#معارف_حسینی
#مصیبت_عطش
🩸 آب خوردم،عوض خنکشدن،حس کردم / جگرم سوخت برای جگر سوختهات ...
داوود رِقّی گوید: من در حضور امام جعفر صادق علیهالسّلام بودم که امام علیهالسلام، آب خواستند.
📋 فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ
🔻هنگامی که آن حضرت آب را آشامید، حالت گریه به آن حضرت دست داد و چشمانش پر از اشک شد.
🥀 سپس به من فرمودند:
📋 لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیهالسلام
🔻 خدا قاتل امام حسین علیهالسّلام را لعنت کند.
📋 فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ
🔻هیچ بندهای نیست که آب بیاشامد و قاتل امام حسین علیهالسلام را لعنت کند، مگر اینکه خدا صد هزار حسنه در نامه عملش مینویسد و صد هزار گناه او را محو کرده و صد هزار درجه برایش بالا میبرد.
📋 وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ
🔻 و گویا چنین شخصی صد هزار غلام آزاد کرده است و خداوند فردای قیامت او را در حالی محشور میکند که قلبش مطمئن و آسوده است.
📚کامل الزیارات، ص۱۰۶
✍ مُردم آخر ز غم تَن به هم دوختهات
دلم افروخت از آن لبان افروختهات
آب خوردم، عوض خنک شدن، حس کردم
«جگرم سوخت برای جگر سوختهات»
@maghaatel
#معارف_حسینی
🔰 ای { یَا مُحَوّلَ الاَحوَالِ } ما، حسین ...
عالم جلیلالقدر مرحوم آیة الله آقا سید موسی زَرآبادی قزوینی (که صاحب کرامات و علوم بسیاری بودند) میفرمودند:
🔖 تنها کسی که در عالَم، مِصداق دعای تحویل سال است؛ هم مُحوّلالاحوال است و هم مُقلّبالقلوب و هم مُدّبر در امور و هم حلول در احوال،
🔻«شخص حضرت سیدنا و مولانا أباعبداللّهالحسین "صلواتاللّهعلیه" میباشند.»
🔖 نیّتتان در این دعا، خطاب به آن حضرت باشد؛ چون تغییرات عالم به وسیله خون ایشان انجامید.
📚رساله تنکابنی،ص۱۴۵
✍ اگر لایق باشم در کربلای معلّی از جانب همه عزیزانِ کانال، «زیارت نیابتی» به جای میآورم؛ انشاءالله سال آینده، با عنایت حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام
رزقِ قلبهایمان، معرفت بیشتر...
رزقِ چشمهایمان، اشک بیشتر ...
و رزقِ قدمهایمان، زیارتهای بیشتری باشد ...
{خادم عُشّاق سیدالشهداء علیهالسلام، «عبدالحسین»}
@maghaatel
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
🔰فقط آن زن سزاوار است،«امّالمؤمنین» باشد / که سر تا پای او حُبّ «امیرالمؤمنین» باشد...
در روایت آمده است:
📋 فَلَمَّا تَزَوَّجَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله خَدِیجَةَ أَخْبَرَهَا بِوَجْدِهَا بِعَلِیٍّ علیه السلام وَ مَحَبَّتِهِ
🔻چون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با خدیجه سلاماللهعلیها ازدواج کرد، او را از شدّت محبتش به مولا علی علیهالسلام آگاه کرد.
🔹 پس آن بانوی مکرمه بر محبت خود نسبت به مولا علی علیهالسلام میافزود و پیراسته و آراستهاش میکرد و جامههای نیکویش را میپوشاند و او را با کنیزکانش بیرون میفرستاد و خدمتکارانش به او خدمت میکردند. مردم میگفتند:
📋 هَذَا أَخُو مُحَمَّدٍ وَ أَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَیْهِ وَ قُرَّةُ عَیْنِ خَدِیجَةَ وَ مَنِ اشْتَمَلَتِ السَّعَادَةُ عَلَیْهِ
🔻این برادر محمّد صلیالله علیه وآله و محبوب ترین کس نزد او و نور چشم خدیجه و کسی است که تمام خوشبختی برای وی فراهم گشته است.
