#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸 حضرت امّالبنین سلاماللهعلیها را - طبق برخی از نقلها - به شهادت رساندند ...
در برخی از نقلها آمده است:
حضرت ام البنین سلاماللهعلیها با فصاحت و بلاغتی که داشت در مقام افشاگری از ظلم و تعدّی بنیامیه بر آمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداریهای مستمر ، مردم را متوجه ظلم و بیلیاقتی حُکّام وقت مینمود.
👈 لذا آن بانو را با عسل زهرآگین مسموم و به شهادت رساندند.
▪️چنانکه مورّخ نامی حاج شیخ علی فلسفی در کتاب «زنان نابغه» و جناب عبدالعظیم بحرانی در کتاب «ام البنین» نگاشتهاند که بنی امیه، حضرت امالبنین سلاماللهعلیها را مسموم و به قتل رساندند.
▪️در کتاب «اختیارات» از «اعمش» نقل شده است که میگوید: روز سیزدهم جمادی الثانی که مصادف با روز جمعه بود، نزد امام زین العابدین علیه لسلام بودم که ناگهان جناب «فَضْل بن عباس علیهماالسلام» وارد شد و در حالی که گریه میکرد، گفت: جدهام حضرت ام البنين سلاماللهعلیها از دنیا رفت.
📚الدرجات الرفیعة فی وقایع الشیعة، صفحه ۸۵
✍دل من خسته ز غمهاست…کجایی عباس
مادرت بی کس و تنهاست…کجایی عباس
مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم
روضهی شرم تو برپاست…کجایی عباس
مثل هر روز منم فاتحه خوانت، مادر
دلم از داغ تو غوغاست…کجایی عباس
سائلت آمده تا خرجیِ سالش گیرد
نا امید از همه دنیاست…کجایی عباس
کاش امروز سرم بر روی زانوی تو بود
مادرت بیکس و تنهاست…کجایی عباس
من شنیدم که شده «فرق» تو مثل پدرت
چشمم از داغ تو دریاست…کجایی عباس
من شنیدم روی تل زینب کبری گفته
شمر بالا سر آقاست…کجایی عباس
واشده روی همه، در سرِ این ها فکرِ
غارت خیمهی زنهاست…کجایی عباس
@Maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸مجلس عزای حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها و امّالبنین علیهاالسلام در مدینه ...
در نقلی آمده است:
وقنی که قافله بازماندگان عاشورا به مدینه بازگشت، زینب کبری سلاماللّهعلیها فرمود:
📋 لا أُريدُ أَحَداً يَدخلُ عَلَيَّ إِلَّا مَن فُقِدَتْ لَها عزيزاً في كربلاء
▪️قصد ملاقات با کسی را ندارم مگر کسی که عزیزی در کربلا از دست داده است.
🥀 یک روز که آن حضرت در منزل نشسته بود، درب خانه آن حضرت را کوبیدند. کنیزکی پشت در آمد و گفت: شما که هستید؟ صدا آمد:
📋قولي لِسيّدتِكِ زينب عليهاالسلام إنّي شَريكتُها في هٰذا الْعَزاءِ، و اُريدُ أن أدخُلَ عَلَيْها و أُساعِدَها فإنّي مِثلُها في المُصابِ
▪️به سروَر خود زینب کبری سلاماللّهعلیها بگو: من شریک او در این مصیبت هستم و آمدهام تا او را در عزاداری بر حسین علیهالسلام یاری کنم.
🥀 وقتی که آن کنیزک، این خبر را برای زینب کبری سلاماللّهعلیها آورد، آن حضرت فرمود: «به گمانم که امالبنین علیهاالسلام است.» آن کنیزک مجددا رفت و پرسید: اسم شما چیست؟
🥀 آن بانو فرمود: من امالبنین «علیهاالسلام» هستم. کنیز در را به روی او گشود. وقتی که ام البنین علیهاالسلام داخل شد، جلو آمد و زینب کبری سلاماللّهعلیها را در آغوش گرفت و گریست. زینب کبری سلاماللّهعلیها به او فرمود:
📋 عَظَّمَ اللّهُ لَكِ الْأجرَ في أولادِكِ الْأربَعَةِ
▪️خدا اجر تو را بزرگ بدارد در مصيبت چهار فرزندت.
