eitaa logo
پیامبر رحمت
251 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
1.3هزار فایل
بسم الله وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ؛ انبیاء.۱۰۷ پویش شنبه‌های محمدی♥️ قراره به عشق پیامبر رحمت"صلی‌الله‌علیه‌وعلی‌آله‌"، هر کار خیری از دستمون برمیاد انجام بدیم(: شناسه ارسال گزارشات👈🏻 @b_rasulrahmat بنیاد رسول رحمت
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🍋 کارهای شخصیِ پیامبر صلی الله علیه وآله 🍋 🌷 1⃣ با دستِ خود، شیر گوسفند را می دوشید و می فرمود تا هنگام مرگ آن را ترک نمى‏ كنم و پای شترش را خودش می بست. 🌷 2⃣ شخصاً لوازم مورد نياز خود را از بازار مى ‏خريد و به سوی منزل حمل مى‏ کرد. (خرید و حمل بار را بر عهده کسی نمی گذاشت) 🌷 3⃣ آب وضوى را خود تهيه می كرد و بالاى بالش خود می نهاد. 🌷 4⃣ با دست خود لباس خود را وصله می زد و كفشش را پينه می كرد. 🌷 5⃣ وقتی کسی در می زدند، خود ایشان در خانه را باز می كرد [نه اینکه همسر یا فرزندشان در را باز کند] 🌷 🍓امــــام @f_emam_hadi هــــادی🍓
base.apk
حجم: 12.26M
﷽ 💖 نرم افزار 💖 1⃣ افزایش و فضائل 2⃣ علاقه مند کردن کودکان و نوجوانان به 3⃣ بیدار شدن آسان برای و... 4⃣ چرا نماز بخوانم؟ چرا عربی؟ خدا چه نیازی به نماز ما دارد؟ و... 5⃣ ، آداب، اسرار، آیات و روایات و حکایات نماز
﷽؛ 🍒 تنبیه سید بحرالعلوم 🍒 🌸 آیت الله بهجت رضوان الله علیه: زمانى سيد بحرالعلوم رضوان الله علیه درس را تعطيل نمود، آقا سيد جواد جبل عاملى ـ صاحب مفتاح الكرامه ـ رضوان الله علیه از ايشان كه استادش بود مى پرسد: چرا درس را تعطيل كرده ايد؟ 🌸 مى فرمايد: آخر شب از مدرسه اى مى گذشتم ديدم طلاب خوابيده اند و براى نماز شب و تهجّد بيدار نيستند. آرى، سيد بحرالعلوم رضوان الله علیه از شدّت ناراحتى به اصطلاح قهر كرده و براى تنبيه، درس را تعطيل كرده بود كه چرا مستحب به اين مهمى را به جا نمى آورند. [طلاب به نماز شب پرداختند و علامه دوباره درس را شروع کردند] 📚 در محضر آیت الله بهجت؛ ج 1 ؛ نکته 331
🥀 خدايا! تا پاكم نكردي خاكم نكن 🥀 🌲 خاطره ای از علي‌اصغر كاوياني 🌲 1⃣ چهره‌اش در خاطرم بود، اما هر چه فكر مي‌كردم، نمي‌توانستم بفهم كي و كجا او را ديده‌ام. قد بلند بود و چهارشانه، لباس خاكي پوشيده بود و اصلاً شبيه بچه‌هاي شهر نبود. 2⃣ يك روز آمد توي سنگر ما و گفت بچه يك محله‌ايم. آن وقت بود كه همه چيز يادم آمد. او كه دستمال ابريشمي به مچ دستش مي‌بست، 3⃣ دکمه يقه باز مي‌كرد و مي‌نشست سر كوچه. باورش برايم كمي مشكل بود كه او را اين‌جا ببينم. چند روز بعد كه خودماني‌تر شديم، ازش پرسيدم. گفت: «اومديم ببينيم اين‌جا چه جوريه. اونجا كه خبري نبود.» 4⃣ نزديك سحر، وقتي چفيه‌ انداخته بود روي صورتش و مي‌خواند، فهميدم بايد همه چيزش را همين اين‌جا پيدا كرده باشد. 5⃣ وقتي ذكر مصيبت بي‌بي فاطمه زهرا (س) خوانده شد، آن‌قدر ضجه زد كه گفتم الآن است از هوش برود. 6⃣ روز بود يا شب، يادم نيست. آمد پيشم و گفت: «حاج‌آقا! آماده‌ام برم اون دنيا، ولي به علي (ع) قسم از حضرت زهرا (س) خجالت مي‌كشم. شرم دارم.» 7⃣ بعد دكمه‌هاي خاكي‌اش را باز كرد و عكس يك زن را كه روي سينه‌اش خال‌كوبي شده بود، نشانم داد. در حالي‌كه اشك توي چشمش حلقه زده بود، بغض‌آلود گفت: «مي‌خواهم طوري بسوزه كه هيچ اثري ازش نمونه.» 8⃣ وقتي خبر شهادتش را دادند، بغض كردم، لبخند ‌زدم و اشك ‌ريختم. خودم را به جنازه‌اش رساندم. روي شكم، آرام خوابيده بود. برش گرداندم و شهادتش را تبريك گفتم. 9⃣ پيراهن خاكي نيم‌سوخته‌اش را باز كردم. سينه‌اش طوري سوخته بود كه اثري از خالكوبي نبود. صورتش داشت مي‌خنديد. 📚 ماهنامه امتداد ، شماره 53، صفحه 27.
