هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
https://virasty.com/Mahdijamshidi/1719056718281865577
🗒 کسیکه از تصریح به ضرورت و قطعیت «اجرای شریعت در جامعه» میهراسد و محتاطانه دربارهی حرام شرعی و سیاسی سخن میگوید تا مبادا سبد رأیش کوچک شود، اصلح نیست. او محافظهکار است، نه انقلابی. اصل، تفکر اسلامی و بینش انقلابی است، نه اجرائیات میدانی که بر عهدهی کارگزاران فرودست است. انقلاب ما، «اسلامی» است.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از کانال رسمی علیرضا زاکانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗳 طبق هماهنگی به عمل آمده، ان شاء الله فردا صبح میزبان جناب آقای دکتر #زاکانی در محل مدرسه فقهی مدیریت خواهیم بود تا دغدغههای حوزویان را در خصوص دولت آینده خدمت ایشان ارائه کنیم و از جزئیات برنامههای ایشان در این رابطه مطلع شویم.
⏰زمان: رأس ساعت ۶ صبح فردا، دوشنبه ۱۴۰۳/۴/۴
🪧آدرس: پردیسان، خیابان شهید آقایوسفی، کوچه ۲۴، بیت آیت الله قوامی (مدرسه فقهی مدیریت)
🔸حضور عموم دغدغهمندان به ویژه طلاب، حوزویان و فعالان اجتماعی بلامانع است.
#انتخابات
@madineyefazele
▪️دیدار و گفتگوی انتخاباتی با حضور آیت الله قوامی، دکتر زاکانی و جمعی از طلاب و فعالان حوزوی در مدرسه فقهی مدیریت
@madineyefazele
هدایت شده از سید صمصام الدین قوامی
✍زاکانی مدیریت محله را به مردم میسپارد.
@qavami
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻«مدیریت جهادی» یا «مدیریت تکنوکراتیک»؟!
🖊مهدی جمشیدی
۱. ازآنجاکه پس از انتشار نوشتههایم در نقد تکنوکراتیسم، در کنار همراهیها، برخی نقدها نیز بیان گردیدند، بر آن شدم که اندکی دربارۀ موضع رهبر انقلاب بنویسم. رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۳ دیداری با آقای قالیباف، شهردار تهران، به همراه اعضای شواری شهر داشتهاند که مختصری از آن در قالب خبر منتشر شده است. ایشان در ابتدا، از اقدامات «سختافزاری» و «ساختوسازی» تمجید میکنند و آنها را به «مدیریت جهادی» نسبت میدهند:
«اقدامات شهرداری در بخشهای مختلف همچون تمیزی شهر، فضای سبز و بوستانها، ساخت بزرگراهها و پلها، گسترش مترو، و ایجاد فضاهای ورزشی، کاملاً برجسته و خوب بوده است. ... اگر مدیریت جهادی یا همان کار و تلاش با نیّت الهی و مبتنی بر علم و درایت حاکم باشد، مشکلات کشور، قابلحل است.»
۲. پس تعبیر مدیریت جهادی، «منحصر» و «محدود» به این لایه از اقدامات بوده و دلیلی در دست نیست که بتوان آن را به لایههای دیگر، «تعمیم» داد، بلکه دلیل برخلاف این تعمیم وجود دارد؛ چراکه رهبر انقلاب، در بخش دیگری از سخنانش که مسألۀ «هویّت/ سبک زندگی/ معنا/ ارزشها/ فرهنگ» را مطرح مینمایند، سویۀ «انتقادی» و «سلبی» دارند و میگویند:
«حقیقتاً معماری و نمای تهران، نمای یک شهر اسلامی نیست و شهرداری و شورای شهر باید این موضوع را جزو جدّیترین مسائل خود بدانند. ... باید هرچه ممکن است، محیط زندگی شهر به گونهای طراحی و ساخته شود که تحقّق سبک زندگیِ اسلامی، راحتتر امکانپذیر باشد.»