📋 وَ کَانَتْ أَلْطَافُ خَدِیجَةَ تُطْرِقُ مَنْزِلَ أَبِی طَالِبٍ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً
🔻در این حال الطاف خدیجه پیوسته و شبانه روز و صبح و شام روانه خانه ابوطالب میگشت.
📚کنز الکراجکیّ، ص ۱۱۵
📚بحارالانوار، ج۳۵ ص۴۴
➖ در آن هنگام که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای اولین بار از امیرالمؤمنین علیهالسلام و حضرت خدیجه سلاماللهعلیها برای نبوت خود بیعت گرفت، رو به حضرت خدیجه سلاماللهعلیها کرد و فرمود:
📋 یَا خَدِیجَةُ هَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاکِ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بَعْدِی
🔻ایخدیجه! این علی است که مولای تو و مولای تمام مؤمنان و پیشوای آنها پس از من است.
🔹 حضرت خدیجه سلاماللهعلیها عرضه داشت:
📋 صَدَقْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بَایَعْتُهُ عَلَی مَا قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّهَ وَ أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً عَلِیماً .
🔻یا رسول الله! تصدیق دارم و بر اساس آنچه گفتید با علی هم بیعت کردم و در پیشگاه خداوند و حضور شما گواهی میدهم و خداوند شاهدی داناست.
📚الطُّرَف،سید بن طاووس، ص۶
📚بحارالانوار ج۱۸ ص۲۳۴
✍ فقط یک مرد در عالم امیرالمؤمنین بوده است
فقط یک زن به عالم یار ختم المرسلین بوده است
مراعاتالنظیر بی نظیری بهتر از این نیست
امیرالمؤمنین داماد امُّ المؤمنین بوده است
دلیل رشک مریم، رشک ساره، رشک هاجر اوست
خدیجه از ازل بین زنان بالانشین بوده است
پیمبر را زنانی بوده اما از سر تکلیف
ولی تنها خدیجه یار او در کار دین بوده است
اگر در کوچههای مکه راه مصطفی سد شد
امین مکه را در خانه سربازی امین بوده است
همه سرمایهاش را خرج حاصل دادن دین کرد
خودش روی حصیری نزد احمد، خوشهچین بوده است
میان امتحان صبر در شعب ابیطالب
خدیجه مادر زهرای زینب آفرین بوده است
نگاهش را شب آخر به در میدوخت در خانه
گمانم فکر زهرا لحظههای واپسین بوده است
@maghaatel
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
🩸یا رسول الله! کسی دخترم را سیلی نزند...
در نقلها آمده است:
چون بیماری حضرت خدیجه علیهاالسلام شدت یافت، فرمود: یا رسول الله! چند وصیت دارم:
📋 أوَلًّا فَإنّي قاصِرَةٌ فِي حَقّكَ فَأعفِنِي يٰا رَسُولَ الله
▪️اول اینکه من در حق شما کوتاهی کردم، پس مرا عفو نما؛ ای رسول خدا.
🥀 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: هرگز از تو کوتاهی ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی، در خانهام بسیار خسته شدی و اموالت را در راه خدا صرف کردی! سپس حضرت خدیجه سلاماللهعلیها عرضه داشت:
📋 أُوصِيكَ بِهٰذهِ وَ أَشارَتْ اِلٰى فَاطمةَ فإنَّها غَريبةٌ مِن بَعدي
▪️وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید و به حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها اشاره کرد و فرمود: چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد.