💠 در شرح احوال آخوند ملّا محمّد كاشاني آورده اند: هر نيم شب ، نمازي چنان با سوز و گداز مي خواند که بدنش به لرزه مي افتاد. 💠 روزي پس از ختم درس ، يكي از طلاّب به مَدْرس آن بزرگوار آمد و گفت : آقا، اين آقا شيخ مي گويد كه ديشب به وقت سحر ديدم كه از در و ديوار صداي «سُبّوحٌ قدّوس ، ربّنا وَ ربُّ الملائكةِ وَ الرّوح» بر مي آيد و چون نگريستم ديدم كه آقاي آخوند در ، اين ذكر را مي گويد. 💠 فرمود: اين كه در و ديوار به ذكر من متذكّر باشند امري نيست ؛ مهمّ آن است كه او از كجا محرم اين راز گشته است. 📚 تاریخ حکما و عرفا متاخر بر صدرالمتالهین ، ص ۷۵ (به نقل از داستان های شیرین نماز سید عبدالله حسینی)
💠⚜💠⚜💠 💌 نرم افزار «از محراب تا معراج» 🎙 ۲۰۰ فایل صوتی به طور متوسط ۳ دقیقه از ، حجج اسلام قرائتی، پناهیان، عالی، مجتهدی و ... به صورت آفلاین 🔄 قابلیت اشتراک گذاری فایل ها، ورود به صفحات سایت مرکز تخصصی نماز و کانال مرکز در پیام رسان ها. 🔍 جستجو با نام سخنران و موضوع نمازی مثل و و ... 📥برای دانلود روی آدرس زیر کلیک کنید 👇👇👇 http://qunoot.net/File/file-1524490000-y1sfnx7g7nwc.apk 👆👆👆 💞با ما همراه باشید 💞 👨‍💻پایگاه مجازی آموزش عملی نماز @amozeshnamazmedu
💓 در استخبارات بغداد 💓 💠 در استخبارات بغداد (اداره ی اطلاعات و امنیت) بیش از هفتاد نفر از ما را در یک اتاق تنگ و محقر جا دادند. جا به قدری تنگ بود که نمی توانستیم تکان بخوریم. 💠 بیشتر افراد زخمی بودند و بی مداوا در آن جا قرار داشتند. هنگام نماز به پشت همدیگر می زدیم و تیمم می کردیم و همان طور و به هر طرف که نشسته بودیم، نماز می خواندیم. بعد ما را به موصل بردند. 💠 یکی از شب ها برادری که شب زنده دار بود، زودتر از شب های قبل برخاست. گرفت و دو رکعت اول نافله ی شب را خواند. در دو رکعت بعدی، نگهبان عراقی آمد پشت پنجره و با صدای بلند گفت: نوم، نوم! کُلّهُم نائمون و اَنتَ تَقرَءُ صلوه؟ اَنتَ مجنون؟ ( بخواب، بخواب؟ همه خوابیده اند و تو نماز می خوانی؟ دیوانه ای) 💠 آن بنده ی خدا نمازش را شکست و رفت دراز کشید تا دیگران از سر و صدای نگهبان عراقی در امان باشند. او آن قدر زیر چشمی نگاه کرد که نگهبان رد شد. 💠 دوباره بلند شد و شروع کرد به نماز خواندن. بنده ی خدا تا نماز شبش را تمام کرد، چندین بار خوابید و بلند شد. یاد آن اراده ها به خیر. 📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 169، خاطره ی نایب علی فتاحی. ↙️بپیوندید↙️ ╭❀🌹❀🌼❀🌹❀╮ @namazmt ╰❀🌹❀🌼❀🌹❀╯
