eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11هزار دنبال‌کننده
2 عکس
10 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸 وقتی که حسنین علیهماالسلام بر روی پیکر مطهر مادر می‌افتند و هاتفی از آسمان ندا می‌دهد... در روایتی امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: پیکر مطهر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را در میان کفن جای دادم و موقعی که می‌خواستم کفن او را گره بزنم، حسنین و زینبین علیهم‌السلام را صدا زدم و گفتم: 📋 هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ ▪️بیایید از مادر خود زاد و توشه برگیرید، این آخرین لحظات بین شما و مادرتان است و ملاقات شما در بهشت خواهد بود. 🥀 حسنین علیهماالسّلام آمدند و در همان حال فریاد می‌زدند و بر روی پیکر بی‌جان مادر افتاده و با او نجوا می‌نمودند ... در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَی صَدْرِهَا مَلِیّاً ▪️من خدا را شاهد می‌گیرم که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها آه و ناله کرد، دست‌های خود را دراز کرد و حسنین علیهماالسلام را چند لحظه‌ای به سینه خود چسبانید. 📋 وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ یُنَادِی یَا أَبَا الْحَسَنِ ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْکَیَا وَ اللَّهِ مَلَائِکَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِیبُ إِلَی الْمَحْبُوبِ ▪️ناگاه هاتفی از آسمان ندا در داد که: «یا اباالحسن! حسنین را از روی سینه فاطمه سلام‌الله‌علیها بردار. به خدا قسم که ملائکه آسمان‌ها را گریان کردند، چرا که دوست مشتاق دیدار دوست است. 🥀 حضرت امیر علیه‌السلام فرمودند: من رفتم و به آرامی حسنین علیهماالسلام را از روی سینه زهرا سلام‌الله‌علیها برداشتم. 📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۷۹ ✍ آه یا امیرالمؤمنین... کاش غروب عاشورا هم آرام، یتیمان حسین علیه‌السلام را از روی سینه او جدا می‌کردند... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 📋 ثُمَّ إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام ▪️بعد از زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها، سکینه بنت الحسین علیهماالسلام وارد قتلگاه شد و خود بر روی پیکر بی‌سر اباعبدالله علیه‌السلام انداخت. 📋 فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ. ▪️در اینجا بود که عده‌ای از اعرابِ حرامی و سنگ‌دل، جمع شدند و با کتک و تازیانه آن نازدانه را از روی جسم بی‌سر پدرش کشیدند و جدا کردند. 📚لهوف،ص۲۱۱ 📚نفس المهموم،ص۳۷۶ 📝 ناجوانمردانه زهرای جوان را می‌زدند روز روشن مادر صاحب زمان را می‌زدند خانه‌ای که بی وضو جبریل آن را در نزد دسته‌ای با پا درِ این آستان را می‌زدند صورت و دستی که می‌بوسید پیغمبر چه شد؟ پیش قبر او هم‌ این را و هم‌ آن را می‌زدند زنْ زدن، حتی زمان جاهلیت عار بود این مسلمان ها چرا شاهِ زنان را می‌زدند؟! این زدن ها از مدینه باب شد؛ در کربلا بی حیاها هم زنان هم دختران را می‌زدند زینب آمد روضه‌ای برپا کند در قتلگاه روضه را بر هم زدند و روضه خوان را می‌زدند نیست از آغوش بابا هیچ جایی امن‌تر در همین‌جا دختر شیرین زبان را می‌زدند @Maghaatel
🩸«حزن» ، سراپای وجود امیرالمؤمنین علیه‌السلام را گرفت... وجود نازنین سیدالشهداء علیه‌السلام در روایتی فرمودند: 📋 فَلَمَّا نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ فَأَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَی خَدَّیْهِ ▪️وقتی که پدرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مادرم را به خاک سپرده و دستش را از خاک قبر تکاند ، حزن و اندوه سراپای وجودش را گرفت و سیلاب اشک، بر گونه‌های مبارکش روان شد. 📚الکافی،ج۱ ص۴۵۹ 📚الأمالی،مفید،ص۲۴۵ ✍ من آن بی‌بال و پَر مرغم،که تو بال و پرم بودی دگر تنهای تنهایم تو تنها یاورم بودی یگانه تکیه گاه من شهید بی پناه من امید من پناه من نه تنها همسرم بودی ز پا افتاده‌ام ای هست و بود رفته از دستم که بعد از مصطفی تنها تو رکن دیگرم بودی گل من تا ابد از باغبانت می کشم خجلت که پامال خزان در پیش چشمان ترم بودی تمام شهر با من دشمن و من یک تنه تنها نه همسنگر خدا داند تو تنها سنگرم بودی هر آن کس داشت با من دشمنی دیدم تو را می‌زد قتیل انتقام جنگ بدر و خیبرم بودی سرآپا درد بودی پیش چشم من ننالیدی خدا را تا کجا فکر دل غم پرورم بودی... @Maghaatel
🩸یا رسول‌ الله! صبرم کم شده ... زهرا «سلام‌الله‌علیها» از دستم رفت ... در روایتی وجود مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: وقتی که پدرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مادرم را به خاک سپرد، با چشمانی پر از اشک و دلی غمبار، رو به قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله کرد و فرمود: 📋 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنِ ابْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ وَ قُرَّةِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ وَ الْبَائِتَةِ فِی الثَّرَی بِبَقِیعِکَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِکَ ▪️سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو از سوی دخترت و حبیبه‌ات و نور چشمت و زائرت و آنکه در خاک بقعه‌ات ماندگار شده است. هم او که خداوند برای او خواست که زود به شما ملحق گردد. 