💠 #کارگاه_نقد • مجموعه اشعار حامد فرد • خط افق/ نشرشانی / ۱۴۰۲ • منتقد: مسعود یوسف پور • ارائه شده در: مدرس هشت دریافت فایل صوتی👇👇

💠 #کارگاه_نقد • مجموعه اشعار حامد فرد • خط افق/ نشرشانی / ۱۴۰۲ • منتقد: مسعود یوسف پور • ارائه شده در: مدرس هشت https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

💠 در مترو معیار چه می‌گذرد؟ • پاسخ به چند سوال • نحوه تدریس 🔥 توضیحات بسیار مهم https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

💠 #اتفاق | دوره نردبان • به نظرم ما به هدفی که از دوره نردبان داشتیم رسیدیم... یکی از هنرجویان دوره آقای صباغیان، چهارده سال دارد و با پشتکار، حل تمارین، نقد شعر و قریحه‌ای که ریشه در ذات دوانیده، به جایی می‌رسد که چنین بیتی از او صادر شود: باران، زیاد سر به زمین تو می زند هر بار بوسه ای به نگین تو می زند... تا باد چنین بادا یوسف پور مدرس هشت 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

• جناب جاوید از رضاشهر

• جناب قربان خان از شهر ری

💠 #روایت روز اول | منزلگاه زباله • ازاین پس پدرت من... چایخانه امام هادی | مسعود یوسف پور https://eitaa.com/joinchat/2836922396Ccd3c5025fd

💠 #مضمون_رشادت • سید حیدر حلّی، در وصف حضرت عجب گفت که: [ طویلُ نَجادِ السّیف، فالدَرعُ لم یکن لِیَلبِسَه إلا من الصّبرِ ضافیا ] حمایلِ شمشیرش بلند بود زرهی نبود به اندازۀ قامتش پس لباسِ صبر بر تن کرد! در حالی که (که آن جامه صبر) بر زمین کشیده می‌شد! • یوسف پور پایگاه تخصصی ادب ولایی👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

💠 #مضمون_رشادت • یَلقی الکَتیبةَ مُفرَدا فَتَفِرُّ دامیَةَ الجَراح زد به قلب سپاه، حال آنکه تنها بود پس فرار کردند به زخم هایی که خون از آن می‌رفت • و بِهامِها اعتصمت مَخا... فَةَ بَأسَه بیضَ الصّفاح بزرگ شمشیرها، از بیم غضبش سر در غلاف برده پنهان شدند! ✍️ سیّد حیدر حلّی پایگاه تخصصی ادب ولایی👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

⬛ عصر عاشورا • کأنَّ أخاهُ السّيف أعطي صبره فَلَم يَبرَح الهَيجاء حتّي تُکسَرا گویا که شمشیر، برادر باوفایش بود! الله اکبر از این تعبیرِ سید حیدر حلی. وجه شبه را هم آورده: تا قطعه قطعه نشد، دست از جنگ نکشید! • وَ مُنعَطِفا أهوي لِتَقبيلِ طفله فَقَبّل مِنه قَبلَه السَّهم مُنحرا... خم شد به هوای بوسیدن طفلش، ولی تیر قبل او بوسه زد! لقد ولدا في ساعة هو و الرّدي و من قبله في نَحره السّهم کب‍ّرا آه... قبل از اين که پدر در گوشش اذان بگويد، تير در گوش او تکبير گفت. پایگاه تخصصی ادب ولایی👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

💠 داغ سه ساله • ابراهیم جواد، به نقل از مجله المعارج: رَأَت المَشاهدَ لو رَآها ضَیغَمٌ صَعبُ العریکة، بالغُ الفَتَکاتی [ اگر آنچه رقیه سلام الله علیها دیده است را یک پهلوانِ رزم آورِ سخت دل می‌دید: ] لَتَفَجَّرَت منه الدّماءُ تَفَجُّعا وَ قَضی صَریعا خامد الحرکاتی [ همانا خون از درونش بیرون می‌زد و قالب تهی می‌کرد. ] ⬛ پایگاه ادب ولایی 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0

دم از ثنای تو می زد زبان اخلاصم ز ساعتی که لبم بود آشنای لبن جویای تبریزی | مدرس هشت