🥀 و حضرت امالبنین علیهاالسلام اینگونه جواب داد:
وأنتِ عَظَّمَ اللّه لكِ الأجرَ في الحسين عليهالسلام
▪️خدا اجر شما را در مصيبت برادرتان، امام حسین علیهالسلام بزرگ بدارد.
📋 و بَكَتْ وَ بَكىٰ مَنْ كانَ حاضرًا
▪️در این هنگام زینب کبری سلاماللّهعلیها به گریه افتاد و تمام ژنهایی که در آن جلسه بودند، با گریه آن حضرت گریستند.
✍ گفت: اُم البنين! ببين زينب
با چه اوضاعي از سفر برگشت؟!
از حسين… تكه های پيراهن
از ابالفضل… يك سپر برگشت
گفت: يادم نميرود هرگز
دلبرم رفت و روز ما شب شد
آن قدر نيزه رفت و آمد كرد
بدن شاه نامرتّب شد
خطبهها خطبه هاي غرّا شد
ليك با طعم روضهی «الشام»
صحبت از نذر نان و خرما بود
صحبت از سنگهای كوچه و بام
همه جا رنگ كربلا بگرفت
كربلا كربلای ديگر بود
بر لب زينب و زنان و رباب
روضه ی تشنگی اصغر بود
دختری با قيام نيمه شبش
جان تازه به دين و قرآن داد
در خرابه كنار رأس پدر
طفل ويران نشين ما جان داد
📚مجمع مصائب أهل البیت علیهمالسلام، ج۲، ص۲۹۱
📚النصّ الجلیّ فی مولد العباس بن علی علیهماالسلام، الناصري البحرانی، ص۴۴.
@maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸مقام حضرت امّالبنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها ...
مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العبّاس علیهالسلام» مینویسد:
📋 وكانَتْ أُمُّ الْبَنينَ مِنَ النِساءِ الْفاضِلاتِ الْعارِفاتِ بِحَقِّ أهلِ الْبَيتِ (عَلَيْهِمُ السَلامُ)،
🔹 حضرت ام البنین سلاماللهعلیها از زنان با فضیلتی بود که حقوق و شأن و مقام اهل بیت علیهمالسلام را میدانست و عارف به ایشان بود.
📋 مُخلِصَةً في وِلائِهِم، مُمَحِّضَةً في مَوَدَّتِهِم، وَ لَها عِندَهُم الْجاهُ الْوَجيهُ وَالْمَحَلُّ الرَفيعُ،
🔸 خالصانه ولایت ایشان را پذیرفته و غوطهور در محبت و موّدت به این خاندان بود؛ همچنین دارای اعتبار و منزلت والایی در نزد آنان بود.
📋 و قد زارَتْها زينَبُ الْكُبرىٰ بَعدَ وُصولِها الْمَدينةَ تُعَزِّيها بِأولادِها الْأربَعَةِ، كما كانَتْ تَزورُها أيامَ العيدِ
🔹حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها پس از ورود به مدینه به دیدار آن حضرت رفتند و او را بهخاطر شهادت چهار فرزندش دلداری دادند؛ همانطوری که زینب کبری سلاماللّهعلیها در ایام عید، هر ساله به دیدار آن حضرت میرفتند.