☀️ گردانِ نماز شب خوان‌ها ☀️ 📿 صدام، پس از آنکه فاو را از دست داد، بار دیگر شهر مهران را اشغال کرد تا اثر روانی شکست در عملیات فاو را کم کند. 🌹 فرماندهان، با طراحی عملیات کربلای یک تصمیم گرفتند مناطق اشغال شده را پس بگیرند. در این عملیات، ارتفاع قلاویزان، اهمیت ویژه‌ای داشت. 📿 ارتش بعث از روی قلاویزان بر روی شهر مهران تسلط کامل داشت و آن را به دژی مستحکم و نفوذناپذیر تبديل کرده بود. 🌹 فرمانده قرارگاه کربلا، توی جمع فرماندهان می‌گوید «چه کسی برای گرفتن ارتفاع قلاويزان نیرو می گذارد؟». 📿 قاسم سلیمانی بلند می شود و می گوید «ما دو گردان داریم که نیروهایش خوب اشک می ریزند؛ همه می خوانند و رابطه شان با خدا قوی ست؛ آنها می توانند قلاویزان را آزاد کنند.»! 🌹 آن دو گردان از لشکر ثارالله، همراه نیروهای دیگر لشکرها، در نبردی سنگین که ده روز طول کشید، با تصرف ارتفاعات قلاویزان، و در نهایت، با پیروزی کامل، شهر مهران را برای همیشه آزاد کردند. 📿 _نماینده حضرت امام در قرارگاه خاتم الانبیا_ وقتی شنید حاج قاسم چنین حرفی زده، به لشکر آمد ببیند رمز روحیه ی این گردان ها چیست. 🌹 دید توی هر گردانی، ده طلبه‌ی رزمنده هست! توجه داشت که برتری، با ایمان، اخلاص، نماز شب و اشک و ارتباط با خدا اتفاق می‌افتد(: 📚 حاج قاسمی که من می‌شناسم ، صفحهٔ ۹۵ 🖋 علی شیرازی ما را👇👇🏻به دیگر نوجوانان و جوانان معرفی کنید! 🇮🇷https://eitaa.com/nojavaneemroozi
هدایت شده از نوجوان امروزی
🦋 آیت الله بهلول می فرمودند: در تمام عمرم یک عمل را ترک کرده‌ام و اصلا انجام نداده ام و یک عمل را اصلاً ترک نکرده‌ام و تحت هر شرایطی به جا آورده ام 🦋 و از این دو کار هم برکت زیادی دیده ام و آن را به همه شما سفارش می کنم، آن که ترک کرده‌ام است، و آن که ترک نکرده ام است. 📚 گنجینه معارف ، ج 2 ، ص 297 ما را 👇👇🏻به دیگر نوجوانان و جوانان معرفی کنید! 🇮🇷https://eitaa.com/nojavaneemroozi
هدایت شده از نوجوان امروزی
«رازسرخوشي»! "بعدازگذشت ٣ سال فرماندهي ميداني نبردهاى ضد تكفيرى درسوريه،به كشور برگشت.چند روز بعد ،با اودرخانه حسين بهزاد ديدار تازه كرديم.عجيب سرخوش بود. پرسيدم: حاج آقا؛ قضيه چيه؟خيلي سركيف هستيد! گفت:امروزهمراه حاج قاسم براى تقديم گزارش آخرين وضعيت سوريه،به بيت رهبرى رفتيم. بعداز تشريف فرمايى آقا، حاج قاسم شروع به صحبت كرد و اسمي هم ازبنده برد. ناگهان حضرت آقا روكردبه من و فرمود :آقاى همداني! عرض كردم: بفرماييد. آقافرمود: طي اين ٣ سالي كه از جنگ سوريه گذشته،من در غالب قنوت نمازهايم ،شما را به اسم،دعا كرده ام! حاجي با چشماني اشكبارازشوق گفت: "به خداقسم؛با شنيدن همين فرمايش آقا،كل خسته گي آن ٣سال سرتاسر مصيبت ورنج، يكجا ازتن وجانم بيرون رفت"! ما را 👇👇🏻به دیگر نوجوانان و جوانان معرفی کنید! 🇮🇷https://eitaa.com/nojavaneemroozi