eitaa logo
مدرس فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
2.5هزار دنبال‌کننده
973 عکس
95 ویدیو
124 فایل
قالَ الصَّادقُ علیه‌السلام: مَنْ تَعَلَّمَ اَلْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ عَظِيماً قم، خیابان معلم، نبش کوچه ۲۱ کانال دروس مدرس فقهی در ایتا و تلگرام: @dars_madras_emb
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 زمان پیدایش واقفه ❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری: ● معمولا مبدء پیدایش جریان وقف، دوره‌ی پس از شهادت امام کاظم علیه السلام (۱۸۳ هـ ق) دانسته می شود؛ همان زمانی که برخی از وکلای آن حضرت به خاطر اموال زیادی که در اختیار داشتند، امامت امام رضا علیه السلام را انکار کردند. ● اما قرائنی هست که نشان می دهد مقداری قبل از شهادت امام کاظم علیه السلام و در زمان زندان آخر حضرت (که از سال ۱۷۹ آغاز شد)، زمزمه های وقف موجود بوده است. شیخ طوسی در کتاب الغیبه نقل می کند که پس از وفات امام کاظم علیه السلام، بر فراز جسر بغداد بر جنازه ی آن حضرت ندا دادند و گفته شد که «این همان کسی است که رافضیان می پندارند زنده است و نمی میرد» (۱) ● البته این مطلب حداکثر در همان زمان زندان آخر امام کاظم علیه السلام قابل طرح است و وجود جریان وقف در پیش از آن قابل پذیرش نیست. ● این امر از شواهد واقفی نبودن ابوبصیر یحیی الاسدی است. چرا که وفات او در سال 150 (یعنی در حدود سی سال پیش از زندان آخر امام کاظم علیه السلام) گزارش شده است. لذا او اصلا جریان وقف را درک نکرده و واقفی شمردن او اشتباه است. ______ ۱- در اینجا توجه به این نکته مناسب است که این مطلب که در زمان ائمه‌ی گذشته علیهم السلام، برخی شیعیان، امام زمان خود را همان مهدی موعود می دانستند که عمری طولانی خواهد کرد، خود این امر از شواهد اصالت و استواری باور مهدویت است. یعنی اصل باور به این که امامی از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مدتی طولانی در پرده‌ی غیبت می ماند و سرانجام ظهور می کند و جهان را بعد از فراگیری ظلم و جور از عدل و داد آکنده می کند، مطلبی مسلم بوده است؛ اگرچه برخی در مصداق آن اشتباه می کردند و یا عامدانه و به انگیزه های دنیوی، دروغ می گفتند (همان طور که در مورد سران واقفه مشهود است) و مهدی موعود را بر ائمه‌ی پیش از امام دوازدهم علیهم السلام تطبیق می دادند. اما به هر حال اصل باور مهدویت به سبب تاکیدات اهل بیت و خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، باوری مسلم و مفروغ عنه در بین مذاهب مختلف بوده است. چنانکه ابن حجر عسقلانی محدث بزرگ اهل سنت چنین نقل می کند: «تواترت الأخبار بأن المهدي من هذه الأمة وأن عيسى يصلي خلفه» 🔺درس خارج فقه؛ 1395/10/28 @madras_emb