📚العباس علیهالسلام،مقرم، ج۱ ص۱۲۵
✍تو که بودی که خدا همسرِ مولایت کرد
تو چه کردی که چنین غرقِ تَوَلّایت کرد
مادرِ چهار گلِ حضرتِ زهرایت کرد
صدفِ گوهرِ نایاب... چو سقّایت کرد
با تواضع ، به درِ خانه ی مولا رفتی
این چنین بود ، که تا عرش تو بالا رفتی
سائل آمد به درِ خانه ، تفضّل کردی
تو به اولادِ نَبی ، خوب توسّل کردی
زحمتِ حاجتِ دنیا ، که تقبّل کردی
لطف کردی و مرا نیز تحمّل کردی
بابِ حاجاتِ همه ، نامِ شما باشد و بس
چشمِ ما نیز به اکرامِ شما باشد و بس
پسرانت همه رفتند ، تو تنها ماندی
سال ها گریه کنِ بچّهی زهرا ماندی
مرحمِ زخمِ دلِ زینبِ کبریٰ ماندی
همه رفتند به یاریِ حسین... جا ماندی
پسرت نقشِ زمین شد، به غمش خندیدند
همه بر مشک و دو دستِ قلمش خندیدند
زینبت گفت «حسین» و جگرت تیر کشید
تا شنیدی که سرش رفت، سرت تیر کشید
وسطِ کوچه نشستی، کمرت تیر کشید
گفت «انگشتر» و هی بالو پرت تیر کشید
بخدا سوزِ دلت، کرده دلم را بیتاب
قدری آرام بخوان روضه برای ارباب
روضهای از سَرِ احساس، دلت ریخت بهم
رنجِ پرپر شدنِ یاس، دلت ریخت بهم
خندهی دشمنِ خنّاس، دلت ریخت بهم
روضهی حضرتِ عبّاس، دلت ریخت بهم
رفتنی گشتهای از بس که بزرگ است غمت
کاش میشد که بسازیم به زودی حَرَمت
بعدِ زهرا تو شدی مادرِ ما نوکرها
سایهات کم نشود از سَرِ ما نوکرها
تو نظر کن به دلِ مضطرِ ما نوکرها
وقفِ عباسِ تو ، چشمِ تَرِ ما نوکرها
ما همه نوکر و درماندهی فردای توأیم
تو هنوز امِّ بَنینی و پسر های توأیم
@Maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸وداع امام حسین علیهالسلام با حضرت أمالبنين عليهاالسلام به هنگام خروج از مدينه ...
در نقلی آمده است:
وقتی که کاروان سيدالشهداء عليهالسّلام، عزم حرکت از مدینه را داشت، حضرت أم البنين عليهاالسّلام نزدیک امام حسین علیهالسّلام آمدند و عرضه داشتند:
📋 بِأبي أنتَ و اُمِّي يا أبا عَبدِاللّهِ، أَستَودِعُكَ اللّهُ يا نورَ عَيني يا سَيِّدي و إمامي، يا حُسين
▪️پدرم و مادرم فدایتان ای أباعبدالله! شما را به خدا میسپارم ای نور چشمم! ای سرور من! ای امام من! ای حسین!
📋 ثُمَّ أَجهَشَتْ بِالْبُكاءِ واِنقَطَعَتْ عَنِ الْكَلماتِ
▪️در این هنگام گریهٔ بیامان، راه گلوی أمالبنين عليهاالسّلام را بست و نتوانست دیگر صحبت کند.
🥀 امام حسین علیهالسّلام به او فرمودند:
📋 جَزاكِ اللّهُ عَنّا خَيرَ الْجَزاءِ يا اُمّاهُ، فَقَد كُنتِ لَنا أُمَّاً بارَّةً
▪️خدا از جانب ما به شما جزای خير دهد ای مادر! به درستی که شما برای ما، مادر نیکوکار و مخلصی بودی!
🥀 حضرت أمالبنين عليهاالسّلام مقداری جلوتر آمد و عرضه داشت:
📋 اُذكُرني يا ولَدِي عِندَ اُمِّكَ الزَهراءِ و بَلِّغْها أَجمَلَ سَلامي و تَحِيّاتي
▪️ای پسرم! من را در نزد مادرت زهرای مرضيه سلاماللهعلیها، به یاد آور و زیباترین سلام و تحیت من را به آن حضرت برسان.
🥀 امام حسین علیه السلام فرمودند: حتما این کار را خواهم نمود. سپس فرمودند: وِداعاً يا أم البنين، وداعاً... وداعاً...
