#سقیفه
🔰 غاصبان خلافت، با چه حالتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام بیعت گرفتند...
در نقلها آمده است:
🔹 زمانی که امیرالمومنین علیهالسلام را پیش ابوبکر بُردند، عمر بعد از نیش و کنایه، به ایشان گفت: بیعت کن و این سخنان باطل را رها کن. مولا علی علیهالسلام به او فرمودند: اگر این کار را نکنم، چکار میکنید؟ او گفت: با خواری و حقارت تو را میکشیم.
🔸مولا فرمود: در این صورت بنده خدا و برادر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را کشتهاید. ابوبکر گفت: «بنده خدا» را راست میگویی، اما ما قبول نداریم که تو برادر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله باشی.
🔹 حضرت فرمودند: آیا این که رسول خدا صلی الله علیه و آله بین من و خودشان پیوند اخوّت بستند را انکار میکنید؟ ابوبکر گفت: آری. و این را سه بار برای ایشان تکرار کرد.
🔸عمر برخاست و خطاب به ابوبکر که بر بالای منبر نشسته بود گفت: از چه بالای منبر نشستهای و حال آن که این «ستیزهجو» نشسته است و برای بیعت با تو بر نمیخیزد؟ چرا دستور نمیدهی تا گردنش را بزنیم!
🔹امام حسن و امام حسین علیهماالسلام نیز کنار امیرالمومنین علیهالسلام ایستاده بودند؛ وقتی سخن عمر را شنیدند، به گریه افتادند. مولا علی علیهالسلام آن دو را در آغوش گرفتند و فرمودند:
📋 لَا تَبْکِیَا فَوَ اللَّهِ مَا یَقْدِرَانِ عَلَی قَتْلِ أَبِیکُمَا
🔻گریه نکنید؛ به خدا سوگند این دو نمیتوانند پدرتان را بکشند.
🔸... سپس عمر با شدت بیشتری گفت: یا إبن ابیطالب! برخیز و بیعت کن. حضرت فرمودند: اگر این کار را نکنم، چه میشود؟ عمر گفت: در آن صورت به خدا سوگند گردنت را خواهیم زد. حضرت سه بار علیه آنان احتجاج نمودند.
📋 ثُمَّ مَدَّ یَدَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَفْتَحَ کَفَّهُ فَضَرَبَ عَلَیْهَا أَبُو بَکْرٍ
🔻سپس بدون آن که کف دستشان را بگشایند، دستشان را دراز نمود و ابوبکر دست خود را بر دست ایشان زد.
🔹مولا علی علیهالسلام پیش از آنکه بیعت کنند، در حالی هنوز ریسمان بر گردنشان بود، رو به قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نمودند و فریاد برآوردند:
📋 یا «ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَ کَادُواْ یَقْتُلُونَنِی» اعراف/۱۵۰
🔻{ای برادرم! این قوم مرا ناتوان کردند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند}.
📚کتاب سلیم بن قیس، ص۸۲
📚بحارالانوار ج۲۸ ص۲۷۷
📚الكوكب الدري،حائری، ج۱، ص۲۰۲
@Maghaatel
#سقیفه #تبری
🔰 وقتیکه « زُبیر » ، دوّمی را با اسم «مادربزرگِ معروفش» خطاب میکند...
سلمان گوید:
🔹 بعد از آنکه از امیرالمومنین علیهالسلام به زور بیعت گرفتند، در مسجد به سراغ ما آمدند؛ به سمت آمده مرا گرفته و آن قدر بر گردنم زندند که وقتی رهایم کردند، گردنم مانند تاولی برآمده بود. آنگاه دستانم را گرفته و پیچاندند و به زور بیعت کردم.
🔸 پس از من ابوذر و مقداد نیز به زور بیعت کردند. سپس به سمت زبیر رفتند و به او گفتند: بیعت کن، ولی او بیعت نکرد. عمر ، خالد و مغیرة به همراه عدهای دیگر به وی هجوم بردند و شمشیرش را گرفتند و آن را آن قدر بر زمین زدند تا شکسته شد و سپس یقه او را گرفتند؛
🔹 زیبر در حالی که عمر بر سینهاش نشسته بود، گفت: ای فرزند صَهّاک! به خدا سوگند اگر شمشیرم در دستم بود، از من منصرف میشدی. ای فرزند صَهّاک! بدان که به خدا سوگند اگر این متجاوزانی که تو را یاری کردند نبودند، دستت به من و شمشیرم نمیرسید؛
📋 لِمَا أَعْرِفُ مِنْ جُبْنِکَ وَ لُؤْمِکَ وَ لَکِنْ وَجَدْتَ طُغَاةً تَقْوَی بِهِمْ وَ تَصُولُ
🔻زیرا من خوب میدانم که تو ترسو و پَست هستی، تو این متجاوزان را پیدا کردهای که به وسیله آنان نیرومند شدهای و حمله جرأت یافتهای.
🔸 عمر خشمناک شد و گفت: آیا صَهّاک را به یاد من میآوری!؟ زبیر گفت: مگر صَهّاک که باشد؟ چرا نامش را نبرم؟ همه میدانند که او زنی زناکار بود، مگر منکر این هستی؟ مگر او کنیز حَبشی جدّم عبدالمطلّب (مادر زبیر، صفیّه، دختر عبدالمطلب بود) نبود که جدّ تو نُفَیل، با او زنا کرد و پدرت خطّاب را به دنیا آورد و عبدالمطلب پس از آن جریان، او [صهاک] را به نفیل بخشید و بعد پدرت متولد شد، پدرت بَردهٔ جدّ من و فرزند زناست.
🔹 ماجرای رسوایی نَسب عمر در مسجد، بالا گرفت. در این هنگام ابوبکر از منبر پایین آمد و میان آن دو میانجیگری کرد و هم دیگر را رها کردند.
📚کتاب سُلیم بن قیس، ص۸۵
📚بحارالانوار ج۲۸ ص۲۷۷
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🔰 گوشهای از مقام «نوکران» حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» ...
