#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸 وقتیکه رسول خدا «صلیاللهعلیهوآله»، در زمان حیات خود، روضه دخترشان فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» را میخوانند ...
ابن عباس گوید:
🥀 روزی در محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نشسته بودیم؛ سخن از اهلبیت آن حضرت به میان آمد تا رسیدند به دخترشان فاطمه سلاماللهعلیها.
🥀 سپس فرمودند: وقتی که فاطمه عليهاالسلام را دیدم، به یاد اتفاقاتی افتادم که پس از من بر او روا میدارند؛
📋 کَأَنِّی بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ بَیْتَهَا وَ انْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا
▪️گویی من دارم میبینم که به خانه او بی توجهی شده و حرمتش زیر پا گذاشته شده و حقوقش غضب شده و از ارثش محروم میشود.
📋 وَ کُسِرَتْ جَنْبَتُهَا وَ أَسْقَطَتْ جَنِینَهَا وَ هِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثُ
▪️و پهلویش شکسته و جنینش سقط میشود و او فریاد برمیآورد که یا محمداه! و جوابی نمیشنود و استغاثه میکند و کسی به دادش نمیرسد.
🥀 ... سپس درد او آغاز شده و شدت میگیرد. پس خداوند عزّوجلّ مریم دختر عمران را به پرستاری او میفرستد تا در هنگام مریضی مؤنس او باشد.
🥀 او در آن زمان میگوید: پروردگارا! دیگر از زندگی ملول شدهام و از اهل دنیا خسته شدهام؛ مرا به پدرم ملحق نما! و خداوند عزّوجلّ وی را به من ملحق میسازد و او اولین کسی است که از میان اهل بیتم به من میپیوندد.
📋 فَتَقْدَمُ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَةً
▪️و با حالی غمگین و مصیبت زده و غم دیده و غصب شده از حق و کشته شده، پیش من میآید.
📋 فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَیْهَا حَتَّی أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِینَ
▪️و آن گاه است که من میگویم: خدایا بر کسی که به وی ظلم کرده لعنت فرست و کسی که حقش را غصب کرده را عقوبت فرما و کسی که او را ذلیل نموده خوار گردان و آن کسی که پهلوی وی را شکسته و موجب سقط بچه او شده را تا ابد در آتش جهنم گرفتار کن! در آن هنگام فرشتگان آمین میگویند.
📚الأمالی،شیخ صدوق، ص١١٢
📚بحارالانوار ج ۴٣ ص١٧٢
✍ بعد از نبی، مدینه به دُختش امان نداد
و ز مِهر، کس تسلّیِ آن خسته جان نداد!
زهرا ندید محسن و، گلچین روزگار
گل چید و فیض دیدن بر باغبان داد!
میخواست با پسر بدهد جان به پشت در
اما چو بیکسیِ علی دید، جان نداد!
میخواست با علی سوی مسجد رود ولی
دردا که تازیانهی قنفذ امان نداد!
هر قهرمان کند به نشان خود افتخار
زهرا نشان خود به علی هم نشان نداد...
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸فاطمه زهرا سلاماللهعلیها با چه حالی بر سر قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله حاضر شدند ...
در نقلی آمده است:
🥀 در آخرین روزهای عمر شریف حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود که در یکی از شبها به امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: اگر شما اجازه بدهید میخواهم بر سر قبر پدرم بروم تا قبل از رفتنم از این دنیا با او وداع کرده باشم؛ چرا که وقت جدایی دیگر نزدیک شده است ای پسرعمو.
🥀 در اینجا بود که مولا علی علیهالسلام به گریه افتادند و فرمودند:
📋 إنّكِ بِهٰذِهِ الحالةِ لَم تَستَطيعِي القِيام!؟
▪️ شما با این حال حتی توانایی ایستادن را هم نداری؟
🥀 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: چارهای نیست دیگر؛ پس به پا خواستند و به سمت قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله راه افتادند.