📋 فَلَا يُؤذِيها أحَدٌ مِن نِساءِ قُرَيش، وَ لَا يَلطِمَنَّ خَّدَها وَ لا يَصِحنَ فِي وَجهِها وَ لَا يَرَينَها مَكرُوهاً
▪️پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند... مبادا کسی به صورتش سیلی بزند... مبادا کسی بر سر او فریاد بکشد... مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زنندهای داشته باشد...
📚شجرۀ طوبی،حائری،ج۲ ص۲۳۵
📚الوقائع والحوادث، ملبوبی، ج۱ ص۱۳۲
✍ الا یا کاشف الکرب محمد، سیب لبخندت
سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت
به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت
تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت
جز اینکه خواجهی لولاک، احمد همسرت باشد
گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد
میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت
پر از فریاد بیتابیست بر لبهای خاموشت
صدای گریهای گویا طنین افکنده در گوشت
ببین زهراست که بیتاب افتاده در آغوشت
نگاهت حس تلخ لحظههای واپسین دارد
وصیتهایت امشب حرفهایی آتشین دارد
گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی
و داری خانهای با آتش بسیار میبینی
کسی را آشنا بین در و دیوار میبینی
میان پهلوی گل، تیزی یک خار میبینی
ببین که دستهای تازیانه میرود سویش
همینکه دخترت افتاد، در افتاد بر رویش
@maghaatel
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
🩸أسماء! پس از من دخترم ياور ندارد ...
اسماء بنت عمیس گوید:
🥀 چون وقت احتضار حضرت خدیجه سلاماللهعلیها رسید، آن بانو گریه مینمود. عرضه داشتم: ای بانوی من!شما سرور زنان دو عالم هستىد و گریه میكنید!؟ شما همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هستید كه پیامبر با زبان خودش به شما وعده بهشت داده است ولى باز گریه میكنید!؟
🥀 آن حضرت فرمود: گریه من برای مُردن نیست، گریهام برای آناست که هر دخترى در شب عروسیاش نیاز به زنى دارد كه محرم و همراز او باشد و نیازهایش را برآورده كند و میترسم دخترم فاطمه سلاماللهعلیها كسى را نداشته باشد.
🥀 اسماء گوید: من به بانویم حضرت خدیجه سلاماللهعلیها اطمینان دادم و عرض کردم: اى سیدهٔ من ، بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم ، آنچه را كه یك مادر براى دخترش انجام میدهد، انجام دهم.
🥀 در شب عروسی زهرای مرضیه سلاماللهعلیها، هنگامى كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه سلاماللهعلیها خارج شوند، من ماندم.
🥀 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: تو كیستى؟ گفتم: اسماء. فرمود: گفتم همه زنان از منزل فاطمه سلاماللهعلیها خارج شوند. عرضه داشتم: پدر و مادرم به فدایتان! این را فرمودید و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم ، ولى با همسرتان خدیجه سلاماللهعلیها عهد و پیمان کردم که نزد فاطمه سلاماللهعلیها بمانم.
📋 فَبَکَی صلیاللهعلیهوآله فَقَالَ بِاللَّهِ لِهَذَا وَقَفْتِ فَقُلْتُ نَعَمْ وَ اللَّهِ فَدَعَا لِی.
▪️وقتى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید ، گریست و فرمود: پس برای همین مطلب، این جا ماندهای! عرضه داشتم: آری؛ پس آن حضرت برایم دعا فرمود.