در روایت آمده است:
وقتی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به شهادت رسید ، «امّ اَیمن» سوگند خورد که در مدینه نماند؛ زیرا طاقت دیدن آن مواضع و محلهایی که حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» را در آنجا دیده بود، نداشت.
لذا مدینه خارج شد و به سوی مکّه حرکت کرد. در بین راه، آب او تمام شد و تشنگی شدیدی بر او غلبه کرد، پس دستان خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
یَا رَبِّ أَنَا خَادِمَةُ فَاطِمَةَ تَقْتُلُنِی عَطَشاً؟!
🔻پروردگارا! من خادم حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بودم. آیا میخواهی مرا به واسطۀ عطش و در حال تشنگی قبض روح کنی؟!
در این حال خدای متعال دلوی آب از آسمان برای او فرستاد. او از آن آب نوشید و هفت سال از آب و غذا بی نیاز گردید.
به طوریکه مردم او را در روز بسیار گرم به دنبال کارهایی میفرستادند، ولی هرگز تشنه نمیشد.
📚 الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۳۰
✍نیست کاری بهتر از خدمت برای فاطمه
نیست مُزدی بهتر از مزدِ عزای فاطمه
از تمام نوکری شد افضل الاعمال ما
قطره اشک ریخته در روضههای فاطمه
از ازل تا روز محشر جملگی ما را بس است
از مناصب ، منصب عبد و گدای فاطمه
هست در روز قیامت روسپید و سربلند
هر کسی پشت سرش بوده دعای فاطمه
مادرم زهرا و بابایم شده شاه نجف
هم به قربان علی جان ، هم فدای فاطمه
خواسته در زندگی اش هرچه حیدر خواسته
نیست جز ذکر علی در ربنای فاطمه
روزی گریه کنان را می دهد زهرا خودش
می رسد دستم برات کربلای فاطمه...
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸چونکه زخم پیکرت در آسمان ترسیم شد
آتشِ جانِ خلیلُ اللهْ ، ابراهیم شد...
راوی گوید:
از امام جعفر صادق عليهالسلام درباره این آیه شریفه سوال کردم:
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ إِنِّي سَقِيمٌ (صافات/۸۸)
{پس ابراهيم یک نگاهی به ستارگان انداخت و سپس گفت: حقیقتاً من بيمار شدم}
🔹امام صادق علیهالسلام رو به راوی نموده و فرمودند:
ابراهيم در بین ستارگان نظر کرد و دید آن بلاهایی را كه بر سر امام حسين عليهالسلام مىآورند، لذا گفت:
إِنِّي سَقِيمٌ لِمَا يَحُلُّ بِالْحُسَيْنِ سلاماللّهعلیه.
▪️من بيمارم به خاطر آنچه که بر سر امام حسين عليه السلام خواهد آمد.
📚الكافي ج١ ص۴۶۵
📜 در نقلی دیگر نیز آمده است:
حضرت خلیل الرحمن ابراهیم نبی علیهالسلام، چند روز در خانه نشست و گفت : من بیمارم.
مردم آمدند و گفتند:
یا خلیل الله! بیمار، آب و غذا میخواهد؟!
ابراهیم گفت:
« من بیمار داغ حسینم »
و وقتی از خانه بیرون آمد، محاسنش سفید شده بود.
📚شعشعة الحسینیه (یزدی) ص٩٢.
@Maghaatel
#معارف_مهدوی
🟢 چه کسانی در خیمه امام زمان «ارواحنافداه» جا دارند...
فُضیل گوید: از حضرت امام باقر علیهالسّلام شنیدم که میفرمود:
هر کس که بدون ولایت امامی از جانب خدایمتعال بمیرد، مرگ او چون مُردن مردم در زمان جاهلیت است.(و در سرای آخرت) هرگز عذر مردم در نشناختن امام را نمیپذیرند.
وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا یَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ أَوْ تَأَخُّرُهُ
🔻کسی که با شناختن امام بمیرد، او را زیانی نخواهد رسید، چه جلوتر از ظهور امام (زمان علیهالسلام) بمیرد یا بعد از آن.
وَ مَنْ مَاتَ عَارِفاً لِإِمَامِهِ کَانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ
🔻و کسی که با معرفت امام از دنیا برود، مانند کسی است که با حضرت قائم «عجل اللَّه تعالی فرجه» در خیمه او بوده است. .
📚المحاسن، ص ۱۵۵
@maghaatel
#سقیفه #بستر_شهادت
🩸به خدا قسم دیدم که دیوارهای مسجد از جا کنده شد ...
به نقل کتاب شریف «الإحتجاج»، امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🗯 هنگامی که امیرالمؤمنین علیهالسلام را از منزلشان بیرون کشیدند، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از خانه بیرون آمدند و تمام زنان بنی هاشم نیز با او بیرون آمدند و رفتند تا به نزدیک قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رسیدند. در آن هنگام رو به آن جماعت غاصب نموده و فرمودند:
📋 خَلُّوا عَنِ ابْنِ عَمِّی فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی
▪️پسر عمویم را رها کنید، قسم به آن خدایی که محمد صلیاللهعلیهوآله را به حق برانگیخت اگر او را رها نکنید، گیسوان خود را پریشان میکنم
📋 وَ لَأَضَعَنَّ قَمِیصَ رَسُولِ اللَّه عَلَی رَأْسِی وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَی اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی
▪️و پیراهن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بر سر افکنده و به درگاه خداوند تبارک و تعالی فریاد برمیآورم.
🔹یقین بدانید که ناقه صالح، در نزد خدا از من گرامیتر نبود و بچهی آن ناقه نیز در نزد خدا از فرزندان من گرامیتر نبود.
📌 سلمان گوید:
📋 کُنْتُ قَرِیباً مِنْهَا فَرَأَیْتُ وَ اللَّهِ أَسَاسَ حِیطَانِ الْمَسْجِدِ تَقَلَّعَتْ مِنْ أَسْفَلِهَا
🔻من نزدیک ایشان [فاطمه زهرا سلاماللهعلیها] ایستاده بودم، به خدا سوگند دیدم که پایه دیوارهای مسجد از جا کنده شد، به طوری که اگر کسی میخواست، میتوانست از زیر آن بگذرد.
