کشف جاسوس اقدام کردند. در این طرح اعلام شد که در یک ساعت معین سید هاشم صفی الدین در مکانی معین در ضاحیه با برخی افراد حزبالله جلسه فوقالعاده دارد.
◾این طرح برای کشف جاسوس ریخته شده بود، تنها دو نفر از افراد مورد وثوق حزبالله و ایران و سه نفر مشکوک به جاسوسی از زمان و مکان جلسه سید هاشم صفی الدین مطلع بودند و بلافاصله تمام ارتباطات سه نفر مشکوک مورد رصد و شنود قرار گرفته شد و متاسفانه نفر دوم با یک تلفن ویژه که افسر رابط موساد به وی داده بود، زمان و مکان اعلام شده توسط تیم های امنیتی ایران را به موساد اطلاع داد.
◾جالب اینکه موساد سریعاً مکان و زمان را به ارتش اسرائیل داد و با بمبهای سنگرشکن مکان را مورد اصابت قرار دادند در حالی که در مکان مورد نظر هیچ کس وجود نداشت و جالبتر اینکه هنوز اسرائیل فکر میکند که سید هاشم صفی الدین را ترور نموده و هر روز خبری ضد و نقیض اعلام میکند.
◾پس از دستگیری جاسوس موساد که در حزب الله لبنان مقام بسیار مهمی دارد تحت بازجویی فنی قرار می گیرد و اولین اعتراف او منجر به دستگیری «یهوشوا تارتکوفسکی» در بیروت میشود.
◾یهوشوا تارتکوفسکی افسر رابط موساد در پوشش یک روزنامه نگار با پاسپورت انگلیسی وارد لبنان شده است و به عنوان رابط جاسوس حزبالله شروع به فعالیت نموده است.
◾پیش بینی می شود اعترافات این جاسوس منجر به دستگیری های گسترده ای در سطوح مختلف دولت و سازمانها و ادارات لبنان شود.
#شهید_عزیزم #سید_حسن_نصرالله #وعده_صادق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ آصف گیلانی از رهبران اهل سنت پاکستان:
من و همه پیروان و دوستدارانم اعلام میکنیم که شیعه علی بن ابی طالب می شویم
و غلام پیروان علی در جهان میشویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️آتش سوزی در خیابان الرسول شامل دفتر و منزل آيت الله سید علی سیستانی در نجف رخ داد…
🗣 نجاح محمد علي
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا💚
دوباره جمعه و 🌺
در دفتر ایام عمرم
طلوعی دیگر و
وقت سلام است 🙏
سلام بر قائم آل محمد 💚
سلام بر صاحب عصر و زمانه 💚
سلام بر آخرین پیوند هستی💚
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج💚
🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جمعه را باید کمی متفاوت بود 🙂
کمی با لبخند😊
کمی با محبت❤️
کمی با گذشت
کمی با مهـربانی❤️
کمی با صمیمیت و
کمی با دیدار از عزیزانمان
کم کم شیرین میشود☺️
آدینـه بـه کامتـون عزیـزان❤️
🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠خانه ای پر از اکسیر🏠
🏠خوشبختی خانه ، در خدا پرستی است.
🍁 عزت خانه ، در دوستی است.
🏠 ثروت خانه ، در شادی است.
🍁 زیبایی خانه ، در پاکیزگی است.
🏠 پاکی خانه ، در تقوا است.
🍁 نیاز خانه ، در معنویات است.
🏠 استحکام خانه ، در تربیت است.
🍁گرمی خانه ، در محبت است.
🏠 صفای خانه ، درمحبت است.
🍁پیشرفت خانه ، در قناعت است.
🏠لذت خانه ، در سازگاری است.
🍁سعادت خانه ، در امنیت است.
🏠روشنایی خانه ، در آرامش است.
🍁رفاه خانه ، در حرمت و تفاهم است.
🏠ارزش خانه ، در اعتماد و اطمینان است.
🍁سلامتی خانه ، در نظافت و پاکیزگی است.
🏠صفت خانه ، در انصاف و گذشت است.
🍁شرافت خانه ، در لقمه حلال است.
🏠زینت خانه ، در ساده بودن است.
🍁آسایش خانه ، در انجام وظیفه است
🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺تقدیم با بهترین آرزوها
🍃❤️آدینہ تون پُر امید
🍃🌺و سرشار
🍃❤️ازعشق و آرامش
🍃🌺امیدوارم
🍃❤️سلامتی، خوشبختی
🍃🌺مهمـان خونه هاتون
🍃❤️و لبخنـد مهمـان
🍃🌺نگاهتـون باشـه
🍃❤️آخرین روز هفتـه خوبی داشتـه باشیـد
🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂🍁🍂🍁
🍁🍂🍁🍂
🍁🍂🍁
🍁🍂
🍁
🍁براتون در این صبح جمعه
🍂دل انگیز پاییزیی
🍁چتری به پهنای آسمان
🍂پراز شادی ونشاط آرزو میکنم
🍁و ازخدای بزرگ
🍂امروز بارانی پراز اتفاقات
🍁خوب وعالی وزیبا
🍂تمنا دارم
🍁🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼گلهای گروه
💓آدینه تون پراز مهربانی
🌼و هزاران خوبی نثار
💓قلب مهربانتون
🌼امیدوارم
💓سلامتی، خوشبختی
🌼و دل شاد
💓مهمان خونه هاتون
🌼و لبخند و عشق
💓مهمان نگاهتون باشه
🍁🍂
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
✍روزی ملانصرالدین از بازار رد میشد كه دید عده ای برای خرید پرندهی كوچكی سر و دست میشكنند و روی آن ده سكهی طلا قیمت گذاشتهاند.
ملا با خودش گفت مثل اینكه قیمت مرغ این روزها خیلی بالا رفته. سپس با عجله بوقلمون بزرگی گرفت و به بازار برد.
دلالی بوقلمونِ ملا را خوب سبك سنگین كرد و روی آن ده سكهی نقره قیمت گذاشت.
🔸ملا خیلی ناراحت شد و گفت :
مرغ به این خوش قد و قامتی ده سكهی نقره و پرندهای قد كبوتر ده سكه ی طلا؟
دلال گفت : آن پرندهی كوچك طوطی خوش زبانی است كه مثل آدمیزاد میتواند یك ساعت پشتسر هم حرف بزند.
ملانصرالدین نگاهی انداخت به بوقلمون كه داشت در بغلش چرت میزد و گفت: اگر طوطی شما یك ساعت حرف میزند در عوض بوقلمون من دو ساعت تمام فكر میكند.
#ملانصرالدین
🌸🌸🌸
#حکایت👇
✍پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد
اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد.
شاه به یکی از وزرای خود گفت :
او چه می گوید؟
وزیر گفت :
به جان شما دعا می کند.
🔸شاه اسیر را بخشید
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت :
ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد
پادشاه گفت :
تو راست می گویی اما،
دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی می شود.
🌸🌸🌸