📚بحارالأنوار، ج۴۳ ص۱۳۸
✍ امشب فضایِ دل ملالانگيز باشد
پيمانهی جانم ز غم لبريز باشد
اكنون كه مرغِ غم سرودِ غم سُرايد
چشم انتظارم تا اجل كي از در آيد
أسما! بيا همراز و همدرد دلم باش
هنگام مُردن باخبر از مشكلم باش
زهرای من از كودكی در موج غمهاست
من میروم؛ امّا دلم در پيش زهراست
هر مادری را شيرهی جانست دختر
هر دختری را مَحرم رازست مادر
أسما! پس از من دخترم ياور ندارد
شام عروسی فاطمه مادر ندارد
ترسم ازاين غم بر دلش اندوه آيد
بر جان او بارِ غمی چون كوه آيد
او را به جای من تو أسما ياوری كن
در حق زهرايم پس از من، مادری كن
اين قول را بگرفت از أسما و آنگاه
آهي برآورد و بگفت الحمدلله
اين بانويی كه در ره اسلام كوشيد
چشم ازجهان با یک جهان اندوه پوشيد
كی باورش میشد گلش پژمرده گردد
بعد از پدر، او ياس سيلی خورده گردد
كی باورش میشد ز گلچين زمانه
بر دست و بازويش نشيند تازيانه
كی باورش میشد كه دربين هياهو
فرياد «يا فضه خُذينی» سردهد او
كی باورش میشد كه غمپرور شود او
در سن هجده سالگی پَرپَر شود او
كی باورش میشد شبانه دفن گردد
در ظلمت شب، مخفيانه دفن گردد
@maghaatel
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
🩸کفنی را ز خدا و کفنی را ز رسول / «بوریا» ماند، برای پسر فاطمهات ...
... اما وصیت سوم را حیا میکنم برایتان بگویم، آن را به دخترم فاطمه سلاماللهعلیها میگویم تا برایتان بازگو کند؛ سپس فاطمه زهرا علیهاالسلام را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو، مادرم میگوید:
📋 أنَا خائِفةٌ مِنَ القبرِ أُريدُ مِنكَ رِدائكَ الّذي تَلبسُهُ حينَ نُزولِ الَوحيِ تُكفِّنُني فيه
▪️من از قبر در هراسم؛ از شما میخواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتید، کفن کنید.
🥀 سپس حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود؛ آن حضرت هم آن عبا را برای خدیجه سلاماللهعلیها فرستاد و او بسیار خوشحال شد.
🥀 هنگام وفات حضرت خدیجه، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله غسل و کفن وی را به عهده گرفت، ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و فرمود: یا رسول الله! خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید:
📋 يٰا محمّد إنَّ كفَنَ خديجَة وَ هُوَ مِن اَكفانِ الجَنّةِ أهدَى اللهُ إلَيها
▪️ای محمد! کفن خدیجه سلاماللهعلیها از کفنهای بهشتی است که خدای متعال آن را به او هدیه داده است؛
🥀 پس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جنازه مطهّره حضرت خدیجه سلاماللهعلیها را ابتداءاً در عبای خود و بعد، در آن کفنی که جبرئیل هدیه آورده بود، کفن نمود.
📚 شجره طوبی،حائری، ج۲ ص۲۳۵
✍ آه... یا أمّ المؤمنین! یا حضرت خدیجه!
چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن پیکر مطهّری که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیهالسلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند:
«حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!»
🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند.
📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳
📚سحاب رحمت ص ۶۵۳
📝 غیر از این خاکِ بلاکَش، وطنی نیست تو را
جز سنان و نی و خنجر، چمنی نیست تو را
گفتم از خاتم انگشت، تو را بشناسم
تو که انگشت نداری، یَمَنی نیست تو را
تو پس از قتل حسن، گفتهای «غارت زدهام»
حال، غارت شدهای، پیرهنی نیست تو را
استخوان های تنت مثل دلت نرم شده
جز من و مادرمان، سینه زنی نیست تو را
بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی
تا رسیدم به تو دیدم، بدنی نیست تو را
بوریا بود بهانه، که بدن جمع شود
ورنه جز خاک بیابان، کفنی نیست تو را
@maghaatel
#معارف_مهدوی
#حضرت_خدیجه_علیهاالسلام
🩸حضرت خدیجه «سلاماللهعلیها» به هنگام ظهور امام زمان «ارواحنافداه»، قنداقه حضرت محسن بن علی «علیهماالسلام» را به دست گرفته و با صدای بلند گریه میکند...