📚الاحتجاج،طبرسی،ص ۵۶
📚بحارالانوار ج ٢٨ ص٢٠۶
@maghaatel
#بستر_شهادت #سقیفه
🩸ایسلمان ! فاطمه «سلاماللهعلیها» را دریاب؛ که اگر نفرین کند ، مدينه اهلش را میبلعد...
در روایت آمده است:
🔹 وقتی که امیرالمومنین علی علیهالسلام را از خانه خارج کردند، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها (به مسجد) آمد و خطاب به ابوبکر فرمود: ای ابوبکر! آیا میخواهی مرا بیوه کنی؟
📋 وَ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ تَکُفَّ عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْرِی وَ لَأَشُقَّنَ جَیْبِی وَ لَآَتِیَنَّ قَبْرَ أَبِی وَ لَأَصِیحَنَّ إِلَی رَبِّی
🔻به خدا سوگند اگر علی علیهالسلام را رها نکنی، موهایم را پریشان کرده و پیراهن خود را پاره میکنم و بر سر قبر پدرم میروم و به سوی پروردگارم ناله بر میآورم.
🔹 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها دست امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را گرفت و به سمت قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله راه افتاد.
📖 در اینجا بود امیرالمؤمنین علیهالسلام (در حالی که با طناب دست و پایش بسته بود و گردن مبارکش به زیر تیغ عمر بود)، به سلمان فرمود :
📋 أَدْرِکْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ فَإِنِّی أَرَی جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُکْفَئَانِ
🔻دختر محمد «صلی الله علیه و آله»، را دریاب؛ دارم میبینم که دو طرف مدینه دارد بر روی هم قرار میگیرد [کنایه از اینکه مدینه دارد زیر و رو میشود]
📋 وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَی رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا
🔻به خدا سوگند اگر او موهایش را پریشان کرده و پیراهن خود را پاره کند و بر سر قبر پدرش برود و به سوی پروردگارش ناله برآورد، در اندک زمانی، مدینه تمام کسانی که در آن هستند را خواهد بلعید.
🔖 سلمان، خود را به ایشان رساند و عرض کرد: ای دختر محمد! خداوند پدرت را برای رحمت مبعوث نموده است؛ برگردید! فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
📋 یَا سَلْمَانُ یُرِیدُونَ قَتْلَ عَلِیٍّ مَا عَلَیَّ صَبْرٌ فَدَعْنِی حَتَّی آتِیَ قَبْرَ أَبِی فَأَنْشُرَ شَعْرِی وَ أَشُقَّ جَیْبِی وَ أَصِیحَ إِلَی رَبِّی
🔻ای سلمان! اینها میخواهند علی علیهالسلام را بکشند، من نمیتوانم صبر کنم، پس بگذار بر سر قبر پدرم بروم و موهایم را پریشان کرده و پیراهنم را پاره کنم و به سوی پروردگارم ناله برآورم.
🔖 سلمان گفت: من میترسم که زمین، مدینه را در خود فرو ببرد، علی علیهالسلام مرا پیش شما فرستاده تا به شما بگویم که به خاطر او به خانه برگردید و از این کار منصرف شوید. صدیقه کبری سلاماللّهعلیها (تا اسم مولا علی علیهالسلام را شنیدند) فرمودند:
📋 إِذاً أَرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ
🔻حال که مولایم علی علیهالسلام اینگونه فرموده، پس بر میگردم و صبر میکنم و به امر ایشان گوش کرده و از ایشان اطاعت میکنم.
📚 تفسیر عیاشی ج٢ ص۶٧
📚 بحارالانوار ج ٢٨ ص٢٢٩
@maghaatel
#بستر_شهادت
🩸 امیرالمؤمنین علیهالسلام، خودش این روزها از بانوی خانهاش پرستاری میکند ...
در روایتی امام حسین علیهالسلام فرمودند:
هنگامی که فاطمه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیمار شد، به امیرالمومنین علی علیه السلام وصیت کرد که موضوع بیماری وی را مخفی بدارد و هیچ کس را از بیماری او با خبر نکند.مولا علی علیهالسّلام نیز به وصیت او عمل کرد.
وَ کَانَ یُمَرِّضُهَا بِنَفْسِهِ وَ تُعِینُهُ عَلَی ذَلِکَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ رَحِمَهَا اللَّهُ عَلَی اسْتِسْرَارٍ بِذَلِکَ کَمَا وَصَّتْ بِهِ
▪️حضرت امیرالمومنین علیهالسلام خودش پرستاری فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را عهده دار بود و اسماء بنت عمیس _ که خدا او را رحمت کند _ طبق سفارش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، در امر پرستاری به مولا علی علیهالسلام یاری میرساند.
📚الأمالی، شیخ مفید ص٢٨١
📚بحارالانوار ج ۴٣ ص٢١٠
✍ به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش
ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش
کسی از آشنایان هم به دیدارش نمیآید
بود چشمش به در، تا کی اجل آید به دیدارش؟
علی از چشم زهرا چشم خود را بر نمیدارد
مجسم میکند عشق و فداکاری و ایثارش
کند اشک علی را پاک با دستی که بشکسته
نخواهد اشک مظلومی فرو ریزد به رخسارش
علی گه در بغل زانو، گهی سر بر سر زانوست
تو گویی از جدایی میکند زهرا خبر دارش
به زحمت واکند چشم و به سختی مینهد برهم
رمق رفته دگر از دیده تا صبح بیدارش...
@Maghaatel
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸 وقتیکه رسول خدا «صلیاللهعلیهوآله»، در زمان حیات خود، روضه دخترشان فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» را میخوانند ...
ابن عباس گوید:
روزی در محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نشسته بودیم؛ سخن از اهلبیت آن حضرت به میان آمد تا رسیدند به دخترشان فاطمه سلاماللهعلیها.