📋 فَتارةً تَقومُ و تارةً تَطيح،حتّى وَصلَتْ إلىٰ قَبرِ رَسولِ اللهِ صلیاللهعلیهوآله وَ مَعَها علیّ علیهالسلام
🩸صدیقه کبری سلاماللّهعلیها در بین راه مکرّر زمین میخورد و باز بلند میشد تا اینکه به قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رسید.
📋 فَلَمّا نَظَرَتْ إلىٰ القَبرِ أنَّتْ أنّةً تَزَلزَلتْ لَها الأرَضين
▪️پس همینکه نگاهش به قبر پدر افتاد چنان نالهای زدند که زمین به لرزه افتاد.
📋 و قالت: يا أبتاه! سَكنتَ التُرابَ و فارَقتَ الأحبابَ و أسلَمتَنا لِلخُطوبِ و فَوادحِ الكُروبِ و بَكَتْ حتّى اِنصَدَعَ قَلبُها.
🩸سپس فرمودند: ای پدرجان! ساکن خاکها شده ای و از دوستان جدا شدهای و ما را تسلیم سختی ها و مصیبتها نمودی؟! سپس آنچنان گریستند که نزدیک بود قلب آن حضرت از هم پاشیده شود.
🥀 امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: زهرای من! کم گریه کن که می.ترسم خودت را با این گریه ها از بین ببری؟!
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود: ای پسر عمو! مرا معذور بدار؛ چرا که فراق و خصوصا فراق پدرم، بد کامم را تلخ نموده است.
📋 ثُمّ أخَذَتْ قَبضةً مِنْ صَعيدِ قَبرهِ الشّريف و وَضعَتْها علىٰ أَنفِها و عَينِها و شَمَّتْها، و أنشَأتْ عليهاالسّلام:
▪️سپس آن بانوی مکرمه مشتی از خاک قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله را برداشته و روی چشم ها گذارده و بوییدند و اشعاری چنین فرمودند:
📋 صُبَّتْ عَلَيََََّ مَصائبٌ لَو أنّها
صُبَّتْ عَلَى الأيامِ صِرْنَ لَيالِيا
▪️چنان مصیبت ها بر سر من آوار شد که اگر بر سر روزها این مصائب آمده بود، تبدیل به شب میشدند.
📚مُسکّن الفؤاد،شهیدثانی، ص۱۱۲ (با اندکی تفاوت)
📚وفاة فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها، بحرانی،ص۶۷
📚 موسوعة الکبری عن فاطمه الزهرا سلاماللهعلیها، ج۱۵ ص۱۳۵
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🔰 مستجاب الدعوة هستند؛ حتی ذرّیه خُدّام حضرت زهرا سلاماللهعلیها ...
مالک بن دینار گوید:
در موسم حج زن ضعیفی را دیدم که بر شتری نحیف سوار است. مردم او را نصیحت میکردند که با آن شتر به صحرا نرود و باز گردد؛ ولی او توجّهی نکرد و همراه بقیۀ مردم به راه افتاد.
💢 هنگامی که مقداری از راه را در بادیه طی کردیم شترش تحمّل رفتن را از دست داد و ایستاد. او سرش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
🗓 خدایا! نه مرا در خانهام گذاشتی و نه به خانۀ خودت رسانیدی. تو را به عزّت و جلالت سوگند اگر کسی غیر از تو این عمل را با من انجام داده بود شکایت او را به سوی تو میآوردم.
💢 مالک گوید: در این حال ناگهان شخصی نزد او آمد که شتری ماده به همراه داشت و به آن زن گفت: سوار شو! هنگامی که وی سوار شتر گردید آن حیوان با سرعت عجیبی حرکت کرد. زمانی که من مشغول طواف خانۀ خدا بودم، آن زن را دیدم که طواف میکرد. او را سوگند دادم و از او خواستم که خود را معرفی کند؛ او گفت:
أَنَا شُهْرَةُ بِنْتُ مُسْکَةَ بِنْتِ فِضَّةَ خَادِمَةِ الزَّهْرَاءِ علیهاالسلام
🔹 من "شُهره"، دختر مُسکه، دختر فضّه، همان خادمه حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» هستم.