این توصیه به معنی آن است که در طول هشتسال مدیریت آقای قالیباف بر شهرداری تهران، این امر به عنوان یک «مسألۀ جدّی» در نظر گرفته نشده بود و خروجی و اثر محسوسی نداشته است؛ یعنی هرچند ساختوسازها و کارهای عمرانیِ فراوانی صورت گرفته اما این اقدامات، در چهارچوب نظریۀ «شهر اسلامی» نبوده و ازاینجهت، کمکی به استقرار «سبک زندگیِ اسلامی» نکردهاند. رویکرد تکنوکراتیک، در همینجا نمایان میشود که در امر بازسازی، اعتنا و اهتمام به «هویّت» ندارد و فقط میسازد و بنا میکند. بهاینترتیب، اگرچه شهر، «آباد» میشود، اما «اسلامی» نمیشود و «شهر توسعهیافته»، جایگزین «شهر اسلامی» میشود. این در حالی است که برخلاف رویکرد تکنوکراتیک، رویکرد انقلابی بر این باور است که حتی ساختوساز و عمران و آبادی نیز میتواند با فرهنگ و سبک زندگی، ارتباط جدّی برقرار کند و تسهیلگر یا مانع آن باشد.
۳. در بخش بعدی نیز باز رهبر انقلاب، به نقد فرهنگی و هویّتیِ خود ادامه میدهند و میگویند:
«کارها و اقدامات فرهنگی، همچون شمشیر دو دَم است؛ اگر همراه با محتوای خوب باشد، بستر اصلاح جامعه خواهد بود، اما اگر با محتوای نامناسب باشد، بستر گسترش نابسامانی و کژی خواهد شد. در مراکز فرهنگی، همچنین باید از افرادِ اهل فرهنگی استفاده کرد که واقعاً متدیّن و انقلابی و معتقد به اسلام سیاسی و مردمسالاریِ دینی باشند.»
در نقد نخست، رهبر انقلاب این نظر را مطرح کردند که «معماری» و «ساختوساز»، دلالت و اثر فرهنگی دارد و نباید دچار یکسویهنگریهای تکنوکراتیک شد، اما در اینجا، به سراغ خودِ «فرهنگ» میآیند و میگویند در این عرصۀ نرمافزاری، «محتواهای نامناسب» ارائه شده است. البته ایشان این سخن را در قالب هشدار و انذار میگویند؛ ولی روشن است که این سخن در خلاء و به عنوان یک فرض ذهنی نبوده، بلکه از واقعیّتی حکایت میکند که در جریان است. به نظر میرسد که این انتقاد، به سبب نفوذ نیروها و جریانهای اصلاحطلب به مراکز فرهنگیِ شهرداری تهران بوده که گویا آقای قالیباف، به اشتراک نسبیِ با آنها رسیده و سهمیههایی را به آنها واگذار کرده بود. پس کار فرهنگی، بهخودیخود، اصالت ندارد، بلکه آنچه مهم است، ماهیّت کار فرهنگی است که باید برخاسته از ارزشهای اسلامی و انقلابی باشد و حتی کارگزاران آن نیز باید خودشان به این ارزشها، تعهد و تقیّد داشته باشند. در مقابل، تجربۀ شهرداری تهران، نشانگر نوعی تساهلوتسامح بود؛ چنانکه به نام میداندادن به همۀ سلایق، جهتگیریهای نامنطبق با انقلاب نیز فرصت ظهور یافتند. این امر، جزو خصوصیّات نیروهای تکنوکرات است که اگر هم به فرهنگ بپردازند، روایت صوری و خنثی از آن دارند و مطلقِ فرهنگ را اراده میکنند و گاه نیز برای توجیه جهتگیری خویش، کارهای فرهنگیِ نمایشی و تزیینی در زمینۀ هویّت اسلامی و انقلابی انجام میدهند که از صورت و ظاهر و پوسته، فراتر نمیرود. باید تأمّل کرد که این منطق، چقدر با رویکرد دولت سازندگی که در اختیار نیروهای تکنوکرات بود، تفاوت دارد.
🖇 خبر دیدار را در اینجا بخوانید:
https://khl.ink/f/24963
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
36.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️اگر جمهوری اسلامی دچار شاهسلطانحسینها بشود، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود
رهبر معظم انقلاب اسلامی:
«شجاعت در برابر هیبت دشمن، جزو شاخصهاست. در مقابل دشمن اگر مسئولین کشور احساس رعب و خوف بکنند، بر سر ملت بلاهای بزرگ خواهد آمد. آن ملتهائی که ذلیل و مقهور دست دشمن شدند، عمدهی علت این بود که مسئولان - پیشروان قافلهی ملت - شجاعت لازم، اعتماد به نفس لازم را نداشتند. گاهی در بین آحاد مردم عناصر مؤمن، فعال، فداکار، آمادهی به جانبازی هستند، منتها مسئولین و رؤسا وقتی خودشان این آمادگی را ندارند، نیروهای آنها هم از بین میرود و این ظرفیت هم نابود میشود. آن روزی که شهر اصفهان در دورهی شاه سلطان حسین مورد غارت قرار گرفت و مردم قتل عام شدند و حکومت باعظمت صفوی نابود شد، خیلی از افراد غیور بودند که حاضر بودند مبارزه و مقاومت کنند؛ اما شاه سلطان حسین ضعیف بود.