سپس فرمودند:
وقتی که فاطمه عليهاالسلام را دیدم، به یاد اتفاقاتی افتادم که پس از من بر او روا میدارند؛
کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا
🩸گویی من دارم میبینم که به خانه او بی توجهی شده و حرمتش زیر پا گذاشته شده و حقوقش غضب شده و از ارثش محروم میشود.
وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ
🩸و پهلویش شکسته و جنینش سقط میشود و او فریاد برمیآورد که یا محمداه! و جوابی نمیشنود و استغاثه میکند و کسی به دادش نمیرسد.
📜 ... سپس درد او آغاز شده و شدت میگیرد. پس خداوند عزّوجلّ مریم دختر عمران را به پرستاری او میفرستد تا در هنگام مریضی مؤنس او باشد.
🔘 او در آن زمان میگوید: پروردگارا! دیگر از زندگی ملول شدهام و از اهل دنیا خسته شدهام؛ مرا به پدرم ملحق نما! و خداوند عزّوجلّ وی را به من ملحق میسازد و او اولین کسی است که از میان اهل بیتم به من میپیوندد.
فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً
🩸و با حالی غمگین و مصیبت زده و غم دیده و غصب شده از حق و کشته شده، پیش من میآید.
فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَیْهَا حَتَّی أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِینَ
🩸و آن گاه است که من میگویم: خدایا بر کسی که به وی ظلم کرده لعنت فرست و کسی که حقش را غصب کرده را عقوبت فرما و کسی که او را ذلیل نموده خوار گردان و آن کسی که پهلوی وی را شکسته و موجب سقط بچه او شده را تا ابد در آتش جهنم گرفتار کن! در آن هنگام فرشتگان آمین میگویند.
📚الأمالی،شیخ صدوق، ص١١٢
📚بحارالانوار ج ۴٣ ص١٧٢
✍ بعد از نبی، مدینه به دُختش امان نداد
و ز مِهر، کس تسلّیِ آن خسته جان نداد!
زهرا ندید محسن و، گلچین روزگار
گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد!
میخواست با پسر بدهد جان به پشت در
اما چو بیکسیِ علی دید، جان نداد!
میخواست با علی سوی مسجد رود ولی
دردا که تازیانهی قنفذ امان نداد!
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد...
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸فاطمه زهرا سلاماللهعلیها با چه حالی بر سر قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حاضر شدند ...
در نقلی آمده است:
در آخرین روزهای عمر شریف حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود که در یکی از شبها به امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
اگر شما اجازه بدهید میخواهم بر سر قبر پدرم بروم تا قبل از رفتنم از این دنیا با او وداع کرده باشم؛ چرا که وقت جدایی دیگر نزدیک شده است ای پسرعمو.
در اینجا بود که مولا علی علیهالسلام به گریه افتادند و فرمودند:
إنّكِ بِهٰذِهِ الحالةِ لَم تَستَطيعِي القِيام!؟
▪️ شما با این حال حتی توانایی ایستادن را هم نداری؟
📜 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: چارهای نیست دیگر؛ پس به پا خواستند و به سمت قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله راه افتادند.
فَتارةً تَقومُ و تارةً تَطيح،حتّى وَصلَتْ إلىٰ قَبرِ رَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله وَ مَعَها علیّ علیهالسلام
🩸صدیقه کبری سلاماللّهعلیها در بین راه مکرّر زمین میخورد و باز بلند میشد تا اینکه به قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رسید.
فَلَمّا نَظَرَتْ إلىٰ القَبرِ أنَّتْ أنّةً تَزَلزَلتْ لَها الأرَضين
▪️پس همینکه نگاهش به قبر پدر افتاد چنان نالهای زدند که زمین به لرزه افتاد.
و قالت: يا أبتاه! سَكنتَ التُرابَ و فارَقتَ الأحبابَ و أسلَمتَنا لِلخُطوبِ و فَوادحِ الكُروبِ و بَكَتْ حتّى اِنصَدَعَ قَلبُها.
🩸سپس فرمودند: ای پدرجان! ساکن خاکها شده ای و از دوستان جدا شدهای و ما را تسلیم سختی ها و مصیبتها نمودی؟! سپس آنچنان گریستند که نزدیک بود قلب آن حضرت از هم پاشیده شود.
📜 امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند:
زهرای من! کم گریه کن که می.ترسم خودت را با این گریه ها از بین ببری؟!
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
ای پسر عمو! مرا معذور بدار؛ چرا که فراق و خصوصا فراق پدرم، بد کامم را تلخ نموده است.
ثُمّ أخَذَتْ قَبضةً مِنْ صَعيدِ قَبرهِ الشّريف و وَضعَتْها علىٰ أَنفِها و عَينِها و شَمَّتْها، و أنشَأتْ عليهاالسّلام:
▪️سپس آن بانوی مکرمه مشتی از خاک قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله را برداشته و روی چشم ها گذارده و بوییدند و اشعاری چنین فرمودند:
صُبَّتْ عَلَيََََّ مَصائبٌ لَو أنّها
صُبَّتْ عَلَى الأيامِ صِرْنَ لَيالِيا
🩸چنان مصیبت ها بر سر من آوار شد که اگر بر سر روزها این مصائب آمده بود، تبدیل به شب میشدند.
📚مُسکّن الفؤاد،شهیدثانی، ص۱۱۲ (با اندکی تفاوت)
📚وفاة فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها، بحرانی،ص۶۷
📚 موسوعة الکبری عن فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها، ج۱۵ ص۱۳۵
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🔰 مستجاب الدعوة هستند؛ حتی ذرّیه خُدّام حضرت زهرا سلاماللهعلیها ...
مالک بن دینار گوید:
در موسم حج زن ضعیفی را دیدم که بر شتری نحیف سوار است. مردم او را نصیحت میکردند که با آن شتر به صحرا نرود و باز گردد؛ ولی او توجّهی نکرد و همراه بقیۀ مردم به راه افتاد.