📚مناقب آل ابی طالب، ج۳ ص۱۱۷
📚تسلیة المجالس،ج۱ ص۵۲۹
📚بحارالأنوار ج۴۳ ص۴۶
✍ و چه زیبا مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی سرود:
"مُفتقرا" مَتاب رو ، از در او به هيچ سو
زآنكه مِس وجود را ، فضّهی او طلا كند...
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🩸فرازی از یکی از زیارتنامه های «جامعه»، که عباراتی لطیف نسبت به مصائب صدیقه کبری «سلاماللّهعلیها» در آن وارد شده است ...
در یکی از زیارتنامه های جامعه (غیر از آن زیارت جامعه معروفه) که باز هم از لسان مبارک امام هادی علیهالسلام به دست ما رسیده، اینگونه وارد شده است :
... اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَی الطَّاهِرَةِ الْبَتُولِ الزَّهْرَاءِ ابْنَةِ الرَّسُولِ أُمِّ الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَارِثَةِ خَیْرِ الْأَنْبِیَاءِ وَ قَرِینَةِ خَیْرِ الْأَوْصِیَاءِ الْقَادِمَةِ عَلَیْکَ مُتَأَلِّمَةً مِنْ مُصَابِهَا بِأَبِیهَا مُتَظَلِّمَةً مِمَّا حَلَّ بِهَا مِنْ غَاصِبِیهَا، سَاخِطَةً عَلَی أُمَّةٍ لَمْ تَرْعَ حَقَّکَ فِی نُصْرَتِهَا، بِدَلِیلِ دَفْنِهَا لَیْلًا فِی حُفْرَتِهَا، الْمُغْتَصَبَةِ حَقُّهَا وَ الْمُغَصَّصَةِ بِرِیقِهَا صَلَاةً لَا غَایَةَ لِأَمَدِهَا وَ لَا نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لَا انْقِضَاءَ لِعَدَدِهَا.
📜 ترجمه:
خدایا، و بر بتول، آن بانوی پاکیزه، زهرا دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله ، مادر امامان هدایتگر، سرور زنان جهانیان، وارث برترین پیامبران، و همسر برترین جانشینان، شتافته به سوی تو با حالت اندوهبار از آنچه به پدرش رسید، و دادخواه از آنچه از سوی غصب کنندگان حقش به او رسید، خشمگین بر امتی که در یاری او، حق تو را رعایت نکردند، به دلیل اینکه شبانه او را در قبر دفن کردند، همان کسی که حقش مورد غصب واقع شد، و آب دهانش را از روی غصه فرو میبُرد، درودی بفرست که نه پایانی برای امتدادش باشد، و نه نهایتی برای دوامش، و نه تمام شدنی برای شمارش آن.
📚مصباح الزّائر،سیدبنطاووس، ص٢۵٠
📚المزار الکبیر،ابنمشهدی،ص ۸۰۱
📚بحارالانوار ج ٩٩ ص١٨٠
✍ این زیارتنامه، از حیث فصاحت ادبی و سنگینیِ معارفی که در آن وارد شده از زیارات کم نظیر مأثوره از اهلبیت علیهمالسلام است؛ که سزاوار است تشنگان معارف ناب اهلبیت علیهمالسلام ، از آن غفلت نورزند.
📋 جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریه ها میکرد تا امت شود بیدار … حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بی خواب شد
پشت در آمد بگوید ، گوش عالم بشنود
ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد
تا پدر بود آمدن در خانهاش آداب داشت
به گواه شعله ها این کار بی آداب شد
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸نور «کربلا» در بهشت نیز، همه بهشتیان را خیره به خود میکند ...