اگر جمهوری اسلامی دچار شاه سلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند؛ در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانائی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.» (۱۳۸۷/۹/۲۴)
@madineyefazele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️آخرین فرصت طبقه متوسط
علیرضا شفاه - ۱۲ تیر ۱۴۰۳
فیلم کامل:
https://simafekr.com/post/273
صوت کامل:
https://t.me/simafekr_com/996
#جلیلی
#انتخابات
@madineyefazele
پادکست مفسر، قسمت ۱۳۹-556.MP3
17.24M
▪️چرا به پزشکیان رأی نمیدهم؟
🎧سیدنیما موسوی
@madineyefazele
هدایت شده از محمد مهدی فاطمی صدر
-1976099072_249652788.mp3
9.4M
انتخاب در ایران، مقاومت در جهان؛ به روایت محمد مهدی فاطمی صدر. ۱۳ تیر ۱۴۰۳...
هدایت شده از سید صمصام الدین قوامی
✍ آمادگی وزارت کشور برای دو انتخابات نابهنگام و سنگین حاکی از مدیریت قوی و اثر بخش نظام انقلابی است امری که دشمن را مبهوت کرده و به شدت آزار میدهد.این هنر انقلاب اسلامی و رهبر آن است.
@qavami
▪️ما توده نیستیم
سلمان معمار:
انتخابات ۴۰۳ امتحان عجیبی بود و کمی قابل پیش بینی. چرا چنین کسی رای می آورد؟ ما باید به حق رای دیگران احترام بگذاریم اما نه به این معنا که منتخب مقدس شود. حتی خود انتخاب را هم می شود نقد کرد. ما به کسانی که پزشکیان را انتخاب کرده اند بیاحترامی نمیکنیم [...] نفس انتخاب است که احترام دارد نه هر نتیجه ای. دقیقتر اینکه "انتخاب هزینه دارد". انتخاب حسن روحانی هزینه یک دهه رشد اقتصادی صفر، آبان ۹۸، ترور سردار، ترور دانشمند، شکاف اجتماعی، ریزش به براندازی، گسترش فقر و افسردگی، کاهش زاد و ولد و انبوهی هزینه دیگر دارد. انتخاب عدم استیضاح روحانی هزینه ریزش مشارکت تا همین امروز را دارد، انتخاب تایید صلاحیت پزشکیان هزینه تحریک قومی را دارد، انتخاب حذف ارز ترجیحی بدون جبران یا انتخاب زارع پور هزینه دارد، انتخاب دوگانه سازی جلیلی-قالیباف هزینه دارد، انتخاب پزشکیان هم هزینه هایی دارد که قابل حدس است ....
اما چرا چنین کسی رای می آورد؟ بخش مهمی از رای پزشکیان قومی است، یعنی صرفا وضعیت تولد یک نفر! بخش مهم دیگر سلبی است، برای رای نیاوردن گشت ارشاد و فیلترینگ و چیز موهومی به نام طالبان! یک بخش بزرگی از رای پزشکیان هم به دلیل تغییر وضع موجود است، یعنی رای به عاملین ایجاد وضع موجود در دهه نود برای تغییر وضع موجود! هر سه این دلایل غیر منطقی، احساسی و جوگرفته است. اینها خصوصیت توده است.