📋 قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِی إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ الْحُزْنِ الَّذِی حَلَّ بِی لِفِرَاقِکَ مَوْضِعَ التَّعَزِّی ▪️ای رسول خدا ‍! شکیبم در داغ دختر برگزیده‌ات بسیار کم شده و قدرتم در مصیبت سرور زنان ضعیف گشته است. جز اينكه براى من در پيروى از سنت تو كه در فراقت كشيدم جاى دلدارى باقى است، 📋 وَ لَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَی صَدْرِی وَ غَمَّضْتُکَ بِیَدِی وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی ▪️زيرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از ميان گلو و سينه من خارج شد (هنگام جان دادن سرت به سينه من چسبيده بود) 📋 نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنْعَمُ الْقَبُولِ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ▪️آرى، در كتاب خدا براى من بهترين پذيرش (و صبر بر اين مصيبت) است، «إِنّٰا لِلّٰهِ‌ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ‌ رٰاجِعُونَ‌» 📋 قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ ▪️امانت، بازگردانده شد؛ وثیقه گرفته شد و زهرا سلام‌الله‌علیها از دست علی «علیه‌السلام» رفت. 📚الکافی،ج۱ ص۴۵۹ 📚الأمالی،مفید،ص۲۴۵ ✍ آرزوها را علی در خاک کرد خاک هم گویی گریبان چاک کرد زد صدا: ای خاک، جانانم بگیر تن نمانده هیچ از او، جانم بگیر ناگهان بر یاری دست خدا دستی آمد، همچو دست مصطفی گوهرش را از صدف، دریا گرفت احمد از داماد خود، زهرا گرفت از من این آزرده جانت را بگیر بازگرداندم، امانت را بگیر بار دیگر، هدیه ی داور بگیر کوثرت از ساقی کوثر بگیر می‌کِشد خجلت علی از محضرت «یاس» دادی، می‌دهد «نیلوفر»ت «بَدر» بخشیدی، «هلال»ت می‌دهم تو «الف» دادی و «دال»ت می‌دهم @Maghaatel
🩸یا علی! امانتی که من به تو سپردم، صورتش کبود نبود... در نقلی آمده است: وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها را به خاک سپردند، با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نجوا نموده و فرمودند: 📋 يا رسولَ اللّه! هٰذِهِ أمانَةُ لَيلَةِ الزّفافِ رَدَدتُها إلَيك. ▪️یا رسول‌ الله! همان امانتی را که شب دامادی‌ام به من سپردید، به شما برگرداندم. 🥀 در این هنگام صدایی از درون قبر به گوش امیرالمومنین علیه‌السلام رسید که می‌فرمود: 📋يا عليّ! في تِلكِ اللّيلةِ لَم يَكُنْ ضِلعُها مَكسورًا و لا وَجهُها مُسوَدّا و لا عَينُها مُحمَرّة. ▪️یا علی! در آن شب ، پهلوی این امانت، شکسته نبود! صورتش کبود نبود! چشمانش سرخ نبود! 🥀 در این هنگام امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به گریه افتادند و فرمودند: یا رسول الله! شما خوب می‌دانید که چه کسی بر سر او این بلاها را آورده است! 📚انوار الشهادة،یزدی،ص۴۳۶ 📚الهجوم علی بیت فاطمة سلام‌الله‌علیها، ص۳۴۰ ✍ آه ای پروردگار مرتضی مشکل افتاده به کار مرتضی شد زمان دفن یار مرتضی مصطفی بازآ نهالت را بگیر « بَدْر دادی و هلالت را بگیر » صبر حیدر را خودت از او بپرس زخم بستر را خودت از او بپرس قصه‌ی در را خودت از او بپرس دست من شد بسته، بر دل داغ خورد ای پیمبر! دخترت شلاق خورد @Maghaatel
🩸همین آقایی که بر بالای قبرم ایستاده، «إمام» من است ... در روایتی إمام صادق علیه‌السلام فرمودند: وقتی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به شهادت رسید و امیرالمومنین علیه‌السلام آن حضرت را دفن نمود، دو ملک مقرّب که از آن حضرت سوال نمودند: 📋 فَمَنْ وَلِیُّکِ ؟ ▪️ولیّ و إمام تو کیست؟ 🥀 آن حضرت به آن‌ها جواب داد: 📋 هَذَا الْقَائِمُ عَلَی شَفِیرِ قَبْرِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السلام ▪️همین آقایی که بر بالای قبر من ایستاده، علی بن ابی طالب علیه‌السلام ، امام و ولیّ من است. 📚بشارة المصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله، ص۱۳۹ @Maghaatel
🩸دنیای بدون فاطمه «سلام‌الله‌علیها» چقدر تیره و تار است ... در روایتی مولانا سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، مادرم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپرد، با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نجوا نمود و فرمود: 📋 فَمَا أَقْبَحَ الْخَضْرَاءَ وَ الْغَبْرَاءَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ▪️و چه زشت است آسمان و زمینِ این دنیا بدون فاطمه «سلام‌الله‌علیها»؛ ای رسول خدا ! 📋 أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ لَا یَبْرَحُ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِی أَوْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی فِیهَا أَنْتَ مُقِیمٌ ▪️امّا اندوهم همیشگی است و شبهایم به بیداری سپری می‌شود. اندوه از دلم نمی‌رود تا آنکه خداوند خانه تو را که در آن مقیم هستی برای من برگزیند. 📋 کَمَدٌ مُقَیِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَیِّجٌ سَرْعَانَ مَا فَرَّقَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ إِلَی اللَّهِ أَشْکُو ▪️این اندوه از قلب من خارج نمی‌شود! در دلم دردی است که جریحه دارم می‌کند.(کنایه از آن صحنه‌های دردناکی را که مولا علی علیه‌السلام دید و به خاطر شریفش ماند)؛ چه زود بین ما جدایی افتاد! من درد دل خود را برای خدا می‌گویم. 📚الکافی، ج۱ ص۴۵۹ ✍ دنیا بدون نور تو تار است فاطمه کار علی بدون تو زار است فاطمه بعد از تو روزگار حسن تیره می‌شود وقتی به خاکِ چادر تو خیره می‌شود باور نمی‌کنم که نهانی و بی صدا با دست های خویش کفن می‌کنم تو را از سرنوشت راه گریزی نداشتم جز دردسر برای تو چیزی نداشتم آن روزهای خاطره انگیزِ ما گذشت زهرا ببین که بعد تو بر من چه ها گذشت بعد از تو خنده های علی را کسی ندید چون موی تو محاسن من نیز شد سفید بعد از تو چاه محرم غم های حیدر است هر شب که بی تو می‌گذرد صبح محشر است سر می‌کنم بدون تو با آهِ سینه سوز شرمنده‌ام که بی تو نفس می‌کشم هنوز @Maghaatel