📚أُمالبنين علیهاالسلام،سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵
📚 المجالس الشجیه،تاجالدین، ص ۱۰۱
✍خون قلبم، نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سُم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده...
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد و دست پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین...
@maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸وداعِ حضرت ابالفضل العباس با مادرش حضرت امّالبنین «سلاماللهعلیهما» به هنگام خروج از مدینه...
در نقلی آمده است:
به هنگام حرکت قافله سیدالشهداء علیهالسلام از مدینه بود که حضرت امّالبنین علیهاالسلام برای بار دیگری آمد تا با حضرت عباس علیهالسلام و دیگر پسرانش وداع کند.
🥀 در آخرین کلامی که به فرزندانش گفت، اینچنین فرمود:
📋 أطيعُوا إمامَكمُ الحُسين علیهالسلام و قاتِلوا دُونَهُ أعدٰاءَه.
▪️از امامتان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام با تمام وجود اطاعت کنید و در پیش پای او با دشمنانش بجنگید.
📋 قاتِلُوا قِتالاً حَيدَرياً، كَرّاراً، بَتّاراً… يا بِلا هَوادَة، ولا تَهابُوا المَوتَ يا لُيُوثيَ البَواسِل.
▪️چون پدرتان، حیدارانه و با صلابت بجنگید؛ با دشمنان مولایتان، مدارا به خرج ندهید و از مرگ هراسی نداشته باشید ای شیران دلیر من!
🥀 ... در اینجا ابالفضل العباس علیهالسلام لب به سخن گشودند و فرمودند:
📋 أمّاه يا أمَّ البنين، لا تَقلَقي فأنا الحسينُ والحسينُ أنا، أنا زينب و زينب أنا، نفسي لِنَفسهما الوِقىٰ، روحي لِروحِهمَا الفِدىٰ،
▪️ای مادرجان من! ای أمّ البنین! هیچ نگران نباشید؛ چرا که جان من، جان حسین علیهالسلام است و جان او، جان من؛ جان من، جان زینب کبری سلاماللّهعلیها است و جان او، جان من؛ به فدایشان بشوم؛ جان و دلم به قربانشان.
📋 و مَشَتِ القٰافلةُ و مَشَت خَلفَها عَينًا أمُّالبنين حتّى حَجَبَتْها الدُّموعَ، وَ مَشَتْ بِرِجلَيها حتّى غابتِ القافلةُ
▪️سپس قافله به راه افتاد و حضرت امالبنین سلاماللهعلیها پشت سر آنها به راه افتاد تا اینکه، اشک چشمانش مانع دید او شد؛ چند قدم دیگر به پیش رفت تا اینکه قافله از دیدهگانش غائب شد.
📚أُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵.
📚المجالس الشجیه،تاجالدین، ص۱۰۳
✍ دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز"
فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر
مدام بر لب من "إن یکاد" و "چارقل" است
که چشم بد ز رُخت دور، بهتر از جانم!
بدون خُوود و زره نشنوم به صف زدهای
اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم
شنیدهام که خودت یک تنه سپاه شدی
شنیدهام که علم بر زمین نمیافتاد
شنیدهام که به آب فرات لب نزدی
فدای تشنگیات...، شیر من حلالت باد
بگو چه شد لبِ آن رود، رودِ تشنهی من!
بگو چه شد لب آن رود، ماهِ کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست، تو را چید میوهی دل من!
همین که نام مرا میبرند میگریم
از این به بعد من و آه و چشم تَرشدهای
چه نامِ مرثیه واریست "مادر پسران"
برای مادر تنهای بیپسر شدهای
@Maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸من نیامدهام تا جای مادرتان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها باشم؛ بلکه آمدهام تا «خادمهٔ» شما شوَم ...