توده میتواند بخاطر ترک و کرد و بلوچ و گیلک بودن رای بدهد، توده را میتوان از لولویی ترساند و عقلش را زیر احساس آورد، توده است که می توان نگاهش را سه ساله کرد و جای مقصر و منجی را عوض کرد. (نه اینکه هر کسی به فلانی رای داده توده وار عمل کرده یا برعکس، براساس ویژگی های نامزدها و درباره کلیت صحبت میکنیم)
جبهه امنیتی اصلاحات به خوبی لزوم تودگی مخاطب شان را درک کرده اند. آنها نیاز به مخاطبی حسی دارند. یک روز تا مرز ناامیدی ببرندش و فردا امیدوارش کنند. یک روز پای فحش دادن به هاشمی بیاورندش و فردا پای تقدیس هاشمی و رای دادن به روحانی! یک روز پای مشارکت در جمهوری اسلامی بیاورندش و فردا کف خیابان تبدیلش کنند به عامل فشار از پایین برای امتیاز گیری از بالا. اصلاحات به طبقه متوسط باهوش، توانا، خودباور، هویت مند نیاز ندارد. اصلاحات از (بخشی) طبقه متوسط ایران توده ساخت که حجم زیادی از آنها هم به براندازی رسیدند و این خسارتی عظیم به آینده ما بود. و حالا دارند همین کار را با طبقه فرودست میکنند.
جریانی از مقابل هم به تبع مشی کپیکارانه، به دنبال سلبریتی افتاد، از رهبر خرج کرد، لشکر از خبرنگار و رسانه و پروژه بگیر ساخت، بدشان نیامد مخاطب را توده وار کنترل کنند. غافل از اینکه اگر چه مخاطبشان در مواردی همراهی کرد اما به دلیل اشتراک مقصد بود نه سیاه لشکری. اینها حتی با توهمی وسیع فکر میکردند قشر خاکستری را هم می توانند مهار کنند. (اشتباه احمدی نژاد)
۱۴۰۳ به سیاست ایران یک درس داد: این بخش مردم توده نیستند. اینطور نیست که اراده کنید کسی را بالا بکشید و همه سرمایه ها را از بیت تا نصرالله خرجش کنید و توده وار بیایند "پای کار"! نه اینها مثل اصلاحات نیستند که از چوب خشک پزشکیان برایشان رییس جمهور بتراشند. اراده دارند و اراده شان را تحمیل میکنند. اما متاسفانه بالانشینان پیام انتخابات مجلس را درک نکردند.
کسانی که در تهران خاکستری نشین نتوانستند یک مجری تلوزیون را شکست بدهند قصد کردند در مقیاس کشوری سرمایه ها را خاکستر کنند. چرا که نفهمیدند اینها توده نیستند. اینها اصلاح طلب نیستند. معیار دارند، ایجابی اند و نه سلبی، باید قانع شوند نه توجیه.
اما آنها فکر میکردند اگر بگویند رای رهبر فلانی است همه ربات وار مینویسند فلانی. دقیقا همان برساختی که اصلاحات از جبهه مقابلش داشت را باور کردهاند. اصلا اگر خوب نگاه کنید عموما خودشان را از دریچه چشم طبقه متوسط نگاه می کنند. و حتی بعضا تلاش میکنند خودشان را به آنها ثابت کنند. رفتاری شبیه غربزده ها مقابل غرب، در مقیاسی کوچک. به جای اینکه هسته سخت قدرتشان را بشناسند و آن را بزرگ کنند مثل نقطه ضعف با آن برخورد میکنند. خود باوری ندارند. منظور، رای دهندگان به قالیباف نیست، اتفاقا تقریبا تمام کسانی که در دور اول به قالیباف رای دادند آگاهانه بود و حتی بسیاری دور بعد علی رغم میلشان به جلیلی رای دادند، بلکه به این معنا که نزدیک ۱۰ میلیونی که به جلیلی رای دادند در مقابل موج شدیدی از تبلیغات، رقیب هراسی، خرج کردن سرمایه های انقلاب با دوگانه ای اشتباه، ایستادند و انتخاب کردند که نه بگویند.