💢 هنگامی که مقداری از راه را در بادیه طی کردیم شترش تحمّل رفتن را از دست داد و ایستاد. او سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
🗓 خدایا! نه مرا در خانهام گذاشتی و نه به خانۀ خودت رسانیدی. تو را به عزّت و جلالت سوگند اگر کسی غیر از تو این عمل را با من انجام داده بود شکایت او را به سوی تو میآوردم.
💢 مالک گوید: در این حال ناگهان شخصی نزد او آمد که شتری ماده به همراه داشت و به آن زن گفت: سوار شو! هنگامی که وی سوار شتر گردید آن حیوان با سرعت عجیبی حرکت کرد. زمانی که من مشغول طواف خانۀ خدا بودم، آن زن را دیدم که طواف میکرد. او را سوگند دادم و از او خواستم که خود را معرفی کند؛ او گفت:
أَنَا شُهْرَةُ بِنْتُ مُسْکَةَ بِنْتِ فِضَّةَ خَادِمَةِ الزَّهْرَاءِ علیهاالسلام
🔹 من "شُهره"، دختر مُسکه، دختر فضّه، همان خادمه حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» هستم.
📚مناقب آل ابی طالب، ج۳ ص۱۱۷
📚تسلیة المجالس،ج۱ ص۵۲۹
📚بحارالأنوار ج۴۳ ص۴۶
✍ و چه زیبا مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی سرود:
"مُفتقرا" مَتاب رو ، از در او به هيچ سو
زآنكه مِس وجود را ، فضّهی او طلا كند...
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🩸فرازی از یکی از زیارتنامه های «جامعه»، که عباراتی لطیف نسبت به مصائب صدیقه کبری «سلاماللّهعلیها» در آن وارد شده است ...
در یکی از زیارتنامه های جامعه (غیر از آن زیارت جامعه معروفه) که باز هم از لسان مبارک امام هادی علیهالسلام به دست ما رسیده، اینگونه وارد شده است :
... اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی الطَّاهِرَةِ الْبَتُولِ الزَّهْرَاءِ ابْنَةِ الرَّسُولِ أُمِّ الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَارِثَةِ خَیْرِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قَرِینَةِ خَیْرِ الْأَوْصِیَاءِ الْقَادِمَةِ عَلَیْکَ مُتَأَلِّمَةً مِنْ مُصَابِهَا بِأَبِیهَا مُتَظَلِّمَةً مِمَّا حَلَّ بِهَا مِنْ غَاصِبِیهَا، سَاخِطَةً عَلَی أُمَّةٍ لَمْ تَرْعَ حَقَّکَ فِی نُصْرَتِهَا، بِدَلِیلِ دَفْنِهَا لَیْلًا فِی حُفْرَتِهَا، الْمُغْتَصَبَةِ حَقُّهَا وَ الْمُغَصَّصَةِ بِرِیقِهَا صَلَاةً لَا غَایَةَ لِأَمَدِهَا وَ لَا نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لَا انْقِضَاءَ لِعَدَدِهَا.
📜 ترجمه:
خدایا، و بر بتول، آن بانوی پاکیزه، زهرا دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، مادر امامان هدایتگر، سرور زنان جهانیان، وارث برترین پیامبران، و همسر برترین جانشینان، شتافته به سوی تو با حالت اندوهبار از آنچه به پدرش رسید، و دادخواه از آنچه از سوی غصب کنندگان حقش به او رسید، خشمگین بر امتی که در یاری او، حق تو را رعایت نکردند، به دلیل اینکه شبانه او را در قبر دفن کردند، همان کسی که حقش مورد غصب واقع شد، و آب دهانش را از روی غصه فرو میبُرد، درودی بفرست که نه پایانی برای امتدادش باشد، و نه نهایتی برای دوامش، و نه تمام شدنی برای شمارش آن.
📚مصباح الزّائر،سیدبنطاووس، ص٢۵٠
📚المزار الکبیر،ابنمشهدی،ص ۸۰۱
📚بحارالانوار ج ٩٩ ص١٨٠
✍ این زیارتنامه، از حیث فصاحت ادبی و سنگینیِ معارفی که در آن وارد شده از زیارات کم نظیر مأثوره از اهلبیت علیهمالسلام است؛ که سزاوار است تشنگان معارف ناب اهلبیت علیهمالسلام ، از آن غفلت نورزند.
📋 جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریه ها میکرد تا امت شود بیدار … حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بی خواب شد
پشت در آمد بگوید ، گوش عالم بشنود
ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد
تا پدر بود آمدن در خانهاش آداب داشت
به گواه شعله ها این کار بی آداب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸نور «کربلا» در بهشت نیز، همه بهشتیان را خیره به خود میکند ...
🌱 روایتی طوفانی و ناگفته از فضائل عجیب زمین «کربلا »🌱
وجود مبارک زین العابدین امام سجاد علیهالسلام در روایتی فرمودند:
اتَّخَذَ اللَّهُ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ أَرْضَ الْكَعْبَةِ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ
🔹خدای متعال زمین کربلا را حرم امن و مبارک خود قرار داد، بیست و چهار هزار سال قبل از آنی که زمین کعبه را بیافریند.
وَ إِنَّهَا إِذَا بَدَّلَ اللَّهُ الْأَرَضِينَ رَفَعَهَا كَمَا هِيَ بِرُمَّتِهَا نُورَانِيَةً صَافِيَةً فَجُعِلَتْ فِي أَفْضَلِ رَوْضَةٍ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَ أَفْضَلِ مَسْكَنٍ فِي الْجَنَّةِ
🔸و هرگاه که خدا زمین را بلرزاند و حرکت بدهد، زمین کربلا را بالا میبرد همانگونه که تربت آن پاک و نورانیست. پس خدای متعال، زمین کربلا را با فضیلتترین باغ از باغهای بهشتی و بهترین مسکن در آن قرار داده است.