🩸ای عمّار! دست روی دلم مگذار ... تازه فهمیدم «مصیبت» یعنی چه؟! در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به خاک سپرد، به خانه برگشت و چند روز از خانه بیرون نیامد و در داغ فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها عزاداری می‌نمود. 🥀 برخی از خواصّ (سلمان و ابوذر و مقداد و...) نگران حال مولا شدند و به جناب عمار یاسر گفتند: به خانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام برو و خبری از آن حضرت برای ما بیاور! 🥀 عمار گوید: من به سمت خانه مولا رفته و دقّ الباب کرده و وارد خانه شدم. 📋 فَوَجَدتُُه جالسًا فی بَیتِهِ و مَعَه وَلَداهُ الحَسنُ و الحُسین علیهم‌السّلام و هُوَ مَعَ ذٰلکَ یَبکِی ▪️تا که وارد شدم، دیدم مولا علی علیه‌السلام زانوی غم بغل گرفته و حسنین علیهماالسلام دو طرف آن حضرت نشستند و او گریه می‌کند. 🥀 عمار گوید: جلو رفته و سلام دادم و ساعتی در مقابل آن حضرت نشستم؛ سپس عرضه داشتم: اجازه می‌دهید سخنی را بگویم یا که ساکت بمانم؟ مولا علی علیه‌السلام به من فرمود: سخن بگو! 🥀 عرضه داشتم: برای چه است که شما ما را امر به صبر در مصائب می‌کنید اما خودتان اینگونه بی‌تاب شده‌اید؟! در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به من فرمودند: 📋 یا عمّار إنّ العَزاءَ عَن مِثلِ مَن فَقَدتُهُ لَعزیزٌ... ▪️ای عمار! آرام شدن از داغ کسی که من او را از دست دادم، خیلی سخت است! 📋 فََو اللّه یا عمّار ما أحسَستُ بِوَجَعِ المُصیبةِ إلاّ بِوفاتِها و ما أحسَستُ بِألَمِ الفِراقِ إلاّ بِفراقِها، ▪️به خدا قسم ای عمّار! اینچنین درد مصیبت را نکشیدم مگر در شهادت زهرا سلام‌الله‌علیها ؛ اینچنین درد فراق را حس نکردم مگر بعد از جدا شدن از زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 عمار گوید: 📋 فَأبکانِی کلامَهُ و بُکاؤَه فَبَکیتُ رَحمةً لَه ▪️گریه‌های بی‌امان مولا و سخنان دردناک او، مرا به گریه وا داشت و برای او جگرم سوخت و گریه کردم. 📚المنتخب،طریحی،ص۳۵۷ ✍در خانه مانده عطر خوش ربنای تو امروز زنده‌ام به هوایِ دعای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبای تو برخورد فاطمه! فامیل کم گذاشت برای عزای تو جایِ تمام شهر، خودم گریه می‌کنم از بسکه خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش که نگذاشت غربتم یک ختم باشکوه بگیرم برای تو دیگر به تیغِ فتنه‌ی کوفه نیاز نیست خونِ مرا نوشته مدینه به پای تو @Maghaatel
🩸ای عمّار! می‌دانی چرا قلبم دارد متلاشی می‌شود ؟! در نقل‌ها آمده است: بعد از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها و دفن آن حضرت، روزی امیرالمومنین علیه‌السلام با جناب عمار یاسر این‌گونه درد دل نموده و فرمودند: 📋 يا عَمّار! لَمّا وَضَعْتُ فاطِمةَ عَلَى اَلْمُغْتَسَلِ، نَظَرتُ إلیٰ ضِلْعٍ مِنْ أضْلاعِها مَكْسورًا ▪️ای عمار! وقتی پیکر مطهر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها روی تخت گذاشتم تا غسل دهم، دیدم دنده‌ای از دنده‌های پهلویش شکسته است. 📋 و قَدْ دَخَلَ المِسْمارُ في ثَدْيِهَا فَأعابَه و مَتْنُها قَدْ اِسْوَدَّ مِنَ الضَرْبِ ▪️و میخ در، سینه‌اش را شدیداً مجروح کرده و بدنش از ضرب تازیانه‌ها سیاه بود؛ 📋 و َمَا يَقْرَعُ قَلْبِي يا عَمّار أنَّها كانَتْ تُخْفي ذَلِكَ عَنّي مَخافَةَ أنْ تَنَغَّصَ عَلَيّ‌ََ عَيْشِي ▪️اما عمار! آنچه قلبم را دارد متلاشی می‌کند این است که فاطمه سلام‌الله‌علیها، تمام این جراحات را از من پنهان می‌کرد تا حال و روز من از درد و زخم‌های او، خراب نشود. 📚الطُّرَف،سید بن طاووس،ص۳۶۴.(با اندکی تفاوت) 📚الزهراء عليهاالسّلام في السنة و التاريخ و الأدب،کفائی، ص٥٥٢ ✍ تو زمین‌گیری و من بی‌کس و یارم زهرا خوب بنگر گره افتاده به کارم زهرا چقدر پیر شدی خانم هجده ساله حق بده تاب ندارد دل زارم زهرا خانه‌ام مقتل تو بوده و من شاهد قتل با چه رو پای در این خانه گذارم زهرا ؟ همدم چاهم و هم صحبت نخلستانم بسکه آزرده از این شهر و دیارم زهرا مرد خیبر جلوی بسترت افتاده زمین بعد تو کاش منم جان بسپارم زهرا من صف اول هر غزوه به میدان رفتم ولی اندازه‌ی تو زخم ندارم زهرا یک دل سیر بگو هر چه دلت میخواهد یک دل سیر برای تو ببارم زهرا شب به شب مجلس ختمی‌ست،خصوصی اما نه سر قبر تو … بالای مزارم زهرا... @Maghaatel