🌱 روایتی طوفانی و ناگفته از فضائل عجیب زمین «کربلا »🌱
وجود مبارک زین العابدین امام سجاد علیهالسلام در روایتی فرمودند:
اتَّخَذَ اللَّهُ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ حَرَماً آمِناً مُبَارَكاً قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ أَرْضَ الْكَعْبَةِ بِأَرْبَعَةٍ وَ عِشْرِينَ أَلْفَ عَامٍ
🔹خدای متعال زمین کربلا را حرم امن و مبارک خود قرار داد، بیست و چهار هزار سال قبل از آنی که زمین کعبه را بیافریند.
وَ إِنَّهَا إِذَا بَدَّلَ اللَّهُ الْأَرَضِينَ رَفَعَهَا كَمَا هِيَ بِرُمَّتِهَا نُورَانِيَةً صَافِيَةً فَجُعِلَتْ فِي أَفْضَلِ رَوْضَةٍ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ وَ أَفْضَلِ مَسْكَنٍ فِي الْجَنَّةِ
🔸و هرگاه که خدا زمین را بلرزاند و حرکت بدهد، زمین کربلا را بالا میبرد همانگونه که تربت آن پاک و نورانیست. پس خدای متعال، زمین کربلا را با فضیلتترین باغ از باغهای بهشتی و بهترین مسکن در آن قرار داده است.
لَا يَسْكُنُهَا إِلَّا النَّبِيُّونَ وَ الْمُرْسَلُونَ أَوْ قَالَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ
🔹خدای متعال جز انبیاء و مرسلین (و یا اینکه امام علیهالسلام فرمود: جز پیغمبران اولوالعزم) را در آن جای نمیدهد.
وَ إِنَّهَا لَتَزْهَرُ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ كَمَا يَزْهَرُ الْكَوْكَبُ الدُّرِيُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ يَغْشَى نُورُهَا نُورَ أَبْصَارِ أَهْلِ الْجَنَّةِ جَمِيعاً
🔸حقیقتا زمین کربلا در بین باغ های بهشتی همانند ستارهای پر نور در بین ستارگان دیگر برای اهل زمین است. این زمین در بهشت چنان نوری از خود ساطع میکند که نور آن چشم تمام بهشتیان را به خود جلب میکند.
وَ هِيَ تُنَادِي أَنَا أَرْضُ اللَّهِ الْمُقَدَّسَةُ وَ الطِّينَةُ الْمُبَارَكَةُ الَّتِي تَضَمَّنَتْ سَيِّدَ الشُّهَدَاءِ وَ شَبَابَ أَهْلِ الْجَنَّةِ
🔹و ندا سر میدهد: من همان زمین مقدس و پاک و مبارک خدایم که سید الشهداء علیهالسلام و سرور جوانان اهل بهشت را در بر گرفته است.
📚مستدرک الوسائل ج١٠ ص٣٢٢
📚کامل الزیارات ص ۲۶۸.(با اندکی تفاوت)
📚بحارالانوار ج۹۸ ص۱۰۷ (با اندکی تفاوت)
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸از جمله ادعیه صدّیقه کبری «سلاماللّهعلیها» در مثل این ایّام...
در روایتی امام باقر علیهالسلام فرمودند:
🥀 وقتی که بیماری حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شدّت گرفت، از جمله دعاهایی که هنگام شِکوه به درگاه الهی، بر زبان جاری مینمود، این بود که میفرمود:
📋 « یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی؛ اللَّهُمَّ زَحْزِحْنِی عَنِ النَّارِ وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ أَلْحِقْنِی بِأَبِی مُحَمَّدٍ »
🔹یا حیُّ یا قیّوم، به واسطه رحمتت، از تو یاری میطلبم پس مرا یاری فرما! پروردگارا، مرا از آتش جهنم دور نگه دار و به بهشت وارد گردان و به پدرم محمّد صلیاللهعلیهوآله ملحق گردان؛
🥀 امیرالمؤمنین علیهالسلام با شنیدن این جملات، به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میفرمودند: «خداوند تو را عافیت داده و نگه میدارد.»