لَا يَسْكُنُهَا إِلَّا النَّبِيُّونَ وَ الْمُرْسَلُونَ أَوْ قَالَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ
🔹خدای متعال جز انبیاء و مرسلین (و یا اینکه امام علیهالسلام فرمود: جز پیغمبران اولوالعزم) را در آن جای نمیدهد.
وَ إِنَّهَا لَتَزْهَرُ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ كَمَا يَزْهَرُ الْكَوْكَبُ الدُّرِيُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ يَغْشَى نُورُهَا نُورَ أَبْصَارِ أَهْلِ الْجَنَّةِ جَمِيعاً
🔸حقیقتا زمین کربلا در بین باغ های بهشتی همانند ستارهای پر نور در بین ستارگان دیگر برای اهل زمین است. این زمین در بهشت چنان نوری از خود ساطع میکند که نور آن چشم تمام بهشتیان را به خود جلب میکند.
وَ هِيَ تُنَادِي أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَةُ وَ الطِّينَةُ الْمُبَارَكَةُ الَّتِي تَضَمَّنَتْ سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ وَ شَبَابَ أَهْلِ الْجَنَّةِ
🔹و ندا سر میدهد: من همان زمین مقدس و پاک و مبارک خدایم که سید الشهداء علیهالسلام و سرور جوانان اهل بهشت را در بر گرفته است.
📚مستدرک الوسائل ج١٠ ص٣٢٢
📚کامل الزیارات ص ۲۶۸.(با اندکی تفاوت)
📚بحارالانوار ج۹۸ ص۱۰۷ (با اندکی تفاوت)
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸از جمله ادعیه صدّیقه کبری «سلاماللّهعلیها» در مثل این ایّام...
در روایتی امام باقر علیهالسلام فرمودند:
وقتی که بیماری حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شدّت گرفت، از جمله دعاهایی که هنگام شِکوه به درگاه الهی، بر زبان جاری مینمود، این بود که میفرمود:
« یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی؛ اللَّهُمَّ زَحْزِحْنِی عَنِ النَّارِ وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ أَلْحِقْنِی بِأَبِی مُحَمَّدٍ »
🔹یا حیُّ یا قیّوم، به واسطه رحمتت، از تو یاری میطلبم پس مرا یاری فرما! پروردگارا، مرا از آتش جهنم دور نگه دار و به بهشت وارد گردان و به پدرم محمّد صلیاللهعلیهوآله ملحق گردان؛
🥀 امیرالمؤمنین علیهالسلام با شنیدن این جملات، به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میفرمودند:
خداوند تو را عافیت داده و نگه میدارد.
اما فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میفرمود:
یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَسْرَعَ اللَّحَاقَ بِاللَّهِ
🔹ای اباالحسن، پیوستن من به خدا چه سریع اتفاق میافتد...
📚بحارالانوار ج ٧٨ ص٢٣٣
✍ حیدر بِنِگر که بودنم سخت شده
با این همه درد، ماندنم سخت شده
از بس که نمانده نا دگر در تن من
بر روی زمین نشستنم سخت شده
شرمنده که پیش تو زمینگیر شدم
در پای تو هم پاشدنم سخت شده
از همسر رو گرفتهات، خُرده مگیر
با روی کبود، دیدنم سخت شده
اندوه گران فاطمه غربت توست
بر داغ تو غصّه خوردنم سخت شده
دشمن به بهانهی عیادت آمد
بر دشمن من نمردنم سخت شده
از فضّه کمک گرفتهام پیش عدو
چرخاندن کلّ گردنم ،سخت شده
با این همه زخم در تنم، آه؛ علی
با دست تو غسل دادنم سخت شده
ای محرم بیکس و غریبم،حیدر
در قبر ،نهادنِ تنم سخت شده ...
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸یا فقط روزها گریه کن ... یا فقط شبها ...
امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمودند:
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آنقدر بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گریه نمودند که اهل مدینه و همسایههای آن حضرت ، از گریههای بی امان او، شکایت کرده و به آن حضرت گفتند:
آذَيتِنا بِكثرةِ بُكائِك!! إمّا أنْ تَبكي بِاللَّيل، وَ إمّا أنْ تَبكي بِالنّهار.
▪️ما را با گریههایت آزار میدهی! لا اقل یا فقط شبها گریه کن؛ یا فقط روزها.
وكانَت عليهاالسلام تَخرُجُ إلىٰ مَقابر الشهداء، فتَبكي
▪️از آن به بعد، آن بانوی مظلومه به کنار قبور شهدا میرفت و در آنجا گریه مینمود.
📚المناقب ج۸ ص۲۱.
📚روضة الواعظين؛ ص۱۷۲.
📚مكارم الأخلاق؛ ص۳۱۵.
📚الأمالي، شیخ صدوق،ص۲۰۴ مجلس۲۹.
✍گریه ها میکرد تا امّت شود بیدار… حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بی خواب شد...
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🩸حکایت لطیف و جانسوز «دستآسی» که خونِ دستانِ حوریّهای بر دستهٔ آن جاری بود ...
سلمان «رضیاللهعنه» گوید:
روزی به درب خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها رفته و آرام دقّ الباب کردم؛ فضّه خادمه پشت در آمده و درب خانه با اجازه آن حضرت بر روی من گشود.
فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِفَاطِمَةَ جَالِسَةً وَ قُدَّامَهَا رَحًى تَطْحَنُ بِهَا الشَّعِيرِ،
🔹همینکه وارد شدم، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را دیدم که نشسته و در مقابلش دستآسی است که به وسیله آن، «جو» آسیاب مینمود.
وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِلٌ قَدْ أَفْضَى إِلَى الْحَجَرِ،
🔸خوب که نگاه کردم دیدم که بر روی دسته آن دستاس، خون از دست آن بانوی دو عالم جاری شده و بر روی سنگ پایین آسیاب میریزد.