در برخی از نقلها آمده است:
شب اول عروسی حضرت امالبنین عليهاالسلام بود که وارد خانه امیرالمؤمنین عليهالسلام شد و مشاهده نمود که حسنین و زینبین علیهمالسلام گرداگرد هم نشستهاند. ام البنین عليهاالسلام پیش آمد و عرضه داشت:
📋أَنَا ما جِئتُ هُنا لِأُحِلَّ مَحلَّ أُمِّكُما فَاطِمة سلاماللهعلیها
▪️من نیامدهام اینجا تا جای مادرتان فاطمه زهرا "سلاماللهعلیها" برای شما باشم!
📋 ثُمَّ اِختَنَقَتْ بِعَبرتِها وقالَتْ:
▪️ام البنین علیهاالسلام این جمله را گفت و بغض، راه گلویش را بست و اشکش جاری شد و فرمود:
📋 أََنَا هُنا خادِمَةٌ لَكُم جِئتُ لِخِدمَتِكُم فَهَلْ تَقبلونَ بِهٰذا و إلّا فَإنّي راجِعَةٌ إلَىٰ داري
▪️من خادم شما هستم و آمدهام تا به شما خدمت کنم؛ آیا مرا به اين خدمت گذاری میپذیرید؟ و اگر مرا نپذیرید به خانهام برمیگردم!
🥀 حسنین و زینبین علیهمالسلام به او خوشآمد گفتند و فرمودند:
📋 أنتِ عَزيزَةٌ كَريمَةٌ و هٰذا بَيتُكِ
▪️تو بزرگواری و کریم... و این خانه، خانه توست!
✍ ای روشنای خانهی حیدر پس از زهرا
کاملترین و بهترین همسر پس از زهرا
هر چند در عالَم علی را کفو و همتا نیست
هر چند همتایی برایش غیر زهرا نیست
اما علی گمگشتهاش را در تو پیدا کرد
آری خدا پای تو را در خانهاش وا کرد
دست تو لبریز از کرم، سرشار از بذل است
هر کس گدایت هست کارش با ابالفضل است
بانو خدا خیرت دهد خیرآفرین بودی
عمری تسلّای امیرالمؤمنین بودی
روزی که سوی خانهی مولا سفر کردی
آن روز که رخت عروسی را به بر کردی
قبل از ورودت لحظهای در پشت در ماندی
با یاد زهرا گریه کردی فاتحه خواندی
بُردی به سمت آسمان دست دعایت را
گفتی خدایا من کجا و خانهی زهرا؟
گفتی خدا لبریز از عشق و امیدم کن
جان علی در پیش زهرا روسپیدم کن
اول، کلامی با حسین و با حسن گفتی
زانو زدی در محضر زینب سخن گفتی
گفتی که اینجا آمدم قصدم عزیزی نیست
باور بفرما نیتم غیر از کنیزی نیست
من آمدم اینجا برایت خادمه باشم
عمری کنیز بچههای فاطمه باشم
بانو همه دیدند بر عهدت وفا کردی
الحق که در بیت علی حق را ادا کردی...
📚 أُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۶۷
📚 المجالس الشجیه،تاجالدین، ص۱۴۰
@maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸احترام ویژه امام حسن مجتبی علیهالسلام به حضرت ام البنین علیهاالسلام ...
در نقلی آمده است:
📋 کانَ الاِمامُ الحَسَن علیهاالسلام إذا دَخَلَتْ أمُالبنین علیهاالسلام و هو جالسٌ، یَقومُ و یَجلِسُها فِی مَحَلِّه
▪️هر وقت که حضرت امالبنین علیهاالسلام وارد بر امام حسن مجتبی علیهالسلام میشدند و آن حضرت نشسته بودند، به احترام حضرت ام البنین علیهاالسلام از جا بلند می شدند و جای خود را به ایشان میدادند.
📋 و یَقوُل لَها «أنتِ أُمّي»
▪️سپس به آن بانو میفرمودند: شما هم (مانند) مادر من هستی!
🥀در ادامه، نویسنده محترم، نقل میکند:
«همینگونه احترام را امام حسین و حضرت زینب سلاماللهعلیهما، برای حضرت امُّالبنین علیهاالسلام قائل بودند.»