🩸ای زهرای من! اگر می‌گذاشتند، بر سر قبر مطهّرت، «معتکف» می‌شدم... در روایتی حضرت مولانا سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: وقتی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام مادرم را به خاک سپرد، این جملات را بر لب مبارکش جاری نمود: 📋 وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَی عَلَی جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ ▪️اگر غلبه یافتن افرادی که بر ما مستولی شده‌اند، نبود (و با ماندن من در اینجا، از محل قبر مطّهرت با خبر نمی‌شدند)، بر خود لازم می‌دانستم که همین‌جا اقامت گزیده و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ، نظیر زن جوان مُرده ناله و فریاد می‌کردم. 📚الکافی،ج۱ص۴۹۵ ✍ آه یا امیرالمؤمنین... انگار همان‌گونه که مقرّر شد دخترتان زینب سلام‌اللّه‌علیها، زینت و زیور شما باشد، مقدّر هم شد که مصائب شما را نیز به ارث ببرد... شبیه این جملات جگرسوز شما را، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها هم با بدن بی‌سر برادر فرمود ... همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند: 📜 اِعَتَنقَتْ زَينبُ أخاها، و وَضَعَتْ فَمَها عَلَى نَحرِهِ، و هِيَ تُقَبّلُهُ، و تَقُول: ▪️زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آمد و پیکر بی‌سر برادر را در آغوش گرفت؛ لب‌هایش را گذاشت بر حلقوم بریدهٔ اباعبدالله علیه‌السلام؛ آن جا را می‌بوسید و می‌فرمود: 📜 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی». ▪️ای برادرم! اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن از این‌جا، مخیر می‌کردند و می‌گذاشتند، سکونت همراه تو را بر می‌گزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند. 📚معالی السبطین ج۲ ص۵۵ 📝 ای تشنه‌ای که شرح غمت در بیان نبود مارا به سختْ جانی خود این گمان نبود ناراحتم زیاد نماندم کنار تو شمر آمد و برای نشستن زمان نبود هر ناقه‌ای به غربت من گریه کرده است مانند من غریب در این‌ کاروان نبود با لشگری برای سرت جنگ کرده‌ام پس حق بده اگر که به جسمم توان نبود آغوش من که هست چرا مانده‌ای به خاک؟! جای تن تو بر روی ریگ‌ِ روان نبود لعنت به این سفر که بدون تو می‌روم تنها شدن که حق من نیمه‌جان نبود باد صبا! ببر به نجف روضه‌ی مرا روضه بخوان که دخت علی در امان نبود @Maghaatel
🩸 دیگر جواب سلام مولا علی علیه‌السلام را نمی‌دادند... در نقل‌ها آمده است: 📋كانَ لِعَليٍّ عليه‌السّلام مِنَ النّاسِ وَجهٌ في حَياةِ فاطمةَ عليهاالسّلام. ▪️تا وقتی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها زنده بود،‌ برخی‌ از مردم به مولا علی علیه‌السلام احترام کرده و به آن حضرت، توجهی می‌کردند. 📋 فَلَمّا تُوُفِّيَتْ،اِنصَرَفَتْ وُجوهُ النّاسِ عَن عَلیّ عليه‌السّلام. ▪️اما بعد شهادت آن بانوی مکرّمه، دیگر روی‌شان را هم از مولا علی علیه‌السلام بر می گرداندند(و گویی جواب سلام مولا را هم نمی‌دادند). 📚تاریخ الامم و الملوک،طبری، ج٣ ص۲۰۸ ✍ آه...نفرین به یَثربی که در آن، لِه شده دیگر احترام علی بی سر و پا ترین‌ شان حتّی، روی گرداند از سلام علی... @Maghaatel
🩸حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، رکن و تکیه‌گاه امیر مؤمنان علیه‌السلام بود ... جابر گوید: شنیدم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سه روز قبل از شهادتش به علی بن ابی طالب علیه‌السلام چنین می‌فرمود: سلام خدا بر تو باد ای پدر دو ریحانه (حسن و حسین علیهما السلام)؛ به تو دربارۀ دو ریحانه‌ام در دنیا سفارش می‌کنم. به زودی دو رکن و تکیه‌گاه تو از بین می‌روند... 🥀 چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسید، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: این یکی از دو رکن من بود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به من فرموده بود. 📋 فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ علیها‌السلام قَالَ عَلِیٌّ علیه‌السلام: هَذَا الرُّکْنُ الثَّانِی الَّذِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله ▪️و چون حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها به شهادت رسید، علی علیه‌السلام فرمود: این رکن و تکیه گاه دوم من بود که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده بود. 📚الأمالی،صدوق، ص۱۹۸ 📚مقتل الحسین علیه‌السلام،خوارزمی، ج۱، ص۱۰۳ ✍هزار بار شکستند رکن مولا را یکی نگفت چرا می‌زنید زهرا را همین که فاطمه‌اش بر روی زمین افتاد سیاه دید علی روی آسمان‌ها را کسی که شیعه بوَد مادرش بوَد زهرا خدا گواست که کشتند مادر ما را فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود روا نبود ببندند دست مولا را هزار مرتبه نفرین بر آن ستم‌گستر که کشت حامی تنها امام تنها را رواست عالمیان جان دهند از این غصه که جای پنجۀ دیو است روی حورا را قسم به سورۀ یاسین و هل‌اتی «میثم» که پیش چشم علی می‌زدند طاها را... @Maghaatel
🩸وقتی‌که آن نانجیبان تصمیم به نبش قبر مطهر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها گرفتند، چه حالی به امیرالمؤمنین علیه‌السلام دست داد... بنا به نقل جمع کثیری از محدّثین و مورّخین، وقتی که اولی و دومی با خبر شدند که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها شبانه به خاک سپرده شده، تصمیم به نبش قبر مطهر آن حضرت گرفتند؛ ➖ عمر به پیش آمد و گفت: 📋وَ اللَّهِ لَقَدْ هَمَمْتُ بِنَبْشِهَا وَ الصَّلَاةِ عَلَیْها 🔹به خدا قسم، قبر زهرا «سلام‌الله‌علیها» را نبش می‌کنم و خودم بر جنازه او نماز می‌خوانم.(۱) 👈 خبر به گوش مولا علی علیه‌السلام رسید که این نانجیبان، چنین تصمیمی را گرفته‌اند؛ در این‌جاست که نوشته‌اند: 📋 فَخَرَجَ مُغْضَباً قَدِ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ وَ دَرَّتْ أَوْدَاجُهُ وَ عَلَیْهِ قَبَاهُ الْأَصْفَرُ الَّذِی کَانَ یَلْبَسُهُ فِی کُلِّ کَرِیهَةٍ وَ هُوَ مُتَوَکِّئٌ عَلَی سَیْفِهِ ذِی الْفَقَارِ 🔻آن حضرت با چهره‌ای خشمناک و چشمانی سرخ و در حالی که رگ‌های گردنش برآمده بود و قبای زرد رنگی را که در موقع غضب و ناراحتی می‌پوشید بر تن کرده و بر ذوالفقار تکیه داده بود، آمد. 