امام صادق علیْهِالسَّلام به یکی از شاگردان خاصّ خود به نام «مفضّل بن عمر» در ذیل یک روایت طولانی در احوالات زمان ظهور و رجعت چنین فرمودند:
📋 ثُمَّ یَقُومُ الْحُسَیْنُ علیهالسلام مُخَضَّباً بِدَمِهِ هُوَ وَ جَمِیعُ مَنْ قُتِلَ مَعَهُ
🔻... سپس امام حسین علیْهِالسَّلام در حالی که محاسن شریفش به خونش رنگین است همراه سائر شهیدان کربلا ظاهر میشوند.
🥀 هنگامی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را با آن وضع میبیند، گریه میکند، اهل آسمانها و زمین از گریه او میگریند ...
📋 وَ تَصْرُخُ فَاطِمَةُ علیهاالسلام فَتُزَلْزَلُ الْأَرْضُ وَ مَنْ عَلَیْهَا
🔻در این هنگام حضرت زهرا سلاماللهعلیها چنان فریاد بلندی میکشند که در زمین و هر چه بر روی آن است، زلزله میشود.
🥀 امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میآید و امام حسن علیهالسلام در جانب راست آن حضرت و فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در جانب چپ آن حضرت قرار میگیرند
📋 یُقْبِلُ الْحُسَیْنُ علیالسلام فَیَضُمُّهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَی صَدْرِهِ وَ یَقُولُ یَا حُسَیْنُ فَدَیْتُکَ قَرَّتْ عَیْنَاکَ وَ عَیْنَایَ فِیکَ
🔻 در این هنگام امام حسین علیهالسلام پیش میآید و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را به سینه اش میچسباند و میگوید: یاحسین! من به فدایت شوم... چشمانت (به انتقام از دشمنانت) روشن باد که نور چشمان من، تویی!
🥀 در جانب راست امام حسین علیْهِالسَّلام، حضرت حمزه علیْهِالسَّلام، و در طرف چپ او حضرت جعفر طیار علیْهِالسَّلام حرکت میکنند.
📜 یَأْتِی مُحسنٌ تَحْمِلُهُ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ هُنَّ صَارِخَاتٌ
🔻 در این هنگام حضرت خدیجه علیهَاالسَّلام میآید در حالی که محسن (فرزند شهید حضرت فاطمه علیهَاالسَّلام) را در آغوش گرفته، و همراه با فاطمه بنت اسد علیهَاالسَّلام میآیند و بلند بلند گریه میکنند.
🥀 حضرت زهرا علیهَاالسَّلام مادر محسن علیْهِماالسَّلام پشت سر آنها میآید و فریاد میزند:
📋 هذا یَوْمُکُمْ الّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ {انبیاء، آیه ۱۰۳}
🔻این همان روزی است که به شما وعده داده شده بود؛
🥀 آنگاه امام صادق علیْهِالسَّلام گریه کردند، به طوری که محاسن شریفش از اشک چشمان آن حضرت خیس شد؛ سپس فرمودند:
📋 لَا قَرَّتْ عَیْنٌ لَا تَبْکِی عِنْدَ هَذَا الذِّکْرِ قَالَ وَ بَکَی الْمُفَضَّلُ بُکَاءً طَوِیلًا
🔻روشن مباد چشمی که با یاد این ماجرا {حمله به خانه حضرت زهرا سلاماللهعلیها و شهادت حضرت محسن علیهالسلام) ، گریه نکند. مفضّل با این سخن امام علیهالسلام، گریه طولانی نمود.
📚 بحارالأنوار، ج۵۳، ص۲۳.
@maghaatel
#معارف_حسینی #مصیبت_عطش
🩸از کودکی به جای همه «تشنگی» کشید / ای عهدهدار مردم بیدست و پا، حسین ...