🥀 دلم از دیدن این صحنه به درد آمد که ناگاه حسن بن علی علیهماالسلام را دیدم که در گوشهای از خانه، از گرسنگی زانو بغل گرفته بود. با مشاهده این صحنه، به حضرت زهرا سلاماللهعلیها عرضه داشتم:
جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكِ يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ،
قَدْ دَبِرَتْ كَفَّاكِ مِنْ طَحْنِ الشَّعِيرِ وَ فِضَّةُ قَائِمَةٌ!
🔹جان من فدایتان ای دختر رسول خدا! دستان مبارکتان از دستاسکردن جو، زخم شده در حالی که خادمتان فضّه اینجا ایستاده است؟!
🥀 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به من فرمودند:
حبیبم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من وصیت نموده که یک روز فضه در خانه کار کند و یک روز من؛ دیروز روز خدمت او بود و امروز روز خدمت من ...
📚دلائل الامامة، طبری، ج۱ ص۱۴۰
📚الخرائج و الجرائح، ج۲ ص۵۳۰ (اندکی تفاوت)
✍ دستِ دستاسِ تو نانداد همهٔ دنیا را
کرَمش بُرد پیِ شغل گدایی ما را
قرص خورشید همان نان سر سفرهت بود
رفت تا پُر کند از گندم تو بالا را
پرورش داد در این فاصلهی هجده سال
نظرِ امّ ابیهاییِ تو بالا را
سایهات نیز نیفتاد به دیوار محل
سایهات نیز ندید آدم نابینا را
یک نخ از وصلهی آن چادرتان کافی بود
که مسلمان بکند کلّ یهودی ها را
خواست روشن بشود عرش، خدا فرمان داد
بنویسند در اطراف زمین زهرا را
بنویسند تو را زهرهی تابان علی
بنویسند که خورشید تویی جان علی
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸کسی جز خدا ، از شدّت اندوهِ صدّیقه کبری «سلاماللّهعلیها» خبر نداشت...
➖ در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ لَمَّا قَبَضَ نَبِیَّهُ دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ علیهاگ السلام مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ إِلَیْهَا مَلَکاً یُسَلِّی غَمَّهَا وَ یُحَدِّثُهَا
🔹 چون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت، بر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها چنان حزن و اندوهی وارد شد که کسی جز حق تعالی شدّت آن را نمیدانست. پس حق تعالی، جبرئیل را به سوی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرستاد تا با او سخن گوید و شدت اندوه او را تسکین دهد...
➖ در تعبیر دیگری نیز امام صادق علیهالسلام فرمودند:
... وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا
🔹 به خاطر شهادت پدر، حزن و اندوه شدیدی به سراغ صدیقه کبری سلاماللّهعلیها آمد تا اینکه هر روز جبرئیل به سوی او میآمد و به او دلداری میداد...
📚 الکافی؛ ج ۱ ص۲۴۰ و ۲۴۱.
📚بصائر الدرجات، ج۱ ص۳۱۸.
✍ نیمهجان علی، جوان علی
گل نیلوفر کمان علی
فاطمه جان بمان به جان علی
سخنی، حرفی، همزبان علی
رو نگیر از من اینقدر زهرا...
صبح را تو چطور شب کردی
دخترت سوخت بسکه تب کردی
لعن «حَمّالة الحَطب» کردی
همسرت را که جان به لب کردی
آنقدر گفتی از سفر زهرا...
غم گرفتی و حرف غم نزدی
تا سحر سوختی و دَم نزدی
شانه بر موی دخترم نزدی
حرفی از زخم سینه هم نزدی
با تو بَد کرد میخ در زهرا...
با مدینه تو بی حساب شدی
خانه به خانهاش عذاب شدی
چقدر رو زدی جواب شدی
سر من از خجالت آب شدی
جلوی مردم گذر زهرا...
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#بستر_شهادت
#غربت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸حکایت جانسوز "بیت الأحزان" ...
🩸اصحاب سقیفه، بیرحمی را به کجا رسانند ...
در نقلها آمده است:
بعد از اعتراض همسایهها مولا علی علیهالسّلام آمده و به حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
ای دختر رسول خدا! پیرمردهای مدینه از من خواستهاند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز.
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
«یا اباالحسن! من چندان در میان این مردم نمیمانم. به زودی از میان این مردم میروم؛ یا علی! به خدا قسم من شب و روز میگریم تا اینکه به پدرم ملحق شوم.»
حضرت امیر علیهالسلام فرمود: «ای دختر رسول خدا! تو صاحب اختیاری؛ هر چه میخواهی همان را انجام بده»
🥀 از آن به بعد، موقعی که صبح میشد، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها ، دست حسن و حسینش را میگرفت و از مدینه خارج میشد و در نزدیکی بقیع و قبور شهدا، مشغول گریه می شد.
و إِذَا وَهَجَتْها الشَمسُ تَفيَّأَتْ بِظِلِّ أَراكَةٍ هُناك؛فَبَلَغَ ذلكَ الرَجُلَين فَقَطَعاها
🔻و وقتی که نزدیک ظهر شده و آفتاب سوزان میشد، به سایه درختی که در آنجا بود، پناه میبردند و آن جا میگریستند. اما وقتی که خبر آن درخت خشکیده و گریههای فاطمه زهرا و حسنین «علیهمالسلام» به گوش اولی و دومی رسید، آن دو آمدند و آن درخت خشکیده را نیز قطع کردند.
🥀 روز دوم که فاطمه زهرا همراه حسنین «علیهمالسلام» آمدند، دیدند که آن درخت را قطع کردند. پس در آن روز نشستند و زیر آفتاب سوزان گریه کردند.
نزدیک غروب وقتی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به دنبال آن ها آمد. وقتی که حال آن ها اینگونه را دید،نگاه بی رمقی به طرف آسمان انداخت و فرمود:
أَللّهمَّ أنتَ شاهدُ كُلِّ نَجوَى و مَوضعُ كُلّ شَكوى؛اللهمَّ إنّكَ تَرىٰ ما يُفعلُ بِآلِ نَبيّك و صَفيّك.