🥀 اما فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میفرمود:
📋 یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَسْرَعَ اللَّحَاقَ بِاللَّهِ
▪️ای اباالحسن، پیوستن من به خدا چه سریع اتفاق میافتد...
📚بحارالانوار ج ٧٨ ص٢٣٣
✍ حیدر بِنِگر که بودنم سخت شده
با این همه درد، ماندنم سخت شده
از بس که نمانده نا دگر در تن من
بر روی زمین نشستنم سخت شده
شرمنده که پیش تو زمینگیر شدم
در پای تو هم پاشدنم سخت شده
از همسر رو گرفتهات، خُرده مگیر
با روی کبود، دیدنم سخت شده
اندوه گران فاطمه غربت توست
بر داغ تو غصّه خوردنم سخت شده
دشمن به بهانهی عیادت آمد
بر دشمن من نمردنم سخت شده
از فضّه کمک گرفتهام پیش عدو
چرخاندن کلّ گردنم ،سخت شده
با این همه زخم در تنم، آه؛ علی
با دست تو غسل دادنم سخت شده
ای محرم بیکس و غریبم،حیدر
در قبر ،نهادنِ تنم سخت شده ...
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸یا فقط روزها گریه کن ... یا فقط شبها ...
امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمودند:
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آنقدر بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گریه نمودند که اهل مدینه و همسایههای آن حضرت ، از گریههای بی امان او، شکایت کرده و به آن حضرت گفتند:
آذَيتِنا بِكثرةِ بُكائِك!! إمّا أنْ تَبكي بِاللَّيل، وَ إمّا أنْ تَبكي بِالنّهار.
▪️ما را با گریههایت آزار میدهی! لا اقل یا فقط شبها گریه کن؛ یا فقط روزها.
وكانَت عليهاالسلام تَخرُجُ إلىٰ مَقابر الشهداء، فتَبكي
▪️از آن به بعد، آن بانوی مظلومه به کنار قبور شهدا میرفت و در آنجا گریه مینمود.
📚المناقب ج۸ ص۲۱.
📚روضة الواعظين؛ ص۱۷۲.
📚مكارم الأخلاق؛ ص۳۱۵.
📚الأمالي، شیخ صدوق،ص۲۰۴ مجلس۲۹.
✍گریه ها میکرد تا امّت شود بیدار… حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بی خواب شد...
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🩸حکایت لطیف و جانسوز «دستآسی» که خونِ دستانِ حوریّهای بر دستهٔ آن جاری بود ...
سلمان «رضیاللهعنه» گوید:
روزی به درب خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها رفته و آرام دقّ الباب کردم؛ فضّه خادمه پشت در آمده و درب خانه با اجازه آن حضرت بر روی من گشود.
فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِفَاطِمَةَ جَالِسَةً وَ قُدَّامَهَا رَحًى تَطْحَنُ بِهَا الشَّعِيرِ،
🔹همینکه وارد شدم، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را دیدم که نشسته و در مقابلش دستآسی است که به وسیله آن، «جو» آسیاب مینمود.
وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِلٌ قَدْ أَفْضَى إِلَى الْحَجَرِ،
🔸خوب که نگاه کردم دیدم که بر روی دسته آن دستاس، خون از دست آن بانوی دو عالم جاری شده و بر روی سنگ پایین آسیاب میریزد.
🥀 دلم از دیدن این صحنه به درد آمد که ناگاه حسن بن علی علیهماالسلام را دیدم که در گوشهای از خانه، از گرسنگی زانو بغل گرفته بود. با مشاهده این صحنه، به حضرت زهرا سلاماللهعلیها عرضه داشتم:
جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكِ يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ،
قَدْ دَبِرَتْ كَفَّاكِ مِنْ طَحْنِ الشَّعِيرِ وَ فِضَّةُ قَائِمَةٌ!
🔹جان من فدایتان ای دختر رسول خدا! دستان مبارکتان از دستاسکردن جو، زخم شده در حالی که خادمتان فضّه اینجا ایستاده است؟!