📋 فَضَرَبَ عَلِیٌّ علیه‌السلام بِیَدِهِ إِلَی جَوَامِعِ ثَوْبِهِ فَهَزَّهُ ثُمَّ ضَرَبَ بِهِ الْأَرْضَ 🔻حضرت امیر علیه‌السلام‌ جلو رفت و یقّه‌ی عمر را گرفت، او را از جای بلند کرد و بر زمین کوبید. 📋 وَ قَالَ لَهُ یَا ابْنَ السَّوْدَاءِ أَمَّا حَقِّی فَقَدْ تَرَکْتُهُ مَخَافَةَ أَنْ یَرْتَدَّ النَّاسُ عَنْ دِینِهِمْ 🔻سپس به او فرمود: ای فرزند زن سیاه! من حق (یعنی مقام خلافت) خود را بدین جهت از آن گذشتم که مبادا مردم از دین خود برگردند. 📋 وَ أَمَّا قَبْرُ فَاطِمَةَ فَوَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیٍّ بِیَدِهِ لَئِنْ رُمْتَ وَ أَصْحَابُکَ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ لَأَسْقِیَنَّ الْأَرْضَ مِنْ دِمَائِکُمْ 🔻اما درباره قبر فاطمه سلام‌الله‌علیها، به حق آن خدایی که جان علی در دست قدرت اوست، اگر تو و یارانت دستتان را به سمت این قبرها (مولا علی علیه‌السلام بنابر نقلی هفت و به نقلی دیگر، چهل صورت قبر درست کرده بودند) دراز کنید، زمین را از خون شما سیراب خواهم کرد.(۲) 📚(۱)الاختصاص،شیخ‌مفید،ص۱۸۳ 📚(۲)دلائل الإمامة،طبری،ج۱ ص۱۳۷ @Maghaatel
🩸خوشحالیِ عایشه از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به اعتراف اهل تسنن... باز هم از اعترافات اهل تسنن، این است که إبن أبی الحدید (عالم بزرگ سنّی در قرن هفتم) نقل می‌کند که عایشه از شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها خوشحال شد!!! ➖ او نقل می‌کند: 📋 ثُمَّ مَاتَتْ فَاطِمَةُ فَجَاءَ نِسَاءُ رَسُولِ اللَّهِ کُلُّهُنَّ إِلَی بَنِی هَاشِمٍ فِی الْعَزَاءِ ▪️وقتی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به شهادت رسید، تمام همسران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند و (به امیرالمؤمنین علیه‌السلام) و بنی‌هاشم، تسلیت گفته و برگشتند‌. 📋 إِلاَّ عَائِشَةَ فَإِنَّهَا لَمْ تَأْتِ وَ أَظْهَرَتْ مَرَضاً وَ نُقِلَ إِلَی عَلِیٍّ عَنْهَا کَلاَمٌ یَدُلُّ عَلَی السُّرُورِ. ▪️اما عایشه نیامد و خودش را به مریضی زد و یک پیغامی را از جانب او به امیرالمؤمنین علیه‌السلام رساندند که نشانهٔ خوشحالیِ او از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود. 📚 شرح نهج البلاغه،إبن‌أبی‌الحدید، ج۹ ص۱۹۹ ✍ خرمای نخلستان من، خرمای خَتمت شد همسایه‌ها خوردند و خندیدند و رفتند... @Maghaatel
🩸زندگیِّ رو به راهی داشتم، چشمم زدند... در دیوان اشعار منسوب به امیرالمومنین علیه‌السلام، از قول آن حضرت اینگونه نقل شده است که در فراق حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرمودند: 📋 كُنَّا كَزَوْجِ حَمَامَةٍ فِي أَيْكَةٍ مُتَمَتِّعِينَ بِصِحَّةٍ وَ شَبَابٍ‏ دَخَلَ الزَّمَانُ بِنَا وَ فَرَّقَ بَيْنَنَا إِنَّ الزَّمَانَ مُفَرِّقُ الْأَحْبَاب‏ ▪️ما مثل دو کبوتر عاشق در یک آشیانه بودیم؛ بهره‌مند از سلامتی و جوانی. روزگار آمد و بین ما جدایی انداخت؛ روزگار، کارش جدایی انداختن بین عاشقان است. 📚انوار العقول من اشعار وصی الرسول‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله،کیدری(قرن۶)، ص۱۲۴ @Maghaatel
🔰 به فدای بانویی که «غربت تشییع شبانه» را به جان خود خرید که تا أبد، مُهر ذلّت و خواری را بر پیشانی غاصبان بکوبد... أصبغ ابن نُباته گوید: از حضرت امیرمؤمنان علی علیه‌السلام سؤال شد: «به چه دلیل فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها شبانه دفن شد؟» در جواب، مولا علی علیه‌السلام فرمودند: 📋 إِنَّهَا کَانَتْ سَاخِطَةً عَلَی قَوْمٍ کَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنَازَتَهَا ▪️برای اینکه آن بانو، بر عده‌ای، غضبناک بود، از این رو دوست نداشت در تشییع جنازه مطهرش، حاضر شوند. 📋 وَ حَرَامٌ عَلَی مَنْ یَتَوَلَّاهُمْ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ وُلْدِهَا. ▪️و بر کسی که آن عدّه را (اولی و دومی) دوست داشته باشد، حرام است که بر بدن فرزندان آن بانو، نماز بگذارد. 📚الأمالی،شیخ صدوق، ص۳۹۰ ✍ و همین حرکت مدبّرانه و جان‌نثارانه صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها بود که کاری کرد تا غاصبانِ حق خلافت، تا أبد مصداق حقیقی این آیه شریفه باشند که فرمود: « ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ »[بقره،۶۱] {مُهر خوارى و بیچارگی بر پيشانى آنان زده شد.} 📌 و چنان این مسئله (دفن شبانه آن حضرت) حائز اهمیت بود که بعد از هزار و چهارصد سال، نویسنده بزرگ اهل تسنن، «طه حسین مصری» اعتراف کرده و می‌نویسد: 🔖 ...و ما أشكُّ أن أبابكر لم يمتحن بشيء كان أشقّ‌ على نفسه من وفاة فاطمة عليهاالسّلام مغاضبة له و من دفنها ليلا على غير علم منه و حرمانه أن يشهد جنازتها و يصلّي عليها. 👈 من شکی ندارم مسئله‌ای گران‌تر از این بر ابوبکر نبود که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به جهت آنکه بر او غضبناک بود، وصیت کرد تا شبانه دفن شود؛ عدم اطلاع و محروم ماندن ابوبکر از شرکت در تشییع و نماز بر آن بانو، سخت‌ترین درد برای ابوبکر بود. 📚الشيخان،طه حسين، ص ٦٦ @Maghaatel