📚 العباس علیهالسلام حامل اللواء، قُرَشی، ص۱۰.
✍ محرمانِ این حرم هستیم با أُمالْبَنِینَ
معنیِ یافاطمه یعنی که یا أُمالْبَنِینَ
عقل از درکِ مقامات بلندش عاجز است
عشق میگوید «سلامالله عَلیٰ أُمالْبَنِینَ»
مرقدِ این فاطمه پایینِ پای فاطمه است
نیست از آن قبرِ پنهان راه تا أُمالْبَنِینَ
در نجف نقشِ ضریحِ مرتضی یافاطمه است
در حرم دیدم به ایوانِ طلا أُمالْبَنِینَ
از همان روزی که زینب گفت مادرجان به تو
از همان روزی که دختر شد تو را أُمالْبَنِینَ
مادری کردی برای تشنگیهای حسین
مادری کردی برای مجتبی أُمالْبَنِینَ
"ای تمامِ مادران قربان این نامادری"
ای پس از سوءُ القضا، حُسنُ القضا أُمالْبَنِینَ
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸وقتی که مولا امیرالمومنین علیهالسلام برای حضرت امُّالبنین علیهاالسلام، روضهٔ دستانِ ابالفضل علیهالسلام را میخواند...
مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العباس علیهالسلام» نقل میکند:
روزی حضرت ام البنین علیهاالسلام وارد بر امیرالمؤمنین علیهالسلام شدند و مشاهده نمودند که،
📋 أجلَسَ أباالفضلَ علیهالسلام عَلَى فَخِذِه، و شَمَّرَ عَن ساعدَيه،و قَبَّلَهُما و بَكىٰ
▪️آن حضرت، أباالفضل العباس علیهالسلام را بر روی زانو مبارکش نشانده؛ آستین از دستان پسرش بالا زده و آن دو دست را میبوسد و گریه میکند.
🥀 حال امالبنین علیهاالسلام با مشاهده این صحنه دگرگون شد؛ چون تا به حال ندیده بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام طفلی را بگیرد و بیسبب دستان او را ببوسد و گریه کند.
🥀 چون امیرالمؤمنین علیهالسلام حال امّالبنین علیهاالسلام را دید، او را بر مصائبی که بر سر این «دستانمبارک» میآید، آگاه نمود.
📋 و بَكَتْ و أعوَلَتْ ، و شارَكَها مَن فِي الدّار فِي الزَّفرةِ و الحَسرَة
▪️حضرت امالبنین علیهماالسلام با شنیدن این مصائب، گریه کرد و هر آن کس که در خانه بود، با گریههای و نالههای آن حضرت همراهی کرد...
📚العباس علیهالسلام، مُقرّم، ص۱۳۰
✍ قیام میکنم و میدهم سلام به دستت
که مثل واجبِ عینیست احترام به دستت
به ما نمیرسد افسوس غیرِ حسرتِ پابوس
مقامِ توست پُر از بوسهی امام به دستت
شفای اهلِ قبور از تو نیست کارِ بعیدی
که داده است خدا اختیارِ تام به دستت
میان نیزه و شمشیر و مشک بود رقابت
که ظهر روز دَهُم میرسد کدام به دستت
حسین، لب تَر کرد و به مشکِتشنه، نظر کرد
سپرده شد غمِ یک کارِ ناتمام به دستت
در آن طواف که بودند جمع آب و ملائک
رسید قرعه به تیری در استلام به دستت
قیامِ رایتِ حق را نوشتهاند به پایت
حسین داده عَلم را عَلیَالدوام به دستت
@Maghaatel
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
🩸دیگر مرا امّالبنین نخوانید ...
از جمله مرثیههای حضرت امّالبنین علیهاالسلام این بود که در بقیع مینشست و اینگونه نوحهسرایی مینمود:
📋 لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ / تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
▪️وای بر شما مردم! مرا دیگر «مادر پسران» مخوانید که مرا به یاد شیران بیشهام میاندازید.