{طولانی، اما خواندنی}
در برخی از نقلها آمده است:
🔹وجود مبارک سیدالشهداء علیهالسلام پنج ساله (یا در نقلی هشت ساله) بودند، که یک روز را روزه گرفتند؛ از قضا آن روز، روز بسیار گرمی بود؛ همین که آفتاب بلند شد، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها دید که لبهای مبارک حسینش خشکیده و رنگ مبارکش زرد شده است.
🔸 لذا فرمود: ای نور دیدهام؛ چه شده است که چنین شدهای؟ سیدالشهداء علیهالسلام فرمود: بهجهت رضای حق تعالی روزه گرفتهام. صدیقه کبری سلاماللّهعلیها فرمود: به جهت رضای حق تعالی روزه مگیر! بیا افطار کن!
🔹 در همین حال، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد شدند و مطلع گردیدند که سیدالشهداء علیهالسلام روزه گرفته و از شدت گرما و حرارت عطش به ضعف و غش افتاده و سرش در دامن فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است و آن حضرت با دیدهای گریان به حسینش مینگرد.
🔸 ایشان هم به گریه در آمدند! آب و طعامی طلبیدند و امر به افطار او فرمودند. سیدالشهداء علیهالسلام خطاب به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود: اطاعت شما واجب است ولکن این روزه را به جهت رضای حق گرفتهام، التماس دارم که مرا معاف دارید تا به اتمام برسانم.
🔹 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله چون این حال را مشاهده نمود، دست به دعا برداشت و فرمود: خدایا مرا طاقت دیدن لبهای خشکیده حسین علیهالسلام نیست و نمیخواهم که او را دل شکسته ببینم، خدایا رحم نما و زود روز را به شام برسان که جگر گوشه من تشنه نباشد.
🔸 ناگاه جبرئیل نازل شد، عرض کرد: یا رسول اللّه، حق تعالی سلامت میرساند و میفرماید: دل خوش دار که هفتاد هزار فرشته را امر فرمودهایم که قرص آفتاب را زودتر به جانب مغرب بکشند تا نور دیدهات تشنه نباشد! وقتی که شما و فاطمه و علی علیهمالسلام به جهت تشنگی حسین علیهالسلام به گریه درآمدید، ملائکه هفت آسمان به گریه درآمدند و دست از عبادت کشیدند و گفتند: خدایا! ما نمیتوانیم حسین علیهالسلام را تشنه ببینیم!
🔹 هنوز سخن جبرئیل تمام نشده بود که یک دفعه آفتاب به محل غروب فرو رفت. پس فاطمه زهرا سلاماللهعلیها ظرف آبی را بر روی دست گرفته و فرمود: ای نور دیدهام، افطار کن! سیدالشهداء علیهالسلام فرمود: ای مادر! هر طفلی که برای اولین بار روزه میگیرد، هدیهای به او میدهند!
🔻 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها فرمود: ای نور دیدهام! خدای متعال آب و نمک دنیا را مهر من قرار داد؛ آنها را به دوستان تو بخشیدم؛
🔻 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز فرمودند: خداوند حوض کوثر را به من داده است، چون روز قیامت شود دوستان تو را از حوض کوثر سیراب میکنم و همگی را داخل بهشت میگردانم.
🔻 امیرالمومنین علیهالسلام نیز فرمودند: ایحسینم! خداوند اختیار تقسیم بهشت و جهنم را به من واگذاشته، آن را به تو بخشیدم که هر کس از دوستان خود را خواسته باشی به بهشت ببری و دشمنان خود را به جهنم؛ حال افطار کن!
🔖 سیدالشهداء علیهالسلام سر خود را پیش انداخته بود و انتظار امر خدای متعال را میکشید که ناگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: من هم خادم این آستانم و گهواره جنبان این بزرگوارم! من هم باید نثاری بدهم. یا رسول اللّه! ستارهای در گوشه فلک است که هر سی هزار سال یک بار طلوع میکند و من زیاده از سی هزار بار آن را دیدهام، گواه باش که هر عبادتی که در این مدت کردهام، به دوستان حسین علیهالسلام بخشیدم.