🟢 یا صاحب‌الزمان... یلدای فراق‌تو، طولانی نمی‌شد، اگر نُقل مجالس‌مان "غیبت" تو بود... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: چون که مقدّر شد، چهارصد سال بلا و گرفتارى بر بنى‌اسرائيل به طول بیانجامد، چهل صبح ، رو به درگاه الهى آورده و به گريه و زارى پرداختند. در اینجا بود که خدای متعال هم به موسى و هارون وحى فرستاد كه با امداد غيبى آنها را از شرّ فرعون‏ نجات دهد و صد و هفتاد سال از چهارصد سال گرفتارى آنها را برداشت. 📌 سپس امام صادق علیه‌السلام فرمود: 📋 هَكَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ‏ لَفَرَّجَ‏ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَكُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْتَهِي إِلَى مُنْتَهَاهُ. 🔹همچنين شما هم اگر مثل بنى‌اسرائيل در درگاه خداوند به گريه و زارى بپردازيد؛ خداوند فرج ما را نزديك خواهد كرد. اما اگر چنين نباشيد، اين سختى تا پايان مدتش خواهد رسيد. 📚تفسير العياشی، ج٢ ص١۵۴ ✍ دورِ هم؛خنده به لب؛کرسی و فال حافظ شب یلدا، شب زیبای غزل خوانی شد شب طولانی سال است کمی فکر کنیم غیبت یار چرا اینهمه طولانی شد؟! @maghaatel
♦️به فدای آقای مهربانی که در ابتدای ظهورش، شیعیانش را از هر دِیْنی، «بری‌ءُ‌الذِمّه» می‌کند... در روایتی إمام صادق علیه‌السّلام فرمودند: اولین کاری که حضرت مهدی «عجّل‌ الله‌ تعالی فرَجه الشریف» انجام می‌دهد، این است که در تمام عالم ندا سر می‌دهد: 📋 أَلَا مَنْ لَهُ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْ شِیعَتِنَا دَیْنٌ فَلْیَذْکُرْهُ حَتَّی یَرُدَّ الثُّومَةَ وَ الْخَرْدَلَة 🔹 هر آن کس که طلبی از شیعیان ما دارد، بیاید و طلب خود را بستاند و لو به قدر یک دانه سیر و یا یک خردل (کنایه از یک شیء ناچیز) باشد. 📋 فَضْلًا عَنِ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْأَمْلَاکِ فَیُوَفِّیَهُ إِیَّاهُ 🔹تا چه رسد به شیعیانی که هزاران هزار درهم و دینار طلا و نقره و املاک، بدهکار باشند؛در آن زمان هر مقدار دِیْن بر گردن شیعیان باشد، آن حضرت تمام آن‌ها از کرَم خودش می‌پردازد. 📚بحارالأنوار،ج۵۳ ص۳۴ ✍کرامت پیشه‌ای بی‌مثل و بی‌مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عمری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی درخور او نیست کلاف ما به چشم یوسف، ارزشمند می‌آید به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند می‌آید... @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، آن‌قدر بر سيدالشهداء علیه‌السلام گریه کرد تا بینایی‌اش را از دست داد... در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند: 📋 بُكِيَ الحُسَينُ عليه‌السلام خَمسَ حِجَجٍ. وكانَت اُمُّ جَعفَرٍ الكِلابِيَّةُ تَندُبُ الحُسَينَ عليه‌السلام و تَبكيهِ وقَد كُفَّ بَصَرُها ▪️بر امام حسين "عليه‌السلام" پنج سال (در مدینه) گريسته شد. اُمّ جعفر كِلابى (امّ البنین"علیهاالسلام")، براى امام حسین عليه‌السلام مرثيه‌ثرایی می‌کرد و مى‌گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد. 📋 فَكانَ مَروانُ وهُوَ والِ المَدينَةِ يَجيءُ مُتَنَكِّرا بِاللَّيلِ حَتّى يَقِفُ، فَيَسمَعُ بُكاءَها و نَدبَها ▪️مروان، حاكم مدينه، به صورت ناشناس مى‌آمد و به گريه و مرثيه سرايى او گوش مى داد. 📚الأمالي الخمیسیة،شجري، ج۱ ص۲۳۰. ✍ عمری به پای چشم تر خود گریستم هر شب ز داغ یک پسر خود گریستم بر خاکهای گرم بقیع روضه خوان شدم تنها ، ز شام تا سحر خود گریستم از فرط گریه خون چکد از پلک های من بر حال زار این جگر خود گریستم تا دوختم نگاه سوی ماه آسمان با یاد چهره‌ی قمر خود گریستم با مشک آب پیش سکینه نشستم و شرمنده مثل گل پسر خود گریستم گفتند : زینبین، شبِ غارت حرم معجر نداشتند سر خود ، گریستم @maghaatel
🩸بانویی که در شب عروسی‌اش تا صبح، مشغول پرستاری از امام‌حسن و امام‌حسین‌ علیهماالسلام شد... در نقلی آمده است: شب عروسی حضرت ام‌البنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین علیه‌السـلام شد؛ در همان شب نیز امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مقداری کسالت داشتند. 🥀 آن بانوی مکرمه در آن شب تا سحر از حسنین علیهماالسلام پرستاری نمود و مشغول خدمتگذاری به ایشان شد و خطاب به امیرالمومنین علی علیه‌السـلام فرمود: 📋 إنّي لَن أَشعَرَ بِفَرحَةِ الزّواجِ إلّا بعدَ شِفاءِ أبنيَّ الحسنِ والحسين عليهمالسلام ▪️من خوشحالی و فرَح ازدواج را احساس نمی‌کنم مگر بعد از بهبودی و شفای دو فرزندم حسن و حسین علیهماالسلام. 📚العباس علیه‌السلام رجل العقيدة والجهاد،ص۳۴ 📚المجالس الشجیة،تاج الدین،ص۱۴۲ ✍ مادرِ عباسم و، عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم، نامِ من امُّ البنینِ خادمه است قطره‌ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته‌ام زوجه‌ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته‌ام هرگز از دامانِ او دستم نمیگردد رها ذرّه‌ای از خاک باشم در حریمِ این سرا سر نَهَم بر آستانش با کمالِ افتخار کز حسن دارد صفا وُ از حسینش اعتبار هر دو سَعدِ اکبرند و بر خلایق برترند سیّدِ عالی مقام و هر دو عالَم سرورند شکرِ حق گویم که هستم از محبّانِ بتول تا طوافِ جان کنم بر گردِ طفلانِ بتول! @maghaatel