جلیلی چه داشت؟ قبلا مبهم گفتم "سعید جلیلی جذابیت ظاهری ندارد، بیان مردم پسند ندارد، زبان بازی نمی کند، ۱۱ سال طول کشید تا عصبانی شود، توهین بلد نیست، ساختمان و پل نساخته، کارهایش را به دلایل امنیتی نمیگوید، مصالح کشور را خرج خودش نمی کند، مبهم است، خسته کننده است، نخبگانی است." و حالا صریح میگویم جلیلی هیچ جذابیت انتخاباتی ندارد و نداشت. جلیلی خودش را به آب و آتش نمیزند. مرز های اخلاقی را رعایت میکند. در مناظره اسم داماد پزشکیان را نمی برد. مادرش ترک است اما ترکی را خرج نمی کند. دنبال رای عبدالحمید نیست که باج بدهد. به دولت شهید رییسی نقد نمیکند، قومیتها را وظیفه میداند نه امتیاز، قیمت نفت را نمیگوید، مصالح امنیت ملی را در تک تک کلماتش میسنجد. زیاد فکر میکند. زن پزشکش را وسیله رای آوری نمیکند، پسرش را آقازاده نمیکند، سوادش را به رخ نمی کشد، از تسلطش بر منابع خرج نمیکند، به ستادش هم قول مقام نمیدهد، بی گدار نیست، وعده الکی نمی دهد. از همه بیشتر برای مسئولیت پذیری آماده شده اما از همه کمتر برای قدرت طلبی از اصولش میگذرد.
چرا ۱۳ میلیون نفر به کسی رای دادند که روی کاغذ شانسی ندارد؟ چون اینها توده نیستند. و این را در ۴۰۳ با صدای بلند اعلام کردند!
این نسخه به روز جلیلی را نگاه نکنید، سال ۹۲ جلیلی حتی همین مناظره دوم را هم بلد نبود. رسما نماینده احمدی نژاد بود و ۴ میلیون رای آورد. یک هسته سخت. امروز بعد از ده سال این هسته توانسته به حدود ۱۴ میلیون رای و ۴۴ درصد رای دهندگان برسد. در برابر تمام اصحاب زر و زور و همه توان اصلاحات. این یک پیروزی عظیم است.
من دختران و زنان بی حجابی دیدم که به جلیلی رای دادند. من دهه هشتادیهایی دیدم که برخلاف پدر مادرشان طرفدار جلیلی بودند، من دهه هفتادیهایی دیدم که مجانی و رایگان شبانهروز برای جلیلی نفس میزدند. من دهه پنجاهی و شصتیهایی دیدم که از زندگیشان زدند و مسافرکش و هماهنگکننده رای دهندگان شدند. من انبوهی از پدران و مادران را دیدم که نذر و نیاز و ختم و صدقه و قربانی و زیارت راه انداختند. من بسیاری از دوستان چپ را دیدم که فحش خوردند و پای جلیلی ماندند. من کسی را دیدم که در خانوادهاش اعدامی داشت و خودش را خرج جلیلی کرد. چقدر دکتر و مهندس و طلبه دیدم که روستا به روستا برای متقاعد کردن مردم میگشتند. چقدر پیامک و تلفن زدند. چقدر از جیب دادند. چقدر کارگر. چقدر متوسط، چقدر پشتیبان مالی. و بسیاری از اینها جلیلی را کامل نمی دانستند!
چنین بدنهای در ایران بی نظیر است. این همان امتداد بدنه ۵۷ است. این همان پشتوانه دفاع مقدس است. و آینده ایران را نه تودهها بلکه این ناتودهها میسازند. بله، خواهرم و برادرم، از "فعال" بودن شما میترسند، از صدای شما، از بلند فکر کردن شما، از دست های عملگرای شما می ترسند، از دعای سیاسی شما، از نگرانی شما میترسند. شما خطرناکید. شما حداقل ۱۴ میلیون انسان خطرناکید.
اما توده نبودن ابتدای زحمت است، ابتدای حرص خوردن است، ابتدای وظیفه است. باید دیگران را آگاه تر کنند و در عین حال در حجاب دانایی و غرور نیفتند. هوای برتری برشان ندارد. باید فقر را از بین ببرند که مادر تودگی است. باید هویت را تقویت کنند که پدر بیداری است. باید بی صدایان را صدا دار کنند.
نه شما را فریب نمی دهم، "انتخاب هزینه دارد". انتخاب پزشکیان یعنی عقبگرد، یعنی روزمرگی، یعنی هضم شدن. ما احتمالا ۴ سال مهم برای پیشرفت را از دست دادیم.
اما یک انتخاب ۱۳ میلیونی هم اینور هست. یک اقلیت بسیار قدرتمند. خیلی راه آمده اید. خیلی زیاد شده اید. شما سلبی نیستید، ایجابی هستید. ایده دارید، ایده میسازید. نگذارید دوباره توده تان کنند.
https://t.me/salmaneshoon
@madineyefazele