💢 واقفه؛ کِلاب مَمْطُوره ● «واقفه» در اصطلاح عام، برای همه فرقه هایی به کار می رود که بر امامی توقف کنند و شهادت آن امام و جانشینی فرد دیگر پس از ایشان را نپذیرند؛ «سبأیّة» و «ناووسیّه» و «مولّفة» این گونه اند. ولی مراد از واقفه در کتب رجالی، اصطلاح خاصۀ آن، یعنی توقف کنندگان بر امامت امام کاظم علیه السلام است. ●فرقه واقفه به چند گروه تقسیم شده اند: گروهی از آنان معتقد شدند امام کاظم علیه السلام، مهدی قائم است و از دنیا نمی رود تا آنکه شرق و غرب را به تصرّف خویش در آوَرَد و زمین آکنده از جور و ستم را با عدل و داد پُر سازد. برخی از اینان، بر این باور بودند که امام رضا و امامان پس از ایشان علیهم السلام، امام نیستند؛ بلکه خلفایی هستند که یکی پس از دیگری می آیند تا هنگامه خروج امام کاظم علیه السلام فرا رسد؛ از این رو، پذیرش خلافت ایشان برای مردم لازم است ... . ● در میان امامیه همه گروههای واقفه به «ممطوره»(۱) نیز معروف شدند. ——————— ۱. سبب این معروف شدن این بود که علی بن اسماعیل میثمی و یونس بن عبدالرحمن با یکی از واقفه مناظره می کردند؛ هنگامی که سخن میان آنان اوج گرفت، علی بن اسماعیل رو به وی کرد گفت: «ما انتم الّا کلاب ممطورة» (شما جز سگانِ باران خورده نیستید!) یعنی شما از مُردار بدبوترید؛ زیرا هنگامی که سگ، باران خورده و خیس می شود از مُردار بدبوتر می شود (فرق الشیعة، ص۸۲-۸۱). 📚 استناد، ص۴۶۴ @madras_emb
💠 تاویل احادیث و لجاجت ❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری: علی بن ابی حمزه بطائنی از سران واقفه بوده و در زمان امام رضا علیه السلام هم از دنیا رفته و بنابر نقل حضرت رضا علیه السلام فرمودند: او در قبرش نشانده شد و درباره امامان عليهم السلام از وى پرسش گرديد و او نام همه آنها را گفت، تا آن كه به من رسيد. درباره من از وى پرسش شد و او پاسخى نداد. پس، چنان ضربه اى بر سرش كوفتند كه گورش آكنده از آتش شد. (1) مساله و مشکل اصلی علی بن حمزه بحث مالی نبوده، در روایت هست تاویل احادیث و آبرو بوده است. می‌گوید یک سری روایاتی را علی بن ابی حمزه دیده بوده خیال کرده بوده که مراد از این روایت قائم بودن حضرت امام کاظم علیه السلام هست و به این عنوان مطرح می‌کرد، بعد که متوجه اشتباه خودش شده بوده ولی نخواسته آن اشتباه خودش را ازش اجتناب کند ، فَلَجَّ، در روایت هست که لجاجت ورزید و بر اشتباه خودش پافشاری کرد. ابْنُ عِيسَى عَنِ الْبَزَنْطِيِ‏ فِيمَا كَتَبَ إِلَيْهِ الرِّضَا علیه السلام فِي الْوَقْفِ عَلَى أَبِيهِ علیه السلام أَمَّا ابْنُ أَبِي‏ حَمْزَةَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ تَأَوَّلَ تَأْوِيلًا لَمْ يُحْسِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَهُ فَأَلْقَاهُ إِلَى النَّاسِ فَلَجَ‏ فِيهِ وَ كَرِهَ إِكْذَابَ نَفْسِهِ فِي إِبْطَالِ قَوْلِهِ بِأَحَادِيثَ تَأَوَّلَهَا وَ لَمْ يُحْسِنْ تَأْوِيلَهَا وَ لَمْ يُؤْتَ عِلْمَهَا ...(قرب الإسناد؛ص351) ضمن نامه‌اى كه حضرت رضا عليه السّلام به بزنطی پیرامون واقفه نوشته اند آمده: اما پسر ابى حمزه مردى بود كه تاويلى نمود نادرست و اطلاعى راجع بآن نداشت بمردم القا نمود و لجاجت كرد و نخواست خود را تكذيب كند با احاديثى كه تاويل نادرست و جاهلانه نموده بود و .... —————————— 1. أَنَّ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ بَعْدَ مَوْتِ ابْنِ أَبِي حَمْزَةَ: إِنَّهُ‏ أُقْعِدَ فِي‏ قَبْرِهِ‏ فَسُئِلَ‏ عَنِ‏ الْأَئِمَّةِ (علیهم السلام) فَأَخْبَرَ بِأَسْمَائِهِمْ حَتَّى انْتَهَى إِلَيَّ فَسُئِلَ فَوَقَفَ، فَضُرِبَ عَلَى رَأْسِهِ ضَرْبَةً امْتَلَأَ قَبْرُهُ نَاراً. (رجال الكشي؛ ص403) 🔺درس خارج فقه؛ 15 آبان 1402 @madras_emb