🩸« وَیْلِی عَلَیٰ شِبْلِی » ... به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچه‌شیرم زدند ... در نقل‌ها آمده است: حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها هر روز عبیدالله پسر حضرت عباس علیه‌السلام را همراه خود به بقیع می‌برد و در آنجا مرثیه می‌خواند و زنها برای شنیدن مرثیه او در بقیع جمع می‌شدند؛ آن حضرت در بقیع می‌نشست و اینگونه در رثای ابالفضل العباس علیه‌السلام روضه می‌خواند: 📋 یا مَنْ رَأَی الْعَبّاسَ کَرَّ عَلی جَماهیرِ النَّقَدِ ▪️ای كسی كه عباس علیه‌السلام را ديدی كه بر آن لشگر پَست و فرومایه حمله می‌كرد. 📋 وَ وَراهُ مِنَ ابْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذی لَبَدٍ ▪️و فرزندان حيدر علیه‌السلام پشت سر او مثل شیرهای یال‌دار حمله می‌کردند. 📋 اُنْبِئْتُ أنَّ ابْنی اُصیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطوعَ یَدٍ ▪️به من خبر داده‌اند بااینکه دست فرزندم عباس علیه‌السلام قطع شده بود، بر سرش نیز ضربه‌ای زدند ؟! 📋 وَیْلی عَلی شِبْلی أ مالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ ▪️آه و واویلا از داغ بچه‌شیرم ابالفضل... آیا درست است که عمود بر فرق نازنینش زدند؟! 📋 لَو کانَ سَیْفُکَ فی یَدَیْکَ لَما دَنی مِنْکَ احَدٌ ▪️آه ای ابالفضل! من می‌دانم که اگر شمشيرت را در دست داشتی، كسی جرأت نداشت به تو نزديك شود. 📚إبصار العین، ج۱ ص۶۴ 📚منتهی الآمال، ج۱ ص۶۸۹ ✍يا اُمّ بنين! حالِ گرفتار نديدی دستانِ قلم، اشك علمدار نديدی بر پيكر بي دستِ علمدارِ رشيدت آشفتگیِ سيد و سالار نديدی مادر! به‌خدا بسكه وفا داشت ابالفضل غوغای مواساتِ سپهدار نديدی گر آب نياورد ، مگو آبرويش رفت خونبارشِ آن ديده و رخسار نديدی يك لشگرِ قَدّار كه بنشست به زانو پا تا سرِ او تير ، چنان خار نديدی شقُّ القمرِ كوفه كه در علقمه رخ داد تكرار رُخِ حيدر كرار نديدی آنقدر ادب داشت كه با سر به زمين خورد سجّادة خون بر قدمِ يار نديدی مادر كه شود اُمّ بنين ، هيچ غمی نيست در عهد و وفای پسرش ، هيچ كمی نيست @Maghaatel
🩸نوحه‌سرایی های حضرت امّ البنین سلام‌الله‌علیها، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش می‌زد... در نقل‌ها آمده است: 📋 کَانَتْ أُمُّ الْبَنِینِ ... تَخْرُجُ إِلَی الْبَقِیعِ فَتَنْدُبُ بَنِیهَا أَشْجَی نُدْبَةٍ وَ أَحْرَقَهَا فَیَجْتَمِعُ النَّاسُ إِلَیْهَا یَسْمَعُونَ مِنْهَا ▪️ حضرت ام البنين سلام‌الله‌علیها ، همواره به بقيع مى‌رفت و در آن جا، محزون‌ترين و سوزناك‌ترين مرثيه سرايى‌ها را براى شهدای کربلا مى‌نمود. مردم نزد او گِرد مى‌آمدند و به آن مرثيه‌ها گوش مى‌دادند و قلب‌شان آتش می‌گرفت. 📋 فَکَانَ مَرْوَانُ یَجِی‌ءُ فِیمَنْ یَجِی‌ءُ لِذَلِکَ فَلَا یَزَالُ یَسْمَعُ نُدْبَتَهَا وَ یَبْکِی ▪️مروان بن حکم (والی مدینه) هم از جمله كسانى بود كه به بقيع می‌رفت. او به مرثيه های اُمّ‌البنين سلام‌الله‌علیها ، گوش فرا مى‌داد و گریه می‌کرد. 📚مقاتل الطالبيّين، ص۹۰ 📚بحارالأنوار، ج۴۵ ص۴۰ ✍ خوب بود این دم آخر پسرانت بودند! شَرزِه شیرانِ جگردارِ جوانت بودند گفتن از بی کسی‌ات حال بکاء می‌خواهد مادر داغِ جوان دیده، عصا می‌خواهد گفتنش نیز به جان، غصه و غم می ریزد مادر از مرگ پسر، زود به هم می ریزد داغ بیهوده ندیدی! به خدا چشم زدند اهل این شهر جوانان تو را چشم زدند مادر! این لحظه‌ی آخر کمی از ماه بگو از قد و قامت آن دلبر دلخواه بگو روضه مشک بخوان پشت سرت گریه کنیم یک دلِ سیر برای قمرت گریه کنیم مادر! آن گونه بخوان که جگر عالم سوخت پایِ این روضه شنیدم دلِ مروان هم سوخت روضه‌ی مشک بخوان، روضه‌ی گودال نخوان هر چه خواندی فقط از معجر و خلخال نخوان! @Maghaatel
🩸خواهش دارم که مرا «فاطمه» صدا نزنید ... در نقلی آمده است: وقتی که حضرت ام البنین علیهاالسلام به خانه امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام آمد، مشاهده نمود که فرزندان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تعلق خاطر زیادی به مادرشان دارند. 🥀 هرگاه امیرالمؤمنین علیه‌السلام، ام‌البنین علیهاالسلام را به نام "فاطمه" صدا می‌زدند، حضرت ام البنین مشاهده می‌نمود که حسنین و زینبین "علیهم‌السلام" به یاد مادرشان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها می‌افتند. 🥀 به همین جهت، روزی حضرت ام‌البنین علیهاالسلام به محضر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه داشتند: خواهشی به محضر شما دارم؟ مولا علی علیه‌السلام فرمودند: حاجتت چیست؟ ام‌البنین علیهاالسلام عرضه داشت: 📋 حَاجَتی أَنْ لَا تُسَمّنی فَاطِمَةَ! ▪️خواهش من این است که مرا به نام "فاطمه" صدا نزنید. 🥀 امیرالمومنین علیه‌السلام سرّ این مطلب را فهمید و تبسّمی بر روی لب مبارکش نشست و فرمود: برای چه این درخواست را داری؟ ام البنین علیهاالسلام عرضه داشت: وقتی که مرا به اسم "فاطمه" صدا می‌زنید، آثار حزن و تأثّر را در روی حسنین و زینبین علیهم‌السلام میبینم و این برای من سخت است. 🥀 مولا علی علیه السلام فرمودند: چه اسمی را دوست داری؟ ام البنین علیهاالسلام عرضه داشت: "ام البنین". و از آن به بعد همه او را به این اسم صدا می زدند. 📚 المجالس الشجیة، ص ۱۴۵ ✍ من گردِ راه حضرت زهرا نمی‌شوم هرگز به جای ام ابیها نمی‌شوم او دختر پیمبر و همتای حیدر است من جز کنیز دختر زهرا نمی‌شوم او روح امتحان شده‌ی قبل خلقت است بی امتحان عشق، که حورا نمی‌شوم ضربه نخورده‌ام که کنم سینه را سپر دیوار و در ندیده مهیّا نمی‌شوم هر خدمتی کنم به یتیمان فاطمه مادر برای زینب کبری نمی‌شوم چون بوسه می‌زنم به قدم های زینبین بی اذن زینب از قدمش پا نمی‌شوم آقا بیا و نام مرا فاطمه مخوان با اسم گل، شبیه مسمّا نمی‌شوم عباس من غلام عزیزان فاطمه ست بی دست او که حامی طاها نمی‌شوم @maghaatel