🥀 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به من فرمودند:
حبیبم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من وصیت نموده که یک روز فضه در خانه کار کند و یک روز من؛ دیروز روز خدمت او بود و امروز روز خدمت من ...
📚دلائل الامامة، طبری، ج۱ ص۱۴۰
📚الخرائج و الجرائح، ج۲ ص۵۳۰ (اندکی تفاوت)
✍ دستِ دستاسِ تو نانداد همهٔ دنیا را
کرَمش بُرد پیِ شغل گدایی ما را
قرص خورشید همان نان سر سفرهت بود
رفت تا پُر کند از گندم تو بالا را
پرورش داد در این فاصلهی هجده سال
نظرِ امّ ابیهاییِ تو بالا را
سایهات نیز نیفتاد به دیوار محل
سایهات نیز ندید آدم نابینا را
یک نخ از وصلهی آن چادرتان کافی بود
که مسلمان بکند کلّ یهودی ها را
خواست روشن بشود عرش، خدا فرمان داد
بنویسند در اطراف زمین زهرا را
بنویسند تو را زهرهی تابان علی
بنویسند که خورشید تویی جان علی
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸کسی جز خدا ، از شدّت اندوهِ صدّیقه کبری «سلاماللّهعلیها» خبر نداشت...
➖ در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ لَمَّا قَبَضَ نَبِیَّهُ دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ علیهاگ السلام مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ إِلَیْهَا مَلَکاً یُسَلِّی غَمَّهَا وَ یُحَدِّثُهَا
🔹 چون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت، بر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها چنان حزن و اندوهی وارد شد که کسی جز حق تعالی شدّت آن را نمیدانست. پس حق تعالی، جبرئیل را به سوی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرستاد تا با او سخن گوید و شدت اندوه او را تسکین دهد...
➖ در تعبیر دیگری نیز امام صادق علیهالسلام فرمودند:
... وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا
🔹 به خاطر شهادت پدر، حزن و اندوه شدیدی به سراغ صدیقه کبری سلاماللّهعلیها آمد تا اینکه هر روز جبرئیل به سوی او میآمد و به او دلداری میداد...
📚 الکافی؛ ج ۱ ص۲۴۰ و ۲۴۱.
📚بصائر الدرجات، ج۱ ص۳۱۸.
✍ نیمهجان علی، جوان علی
گل نیلوفر کمان علی
فاطمه جان بمان به جان علی
سخنی، حرفی، همزبان علی
رو نگیر از من اینقدر زهرا...
صبح را تو چطور شب کردی
دخترت سوخت بسکه تب کردی
لعن «حَمّالة الحَطب» کردی
همسرت را که جان به لب کردی
آنقدر گفتی از سفر زهرا...
غم گرفتی و حرف غم نزدی
تا سحر سوختی و دَم نزدی
شانه بر موی دخترم نزدی
حرفی از زخم سینه هم نزدی
با تو بَد کرد میخ در زهرا...
با مدینه تو بی حساب شدی
خانه به خانهاش عذاب شدی
چقدر رو زدی جواب شدی
سر من از خجالت آب شدی
جلوی مردم گذر زهرا...
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#بستر_شهادت
#غربت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸حکایت جانسوز "بیت الأحزان" ...
🩸اصحاب سقیفه، بیرحمی را به کجا رسانند ...
در نقلها آمده است:
بعد از اعتراض همسایهها مولا علی علیهالسّلام آمده و به حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
ای دختر رسول خدا! پیرمردهای مدینه از من خواستهاند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز.
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
«یا اباالحسن! من چندان در میان این مردم نمیمانم. به زودی از میان این مردم میروم؛ یا علی! به خدا قسم من شب و روز میگریم تا اینکه به پدرم ملحق شوم.»
حضرت امیر علیهالسلام فرمود: «ای دختر رسول خدا! تو صاحب اختیاری؛ هر چه میخواهی همان را انجام بده»
🥀 از آن به بعد، موقعی که صبح میشد، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها ، دست حسن و حسینش را میگرفت و از مدینه خارج میشد و در نزدیکی بقیع و قبور شهدا، مشغول گریه می شد.