📌 اما خداوند عالم فرموده است: حسین علیهالسلام این روزه را برای رضای من گرفته است و هدیه او، بر من واجب است نه بر شما؛ از جانب من حسین علیهالسلام را سلام برسان و بگو: در حالی که روزه بر تو واجب نبود به جهت رضای من روزه گرفتهای!
📜 قسم به ذات ذوالجلالم که در روزی که خلائق بر من عرضه میشوند، این قدر دوستان و گریهکنان و زیارت کنندگان تو را به تو ببخشم تا که راضی شوی؛ حال افطار کن. چون سیدالشهداء علیهالسلام اینچنین بشارتی را شنید، خوشحال شد و فرمود:«بسم اللّه الرحمن الرحیم» و سپس افطار کرد.
📚جامع النورین،سبزواری، فصل۱۱ ص۱۱۰
📚انوار الشهاده، یزدی، ص۱۴۲
📚بحر المصائب،تبریزی، ج۱ ص۲۳۶
✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است
عالم از ابتدای وجودش ندیده است
دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم
خیلی حسین زحمت ما را کشیده است
منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است
از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است
ما را به حال خودمان ول نکرده است
چون بوی کربلا به مشامم رسیده است
@Maghaatel
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🔰 سرنوشت جَمل افتاد به دستان «حسن» / "شاخِشیطان" به زمین خورد، ز طوفان حسن...
در تاریخ آمده است:
🔹 در جنگ جمل حضرت اميرالمؤمنین علیهالسلام، محمّدبنحنفيّه را خواست و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه متوجه جنگ شو و شتر عايشه را نيزه بزن!
وقتى محمّدبنحنفيه متوجه جنگ گرديد، بَنوضَبّه(مدافعان شتر عایشه) مانع وى شدند.
📜 فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ انْتَزَعَ الْحَسَنُ رُمْحَهُ مِنْ يَدِهِ وَ قَصَدَ قَصْدَ الْجَمَلِ وَ طَعَنَهُ بِرُمْحِهِ وَ رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ وَ عَلَى رُمْحِهِ أَثَرُ الدَّمُ
🔻هنگامى كه محمّد بهسوى پدرش مراجعت نمود، امام حسن علیهالسلام نيزه را از دستش گرفت و به سمت شتر عايشه حمله کرد و پس از اينكه نيزهاى به آن زد و نزد حضرت امير علیهالسلام بازگشت، ديدند اثر خون در نوك آن مشاهده مىشود.
🔹 محمّد بن حنفيه از مشاهده اين صحنه، صورتش برافروخته شد و خجالت کشید. مولا علی علیهالسلام به محمّد بن حنفيه فرمود:
نگران مباش! زيرا حسن، پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله هم است؛ اما تو فقط پسر من هستی.(کنایه از اینکه خون فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در رگهای حسن علیهالسلام هست اما در رگهای تو نیست).
📚المناقب،ابنشهرآشوب،ج۹ ص۱۶۶
✍ اما اینکه در شعر بالا، از عایشه تعبیر شد به "شاخشیطان"؛ از عجیبترین اعترافات و روایاتی که در صحاح ستّه اهل سنت آمده است،اینکه نقل کردهاند:
🔸 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روزی در بین اصحاب، قیام نمودند تا خطبه ایراد کنند. در همین حین اشاره به خانه عايشه نمودند و فرمودند:
📋 هُنَا الْفِتْنَةُ - ثَلَاثًا - مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ
🔻 اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... از این خانه است که شاخ شيطان بيرون ميآيد.
📚صحیح بخاری، ج۴ ص٨٢،حدیث٣١٠۴
📚صحیح مسلم، ج٨ ص١٨١،حدیث٢٩٠۵
✍ فتنههای جَمَل از ناقهٔ زن بود فقط
به زمین کوفتنش، کار حسن بود فقط ...
@maghaatel