🩸ای‌کاش می‌دانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند ... از جمله مرثیه‌های حضرت ام البنین علیهاالسلام این بود که می‌فرمود: 📋 یا لَیْت شِعْری اَکَما اَخبَروا بِاَنَّ عبَّاسا مَقْطُوعَ الیَدَیْنِ ▪️ای کاش! می‌دانستم آیا این خبر درست است که دست‌های فرزندم عباس علیه‌السلام را از تن جدا کردند یا نه؟! 📚ابصار العین، ص ۶۴ 📚معالی السبطین، ص ۴۳۳ ✍ آه یا امّ البنین... غمِ این «دستانِ‌مبارک» نه فقط اشک تمام عالم را جاری نمود؛ بلکه پُشت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام را هم شکست... در همان ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام پا در رکاب گذاشت و رو به میدان نمود تا بر بالین برادر حاضر شود؛ که ناگاه ذوالجناح ایستاد و قدم از قدم بر نداشت و سر خود را به جانب حضرت اباعبداللّه علیه‌السلام بلند کرد و شروع نمود به گریه و نوحه و زاری کردن و اشاره به جانب زمین می‌نمود. 🥀 حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام فهمیدند مطلبی دارد، فرمودند: چه می‌گویی ای ذوالجناح؟ که ناگاه به قدرت کامله الهی قفل خاموشی از زبان آن حیوان برداشته شد؛ عرض کرد: 📋 یا سَیِّدی اَما تَنْظُرُ اِلَی الأرْضِ؟ ▪️ای آقای‌من! آیا نگاه نمی‌کنید به سوی زمین!؟ 📋 فَلَمّا نَظَرَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام اِلَی الأرْضِ رَأی اَیْدی اَخیهِ الْعَبّاسَ مَقْطُوعَةً وَ فِی التُّرابِ مَوْضُوعَة ▪️همین که حضرت نگاه کرد، دید دستان برادرش عباس علیه‌السلام قطع شده و بر روی خاک افتاده است. 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام خم شد و آن را برداشت و به سینه خود چسبانید و فرمود: 📋 اَلاْنَ اِنْکَسَرَ ظَهْری وَ قَلَّتْ حیلَتی ▪️الآن دیگر پشتم شکست ... الان دیگر بیچاره شدم ... 📚 انوار الشهادة،یزدی،ص۱۲۹ 📝 شد وقت آنکه در غمِ شَه نوحه سر کنم از سوزِ آهِ خویش، جهان پُر شرر کنم چون شاه دید پیکر عباس روی خاک گفت: ای خدا! چه چاره از این غم دگر کنم؟ خوش گفت آن که گفت چنین این زبانحال آن را بگویم و غم دل تازه تر کنم: از من دو دست بر كمر و از تو بر زمين دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟! قامت ز من شكسته و از تو به روی خاك كو قامتی كه خواهر خود را خبر كنم؟! عباس! خوش بخواب شدی‌ راحت از جهان اما بگو چه چاره منِ خون جگر كنم؟! @Maghaatel
🩸فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام ... در نقل‌ها آمده است: چون بشير وارد مدينه شد، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه‌السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم‌السلام. حضرت ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات كرد و فرمود: 📋 أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین علیه‌السلام ▪️اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام چه خبر برایم آورده‌اى؟ 🥀 بشير گفت:  ای ام البنين! خدا تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است. 📋فَلَمّا سَمِعَتْ بِذٰلک وَضَعَت یَدَها عَلَی قَلبِها ▪️وقتی که خبر شهادت ابالفضل العباس علیه‌السلام را شنید، دست روی قلبش گذاشت. سپس فرمود: از اباعبدالله الحسین علیه‌السلام خبر ده! 🥀 بشیر، خبر شهادت فرزندان ام‌البنین سلام‌الله‌علیها را به او داد، که در آخر، آن حضرت فرمود: 📋 أولادی وَ مَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فِداءٌ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین علیه‌السلام ▪️تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام. 🥀 بشیر گفت: 📋 عَظَّمَ اللهُ لَکِ الأجرَ بِالحُسین علیه‌السلام، فَقَد خَلّفناه بِأرضِ کربلاء جُثةً بِلا رأسٍ ▪️خدا تو را صبر دهد از داغ اباعبدالله الحسین علیه‌السلام؛ او را با بدنی بی‌سر در کربلا رها کرده‌ایم. 📋 فصاحَتْ وا وَلَداه، وا حسیناه؛ و س‍َقَطتْ عَلَی الأرضِ مَغشیًّا عَلَیها ▪️در آن حال، ام‌البنین علیهاالسلام ناله زد: وا وَلَداه، وا حسیناه؛ سپس بی هوش بر روی زمین افتاد. 🥀 وقتی که به هوش آمد، رو به بشیر نمود و فرمود: 📋 قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی! ▪️ای بشیر! با این خبر، بند بند دلم را پاره‌ کردی! ✍ امّ البنین شدم که شوم یاور حسین تا گُل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان، مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسر های فاطمه هستند هر چهار پسر، نوکر حسین شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین عهدی است بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دل بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید: بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب، لب أنوَر حسین کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مُذاب شد شرمنده‌ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله‌ی شمر است، آب شد رو می‌گرفت نزد دو تا خواهر حسین... برگرفته از: 📚مجمع مصائب اهل‌البیت علیهم‌السلام،ج۳ ص۲۵۳ 📚رياحين الشّريعه، ج۳ ص۲۹۳ 📚شرح الاخبار ج۳ ص۱۷۶(به نقل از تنقیح المقال) @Maghaatel