و إِذَا وَهَجَتْها الشَمسُ تَفيَّأَتْ بِظِلِّ أَراكَةٍ هُناك؛فَبَلَغَ ذلكَ الرَجُلَين فَقَطَعاها
🔻و وقتی که نزدیک ظهر شده و آفتاب سوزان میشد، به سایه درختی که در آنجا بود، پناه میبردند و آن جا میگریستند. اما وقتی که خبر آن درخت خشکیده و گریههای فاطمه زهرا و حسنین «علیهمالسلام» به گوش اولی و دومی رسید، آن دو آمدند و آن درخت خشکیده را نیز قطع کردند.
🥀 روز دوم که فاطمه زهرا همراه حسنین «علیهمالسلام» آمدند، دیدند که آن درخت را قطع کردند. پس در آن روز نشستند و زیر آفتاب سوزان گریه کردند.
نزدیک غروب وقتی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به دنبال آن ها آمد. وقتی که حال آن ها اینگونه را دید،نگاه بی رمقی به طرف آسمان انداخت و فرمود:
أَللّهمَّ أنتَ شاهدُ كُلِّ نَجوَى و مَوضعُ كُلّ شَكوى؛اللهمَّ إنّكَ تَرىٰ ما يُفعلُ بِآلِ نَبيّك و صَفيّك.
▪️خدايا تو شاهد هر نجوایی و شنونده هر شکوایی؛خدا تو خوب میبینی که این قوم چه بلاها بر سر عترت رسولت میآورند!
ثُمّ صَنعَ ظِلالًَا مِن جَريدِ النَخلِ و سمّاهُ ب«بيت الأحزان».فجَعلَتْ تخرجُ إليه.
🔻سپس امیرالمومنین علیه السلام از آن به بعد با چوبه نخلی یک سایبانی برای آن ها درست کرد تا زیر سایه آن گریه کنند و نام آن را " بیت الاحزان " گذاشت.
فَاتَّفقَ المنافقوُن و هَدَّمُوه،فَجعَلتْ تَخرُج إلى مَقابر الشُهداء و تُبكي.
▪️اما باز منافقین دست به دست هم دادند و آن را نیز خراب کردند. دیگر از آن روز به بعد، فاطمه زهرا همراه حسنین «علیهمالسلام» بر سر قبور شهدا در بقیع می رفت و در آن جا تا شب گریه و زاری میکرد.
🥀 و وقتی که شب فرا میرسید، حضرت امیر علیه السلام میآمد و فاطمه زهرا سلام الله علیها را به منزل خود باز میگرداند.
📚الزهراء عليهاالسّلام في السنة و التاريخ و الأدب؛ ص ٥٤٢
📚 موسوعة الکبری،ج۱۴ ص۱۸۹، به نقل از مجالس الاحزان(نسخه خطی)
📚بحارالانوار ج۴٣ ص١٧۴(با کمی اختلاف)
✍ظاهرا زهرا به احمد، جان به جانان میرود
پشت پرده باطنا قرآن به قرآن میرود
بین محرابش که مشغول عبادت میشود
نور زهرایی او تا عرش رحمن می رود
خادمان خانهاش خیل ملائک میشوند
این کرامت ها مگر از یاد سلمان می رود؟!
حرف حیدر که وسط باشد هزینه میدهد
با تمام هستی اش زهرا به میدان می رود
ننگ بر دنیا و بر اهلش که ناموس خدا
وقت گریه کردنش تا بیت الاحزان میرود
دست در دست پسرهایش به سختی فاطمه
بر مزار حمزه با چشمان گریان میرود
بانویی که قامتش مثل رسول الله بود
در میان چادرش حالا چه پنهان میرود
از فضای خانه مولا مشخص میشود
دارد عمر یاس حیدر رو به پایان میرود ...
@maghaatel