▪️خدايا تو شاهد هر نجوایی و شنونده هر شکوایی؛خدا تو خوب میبینی که این قوم چه بلاها بر سر عترت رسولت میآورند!
ثُمّ صَنعَ ظِلالًَا مِن جَريدِ النَخلِ و سمّاهُ ب«بيت الأحزان».فجَعلَتْ تخرجُ إليه.
🔻سپس امیرالمومنین علیه السلام از آن به بعد با چوبه نخلی یک سایبانی برای آن ها درست کرد تا زیر سایه آن گریه کنند و نام آن را " بیت الاحزان " گذاشت.
فَاتَّفقَ المنافقوُن و هَدَّمُوه،فَجعَلتْ تَخرُج إلى مَقابر الشُهداء و تُبكي.
▪️اما باز منافقین دست به دست هم دادند و آن را نیز خراب کردند. دیگر از آن روز به بعد، فاطمه زهرا همراه حسنین «علیهمالسلام» بر سر قبور شهدا در بقیع می رفت و در آن جا تا شب گریه و زاری میکرد.
🥀 و وقتی که شب فرا میرسید، حضرت امیر علیه السلام میآمد و فاطمه زهرا سلام الله علیها را به منزل خود باز میگرداند.
📚الزهراء عليهاالسّلام في السنة و التاريخ و الأدب؛ ص ٥٤٢
📚 موسوعة الکبری،ج۱۴ ص۱۸۹، به نقل از مجالس الاحزان(نسخه خطی)
📚بحارالانوار ج۴٣ ص١٧۴(با کمی اختلاف)
✍ظاهرا زهرا به احمد، جان به جانان میرود
پشت پرده باطنا قرآن به قرآن میرود
بین محرابش که مشغول عبادت میشود
نور زهرایی او تا عرش رحمن می رود
خادمان خانهاش خیل ملائک میشوند
این کرامت ها مگر از یاد سلمان می رود؟!
حرف حیدر که وسط باشد هزینه میدهد
با تمام هستی اش زهرا به میدان می رود
ننگ بر دنیا و بر اهلش که ناموس خدا
وقت گریه کردنش تا بیت الاحزان میرود
دست در دست پسرهایش به سختی فاطمه
بر مزار حمزه با چشمان گریان میرود
بانویی که قامتش مثل رسول الله بود
در میان چادرش حالا چه پنهان میرود
از فضای خانه مولا مشخص میشود
دارد عمر یاس حیدر رو به پایان میرود ...
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 به سرشت من نوشتند، قبلهام «حسین» است ...
در نقلی آمده است:
🗒 وقتی حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها به سنی رسیدند که میتوانستند مقابل پروردگار برای نماز بایستندند و دعا و قنوت و نماز به جای آوردند،
📋 کانَتْ لا تُقیمُ لِلصَّلاةِ بَعدَ اِتمامِ الاَذان، الّا بَعدَ النَظَرِ اِلیٰ وَجهِ اَخیها الاِمامِ الحُسین علیهالسلام
🔻بعد از اذان، نماز را اقامه نمیکردند جز بعد از نظر به صورت برادرش حسین علیه السلام؛
📚الخصائص الزینبیه،جزائری، ص٢۴٠
✍ آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است
آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است
دامن شیر خدا بین، شیر زن میپرورد
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
«مُنزوی» هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است ...
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 گوشهای از مقام «زهد» و «توکل» عقیله بنی هاشم، زینب کبری سلاماللّهعلیها ...
طبق نقلی، امام سجاد علیه السلام فرمودند:
📋 إنَّها مَا ادَّخَرَت شَيئاً من يَومِها لِغَدِها أبَداً
🔻حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها، هیچگاه چيزي از امروز براي فرداي خود ذخیره نکرد.
📚وفیات الأئمّة عليهم السّلام ص ۴۴۱
📚الصحیح من سیرة الإمام الحسین علیهالسلام، ج۱۶ ص۶۰
✍ گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 گوشهای از کمالات توحیدی عقیله بنی هاشم، زینب کبری «سلاماللّهعلیها» در سنین کودکی ...
در نقلی آمده است:
📄 روزی حضرت زینب علیهاالسلام در دامن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشسته بودند؛ حضرت امیر علیهالسلام کلام را القا میکردند به زینب کبری علیهاالسلام.
🔖 مولا علی علیه السلام به زینب کبری عليهاالسلام فرمودند:
📋 قُولِی وَاحد.
🔻 بگو یک.
📈 حضرت گفتند: یک. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند:
📋 قُولِی اِثنین
🔻 بگو دو.
🔖 زينب کبری علیهاالسلام فرمودند:
📋 ما اَقولُ اثنین بِلِسانٍ اَجریتُه بِالواحد.
🔹با زبانی که «یک» گفته ام، دو نمی گویم.
در این هنگام حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام او را بوسیدند.
📚شجره طوبی ج۲ص۳۹۲
✍ عالم تمام ذره و خورشید، زینب است
ویرانگر عمارت تردید زینب است
بر محور محبت خورشید کربلا
عباس ماه و حضرت ناهید، زینب است
از جمله ی «تَقَبَّل» او میشود عیان
کوه وقار و قله ی توحید زینب است
کوفه خیال کرد علی روی منبر است
اما به روی محملِ غم دید، زینب است
در جمله ای ز مهدی زهرا رسیده است
در مشکلات مایه ی امید زینب است
از دام درد و غصه و غمها رها شدم
هر دم دخیلِ بی بی مشکل گشا شدم
قدّیسه ی مقدسه والا، دَخیلُکِ
ای شمسه ی مشعشعه بالا، دخیلُکِ
خانم نگاه کن چقدر زار آمدم
ای مهربانی دل طاها، دخیلکِ
بیچاره ام، فقیر و گرفتار و بی قرار
آرامش درونی مولا، دخیلُکِ
چشم مرا همیشه پر از اشک روضه کن
ای کعبه ی مصیبت عظما، دخیلُکِ
بانو، توجهی به پریشانی ام نما
ای آسمان عاطفه، بارانی ام نما
@maghaatel