📋 کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَی بِهِمْ / وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
▪️مرا پسرانی بود، که به آنان خوانده میشوم اما امروز برای من پسرانی نیست.
📋 أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَی / قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
▪️چهار پسر مانند کرکسان بلندیها که با بریده شدن رگ حیات، یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
📋 تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ / فَکُلُّهُمْ أَمْسَی صَرِیعاً طَعِینَ
▪️نیزهها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند؛ همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند.
📋 یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا / بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
▪️ای کاش میدانستم این خبر درست است که دست عباسم بریده شده است؟!
📚إبصار العين، ص۳۱
📚نفس المهموم،ص۶۶۳
📚أعيان الشّيعة، ج۸ ص۳۸۹
✍ خوشی را در نگاه من نجویید
گلی دیگر به باغ من نرویید
پسر در بر ندارم، آی مردم!
به من ام البنین دیگر نگویید
همیشه من پی بوی حسینم
همیشه من دعاگوی حسینم
پسرهای مرا کشتند انگار
فدای تاری از موی حسینم
تمامش کن دگر این گفتگو را
حسینم کو؟ بگو راز مگو را
به چشمم نیست آرام و قراری
«گلی گم کردهام میجویم او را»
@Maghaatel
.
بسم الله الرحمن الرحیم
❗️قابل توجه عزیزانی که تازه به کانال پیوستند...
👈 اگر بزرگواران میخواهند مثل فهرست بالا، به فهرست لینکدارِ مصائب و مقاتل امامان معصوم علیهمالسلام ، مقاتل محرم و صفر و فاطمیه دسترسی پیدا کنند، حتما در کانال «فهرست مقاتل» عضو شوند.👇👇👇
https://eitaa.com/maghaatel2
https://eitaa.com/maghaatel2
https://eitaa.com/maghaatel2
.
#معارف_حسینی
🩸السّلام ای که به گودال «کرمخانه» زدی...
در برخی از زیارتنامههای سیدالشهداء علیهالسلام اینگونه آمده است:
📋 ...فَقَدْ قاتَلَ کَریماً، وَ قُتِلَ مَظلوماً
🔹به درستی که امام حسین علیهالسلام، کریمانه جنگید و مظلومانه به شهادت رسید. (۱)
👈 گوشهای از این «قتالِ کریمانه» در اینجا تفسیر میشود که در مقاتل آمده است:
... در آن حال که امام حسین علیهالسلام به لشکریان عمر بن سعد ملعون حملهور شده بودند و آن حرامیانِ پَست را میکشتند و میانداختند، ناگاه از بغل خود «دستهٔ مرواریدی» را در آوردند و به یکی از لشکریان عمر بن سعد دادند و فرمودند:
🥀 این مرواریدها را بگیر و برای دخترت به ارمغان ببر؛ چون وقتی که از خانهات برای جنگیدن با من بیرون میآمدی، دخترت به تو گفت: «از این سفر برای من ارمغانی بیاور» (۲)
📚(۱)مصباح الزّائر ص۳۹۶
📚(۲)تذکرة الشهداء ج۲ ص۱۱۹
✍ کِشتیِ آشفتگیِّ خَلق را ساحل، حسین
خوشبهحالِ هر که دارد در دلش منزل، حسین
هیچکس با دستِ خالی رد نشد از محضرش
اولین و آخرینْ امید هر سائل، حسین
بُغض او یعنی جهنم، حُب او یعنی بهشت
روز محشر دوزخ و فردوس را حائل، حسین
دلخوشیِ ما همین اشک است در یوم الحساب
یا اِله العالمین! اِغفر ذنوبی بِالْحُسین
او به فکر کلّ مخلوقات بود الّا خودش
عاقبت حتی سفارش کرد بر قاتل، حسین
شأن او تشت طلا و بزم مِیْخواری نبود
آه… نوِر حق کجا و مجلسِ باطل، حسین...
@maghaatel